یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


طغیان و تسلیم


طغیان و تسلیم
شکل‌گیری سلیقه مخاطبان بخش سرگرمی تلویزیون که طیف گسترده‌ای از افراد را در بر می‌گیرد، امری است که صورت عام داشته و رو به سطح در حرکت است. در این مقوله کارهای عمیق و جدی و تفکربرانگیز جایی ندارند و بالطبع عشق‌های آسمانی و پیچیده مقهور عشق‌های زمینی و ساده‌‌اند! در سلیقه مخاطبان عام تلویزیونی رها کردن زندگی و رفتن به میدان مرگ برای معشوق اغراق است و رها کردن دلبستگی و به دنبال دلبسته رفتن بی‌معنی. در سلیقه مخاطب بخش سرگرمی، اندیشه کاسب‌کارانه موج می‌زند و این چیزی است که کارهای ساخته شده قبلی نیز به آن دامن زده‌اند. اینجا عرصه‌ای نیست که در ساعات پایانی شب فکر و اندیشه مخاطب به چالش کشیده شود و جنبه‌ سرگرمی تلویزیون است که بر تمام کارکردهای دیگر آن غالب است.
در این میان مجموعه تلویزیونی گل‌های گرمسیری، از جمله روایاتی است که نمی‌توان آن را چندان در ژانر سرگرمی صرف گنجاند و همین ویژگی سبب شده تا این اثر با وجود عمق و زیبایی باطنی‌اش کمتر مورد توجه قرار گرفته و کمتر سخنی از آن در میان عموم‌ مردم مطرح باشد.
با این حال با وجود شاخص نشدن در عرصه‌ رسانه ملی، گل‌های گرمسیری سریالی جدی است که روند حرکتی جا افتاده‌ای دارد. شخصیت‌پردازی‌های کار شده عوامل اصلی داستان به رغم ماهیت سوژه که این روزها غیرواقعی می‌نماید، آن را در زمره کارهای قابل توجه در عرصه داستانی قرار داده است. آدم‌هایی که خودآگاه تصمیم‌ می‌گیرند، ناخودآگاه وارد قضایا می‌شوند، بر سر دو راهی قرار می‌گیرند، شور و حال انقلابی دارند، برای عقایدشان زندگی می‌کنند، برای آن می‌میرند و سرانجام تسلیم سرنوشت خودخواسته می‌شوند، امری است که شاکله اصلی شخصیت‌های اصلی داستان را تشکیل می‌دهد و آنها را در دید مخاطبانی که برای دیدن این سریال دوام آورده‌اند، به قدیسانی زمینی تبدیل می‌کند.
با این حال گل‌های گرمسیری در مسیر حرکتی خود اگرچه مخاطب را دچار سردرگمی خاصی نمی‌کند و گسست زمانی ناگهانی بیست ساله آن با فلاش‌بک‌ها و رجوع هنرمندانه به گذشته جبران شده، اما در مقطع ابتدایی دارای ضعف محتوایی و ابهام سوژه‌ای است و همین عامل است که عدم پیوند مخاطب سهل‌انگار را با آن پدید آورده است. در ابتدا به نظر می‌رسید کارگردان در مقطع ابتدایی سریال سعی کرده تا با معرفی روحیات انقلابی شخصیت‌ها، آغازی کلیشه‌ای را برای ورود به بخش اصلی داستان که همان صحنه عشق و جنگ است، رقم بزند؛ موضوعی که به دلیل تکرار در دید مخاطب دیگر جذابیتی ندارد. اما این‌گونه نشد و ارتباط با مرحله بعدی داستان به گونه‌ای دیگر رقم خورد و بخش ابتدایی حتی در قالب کلیشه نیز در نیامد و مبهم ماند. همین ابهام در موضوع و نداشتن جذابیت‌های بصری و سوژه‌ای همراه با حرکت سریع مقطعی در اوایل داستان باعث شد تا مخاطب این روزها که به موضوعات پر زرق و برق و سطحی عادت کرده‌، از همان ابتدا دچار سردرگرمی شده و نتواند ارتباط مناسبی با این مجموعه که هفته‌ای یکبار پخش می‌شود، برقرار کند و ترجیح دهد به کانال دیگر تلویزیون و برنامه پرمخاطب ورزشی آن رجوع کند!
به نظر می‌رسد این موضوع برگرفته از تاکید خاص کارگردان بر اپیزود میانی و نقطه اوج سریال است که باعث شده قسمت‌های اولیه آن به نوعی مغفول بماند. شاید اگر این مجموعه نیز مانند آنچه در تلویزیون باب شده هفته‌ای سه بار پخش می‌شد، این جدایی و مخاطب زدگی کمتر حس شده و نگاه‌های بیشتری به این سریال که در مجموعه کنونی سریال‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی کشور، اثری مغتنم است، جذب می‌شد.
همچنین تاکید خاص بر دو بازیگر اصلی که گردانندگان اپیزود میانی و اصلی سریالند باعث شده تا این حس به مخاطب القا شود که باقی بازیگران تنها نقش‌هایی حاشیه‌ای دارند و فقط برای معرفی بیشتر دو بازیگر اصلی، در خدمت آنهایند و کارگردان تنها قصد داشته صحنه‌های مربوط به این دو را به تصویر کشد.
با این حال از نگاه کارگردان به جنبه‌های روشنفکری داستان نیز نباید غافل بود. دو جوان دانشجوی انقلابی با اندیشه‌های ایدئولوژیک خاص زمان خود، عاشق یکدیگر می‌شوند و در این راه همه چیز را نادیده می‌گیرند و در نهایت نیز همین عشق ایدئولوژیک است که داستان را پیش می‌برد. گل‌های گرمسیری نه اثری جنگی و نه درامی صرفا عاشقانه است. گل‌های گرمسیری شاید خواسته درونی کارگردان و نویسنده‌ای باشد که روحیات و منویاتش را در قالب یک اثر هنری بیان می‌کند و در این مسیر نه راه اغراق و غلو را پیش می‌گیرد و نه راه سطحی و جذاب بودن را.
شاید این اثر واگویه‌ آرزوهای برباد رفته کسانی باشد که رویاهایشان را معامله کرده‌اند و شرح حال آنهایی که برای اعتقادشان مرده‌اند.
مهران ثنایی
منبع : روزنامه فرهنگ آشتی


همچنین مشاهده کنید