جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

خاور میانه و دولت های در سایه


خاور میانه و دولت های در سایه
در حال حاضر شرایط حاکم بر واقعیات سیاسی پاکستان و عراق به گونه یی است که عمر سیاسی دولت این کشور ها را در سایه قرار داده است. مبرهن است که نشانگان این خصوصیت فرا روی حیات سیاسی این کشورها، ریشه در رفتار و سلوک سیاسی حاکمان این کشور ها در دستگاه قدرت دارد. حاکمیت این شرایط از یک سو، موجد نوعی بحران فرا روی حیات سیاسی این کشور ها شده و از دیگر سو تلاش زاید الوصفی را برای بقا در قدرت به نمایش گذاشته است. البته این شرایط در جامعه سیاسی پاکستان پر رنگ تر از جامعه سیاسی عراق است و این کشور به همین جهت، شرایط پر التهاب و بحرانی تری را تجربه می کند.
● پاکستان و ریشه های دولت در سایه
تردیدی نیست که حاصل هشت سال زمامداری مشرف در حیات سیاسی پاکستان، مدرن ترین و سکولار ترین رژیم را در حیات سیاسی پاکستان تاسیس کرد. مساعی و جهد بلیغ او، عاملی برای مدرنیزه کردن پاکستان بود و موجب شد پاکستان از رکود شدید اقتصادی، فساد و آنارشی ناشی از تند روی مذهبی افراط گرایان نجات یابد. در کنار آن همه فعالیت ها و به رغم محبوبیت مردمی، نوعی غرور و تعصب ناشی از قدرت موجب شد که عمر دولت او به سایه گراید. از منظر ریشه شناسی آنچه عمر دولت مشرف را درسایه قرار داد، به عملکرد او در حوزه سیاست خارجی و داخلی باز می گردد که در قالب مولفه های زیر قابل بررسی و ارزیابی است.
● مشرف و دولت در سایه
با همه این شرایط موجود در حیات سیاسی پاکستان باید گفت که سایه عمر حکومت ژنرال در سریر قدرت این کشور رنگ باخته است. واقعیت تلخ و تنش آلود فضای سیاسی اخیر پاکستان که از روش اقتدار گرای مشرف ناشی می شد، نشان داد که نظامی گری برای اداره حیات سیاسی پاکستان گزینه مناسبی نیست. بر این اساس برای اداره کشور متکثری چون پاکستان، کسی می تواند به امارت بنشیند که نظامی نباشد.
هم اینک پاکستان در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و پارلمان قرار گرفته و با توجه به عملکرد نامطلوب مشرف در حیات سیاسی پاکستان، احتمال پیروزی و انتخاب وی به پایین ترین سطح خود کاهش و تقلیل یافته است. بسیاری از تحلیلگران بر این اعتقادند که خلاء نظامیان در هرم قدرت پاکستان شاید فرصت را در اختیار نیروهای بنیاد گرا برای به دست گیری قدرت دهد. اما در شرایط حاضر واقعیت حیات سیاسی پاکستان به گونه یی است که افکار عمومی قادر به پذیرش حکومت نظامیان و نیروهای بنیاد گرا نخواهد بود. شاید پیروزی قریب الوقوع بوتو در انتخابات آینده آن هم به مدد بازگشت او به کشور و پایان روزگار تبعید، بتواند خلاء موجود را پر کند. بدون تردید حیات سیاسی پاکستان وقتی می تواند با هنجارهای صحیح زمامداری منطبق شود که هرگونه پریشانی و آشفتگی حاصل از عملکرد دستگاه های مختلف در این سرزمین زایل شود.
● عراق و ریشه های دولت در سایه
تردیدی نیست که اولین نتیجه سیاست مداخله جویانه امریکا در عراق جوهره خود را در روند دولت سازی این کشور نشان داد. دولت منتخب نوری المالکی آن هم بعد از تشکیل شورای انتقالی و تشکیل دولت ابراهیم جعفری نمونه بارز روند دولت سازی امریکا در عراق است که پشتیبانی جریان ها و نیروهای سیاسی عراق را نیز در تشکیل خود به همراه داشت. سناریوی عمر دولت مالکی از بدو تاسیس خود تا به وقت حاضر، مراحل متفاوتی را سپری کرده است که با توجه به اقتضای جامعه بحرانی عراق دستخوش نوسانات پر افت و خیزی در بقای خود تا به این مرحله بوده است. در گام نخست این گونه می نماید که ریشه های دولت در سایه عراق ناشی از مشکلات و چالش های امنیتی این دولت باشد که به سهم خود امری غیرقابل انکار است.
در بعد دیگر ریشه شناسی دولت در سایه عراق با امعان نظر بر رفتار سیاسی مالکی، قابل بررسی است. به لحاظ رفتار شناسی سیاسی، یک ملاحظه از رفتار سیاسی نوری المالکی نشان می دهد که به رغم همه مماشات او با سیاست های امریکا، او به عارضه رادیکالیسم دچار شده است که عمر دولت او را در سایه قرار می دهد. در سایه چنین خصوصیتی است که او مسوولیتی به مراتب سنگین تر از مشرف در پاکستان و کرزی در افغانستان دارد. جلوه های راهبرد رادیکالیسم اخیر مالکی در ابتدای کار در برخورد او با برخی از مردان کابینه نمود یافته است.
اقدام او به صدور حکم بازداشت اسعد الهاشمی وزیر فرهنگ و عضو جبهه توافق، از نشانگان بارز سلوک و رفتار سیاسی او است که اختلافات شدید دیگری را در محاق قرار دادن دولت او به همراه داشته است. در بعد دیگر اقدامات یکجانبه گرایانه تر او نسبت به سایر مردان کابینه، شیشه عمر دولت او را در معرض سقوط قرار می دهد.
ضمن آنکه استراتژی تقابلی جبهه توافق (طیف سنی عرب)مبنی بر خروج اعضای آن از کابینه آن هم بعد از خروج اعضای مقتدا صدر، دردسرهای این دولت نوپا را مضاعف کرده و متضمن تولید بحران در بستر تنش، برای حیات سیاسی عراق شده است. با این همه انتظار می رود که دولت او با توجه به نیاز جامعه عراق به ثبات و امنیت ملی، درصدد تعقیب راهبرد هایی باشد که صلح را به کانون حیات سیاسی این کشور بازگرداند. در سایه چنین ضرورتی، اگرچه نه فرآیند دموکراسی سازی امریکا و استراتژی های امنیتی این کشور در عراق و نه راهبرد های رهبران و جریان های تاثیرگذار عراق قادر نبوده اند آمال جامعه عراق را برآورده سازند.
صلاح الدین هرسنی
کارشناس ارشد علوم سیاسی
منبع : روزنامه اعتماد