شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


کودکمان برای یادگیری بیشتر انگیزه می خواهد


کودکمان برای یادگیری بیشتر انگیزه می خواهد
● چرا كودك ۶-۵ ساله مشتاق یادگیری، وقتی به سنین بالاتر می رسد، شوق وانگیزه خود را از دست می دهد؟
▪ والدین امروزی و به خصوص مادران، حساسیت زیادی درباره درس خواندن و پیشرفت تحصیلی فرزندان شان نشان می دهند. بسیاری از خانواده هایی كه فرزندان باهوش و درس خوانی دارند، سعی می كنند از تهیه هیچ نوع امكاناتی دریغ نكنند. خانواده هایی كه فرزندان شان به هر دلیل، اهل درس و مدرسه نیست، برای جبران كمبودهای انگیزشی، پول خرج كردن برای معلم خصوصی و آموزشگاه و انواع و اقسام كتاب ها را ساده ترین راه می پندارند. هم والدین گروه نخست و هم والدین گروه دوم، بیشترین فشار را بر روی فرزندان متمركز ساخته و به اقداماتی یك طرفه روی می آورند.
● نقش خانواده در ایجاد «لذت یادگیری» چیست؟ چرا كودك ۶-۵ ساله مشتاق یادگیری، وقتی به سنین بالاتر می رسد، شوق و انگیزه خود را از دست می دهد؟ آیا این امر به دلیل تاثیر عوامل خارج از خانواده است؟
▪ خانواده، به ویژه در سنین حدود دو تا ۱۰ سالگی مهارت هایی به كودك می آموزد كه در رابطه با كارهای آموزشگاه، نقش اساسی دارند. این مهارت ها عبارتند از: زبان، توانایی یادگیری از بزرگسالان، جنبه هایی از نیاز به پیشرفت، عادت به كار كردن و توجه به «وظایف». اگرچه خانواده ها در آموزش این مهارت ها به كودكان تفاوت دارند، اما نتیجه كار بعضی خانواده ها در ایجاد این مهارت ها و توانایی های دیگر فوق العاده است.
● چه نوع خانواده هایی در ایجاد شوق یادگیری و مهارت های تحصیلی موثرتر عمل می كنند؟
▪ بیشتر خانواده ها نقش خود را درباره كمك به پیشرفت تحصیلی فرزندان، در دو نكته خلاصه می بینند:
۱) تهیه و تدارك امكانات
۲) همراهی با فرزندانشان در درس خواندن؛ آن چه در این میان نادیده گرفته می شود نقش سطح فكری والدین در محیط خانه است.
فرزندان شما، بیش از تداركات امكانات و كنترل تحصیلی، به والدینی نیاز دارند كه با ارتقای دانایی ها و یادگیری های خود، به ارتقای سطح فكری خانواده كمك كنند. تنها داشتن فرزند باهوش و تیزهوش و واداشتن او به درس خواندن از هر طریق ممكن، مهم نیست. چنین فرزندی، در محیطی بهتر رشد می كند كه مستعد و بالنده باشد. پدر و مادری كه برای یادگیری فرزندان شان هر سختی و زحمتی را به جان می خرند ولی برای یادگیری خودشان كوشش به خرج نمی دهند، در واقع به فرزندشان لطمه می زنند.
باور كنید كه شوق یادگیری و استعداد تحصیلی بسیاری از دانش آموزان، به دلیل عدم وجود محیط مساعد فرهنگی در خانواده، شكوفا نمی شود و یا به حداكثر شكوفایی نمی رسد.
برعكس، بسیاری از والدینی كه ادعا دارند برای پیشرفت تحصیلی فرزندشان همه نوع امكانات مورد نیاز را فراهم آورده اند و به اصطلاح چیزی كم نگذاشته اند، در ارتقای سطح فرهنگ خانواده بسیار سهل انگارند.
بزرگ ترین كاستی و قصوری كه می تواند متوجه والدین یك دانش آموز باهوش باشد، آن نیست كه برای او كامپیوتر نخرند و یا سایر خواسته هایش را نتوانند اجابت كنند، بلكه این است كه: با سهل انگاری ها و ناشی گری های خود، سطح فكری خانواده را پایین آورند.
پژوهش های بسیاری نشان داده اند كه: آن چه والدین در تعامل خود با كودكان در خانه انجام می دهند عامل اصلی تعیین كننده توانایی هایی كلامی و پیشرفت درسی است، نه سطح درآمد والدین یا میزان تحصیلات یا سایر خصوصیت های مربوط به پایگاه اجتماعی آنان. والدینی می توانند بهترین و موثرترین سطح تعامل را با فرزندان داشته باشند كه از سطح فكری- و نه فقط سطح تحصیلات- بالاتری برخوردار باشند.
نقش پدر و مادر در افت و یا ارتقای سطح فكری و فرهنگی خانواده، بسیار مهم است.
● والدین چگونه می توانند در این باره تاثیرگذار باشند؟
▪ از عوامل زیادی در این خصوص می توان نام برد، ولی مهم ترین عامل، نگرش والدین به یادگیری و دانایی است. وقتی پدر و مادر در حرف و عمل به دانایی احترام بگذارند و وقتی یادگیری به معنای واقعی، برای آنان ارزشمند باشد، خود به خود رفتارهای آنان در رویارویی با مسایل فكری و تحصیلی فرزندانشان، بسیار متفاوت خواهد بود. پدر و مادری كه به زور می خواهند در فرزند خود انگیزه تحصیلی ایجاد كنند، در واقع نه لذت یادگیری را چشیده اند و نه عطش یادگیری را درك كرده اند. چگونه امكان پذیر است كه، پدر و مادری نگرش مثبت واقعی به یادگیری نداشته باشند و بعد بخواهند كه، فرزندشان به بالاترین حد پیشرفت درسی برسد؟ البته استثناهایی ممكن است وجود داشته باشد، ولی این موارد عمومی نیست.
به طور حتم، بزرگترین و خطیرترین وظیفه والدین به خصوص در شرایط فعلی آن است كه با اصلاح نگرش و رفتارهای خود درباره یادگیری و دانایی، به خود و فرزندان و در یك كلام به ارتقای سطح فكری و فرهنگی كل خانواده كمك نمایند. البته این كار ساده ای نیست و مهم ترین مانع، عادات و رویه های معمول جامعه است، اما پدر و مادری كه واقعاً و به صورت منطقی به سعادت خود، فرزندان و خانواده می اندیشند، باید گام های تدریجی را در این راه بردارند. عطش یادگیری و حضور دانایی در محیط خانه، كلید خوشبختی خانواده است.
اطمینان داریم كه والدین ایرانی دیر یا زود، به این واقعیت مهم خواهند رسید. یادگیری فقط نیاز دانش آموز نیست، بلكه نیاز همه انسان ها در همه زمان ها است. عطش یادگیری بسیاری از خلأهای زندگی را پرمی كند. احترام به دانایی، تفسیر زندگی و ارزش های فردی و اجتماعی را تغییر می دهد.ارتقای سطح فكری والدین، فضای خانه و خانواده را دلنشین و منطقی تر می سازد.
نقش مادر، به خصوص در شرایطی كه پدران حضور كمتری در خانه دارند، در سطح فكری خانواده مهم تر است. این موضوع شاید خلاف تصور عده ای باشد كه در مسایل فكری خانواده نقش پدر را مهم تر می دانند. شاید خود مادران هم تصور نكنند كه چقدر در سطح فكری و فرهنگی خانواده می توانند موثر باشند.
● مادر چه نقشی در افت و یا ارتقای سطح فكری خانواده دارد؟
▪ مادران، اعم از شاغل و غیرشاغل، حضور بیشتری در خانه دارند. از طرف دیگر، مادرها بسیار بیشتر از پدرها، پیگیر روند تحصیلی فرزندان شان هستند.
در دوره ابتدایی كه بنیادی ترین سال های تحصیلی را در برمی گیرد، بیشتر مادرها نقش كنترل كننده مستمری دارند. به طور معمول، پدرها از دوره های راهنمایی و متوسطه بیشتر وارد عمل می شوند، آن هم به عنوان اهرم های فشار، مختصر آن كه حداقل در ۱۰ سال نخست زندگی، ارتباط مادر با فرزند بیش از هركسی است و تاثیر مادر در سطح فكری فرزند هم، می تواند بیشتر از هر كسی باشد.
● كدام مادرها سطح فكری فرزندان و خانواده را پایین می آورند؟
▪ مادرانی كه بیشتر وقت آن ها پای تلویزیون می گذرد، سوژه هایی را در زندگی دنبال می كنند كه پیش پا افتاده و غیرمهم است، اگر اهل مطالعه باشند، در روزنامه ها دنبال صفحه حوادث می روند و مجلاتی را می خرند كه شامل مطالب بی خاصیت و خنثی است، بحث ها و گفت وگوهای شان با دوستان و همسر و سایرین درباره مسایل روزمره و تكراری است، حوصله فكر كردن درباره موضوعات جدی زندگی را ندارند، به غذا و پوشاك فرزندشان اهمیت زیادی می دهند، مسایل فكری فرزندان را فقط در درس و مدرسه خلاصه می كنند و ...
اگر بپذیریم كه یك فضای مساعد فرهنگی تا چه حد می تواند در رشد فكری كودكان موثر باشد، آن گاه باید به رفتارهای مان با تامل بیشتری بنگریم، مادری كه وقت زیادی را صرف تماشای تلویزیون می كند، هیچ یك از سریال های جدی و غیرجدی را از دست نمی دهد، با اشتیاق داستان های پیش پا افتاده و فیلم ها و سریال ها را دنبال می كند و به توضیح و تفسیر آن ها هم می پردازد، چه تاثیر مثبتی می تواند در سطح فكری خانواده بر جای بگذارد؟ این مادر چگونه می تواند از فرزندش انتظار داشته باشد كه با شوق و رغبت درس هایش را بخواند؟
مادری كه حوصله مطالعه ندارد و یا مطالعه اش شامل سوژه های غیرجدی است، چگونه می تواند توقع فرزندی كتاب خوان داشته باشد؟ مادری كه تحصیلات سطح بالایی ندارد و برای ارتقای آن هم كوششی نمی كند، چگونه می تواند به فرزندش توضیح دهد كه درس خواندن مهم است؟ مادری كه از شرایط فكری و اجتماعی زمانه اطلاعی ندارد و با افكار فرزندش فاصله دارد، چگونه می تواند او را درك كند؟ مادری كه خورد و خوراك و پوشاك فرزندش، دغدغه ای جدی تر از رشد فكری اوست، چگونه می تواند به رشد فكری فرزندش كمك كند.
عجیب است كه برخی پدرها و مادرها، خود با یادگیری غریبه اند و یا به نوعی از آن دوری می كنند، اما از فرزندان توقع دارند با حرص و ولع درس بخوانند و در امور تحصیلی، از همه پیشی بگیرند. خیلی از والدین حتی این زحمت را به خود نمی دهند كه با شیوه های منطقی با درس و مدرسه فرزندان شان برخورد كنند. فقط بر آن چه خود بدان رسیده اند، اصرار می ورزند.
حضور یك فرزند باهوش و درس خوان در خانواده كه از همان سال های نخست تحصیل قابل تشخیص است، وظیفه والدین و به خصوص مادر را صدچندان می كند.
متاسفانه مادران وظیفه خود را در این می بینند كه بالای سر فرزندشان بایستند، تا او مشق هایش را بنویسد، از او درس بپرسند، دیكته بگویند و یا حتی بعضی از كارهای درسی فرزندشان را انجام دهند.
● هدف و تمركز همه این فعالیت ها، فرزند است. اما این كارها تا چه زمانی می تواند موثر باشد؟ چند درصد از والدین از چنین روش هایی به نتایج موثر و ماندگاری می رسند؟
▪ مادرانی كه علاقه مند به پیشرفت مستمر و واقعی فرزندشان هستند، باید جهت قسمتی از فعالیت ها را به طرف خود برگردانند. مادران باید پا به پای فرزندان، پیش روند، اما نه در امور درسی، بلكه در رشد فكری و فرهنگی.
یك مادر منطقی در وهله اول انتظار خودش را از خود بالا می برد و به آن چه كه دارد قانع نمی شود. او همه وقتش را به امور روزمره و خنثی اختصاص نمی دهد بلكه در تربیت فرزند، وقت هایش را به زمان هایی برای سرگرمی و زمان هایی برای ارتقای اندیشه تقسیم می كند.
خسرو امیدوار
كارشناس ارشد آموزش ابتدایی
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید