یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

خشونت از دارفور رخت می بندد؟


خشونت از دارفور رخت می بندد؟
«بحران دارفور» وارد پنجمین سال خود شده است. هنگامی كه در فوریه سال ۲۰۰۳ میلادی درگیری شورشیان دارفور با سربازان دولتی سودان آغاز شد، كمتر كسی پیش بینی می كرد این نزاع، به خونین ترین وقایع سال های اخیر قاره سیاه بدل شود. اما متأسفانه با مرور زمان، این حدس و گمان تلخ به حقیقت پیوست و ناآرامی پراكنده دارفور سر از یك فاجعه تاریخی درآورد. منطقه دارفور، غربی ترین بخش كشور سودان (پهناورترین سرزمین آفریقا) است. بنابر آمار رسمی سازمان ملل، درگیری های چهار سال اخیر در این منطقه (دارفور)، بیش از ۳۰۰ هزار كشته و ۲ میلیون آواره بر جای گذاشته است؛ این در حالی است كه آمار غیررسمی، تلفات این فاجعه را چند برابر این تعداد برآورد می كند. همان طور كه اشاره شد، روزها و لحظه ها بر مردم جنگ زده دارفور به كندی می گذرد. هر اندازه ناآرامی ها و درگیری ها شدید می شود اوضاع معیشتی مردم نیز وخیم تر می شود. چندی است سازمان ها، رسانه ها و افكار عمومی جهان، رخدادهای دارفور را مصرانه دنبال می كنند و سیاستمداران صحنه بین المللی وعده یافتن راه حل جدید برای این بحران را داده اند. اما آیا براستی طلسم نسل كشی در دارفور می شكند؟ در هفته های اخیر، دارفور شاهد ۳ تغییر و رویداد جدید بود كه هر كدام به نوبه خود، مهم و تأثیرگذار خواهند بود. این سه رخداد از این قرار است:
۱) ورود مصر
ورود كشور مصر به بحران دارفور اتفاقی است كه محافل سیاسی با دقت آن را زیر نظر دارند. مصر به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود بازیگر اصلی در خاورمیانه و موضوع اعراب - اسرائیل به شمار می آید. هرچند دولتمردان مصری نیز در اكثر موارد، مسائل اعراب را بر موضوع های حوزه آفریقا ترجیح می دهند؛ اما این نگاه موجب دور ماندن آنها از جریان های قاره سیاه نشده است. به هر حال با توجه به حساسیت روزافزون دارفور، سرانجام مصر نیز به جمع میانجیگران این بحران پیوست. با سفر تعدادی از نمایندگان كنگره آمریكا به مصر در زمستان گذشته و در پاسخ به درخواست آنان از رئیس جمهور «مبارك» برای مداخله در دارفور، حكومت قاهره نیز به صورت رسمی قصد خود برای میانجیگری جهت حل بحران غرب سودان را اعلام كرد. خارطوم به این حركت قاهره واكنش مثبت نشان داد. «حسن عمرالبشیر» رئیس جمهوری سودان برای گفت وگو و رایزنی های بیشتر، راهی قاهره شد. مبارك نیز در جریان مذاكرات با همتای سودانی اش، جانب احتیاط را رعایت كرد؛ به این معنا كه از یك سو، تهدیدهای غرب علیه دولت سودان جهت پایان بخشیدن به خشونت های دارفور را كارساز ندانست و آن را رد كرد؛ از سوی دیگر از حسن البشیر خواست با پذیرش و استقرار نیروهای بین المللی در غرب سودان موافقت كند.
به این ترتیب، عده ای از ناظران انتظار دارند «حسنی مبارك» و مصر یكی از طرف هایی باشند كه با استفاده از نفوذ خود، زمینه های كاهش خشونت ها در دارفور را به وجود آورند. در این راه و برای متقاعد كردن دولت سودان، قاهره ابزار و گزینه های مفیدی در اختیار دارد كه یكی از آنها، اتحادیه عرب است. مصر، رهبر معنوی اتحادیه عرب به شمار می آید و مقر دائمی این سازمان نیز در قاهره قرار دارد. همچنین، حكومت مصر برای وساطت در دارفور، همسایه مقتدر خود را نیز به همراه دارد. «لیبی» درست همان نقش و تأثیر مصر در خاورمیانه را، در صحنه آفریقا دارد. علاوه بر این، در بحران های آفریقا «معمر قذافی» و «حسنی مبارك» متحدان استراتژیك شناخته می شوند، با بیش از ۲۵ سال سابقه اتحاد. براین اساس، باید در انتظار همكاری و همسویی بیشتر لیبی و مصر برای حل بحران دارفور باشیم.
۲) ماجرای سلاح های روسی و چینی
در حالی كه میانجیگری مصر در مسأله دارفور تازه آغاز شده بود، انتشار گزارش جدید سازمان های حقوق بشری، همه را شگفت زده كرد. عفو بین الملل در گزارش خود مدعی شد در جریان سركوب شبه نظامیان دارفور، از سلاح های ساخت چین و روسیه استفاده می شود. با اعلام این خبر، موج اعتراض ها علیه حكومت های پكن و مسكو افزایش یافت و نهادهای مختلف بر ضد این دو دولت موضع گیری كردند. مخالفت ها با فروش تجهیزات نظامی از سوی روسیه و چین به سودان، ۲ دلیل عمده داشت: نخست آن كه این تجهیزات برای كشتار هرچه بیشتر شورشیان دارفور مورد استفاده قرار می گرفت. به بیان ساده، چین و روسیه با تجهیز حكومت خارطوم، افزایش خشونت ها در غرب سودان را رقم زده و عملاً مانع پایان درگیری های دارفور شده بودند. دوم آن كه این دو كشور با این اقدام خود، قطعنامه های شورای امنیت را نقض كردند. پیش از این، شورای امنیت سازمان ملل با تصویب قطعنامه هایی، تحریم های نظامی را بر ضد دولت سودان به اجرا گذاشته بود. شورا، امیدوار بود با این اقدام ها در جهت بازگشت آرامش به منطقه بحران زده دارفور گام بردارد. با وجود آن كه دولت های روسیه و چین، بی درنگ به تكذیب ارسال و فروش سلاح برای حكومت سودان اقدام كردند، اما گزارش فوق تأثیر خود را گذاشت.
این گزارش شامل تصاویر و عكس های مربوط به حمله یك هلیكوپتر Mi-۲۴ روسی و نیز جنگنده های «فان فان» (Fan fan) ساخت چین به منطقه «نیالا» در دارفور بود. ده ها تصویر دیگر نیز ضمیمه این گزارش بود كه همگی از وجود تجهیزات نظامی ساخت چین و روسیه در دارفور حكایت داشت. مدارك این گزارش بهانه های لازم را در اختیار ایالات متحده و دولت های اروپایی قرار داد تا روسیه و چین را تحت فشار قرار دهند. بلوك غرب از مسكو و پكن خواست به قطعنامه های شورای امنیت در دارفور پایبند باشند. این موج انتقادهای سازمان های بین المللی، عقب نشینی نسبی روسیه و چین از سیاست های خود در دارفور را در پی داشت. با این همه پكن و مسكو به عنوان عضو دائم شورای امنیت تلویحاً به جانبداری از دولت سودان در سازمان ملل پرداخته و با افزایش تحریم ها علیه خارطوم مخالفت كردند. اكنون بیم آن می رود كه با حذف حمایت های چین و روسیه از سودان و دولت عمر البشیر، راه برای تصویب قطعنامه های تحریمی مورد علاقه اش علیه دولت البشیر در شورای امنیت مهیا شود.
۳) تغییر سیاست چین
پكن متحد استراتژیك البشیر بویژه در برابر رفتارهای تهاجمی آمریكا است. این كه چگونه چین یكی از مخالفان تحریم سودان و تحت فشار قرار دادن دولت این كشور شد؛ دلایل اتخاذ این سیاست، به روابط نزدیك اقتصادی دو كشور بازمی گردد، به طوری كه سودان، یكی از شركای اصلی تجاری و بازرگانی چین در آفریقا به شمار می آید. ناظران غرب یك علت این همپیمانی را وجود منابع سرشار نفتی سودان می دانند. پكن نیاز شدید به منابع انرژی سودان دارد و گسترش همكاری با خارطوم را در قالب خط مشی نگاه به آفریقا پیش برده است. برهمین اساس ناظران از این ماجرا به عنوان رقابت پنهان غرب با طرف چینی یاد می كنند.
با این همه ۲ رویداد سبب تغییر موضع سیاسی چین در دارفور شد؛ نخست گزارش سازمان های بین المللی درباره استفاده از سلاح های ساخت چین علیه مردم دارفور؛ دوم تهدید سازمان های بین المللی و كشورهای مختلف به تحریم بازی های المپیك ۲۰۰۸ پكن تا حدی كه این نهادها از حكومت چین خواستند تا از نفوذ خود بر حاكمان دارفور استفاده كرده و مانع ادامه جنایت های بشری در دارفور شود؛ در غیر این صورت، این نهادها با دعوت از مردم جهان، المپیك ۲۰۰۸ پكن را تحریم و این برنامه رؤیایی چین را به «فاجعه» تبدیل خواهند كرد.
سرانجام، فشارهای بین المللی كارساز افتاد و دیپلماسی چین در دارفور تغییر كرد. مقام های پكن، حمایت خود از سودان را كاهش داده و حتی در مواقعی، به انتقاد از دولت البشیر پرداختند. این انتقادها هرچند جدی و قاطعانه نبوده اما دست كم افكار عمومی جهان را متوجه مصالحه سیاسی پكن با غرب كرد. مهمترین نشانه این تغییر، انتصاب یك نماینده ویژه از سوی دولت چین برای مسأله دارفور بود. اواسط ماه مه گذشته، «لیو گویجین» (Liu Guijin) به عنوان نماینده ویژه دولت چین در امور دارفور و نیز امور آفریقا منصوب شد. او پیش از این، سفیر چین در كشورهای زیمبابوه و آفریقای جنوبی بوده است. حال این سؤال مطرح است كه قدرت های دوسوی میز شورای امنیت به یك مصالحه سیاسی درباره دارفور دست یافته اند.
مطمئناً حركت جدید چین در بحران دارفور، آینده سیاسی این منطقه آفریقایی را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
اما این كه سكوت یا كناره گیری قدرت هایی مانند چین، درهای صلح را به روی مردم فقیر دارفور خواهد گشود، تصوری خوشبینانه است. دست كم این واقعیت در سومالی به اثبات رسید كه خالی شدن صحنه بحران برای بلوك غرب بویژه آمریكا نه تنها به حل و فصل آن كمك نكرد، بلكه موجب پیچیده شدن ماجرا شده است. هم اكنون به موازات خروج چین ، ایالات متحده خیز بلند سیاسی خود را برای حضور در دارفور شروع كرده است، اما واشنگتن راهبرد حضور در دارفور را نه در پاسخ به خواسته محافل حقوق بشری، كه در راستای سیاست گسترش نفوذ در شمال آفریقا دنبال می كند یعنی همان چیزی كه به عنوان شائبه امپراتوری گرمی در رفتار چینی ها مطرح می شد.
هادی جرقوئیان
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید