چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

از این ستون به آن ستون فرج است


مایوس نشوید به زندگی امیدوار باشید :این مثل را وقتی بكار می برند كه می خواهند بگویند هر قدر وقت كم باشد باز هم می شود علاج یك مشكل را پیدا كرد .
آورده اند كه ....
بیگناهی متهم به ارتكاب قتل شده بود به اعدام محكومش كردند و جلادی را مامور بریدن سر آن بیچاره نمودند .
جلاد او را به قتلگاه برد و به ستونی بست تا سر از تنش برگیرد .
بیچاره در برابر جلاد بنای عجز و تضرع و گریه و زاری گذاشت و از او در خواست كرد كه وی را باز كند و به ستون مقابل بندد .
جلاد گفت: ای بدبخت از این مهلت كم دوام ترا چه حاصل؟همان به كه كارت یكباره سازم و خود و ترا از تحمل این عذاب روحی رهایی بخشم .
بیگناه بر میزان عجز خود افزود و گفت: این آخرین خواهش و آرزویی را كه من در زندگی دارم بپذیر، چرا كه شاید در فاصله باز شدن از این ستون و بسته شدن بدان ستون خداوند فرجی عنایت فرماید .
جلاد را دل به حال او سوخت و خواهش او را پذیرفت و او را باز كرد و از این ستون به ستون مقابل بست .
اتفاقا بر حسب تقدیر الهی و بنا بر مضمون مثل معروف سر بیگناه پای دار برود بالای دار نمی رود،حاكم شهر را گذار از طرف این میدان افتاد و چون انبوهی مردم را دید علت اجتماعشان را پرسید و همین كه از قضیه آگاه شد به احضار محكوم امر بداد بیچاره حضور حاكم را مغتنم دانسته ، بیگناهی خود را ثابت كرد و از آن قصاص بدون استحقاق رهایی یافت .
منبع : شمیم