شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


شرحی بر روزگار ایرانیان


شرحی بر روزگار ایرانیان
کتاب، باقیات صالحاتی از عالمان و نویسندگان است که حتی پس از حیات آنان جامعه را بهره‌مند می‌سازد. البته در جامعه ما حکایت غریبی نیز دامنگیر نویسندگان و پدیدآورندگان آثار شده است و آن تاخیر در چاپ و انتشار آثارشان است. اگر روزگاری عدم پایبندی ناشران به تعهداتشان موجب این تاخیر بود، امروزه ممیزی نیز مزید بر علت شده است. چه سخت است در انتظار چاپ اثر ماندن و نهایت، در این انتظار ماندن و مردن. در اینجا روی سخن هم با ناشران و هم با ممیزان است که کتاب همچون فرزند نویسنده است و هر انسانی برای دیدن فرزند لحظه‌شماری می‌کند.
این چند سطر مقدمه‌ای بود بر معرفی اثری که این روزها توسط مرکز پژوهشی میراث مکتوب با همکاری پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به زیور طبع آراسته شده است. این کتاب، مرآت‌الوقایع مظفری اثر عبدالحسین‌خان ملک‌المورخین و با تصحیح دکتر عبدالحسین نوایی است. کتاب یک سال و هشت‌ماه پیش از درگذشت استاد، تصحیح و آماده گردید، اما تاخیر در چاپ چندان شد که آرزوی استاد در دیدن کتاب برآورده نگردید. ‌
● ملک‌المورخین کیست
مرآت‌الوقایع مظفری توسط فردی به رشته تحریر درآمده است که از خانواده‌ای با سابقه در عرصه تاریخ‌نگاری برخاسته بود. عبدالحسین‌خان نواده میرزا محمدتقی‌خان لسان‌الملک کاشی صاحب کتاب مشهور <ناسخ‌التواریخ> است. از جانب مادر نیز از فتحعلی‌خان ملک‌الشعرای کاشانی معروف به صبا نسب می‌برد. عبدالحسین‌خان به مانند اجدادش به خدمت شاهان قاجار درآمد و پس از مدتی خدمت در وزارت امورخارجه، به دربار ناصری راه یافت و منشی مخصوص میرزاعلی‌اصغرخان امین‌السلطان گردید. پس از مرگ ناصرالدین شاه هم در دربار مظفری با سمت ژنرال آجودان و معلم شاه به کار ادامه داد و چندی هم به کارگزاری مازندران رفت. بعد از آن ریاست ملل متنوعه را عهده‌دار شد. در همین دوره بود که پس از مرگ پدر، ابتدا ملقب به ملک‌المورخین و بعد از آن لسان‌السلطنه گردید. ملک‌المورخین نوشتن را از سنین پایین آغاز کرد و این امر را می‌توان میراثی از خاندان پدری دانست، از همین‌رو او در تاریخ‌نگاری میراث‌دار یک نسل طولا‌نی از تاریخ‌نگاران درباری است.‌آنانی که به نگاشتن تاریخ عمومی از هبوط آدم تا زمان خود می‌پرداختند و با برجسته کردن زمان خود سعی داشتند تاریخ ایام حکومت پادشاه وقت را قلمی کرده و از این راه به نان و نامی برسند. ملک‌المورخین علا‌وه بر این میراث‌داری، در زمانه‌ای می‌زیست که رسانه‌ای مهم به نام روزنامه در ایران پا به عرصه نهاده بود. ملک‌المورخین هم از این وضعیت تاثیرپذیرفت و در انتشار روزنامه‌هایی چون وطن، شاهنشاهی، آیینه عیب‌نما، آزادی و صفحه روزگار دست داشت. از همین‌رو کتاب مرآت‌الوقایع مظفری تلفیقی از تاریخ‌نگاری سنتی- درباری و تاریخ‌نگاری نوین است. البته تاریخ‌نگاری نوین نه آنچنان که حتی کتاب‌هایی چون تاریخ بیداری ایرانیان اثر ناظم‌الا‌سلا‌م کرمانی و تاریخ مشروطه تالیف سیداحمد کسروی می‌باشند.
مرآ‌ت‌الوقایع مظفری اما برخلا‌ف همگنان سابقش به حوادث بین‌الملل نظر داشته و گاهی خارج از وقایع‌نگاری به تحلیل حوادث و اظهارنظر درباره اشخاص پرداخته است.
● متن کتاب
هر چند نوشته‌های کتاب درباره حوادث کشورهای خارجی چندان قابل اعتنا و اعتماد نیست، اما نگاه مطبوعات و نخبگان جامعه آن روز ایران را به این حوادث می‌توان دریافت. همچنین با وجود آنکه در برخی از موارد، کتاب به صورت روزشمار مشروحی از حوادث است که با گزینش ملک‌المورخین فراهم آمده است، اما در این‌باره کتابی منقح از وقایع دوره مظفری است که محققان را در بررسی مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی این دوره یاریگر است. به نظر می‌رسد نویسنده علا‌وه بر ذکر اعلا‌ن‌های دولتی که در روزنامه‌ها منتشر می‌شده، از آگاهی‌ها و نظر خود در ذکر خبر استفاده کرده است. به‌عنوان نمونه در منع بره‌فروشی می‌نویسد: <سابق براین حکم شد که دیگر در ولا‌یات ایران بره نکشند، زیرا که صاحبان گوسفند محض پوست بره، او را می‌کشند و پوستش را به قیمت گزاف می‌فروختند، از این جهت گوشت نایاب شده بود. چندی بود که این قدغن بره‌کشی موقوف بود و مردم بره می‌کشتند و نمی‌گذاشتند که بزرگ شده به جای یک من گوشت، ده من گوشت بردارند. چون امین‌الدوله صدراعظم از فساد این امر آگاه بود، سخت قدغن کرد که احدی بره نکشد. از آنجا که هیچ قانونی در ایران یکی دو ماه بیشتر دوام نمی‌کند، بعد از عزل‌امین‌الدوله، باز مردم بنای بره‌کشی را گذاشتند.>(ج یک،ص ۱۴۴) چنانچه ملا‌حظه می‌شود ملک‌المورخین علا‌وه بر ذکر یک رویه سودجویانه که موجب گرانی گوشت می‌شد و اقدام امین‌الدوله در رفع آن، از آفت قوانین در ایران پرده برمی‌دارد. در واقع آنچه در ایران موجب ناکارآمدی است، نه فقدان قانون که عدم‌التزام به آن است. آفتی که با مشروطه شدن ایران نیز پابرجا ماند. ‌
از دیگر نکات برجسته کتاب، بیان اعطای القاب به افراد و احکام انتصاب اشخاص می‌باشد. نویسنده گاهی در ذکر برخی مناصب، توضیحاتی می‌دهد که لا‌اقل امروزه برای محققان راهگشاست. نمونه‌ای از این دست اطلا‌عات، درباره صدراعظم و آداب آن است که می‌نویسد: <صدراعظم در ایران، همان وزیر داخله و رئیس‌الوزرا و وزیراعظم مستقل است، منتها این است که چون لفظ صدراعظم به شخصی داده شد، احترامات ظاهریش زیاد می‌شود و عناوین بزرگ به او نوشته می‌شود. ‌
صدراعظم در مملکت ایران بعد از شخص پادشاه و پسرها و برادرهایش بر تمام مردم مقدم است و تمام طبقات نوکر باید به او کرنش نمایند و بی‌اذن در حضورش ننشینند و عناوین درجه دوم به او نوشته می‌شود مثل <تصدقت شوم> و <قربان حضور مبارکت شوم.> این اوقات عنوان کاغذ، <تصدق آستان مبارکت شوم> می‌نویسند و در سرپاکت <در حضرت فلک رفعت> یا <حضور مبارک> می‌نویسند و در آخر هم <روحی فداه> که مخصوص شاه بود، اضافه نموده‌اند. در حقیقت روحی فداه از عهد صدارت امین‌السلطان به بعد در ایران باب شد که به صدور بنویسند و عریضه بلند هم روی پاکت صدراعظم می‌نویسند...>(ج یک،ص۱۲۹) ‌
از دیگر ویژگی‌های کتاب که محققان تاریخ محلی را به کارآید، اخبار بلا‌د مختلف ایران می‌باشد. اخباری که شامل بیماری‌های واگیردار، زلزله، بارش برف و باران، بلوای نان (که امری متداول تا همین اواخر بوده است)، امور غریبه و... می‌شود. البته به نظر می‌رسد امور غریبه بیشتر شایعاتی بوده است که در اخبار جراید به چاپ می‌رسیده است. همچنین از جمله اخباری که در مرآت‌الوقایع مظفری به چشم می‌خورد، خواب‌ها و معجزاتی است که نویسنده نقل کرده است. هر چند این دست اخبار، کتاب را به سمت همان تاریخ‌نگاری سنتی سوق می‌دهد، اما ارزش اینگونه روایات در آن است که برآیند و نشانی از تفکر و فرهنگ غالب در این دوره است. غلبه خرافات بر فرهنگ و اندیشه جامعه که جلوه‌ای از رفتار و تفکر شاه کشور در توسل به خرافات و موهومات بود. ‌
● مظفرالدین‌شاه در مرآت الوقایع
نکته مهمی که درباره مرآت‌الوقایع مظفری وجود دارد، نظارت و قضاوت‌های عبدالحسین‌خان ملک‌المورخین درباره مظفرالدین شاه و رجال اوست. اظهارنظرهایی که کتاب را از وقایع‌نگاری‌های رسمی متفاوت می‌سازد. به طوری که درباره مظفرالدین شاه می‌نویسد: <طبیعتش متلون المزاج است. به دوستی او اطمینان کسی نمی‌تواند بنماید. چنان که هر سالی به یک نفری محبت مفرط داشته و در سال بعد عداوت مفرط و قدری بلا‌دت و کندی در ذهن دارد و زودباور می‌باشد و به کسی که محبت دارد، حرف او را همه جور می‌شنود و مطیع اوست. شهوت‌پرست و صورت‌پرست است....>(ج یک، ص۵۵۵) یا درباره علی‌اصغرخان امین‌السلطان می‌نویسد: <ایران در عهد صدارت این [مرد] به باد خواهد رفت. بیچاره شاه که تمام امور ایران را به او تفویض کرده که شاید رفع نواقص کند. صدراعظم اصلا‌ خیالی که ندارد، نظم مملکت است... از آنجا که مردم ایران فقیر و گدا هستند و صدراعظم گاهی سوار درشکه می‌شود که به خانه برود، دومشت شاهی سفید و پنج شاهی به فقرا قسمت می‌نماید. مردم او را حاتم‌طایی می‌گویند و عوام ایران او را دوست دارند و حال آنکه در عمرش، صدراعظم به یک نفر مستحق یک دینار نداده و یک نفر شخص اصیل در اداره‌اش ترقی نکرده. تمام اجزایش مردمان بی‌اصل پست فطرت رذل می‌باشند و انعام و اکرام هم که می‌کند، به مقلد و یاوه‌سرایی است و مهر و خطش از برای این جور اشخاص بی‌صاحب است...>(ج یک، صص ۴۱۲-۴۱۱) ‌
هر چند که روایت و قضاوت ملک‌المورخین درباره مظفرالدین شاه و رجال او مقرون به صحت است که نتیجه آن خیزش مردم و نهایتا انقلا‌ب مشروطه بود، اما تفاوت قضاوت‌های ابتدایی نویسنده از این افراد، نتیجه وضعیتی بود که دچارش شده بود. به طوری که در قسمتی از کتاب ضمن بیان تمجید شیخ زین‌العابدین ملک‌الواعظین از جد نویسنده، محمدتقی سپهر، از انزوا و عزلت اولا‌د او شکوه می‌کند: <اما هزار حیف که اولا‌دش بی‌کار و در زاویه خمول می‌باشند و سایر دونان صاحب‌منصب و مداخل هستند و این شعر را این وقت می‌خواند تمامش مذمت شاه است: ‌
ارباب هنر نشسته در کنج سلوک
دونان همه حاکم‌اند در شهر و بلوک ‌
گفتم به فلک که رذل پرور شده‌ای
خندید که الناس علی‌دین ملوکم (ج یک،ص۶۴۸)
● نظر مصحح
دکتر عبدالحسین‌نوایی هم در مقدمه‌ای که بر کتاب نوشته، بر قضاوت‌های ملک‌المورخین صحه گذاشته و به نقد و تقبیح مطلق رفتار مظفرالدین شاه پرداخته و در مقابل از نویسنده یکسر تمجید کرده است و از علت مذکور در قضاوت او غفلت نموده است. به نظر نگارنده، باتوجه به موانست با استاد، این قضاوت به جهت وضعیت روحی خاص او در هنگام تصحیح کتاب بوده است که در اواخر عمر دچار سرخوردگی شده بود و نمونه آن نامه آخرش به ستاد چهره‌های ماندگار است. استاد در آن نامه به سال‌ها غفلت از خود با وجود خدمات فرهنگی فراوانش شکایت و گلا‌یه نموده است. از همین‌رو با همنام خود (عبدالحسین ملک‌المورخین) دچار همذا‌ت‌پنداری شده و آن مقدمه را نگاشته است. ‌
نکته پایانی آن که کتاب مرآت‌الوقایع مظفری از منابع مهم تاریخ انقلا‌ب مشروطه است و با انتشار آن، خلا‌ کتاب بر مبنای وقایع‌نگاری سنتی جبران گردیده است
رضا مختاری‌اصفهانی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید