یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


سرانجام یک رویا


سرانجام یک رویا
سازمان تولید زراعی در ایران از اوایل دهه ۱۳۴۰ تا امروز دو اصلاح و دو ضداصلاح را تجربه کرده است. اصلاح ارضی اوایل دهه ۱۳۴۰ با هر استراتژی و هدفی آغاز شده بود، دو تغییر عمده ایجاد کرد؛ اولاً، زمین های زراعی یکپارچه متعلق به ارباب (زمیندار بزرگ) خرد و پراکنده شد و به مالکیت دهقانان خرده پا درآمد. ثانیاً، قدرت سیاسی زمینداران بزرگ که دور از پایتخت و مراکز استان ها برای خود دیوانسالاری داشتند، در برابر دولت مرکزی به شدت کاهش یافت. بعدها و در اوایل دهه ۱۳۵۰، مدیران جدید حاکم بر وزارت کشاورزی سعی کردند با تاسیس و راه اندازی کشت و صنعت ها، تعاونی های تولید روستایی و شرکت های سهامی - زراعی،فقدان سازمان تولید قبلی (یکپارچه شدن زمین های زراعی) را جبران کنند.
ضداصلاحات ارضی پدیدار شده در این سال ها با ورود عناصر حکومتی به درون روستاها، مثل سپاه دانش و تعاونی های مصرف، برخی از پیامدهای منفی خرد و پراکنده کردن زمین زراعی را جبران کرد و فقط قدرت سیاسی ارباب ها را به دولت داد. در حالی که این استراتژی با شتاب در روستاهای ایران اجرا می شد، انقلاب اسلامی در بهمن ماه ۱۳۵۷ در ایران پیروز شد و به زودی نظام جمهوری اسلامی جای رژیم قبلی را گرفت.
انقلابیون پیروز در ماه های بلافاصله پس از پیروزی، انقلاب ارضی دوم را به راه انداختند. شورای انقلاب اسلامی در فاصله اسفند ۱۳۵۷ تا تشکیل مجلس قانونگذاری، قانون های انقلاب را برای زمین زراعی تصویب و دولت های وقت اجرا کردند. نتیجه اصلاح دوم ارضی برگشت به دوران اواسط دهه ۱۳۴۰ بود. تشکیل هیات های هفت نفره واگذاری زمین را در یک دوره کوتاه مدت و در غیبت کامل منطق تولید بر پایه اصول اقتصاد و فقدان مقاومت های پراکنده اربابان (زمینداران)، سازمان تولید زراعی دوباره از تعادل خارج شد. خرد و پراکنده شدن دوباره زمین های زراعی و زایش میلیون ها دهقان خرده پا، دستاورد انقلاب ارضی دوم بود که در اواخر دهه ۱۳۵۰ به وقوع پیوست. در همه سال های تثبیت پایه های رژیم انقلابی و جنگ عراق و ایران، این سازمان پابرجا ماند. عیسی کلانتری وزیر کشاورزی تحصیلکرده امریکا در سال های ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶ تلاش کرد ضدانقلاب ارضی انجام دهد و اراضی خرد و پراکنده دهقانی را تجمیع کند، اما کار دشوار بود و نیروی پیش برنده ضدانقلاب ارضی اندک. ادامه کار تجمیع اراضی به دولت دوم آقای خاتمی رسید. لایحه تجمیع اراضی در دولت تهیه و تصویب و به مجلس تقدیم شد که تا امروز از تصویب آن خبری نیست. سازمان تولید زراعی ایران در شرایط حاضر بسیار عقب مانده است و همه فعالیت های دولت های پس از جنگ برای ساماندهی دوباره آن بی فایده بوده است.دهقانان خرده پای ایرانی در سراسر این مرز و بوم پهناور، اکنون با گرفتاری های فنی و اقتصادی پرشماری دست به گریبانند. نتیجه و دستاورد انقلاب های ارضی در سازمان تولید زراعی در حال حاضر چنین است که دهقانان ایرانی به رغم پرشمار بودن آنها و اهمیت کاری که انجام می دهند کم قدرت ترین گروه اجتماعی به حساب می آیند. میلیون ها گندم کار، برنج کار و چغندرکار در روستاهای دور و نزدیک با اراضی خرد و کوچک و پراکنده و تکنولوژی سنتی، سعی دارند نان بخور و نمیری درآورند تا از پای درنیایند. روستاها و بخش زراعت ایران از جوانان و تحصیلکردگان تهی شده است و امیدی به زراعت مدرن در حال حاضر به چشم نمی خورد. پس از گذشت ۳۰ سال از پیروزی انقلابی که رسیدگی به روزگار تاسف بار دهقانان را یکی از ماموریت های خود می دانست، دهقانان خرده پای ایرانی روزگار خوبی ندارند. دولت های وقت هر کدام و در هر مقطع و هر شرایط، وقتی با کمبود محصولات زراعی مواجه می شوند، با شتاب دست در خزانه کرده و واردات را به مثابه چاره کار برای بی حس کردن منتقدان و شهرنشینان در دستور کار قرار می دهند. واردات انبوه شکر، برنج، جو و ذرت در سه سال اخیر، ادعای یاد شده را به خوبی اثبات می کند.
سازمان زراعی عقب مانده تولید محصولات کشاورزی، اصرار بر اینکه ایران باید حتماً در تولید گندم خودکفا باشد، سرمایه گذاری ناکافی و اندک در این بخش به ویژه توسط بخش خصوصی در همه نیم قرن گذشته، فقدان قدرت سیاسی نزد دهقانان خرده پا که تا جایی که حتی صدای اعتراض آنها به گوش شهرنشینان نمی رسد، اصرار و پافشاری دولت ها برای تامین نان و برنج و شکر ارزان برای شهرنشینان و تداوم کشت سنتی در زمین های کوچک و پراکنده، سیمای زراعت در ایران امروز است. این سازمان تولید وقتی با کاهش بارندگی مواجه می شود، نفس هایش به شماره می افتد و احتمال واردات را افزایش می دهد. چنین است که دولت آقای احمدی نژاد در حالی که فریاد صادرات گندم می دهد، اقدام به واردات این محصول می کند. چنین است که تولید چغندر قند از ۶ میلیون هکتار در سال ۱۳۸۵ به کمتر از ۳۰ درصد آن در سال ۱۳۸۷ می رسد و صدای چغندرکاران به جایی نمی رسد. سازمان تولید زراعی ایران نیازمند انقلاب تازه یی در همه ابعاد و ارکان آن است تا میلیون ها دهقان خرده پای ایرانی از اسارت زمین های کوچک و پراکنده بیرون آمده و کشاورزی تجاری و مبتنی بر اصول اولیه اقتصاد در روستاها پدیدار شود. تا زمانی که سازمان تولید زراعی کهنه، عقب مانده و فاقد کارآمدی بر بخش زراعی ایران حاکم است، هر دولتی با هر گرایش- اصولگرا یا اصلاح طلب - با وضع امروز مواجه خواهد شد. وقتی باران ببارد و اراضی دیم محصول بدهند، فریاد خودکفایی مسوولان گوش ها را آزار می دهد و زمانی که باران نمی بارد، رفتارهای عجیب از خود نشان می دهند.
محمدصادق جنان صفت
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید