چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

آخرین رمانتیک‌ها - THE LAST ROMANTICS


سال تولید : ۱۹۹۱
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : دیوید م. تامپسن
کارگردان : جک گلد
فیلمنامه‌نویس : نایجل ویلیامز
فیلمبردار : دیوید فایک
آهنگساز(موسیقی متن) : کارل دیویس
هنرپیشگان : ایان هولم، سارا کستلمن، لیو مکرن، آلن کامینگ، روفوس سیوئل، جان لوید فیلینگام، هلگا بریندل و میراندا فوربز
نوع فیلم : رنگی، ۹۰ دقیقه


ـ دانشگاه کمبریج، سال ۱۹۶۹، ذهنیت ̎فرانک ریموند لیویس̎ (هولم)، استاد جنجالی ادبیات انگلیسی، در طی یکی از جلسات گفت و شنود با شاگردانش، به هم می‌ریزد. سر دستهٔ دانشجوهای پرخاشگر، ̎کاستین (سیوئل)، هم اتاقی ̎تالک̎ (کامینگ)، آخرین شاگرد ̎لیویس̎ است. این ماجرا، ̎لیویس̎ را به یاد دوران دانشجوئی خودش می‌اندازد ـ یعنی زمانی که ̎آرتور کوییلر کوچ̎ معروف به ̎کیو̎ (مکرن)، استاد ارشد ادبیات انگلیسی دانشگاه را می‌پرستیده است. ̎کویینی̎ (کستملن)، همسر ستیزه‌جوی ̎لیویس̎ به خاطر دیدگاه احساساتی شوهرش نسبت به ̎کیو̎ از او انتقاد می‌کند. ̎لیویس̎، ̎تالک̎ و ̎کاستین̎ را برای صرف چای به خانه‌اش دعوت می‌کند. ̎کاستین̎ ، ̎لیویس̎ و اصولاً آموزش ادبیات انگلیسی را تحقیر می‌کند. ̎تالک̎ سعی دارد از دیدگاه مثبت استادش نسبت به ادبیات، به عنوان حصاری در برابر فساد زندگی مدرن دفاع کند. ̎لیویس̎ کتاب با ارزش ̎وودزورت̎ را که ̎کیو̎ به او هدیه داده، به ̎تالک̎ می‌دهد. رابطهٔ ̎لیویس̎، ̎تالک̎ و ̎کاستین̎ طی یک جلسهٔ گفت و شنود دانشگاهی، دوباره بحرانی می‌شود. ̎کاستین̎، ̎تالک̎ را ترغیب می‌کند از برج کلیسائی بالا برود و کتاب ̎وودزورت̎ را در باغ خانهٔ استاد مورد علاقه‌اش بیندازد. پلیس و آتش‌نشان‌ها برای پائین آوردن ̎تالک̎، فراخوانده می‌شوند. ̎کاستین̎ از دانشگاه اخراج می‌شود. ̎تالک̎ ادامهٔ تحصیلاتش را در دانشگاه بیهوده می‌بیند. و ̎لیویس̎ و ̎کویینی̎ بر روی چمن‌های دانشگاه می‌نشینند و با خواندن کتاب‌های محبوب‌شان خود را تسکین می‌دهند.
ـ ف.ر.لیویس (۱۸۹۵ـ۱۹۷۸) مدرس و نویسندهٔ آثار ادبی، احتمالاً جزو قهرمانان نادر و غیر متعارف سینما است. اما به هر صورت، زندگی او شاید برای تماشاگرانی خاص، دلنشین و جالب باشد. البته روایت یک زندگی که در دایرهٔ آثار میلتن و الیوت، و تدریس دانشگاهی و اصول پای‌بند کنندهٔ اخلاقی محدود شده است، نمی‌تواند موضوع یک درام عامه‌پسند باشد. ویلیامز یک واقعیت اساسی ـ وقایع سال ۱۹۶۹ در زندگی لیویس ـ را دست مایه قرار داده، اما فیلمی که شکل گرفته، هیچ پس زمینهٔ تاریخی از آن دوران و میزان شهرت لیویس را برای تماشاگر عام بازگو نمی‌کند. از سوی دیگر، به دلیل آنکه این فیلم در اصل تلویزیونی است، گلدرا ناگزیر ساخته تا قاب تصویر را با نماهائی نزدیک پر کند و در این میان، چشم‌اندازهای کمبریج و دورنمای آن زیر تابش آفتاب و خودنمائی آن درمیان چمن همیشه سبز اطراف، از دید دوربین مخفی مانده است. این همه به کنار؛ این درام عقیم است و فرزندی به نام کشش و جذابیت برای اذهان تماشاگر به دنیا نخواهد آورد.