جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

قضاوت با مردم !


قضاوت با مردم !
این روزها مهمترین خبری که در پیشانی اخبار انتخاباتی نشسته، بررسی صلاحیت ثبت نام کنندگان انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی و در ذیل آن رد صلاحیت عده ای از آنان است. بررسی صلاحیت نامزدها توسط هیأت های اجرایی- که سعی شده از میان معتمدین، طیف های مختلف و افراد مستقل انتخاب شوند- صورت پذیرفته است. طبق آماری که از سوی مسئولان ستاد انتخابات وزارت کشور اعلام شده از مجموع ثبت نام کنندگان ۷۰ درصد تأیید صلاحیت، ۲۰ درصد رد صلاحیت و ۱۰ درصد آنان هم صلاحیتشان احراز نشده است.
اما در این میان، فارغ از صحت و سقم آمار اعلام شده از سوی گروه های سیاسی، ظاهراً بخش عمده ای از ردصلاحیت شده ها وابسته به گروه های اصلاح طلب بوده اند که به همین دلیل باعث واکنش اصلاح طلبان و برخی از شخصیت های داخلی و خارجه نشین که همیشه دنبال بهانه ای برای بروز ژست دموکراسی طلبی خود می گردند، شده است. در این باره چند نکته گفتنی است؛
۱) اینکه حزب مشارکت با ظاهری ناخشنود! خبر از رد صلاحیت ۱۹۰ نفر از مجموع ۲۰۰ کاندیدای خود می دهد و یا اعتماد ملی که با ناراحتی! ۷۰ درصد از نامزدهای خود را در زمره گروه رد صلاحیتی ها می شمارد و یا ستاد ائتلاف اصلاح طلبان که با عصبانیت! ۷۵ درصد از ثبت نام کنندگان مربوط به گروه های خود را رد صلاحیت شده می خواند، برخلاف ظاهر عبوس و ناخرسندشان، خیلی هم ناراحت نیستند و نمی توانند هم باشند چرا که وقتی به فرمان لیدرهای اردوگاه اصلاح طلب بصورت فله ای فاز ثبت نام کلید می خورد و حتی عده زیادی از کسانی که در ادوار گذشته رد صلاحیت شده اند و یا با توجه به عملکردی که داشته و وضعیت مشخصی از این نظر پیدا کرده اند، وارد کارزار انتخابات می شوند، پیش بینی رد صلاحیت ها کار دشوار و پیچیده ای نیست. بهزاد نبوی در مصاحبه با یکی از روزنامه های اصلاح طلب می گوید: «ما نفس ثبت نام را بخشی از مبارزه انتخاباتی می دانستیم و بر همین اساس از شخصیت ها و گروه های سیاسی مستقل و اصلاح طلب درخواست کردیم فعالانه در این زمینه حضور یابند».
یکی از نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم که جزو شرکت کنندگان نمایش تحصن بوده و در انتخابات مجلس هفتم نیز رد صلاحیت شده بود، در گردهمایی اعضای ستاد اصلاح طلبان شهر خود ضمن ابراز نگرانی!! از رد صلاحیت نامزدهای اصلاح طلب می گوید «شرکت کردم برای اینکه رد صلاحیت شوم»! وی اعتراف می کند که «تنها به اصرار دوستان اصلاح طلب وارد عرصه شدم».
جالب تر آنکه حالا آنان یک ادعای مضحک و تازه را رو کرده اند که؛ می خواستیم بعد از مرحله تأیید صلاحیت ها ببینیم تعداد کشته ها و زخمی ها! چند نفر است و چند نفر در صحنه باقی مانده اند تا ببینیم براساس آن می توان لیست را بست یا خیر!
۲) واقعاً این همه دست و پا زدن برای چیست؟ آیا اصلاح طلبان در بین اعضا و احزاب خود کسانی که صاحب حداقل شرایط احراز صلاحیت باشند را پیدا نکرده اند؟ آیا واقعاً هر آنچه در چنته داشته اند رو کرده و بضاعتشان در همین حد بوده است؟ باور این فرض کمی مشکل است، اما پذیرفتن این امر که آنان به منظور فراهم آوردن زمینه تبلیغاتی مناسب برای خود چنین کرده باشند، خیلی سخت نیست.
اصلاح طلبان با علم به آنچه خود آن را «رد صلاحیت گسترده» می نامند، ترکیبی از نامزدها را روانه ثبت نام در مراکز مربوطه کردند تا پس از اعلام نتایج بررسی صلاحیت ها، با تبلیغات فراگیر- بخوانید هوچی گری و جنجال! - سوار بر موج رد صلاحیت ها شوند تا شاید به زعم خود بتوانند پرچم اردوگاهی که حربه کارای دیگری در زاغه خود نمی بیند، افراشته نگاه دارند.
اصلاح طلبان سعی دارند با وانمود کردن اینکه دیگر کسی در عرصه رقابت باقی نمانده و بیشتر آنان با چوب رد صلاحیت زمین گیر شده اند، در بین مردم به مظلوم نمایی بپردازند و علم مظلومیت بپا کنند تا شاید در کارزار انتخابات مجلس، از این نمد برای خود کلاهی دست و پا نمایند و آرای مردم را بسوی خود بکشند.
البته خودشان هم می دانند مشکل اصلی شان پایگاه اجتماعی در بین آحاد مردم است. آنان فکر می کنند رد صلاحیت ها نشانه نگرانی طرف مقابل از اقبال مردم به اصلاح طلبان است. مردم، چه آنانی که دیروز به اصلاح طلبان رأی داده و آنها را بر کرسی مجلس و دولت نشاندند و چه آنانی که به اصلاح طلبان رأی ندادند، امروز به دلیل ناتوانی اصلاح طلب ها از عمل به وعده هایشان و خسته از افراط و تفریط هایی که بیشتر حافظ منافع فردی و گروهی شان بود تا تأمین کننده منافع و مصالح نظام و مردم، از آنان دلزده و مأیوس اند. مطمئناً مردم ما هوشیار و آگاه هستند، می بینند و می شنوند و آنگاه برمبنای اصول و ارزشهای اسلام و انقلاب قضاوت خواهند کرد.
۳) اصلاح طلبان بیش از یکسال مانده به انتخابات دست به تجدید قوا زده و با گردآوردن نیروهای خود زیر بیرق «ائتلاف» سعی در هماهنگی و یکسان سازی آنان داشتند، اما هر چه زمان رو به جلو می رفت، «اختلاف» بیش از «ائتلاف» روی ناخوش خود را بر این جماعت عریان می کرد. دعوای مشارکتی ها و اعتماد ملی ها، انشعاباتی که به نام اعتدال گرایی صورت گرفت و از همه مهمتر اعتراف خود اصلاح طلبان به عدم ائتلاف بین همه گروه های اصلاح طلب، حکایت از شکافی داشت که در آستانه انتخابات می بایست با چسبی به نام «رد صلاحیت» پر شود.
علیرغم همه اختلاف ها، آنچه فصل مشترک بیانیه ها، مصاحبه ها، تیتر روزنامه ها و اظهارنظر گروه های اصلاح طلب شد، اعتراض به رد صلاحیت هاست. بدون تردید یکی از کارکردهای ثبت نام فله ای- به قول ما- که رد صلاحیت فله ای- به قول آنان- را به دنبال داشته، فراهم کردن چسبی است که بتوان شکاف اختلاف را با آن پر کرد و لااقل در این مرحله به شعاری واحد دست یافت.
همه می دانند که ماجرای «تحریم» یا «شرکت» در انتخابات که موضوع گفتگوهای این روزهای آنان شده، یک بازی سیاسی بیشتر نیست. برخی از تندروهای اصلاح طلب که گفته اند گزینه تحریم را ترجیح می دهند، مدعی شده اند چون ظرفیت لازم برای اعمال آن وجود ندارد و مردم نیز از حق مشارکت خود در سرنوشتشان کوتاه نمی آیند، مجبور (!) شده اند وارد فضای انتخاباتی شوند و این راه را تا پایان بروند.
۴) شاید بد نباشد بخشی از اتهاماتی که به بهانه رد صلاحیت ها، توسط اصلاح طلبان به دستگاه اجرایی و نظارتی کشور وارد شده است را مرور کنیم؛ پرونده سازی علیه داوطلبان به روش های غیرقانونی، مصلحت سنجی های شخصی، عمل براساس منویات جناحی و گروهی، تحقق دیدگاه های فردی و...
اصلاح طلبان سعی دارند آشفته بازار سیاهی را که خود آن را ترسیم کرده اند به جامعه القا نمایند و با گل آلود کردن چشمه انتخابات و فضای سیاسی کشور، ماهی مقصود خویش را صید کنند. آنان به بهانه رد صلاحیت ها، طرح ذهنی خود را مبنی بر «انقلاب مخملی توسط اقتدار گراها»! تئوریزه می کنند. اصلاح طلبان می گویند «اقتدارگراها- اصولگرایان- به جای آوردن توپ و تانک به خیابان ها، می کوشند با رد صلاحیت رقبای خود، اجازه شرکت در انتخابات را به آنان نداده و دست آنها را از حکومت کوتاه کنند و مجلس فرمایشی دیگری ضعیف تر از مجلس هفتم تشکیل دهند.»!
از سال ۷۶ ده سال بیشتر نگذشته و حافظه تاریخی ملت بخوبی به یاد دارد که وقتی اقتدارگرایان اصلاح طلب مسندهای قدرت را به دست آوردند اقدام به تغییرات گسترده کردند و نه تنها وزیر و مدیرکل- که شاید حق طبیعی آنان باشد- حتی به یک دهدار در دورترین روستای کشور هم ، اگر پیام دوم خرداد را درک نکرده بود! رحم نکردند.
اتفاقاً ورود افراد نفوذی و ناسالم به مجلس شورای اسلامی و کسانی که به فرموده مقام معظم رهبری «در خدمت دشمن هستند و اعلام حمایت رئیس جمهور آمریکا مایه ننگ آنان است» براندازی مخملی و کودتای نرم را تسهیل می کند. طبعاً مردم آگاه و خردمند ایران رد صلاحیت عناصری را که خود را عملاً بیرون از حاکمیت قرار داده اند، نه تنها می پذیرند بلکه بخاطر لزوم حفظ نظام و انقلاب از آن استقبال نیز می کنند.
۵) و نکته آخر اینکه اصلاح طلبان حتی در صورت تایید صلاحیتشان هم قادر نبودند موفقیت چشمگیری کسب کنند و شمار قابل توجهی از کرسی های مجلس را به دست آورند. برای نمونه، سرلیست و نامزد اصلی یکی از احزاب مدعی اصلاحات، در انتخابات مجلس ششم که اصلاح طلبان در اوج بودند و گوش جامعه آکنده از هیاهوی روزنامه های زنجیره ای بود، موفق به راهیابی به مجلس نشد و حتی در انتخابات میان دوره ای نیز ناکام ماند. اصلاح طلبانی هم که توانستند در انتخابات مجلس هفتم به مجلس بروند، عمدتاً از شهرستانها بودند که در آنها، نقش عوامل اجتماعی، قومی و محلی در موفقیت نامزدها برجسته تر از خط مشی سیاسی آنان است.
منبع : روزنامه کیهان