چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

موسیقی لاتین با ریتم ایرانی


موسیقی لاتین با ریتم ایرانی
● پیام ها و دستاوردهای سفررئیس جمهوری اسلامی ایران به آمریكای مركزی
«... هر روز تعداد ما بیشتر و بیشتر می شود، حتی می توانیم یك گروه موسیقی داشته باشیم. من ساز تمپو می زنم و «اوو» (مورالس رئیس جمهور بولیوی) كه سخنرانی هایش در جمع مردم را با آواز تمام می كند، آواز می خواند و خواننده گروه است، تو چه نقشی را در این گروه به عهده می گیری؟»
این جملاتی بود كه هوگو چاوز رئیس جمهوری بولیواری ونزوئلا سرخوش از پیروزی همرزمان چپ گرا و حضور احمدی نژاد در آمریكای لاتین خطاب به رئیس جمهور كشورمان به زبان آورد.
سفر چند روزه احمدی نژاد به آمریكای لاتین كه صدر اخبار رسانه های دنیا را به خود اختصاص داد در بهترین زمان ممكن اتفاق افتاد، چرا كه «هوگو چاوز» برای دومین بار آرای مردم ونزوئلا را به خود اختصاص داده بود، «اوو مورالس» سرخپوست، با تلاش جنبشی از جنس مردم بومی بولیوی، در رأس قدرت قرار گرفته و «دانیل اورتگا» قهرمان سال های گذشته نیكاراگوا پس از ۱۶ سال دوباره از رقیب آمریكایی خود پیشی گرفته و مرد شماره یك این كشور شده بود.
آنان، بعلاوه عضو دیگر باشگاه ضد آمریكایی یعنی محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران چند روز دیگر در مراسم تحلیف «رافائل كورره آ» رئیس جمهور اكوادور گردهم می آمدند.
اكنون این گروه موسیقی هر از چند گاهی دور هم جمع می شوند، یكدیگر را« برادر »صدا می زنند، در كنار مردم با آنان حرف می زنند و سرودهای ضد امپریالیستی سر می دهند و هنگام اجرا، لباس های یكدست ساده می پوشند. شباهت های زیادی بین این رؤسای جمهوری وجود دارد و یكی از این شباهت ها ساده زیستی و مردمی بودن آنان است.
تغییر مقر ریاست جمهوری ایران از كاخ سعدآباد به میدان پاستور، نمونه های آمریكایی هم دارد. اورتگا از حضور در كاخ ریاست جمهوری امتناع می كند و در سخنانی كه با حضور احمدی نژاد در جمع مردم «ماناگوا» و در محله فقیرنشین این شهر ارائه كرد، گفت: «كاخ ریاست جمهوری من، كوخ های محله های فقیرنشین كشورم است. »
▪ تور ضد آمریكایی محمود
در «ماناگوا» پایتخت نیكاراگوا استقبالی بی نظیر از احمدی نژاد به عمل آمد كه هراس به جان كاخ سفید انداخت و اخبار و تصاویر این استقبال آنان را به تكاپو واداشت تا جایی كه «دان برتون» نماینده جمهوریخواه ایالت ایندیانای آمریكا هراسان اعلام كرد: «نزدیك شدن ایران و آمریكای جنوبی مایه نگرانی واقعی است چرا كه چاوز با مورالس، كاسترو، كورر ه آ و تمام چپ گراهای منطقه رابطه دارد و این كشور ها نیز در حال تغییر دادن منطقه آمریكایی مركزی و جنوبی هستند. احمدی نژاد هم كه به این منطقه سفر كرده است از آمریكا متنفر است. او نه تنها خواستار نابودی اسرائیل بلكه خواستار نابودی آمریكا نیز هست. »
برتون از بوش خواست كه راهبردی مناسب برای این نگرانی و عدم ارتباط بین ایران و این منطقه بیابد و افزود: «او [احمدی نژاد] در حیاط خلوت آمریكا مقدمه ای مهم برای تحكیم مناسبات تهران با سوسیالیست های منطقه رقم زد كه این با استقبال و مهمان نوازی قابل توجه چپ گرایان آمریكای لاتین همراه شد. »
طیفی از محافل سیاسی آمریكا و از جمله برخی نمایندگان مجلس از منظری دیگر خواستار توجه به این مسأله شدند. «جان تی یرنی» نماینده دموكرات آمریكا در این رابطه گفت: «كوتاهی و ناكامی ما در این منطقه و عدم ارتباط صحیح با ایران و ونزوئلا كار را به اینجا كشاند.»
شبكه تلویزیونی فاكس نیوز وابسته به نومحافظه كاران آمریكایی در گزارشی با عنوان «تور ضد آمریكایی محمود به آمریكای لاتین» به بررسی ابعاد مختلف همكاری ها و استقبال كم سابقه از حضور وی پرداخت.
«آ. ب. ث. » هم گزارش داد كه اكثر مطبوعات منطقه با اشاره به این سفر احمدی نژاد به آمریكای جنوبی، كاراكاس را محل مناسبی برای پذیرایی از سفر صلح و آرامش خواندند. استقبال از احمدی نژاد از سوی مردم و مسئولان ونزوئلا در سطح بی سابقه ای صورت گرفت. مردم ونزوئلا با در دست داشتن پلاكاردهایی با مضامینی چون «سلام به برادر خوبمان» و «آزادیخواهان سرتان را بالا بگیرید!» در مسیر حركت اتومبیل رئیس جمهوری ایران از وی استقبال كردند.
این سفر كه هراس و هیجان زیادی را نیز در محافل سیاسی آمریكا تزریق كرد از آنجا مهم تلقی گردید كه به تازگی موج جدیدی از مبارزات ضد امپریالیستی در این قاره شكل گرفته است. براین اساس، تحلیلگران غربی معتقدند تهران علاوه بر خاورمیانه، دیپلماسی خود را به هزاران مایل دورتر از مرزهای خود یعنی سرزمینی كه آمریكا آن را حیاط خلوت خود می داند، كشانده و متحدانی بزرگ و قوی برای خود به وجود آورده است.
▪ ایران در حیاط خلوت كاخ سفید
رئیس جمهوری اسلامی ایران بار دیگر به دیدار «برادر هوگو» رفت. چاوز تمامی هیأت ایرانی و خبرنگاران حاضر در كاخ ریاست جمهوری را در آغوش گرفت و شادی و شعف خود از حضور ایرانیان را این گونه نشان می داد: «سلام علیكم». در طول سفر یكروزه احمدی نژاد بار ها چاوز او را در آغوش گرفت و دستهایش را می فشرد و احمدی نژاد را «برادر» یا «همر زم» خطاب می كرد.
خبرگزاری آسوشیتدپرس نوشت: «چاوز و احمدی نژاد قصد دارند با هدف جلوگیری از سلطه آمریكا در كشورهای آزادیخواه جهان از پروژه های سرمایه گذاری در این كشور ها حمایت هایی به عمل آورند. »
این خبرگزاری در این رابطه با اشاره به خبر توافق ایران و ونزوئلا برای تأسیس یك صندوق مشترك
۲ میلیارد دلاری برای تأمین مالی پروژه های سرمایه گذاری در دو كشور اعلام كرد:« اما به گفته احمدی نژاد و چاوز، این صندوق برای تأمین مالی پروژه ها در كشورهای در حال توسعه جهان نیز مورد استفاده قرار خواهد گرفت. »
آسوشیتدپرس به نقل از چاوز نیز نوشت: «این كار به ما اجازه می دهد تا از سرمایه گذاری در كشورهای دیگر بویژه آن هایی كه دولت هایشان در تلاشند خود را از یوغ امپریالیسم آمریكا رهایی بخشند پشتیبانی كنیم.»
روزنامه «تایمز» نیز ضمن اشاره به این سفر دوره ای رئیس جمهور ایران در گزارشی نوشت: «حس ضد آمریكایی چاوز به خودی خود زیاد است و هنگامی كه احمدی نژاد را ملاقات می كند این احساس در او سرریز می شود. رئیس جمهور ایران قصد دارد پس از ورود به حیاط خلوت آمریكا احساسات ضد آمریكایی مردم آمریكای لاتین را بیش از پیش تشدید كند. »
رئیس جمهور نیكاراگوا نیز گفته بود با اشتیاق و علاقه فراوان منتظر است تا احمدی نژاد را ملاقات كند. او حضور هیأت ایرانی را در مراسم تحلیف خود و تصمیم احمدی نژاد برای سفر به نیكاراگوا باعث افتخار كشورش دانست .
▪ این جنوب شهری ها
اورتگا و احمدی نژاد پس از امضای قرارداد ها و ملاقات برای دیدار با مردم این شهر به محله ای فقیرنشین رفتند. اورتگا خود راننده ماشین بود و توضیحاتی را در طول این مسیر برای احمدی نژاد درباره موقعیت و مردم این كشور ارائه می كرد.
خیابان های طول این مسیر مملو از جمعیت مردم با كلاه های صورتی و پرچم قرمز و سیاه - نماد حزب «ساندنیست ها» - بود. عكس های زیادی از احمدی نژاد بر در و دیوار شهر نصب شده و یا به همراه پلاكارد در دستان مردم «ماناگوا» به چشم می خورد. استقبال به نحوی بود كه اتومبیل حامل احمدی نژاد و اورتگا چندین بار از حركت باز ایستاد و طی مسیر چند ساعت به طول می انجامید. مردم در كنار جایگاه اجتماع كرده و با آمدن رؤسای جمهور دقایقی طولانی به تشویق آنها پرداختند و نیز یكصدا فریاد می زدند؛ «محمود، محمود». در طول سخنرانی رئیس جمهور كشورمان، ماناگوایی ها بار ها سخنان ضد آمریكایی احمدی نژاد را با تشویق ها و فریادهای «ایران، ایران» قطع كردند.
اورتگا و احمدی نژاد در حالی كه یك دست در دست هم داشتند با دستی دیگر و با مشت های گره كرده به احساسات مردم پاسخ می دادند و اورتگا سرود حماسی این حزب را كه از جایگاه پخش می شد به همراه مردم زمزمه می كرد.
«تور ضد آمریكایی محمود» ملاقات هایی با «كورره آ» رئیس جمهور اكوادور، «اوومورالس» رئیس جمهور بولیوی و «خورخه» معاون رئیس جمهوری كوبا را هم شامل می شد و باز، همه برارتباط و همكاری های گسترده تر و تحركات ضد امپریالیستی تأكید كرده و دست یكدیگر را به نشانه دوستی فشردند.
همین استقبال های گرم و دیدارهای مكرر حساسیت ها را در ایالات متحده بالا برد اما ساكنان «وایت هوس» بدون این كه بتوانند دست به كاری و یا اقدام متقابلی بزنند، انگشت به دهان هر روز شاهد استقبال ها و همكاری ها و تفاهم نامه های جدید بودند.
▪ سنگین تر از پیروزی فیدل
روزگاری بزرگترین دغدغه آمریكایی ها حضور فیدل كاسترو در رأس حكومت كوبا بود. پیروزی كاسترو تلخ ترین تجربه برای ایالات متحده در دوران جنگ سرد به شمار می آمد. آمریكا سالهاست كوبا را تحت تحریم های مختلف اقتصادی، اجتماعی قرار داده و حتی از تردد آزادانه مهاجران كوبایی به كشورشان جلوگیری می كند و به كوبایی هایی كه در آمریكا زندگی می كنند فقط یك بار اجازه می دهد برای دیدن خانواده های خود به كوبا برگردند. برای این كه فضای كوبا به سایر مناطق قاره آمریكا سرایت نكند.
اما امروز نه تنها كوبایی هاكه همه ملت های آمریكای لاتین به خوبی پی برده اند آورده های بانك جهانی و آمریكا جز فقر، تجزیه، محرومیت، بدبختی و وابستگی هرچه بیشتر به سیاست های نئولیبرالی آمریكا نتیجه ای دربر نخواهد داشت.
این موارد از جمله دلایل بسیار روشن گرایش و تحولات آمریكای لاتین و رویكرد ضد امپریالیستی مردم این منطقه است و نمود آن در انتخابات اخیر كشورهایی چون ونزوئلا، شیلی، اكوادور، نیكاراگوا، بولیوی و غیره كاملاً بارز و نشان دهنده شكست مطلق سیاست های آمریكا در این منطقه است.
مردم این كشور ها به خوبی دریافته اند كه تنها راه حل مشكلات ، فقر و بیكاری حفظ استقلال و تمامیت ارضی و وحدت است، بنابراین مردم، مهمترین نقش ها را در این تحولات اخیر به عهده دارند.
در این میان، آمریكا بیماری و بستری شدن كاسترو را یك چندی در بوق و كرنا كرد و سعی داشت مانورهای روانی ویژه ای بر روی مردم این منطقه به اجرا درآورد. آمریكا گمان می كند مرگ كاسترو پایان این كابوس هولناك یعنی شكست در آمریكای لاتین و شكارگاه سابق اوست. اما كاسترو در همان ایام بیماری، مقابل دوربین تلویزیون حاضر شد ورو در روی ملت های آمریكای لاتین گفت: «احمق هایی كه در كاخ سفید تصمیم می گیرند امیدوارند انقلاب كوبا ۱۵ دقیقه پس از مرگ من شكست بخورد اما نمی دانند كه این كشور هزاران رهبر دارد.»
دولت ونزوئلا اكنون پس از كوبا دومین كشوری است كه به شدت مخالف امپریالیسم است. چاوز تاكنون در هشت انتخابات كاملاً دموكراتیك كه بعضاً تحت نظر ناظران بین المللی از جمله «كارتر» رئیس جمهور اسبق آمریكا برگزار شده از سوی مردم كشورش مهر تأیید گرفته است.
او همواره سیاست های كشورش را دوشادوش كوبا در مقابله با آمریكا به كار گرفته است و البته ارتباطات بسیار نزدیكی با بولیوی، برزیل، آرژانتین و دیگر كشورهای آمریكایی دارد كه در موضوعاتی چون اقتصاد و همكاری های كاركردگرایانه این نزدیكی نمود بیشتری می یابد.
یكی از مهم ترین راه های مبارزاتی كشورهای این منطقه علیه هژمونی ایالات متحده آمریكا، ایجاد نوعی ائتلاف كاركردی برپایه همكاری های مداوم، مستقل و بدون ملاحظه دیگران در جنوب است.
▪ سرخپوست خوب با فریاد ضد امپریالیستی
پس از كشتارهای وحشیانه و به دور از انسانیت سرخپوستان قاره آمریكا به دست متجاوزان سفید پوست و اعلام شعار « سرخپوست خوب، سرخپوست مرده است!»، با تحولات شكل گرفته در این منطقه و انتخاب یك سرخپوست به نام «اوو مورالس» به عنوان رئیس جمهور بولیوی و نیز روحیه خودباوری و ضدامپریالیستی بومیان این منطقه، اكنون یك سرخپوست خوب، سرخپوستی زنده با شعارهای ضد آمریكایی است.
اكنون، مورالس رئیس جمهور سرخپوست چپگرا به یكی از كابوس های واشنگتن تبدیل شده است؛ با اوج گرفتن محبوبیت چپ ها كماكان ستاره اقبال بوش در حال افول است. مورالس می گوید: «امروز در بولیوی و آمریكای لاتین دیگر این ملت ها نیستند كه علیه امپریالیسم سلاح به دست گرفته اند بلكه این امپریالیسم است كه با مداخله نظامی مانند گذشته به رویارویی مسلحانه با ملت ها برخاسته است. »
▪ بازگشت مردی از جنس مردم
در نیكاراگوا نیز وضعیت آمریكا كمتر از بولیوی، ونزوئلا، كوبا، اكوادور و دیگران نیست چرا كه اكنون «دانیل اورتگا» كمر به حل مشكلات داخلی این كشور ۵ میلیون نفری با اتكا به اقتصاد ایران و دوری از سیاست های بانك جهانی و آمریكا بسته است.
اورتگا همچون سالیان گذشته آستین های پیراهن سفیدرنگش را بالا می زند و از مقامات استقبال می كند، خودش پشت فرمان اتومبیل تشریفات می نشیند و ملاقات های رسمی را همچون سفر احمدی نژاد در محلات فقیرنشین برگزار می كند و پس از امتناع در ورود به كاخ ریاست جمهوری، حقوق خود را از ۸ هزار دلار به ۲ هزار دلار كاهش داده است. او نیز مردی از جنس مردم است.
اورتگا در نخستین سفر خارجی خود قول داد كه برای وحدت آمریكای مركزی تلاش كند و همچنین اظهار داشت كه كشورش به مشاركت های جدید تجاری با كشورهایی فراتر از كشورهای همسایه دارد.
او گفته بود اگر متحد نشویم، غرق خواهیم شد پس باید برای اتحاد آمریكای مركزی، حوزه كارائیب و آمریكای جنوبی تلاش كنیم، این وقتی شكل می گیرد كه «اتحاد آمریكای مركزی» را بسازیم.
وی در میان مردم كشورش نیز چنین می گوید: «مبارزه برای صلح و كار و آشتی را خداوند برای امكان پیشبرد مبارزات به ما داده است. امپراتوری جدیدی از علامت برپا خواهد شد. نیكاراگوا به جلو خواهد رفت و اقتصادی همبسته و انقلابی معنوی شكل خواهد گرفت. »▪ مسیح انقلابی به جای ماركس
ایالات متحده آمریكا بار دیگر به جنگ با ملت نیكاراگوا رفته است اما این بار نه با اسلحه های نظامی و حضور شبه نظامیان بلكه این بار می خواهد با اعطای كمك های مزورانه اعم از دادن تراكتور، راه اندازی كلینیك های درمانی و تأمین برق و انرژی ملت ستمدیده این كشور را در یوغ استعمار ی خود نگه دارد. اما بوش اكنون چند مشكل بزرگ بر سر راه دستیابی به این اهداف خود دارد كه مهمترین آن بیداری دوباره ملت نیكاراگوا كه نمادی از آن در انتخاب مجدد اورتگا جلوه گر شده است و دیگر سد راه او در این مسیر، دولتهای ایران و ونزوئلا هستند چرا كه این دو، اكنون مانع از توطئه های جدید آمریكا در این كشور شده اند. آمریكا اكنون در نیكاراگوا با ایران و ونزوئلا رو در رو قرار گرفته و تلاش می كند از میان كشور های فقیر آمریكای لاتین متحدانی برای خود دست و پا كند، اما بدون شك با قول وام های كم بهره و تحویل انرژی از سوی ایران و ونزوئلا به نیكاراگوا، برنده این میدان آمریكا نخواهد بود.
نیكاراگوا جنگل های بكر و سر پوشیده، سواحل زیبا و وسیع و بزرگترین دریاچه های آب شیرین را داراست، اما در عین حال بهره ای از منابع نفتی نبرده است.
به قدرت رسیدن دوباره اورتگا در نیكاراگوا این علامت را به ایران و ونزوئلا داده است تا هم پیمان مناسب دیگری در آمریكای لاتین داشته باشندو شانس اضافه كردن نیكاراگوا به لیست ضد آمریكایی كوبا، اكوادور ، بولیوی و دیگران دو چندان شود.
برخلاف انتظار و تبلیغات آمریكا علیه اورتگا و جنگ های داخلی كه قبل از آن در این كشور به راه انداخته بود كه منجر به كشته شدن ۳۰ هزار نفر از مردم آن شد، اورتگا پس از سال ها دوباره در رأس امور قرار گرفت. او اكنون با سالهای گذشته تفاوت هایی كرده است چنانچه امروز می گوید: «مسیح یك انقلابی بود و خداوند امروز جای ماركس را در اندیشه های من گرفته است.» این كلمات نشان می دهد كه واژگان و ادبیات اورتگا دگرگون شده اما هنوز یك انقلابی ضد امپریالیسم با شعارهای وطن دوستانه است.
وزیر بازرگانی آمریكا « كارلوس گویترز» می گوید كه پیروزی اورتگا در انتخابات برای ما شرم آوراست. سفیر آمریكا در نیكاراگوا نیز از این امر به شدت ابراز نگرانی می كند. اكثریت مردمی كه به اورتگا رأی دادند فقیر ترین مردم نیكاراگوا هستند انسانهایی كه گاه درآمد روزانه شان به زحمت به دو دلارمی رسد اما آن ها انتخاب كرده اند تا انقلابی باقی بمانند.
▪ اقتصاددانی كه اشك بوش را درآورد
با انتشار نتایج اولیه انتخابات ریاست جمهوری اكوادور، مشخص شد كه «رافائل كورره آ» نامزد اقتصاددان، چپ گرا و طرفدار رئیس جمهور ضد آمریكای ونزوئلا به پیروزی رسیده است. او بر «آلوارو نوبوآ» نامزد حزب محافظه كار و طرفدار سرمایه داری غالب شد و به جمع جبهه مقاومت جهانی پیوست.
اقتصاد نابسامان اكوادور كه البته مردم علت آن را تبعیت شدید دولت های قبلی از سیاست های آمریكا می دانند، از مهمترین عوامل پیروزی «كورره آ» در این انتخابات بود.
براین اساس، اعلام دیدگاه های سوسیالیستی، مخالفت با توسعه روابط با آمریكا، احتمال تعطیلی پایگاه نظامی آمریكا در خاك این كشور، مخالفت با دلاریزه شدن اقتصاد اكوادور، تأكید بر استمهال یكطرفه بدهی های خارجی به مؤسسات مالی بین الملل و احتمال پیوستن به سازمان كشورهای صادر كننده نفت (اوپك) در جریان تبلیغات انتخاباتی سبب پیروزی «كورره آ» در این انتخابات شد.
مخالفت های بوش با سیاست های وی نه تنها منجر به نزدیكی استراتژیك هر چه بیشترش با چاوز، كاسترو و دیگران رهبران گروه های سیاسی ضد آمریكایی از جمله «اورتگا» در نیكاراگوا، «شافیك هاندل» در السالوادور و «مورالس» در بولیوی شد، بلكه خیزش های بیشتری را در این منطقه به دنبال داشت به طوری كه همراهی ملت های آمریكای لاتین با دولت های خود به آن ها قدرتی چند برابر بخشیده است و در همین راستا مردم نیز به مقابله با سیاست های توسعه طلبانه آمریكا برخاسته اند.
▪ فریادی دوباره از آلنده
در كشور شیلی نیز «میشل باشلت» ، سكان ریاست جمهوری را در دست گرفته است. وی قبل از این، رهبری حزب سوسیالیست ها و سپس وزارت دفاع را در اختیار داشت. در انتخابات به مردم قول داد كه سیاستی آمیخته با ثبات و تحول در پیش گیرد كه البته پس از پیروزی او نیز تحول دیگری در آمریكای لاتین و در مخالفت با آمریكا شكل گرفت.
شیلی بر سر جنگ در عراق، در شورای امنیت سازمان ملل با آمریكا مخالفت كرد. «باشلت» نه تنها بزرگترین مخالف آمریكاست بلكه خود را ادامه دهنده راه «سالوادورآلنده» رهبر فقید شیلی می داند.
▪ یانكی! به خانه ات برگرد
با این انتخاباتی كه در چند سال اخیر در آمریكای لاتین برگزار شده، كارشناسان سیاست خارجی آمریكا به دولت بوش توصیه كرده اند با توجه به شرایط كنونی باید مواضع ایدئولوژیك و دیگر موضع گیری های این گونه را ر ها كند.
كوبا، ونزوئلا، اكوادور، نیكاراگوا و بولیوی در رویارویی با آمریكا تكلیف كار را یكسره كرده و قید هرگونه روابط را زده و سیاست های ضد آمریكایی را در پیش گرفته اند و اكنون نیز شیلی در شورای امنیت با آمریكا مخالفت می كند، بزریل سیاست های تجاری آمریكا را پس می زند، اروگوئه روابط خود را با هاوانا از سر گرفته است و پائیز گذشته بوش با واكنش ها و اعتراض های خشونت آمیز خیابانی در آرژانتین روبه رو شد كه ناكامی، شكست و از بین رفتن رؤیای تشكیل منطقه تجارت آزاد در قاره آمریكا را برایش رقم زد.
در كاستاریكا نیز «آرایس » رئیس جمهور پیشین این كشور و برنده جایزه صلح نوبل سال ۸۷ میلادی، پیش رو در انتخابات اخیر این كشور است. او در دوران ریاست جمهوری خود در سال های گذشته هیچ گاه هم پیمان بی چون وچرایی برای آمریكا نبوده و در سال های اخیر نیز از سیاست های آمریكا بویژه در مسأله عراق انتقاد كرده است.
امروز در آمریكای مركزی و جنوبی و حوزه دریای كارائیب مردم اعم از فقیر و غنی در برابر سیاست های یك جانبه گرایانه دولت بوش به شدت موضع گیری می كنند و براساس نظرسنجی ها بیش از ۸۷ درصد آنان سیاست های جهانی آمریكا را اشتباه می دانند.
این انتخابات و دیگر احساسات ضد آمریكایی و پیروزی بومی ها نشان می دهد كه مردم سالاری بومی برای كشورهای آمریكای لاتین فرآیندی بدون بازگشت به شمار می آید.
▪ كریستف كلمبی از ایران
شاید هیچ كس خیال این را هم در سر نمی پروراند كه روزی با كشورهایی كه هزاران كیلومتر با ایران فاصله دارند ارتباطاتی در این سطح داشته باشیم . شاید نخستین باری كه هوگو چاوز در زمان ریاست جمهوری خاتمی به ایران آمد، خوش بین ترین سیاست مداران هم فكر نمی كردند این سفر، دفعه دومی هم به دنبال داشته باشد، چرا كه فاصله طولانی و فقدان گذشته مشترك و نبود مناسبات و همكاری ها در گذشته، این فكر را كیلومتر ها از ذهن دور می كرد.
اما با انتخاب محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهوری اسلامی ایران و مواضع ضدآمریكایی و شباهت هایی چون مردمی و انقلابی بودن، خستگی ناپذیری و ساده زیستی، سران دو كشور را بر آن داشت تا از این موقعیت بیشترین بهره ببرند.
البته ارتباط دوستانه ایران تنها منحصر به ونزوئلا نماند و اكنون كشورهای متعددی در آمریكای لاتین و جنوبی وجود دارند كه دوستانی بالفعل برای ایران محسوب می شوند. گویی یك بار دیگر آمریكا كشف می شود آن هم توسط كریستف كلمبی ایرانی!
اكنون ما در آن سوی دنیا و در چند قدمی «شیطان بزرگ» متحدانی انقلابی و ضد آمریكایی و بازارهایی بكر و دست نخورده برای فعالیت های اقتصادی و خدماتی از جمله خدمات فنی و مهندسی داریم و اكنون می توانیم سطح این همكاری ها را به دیگر نقاط دنیا افزایش دهیم و بر نقاطی دست بگذاریم كه تا كنون برایمان دور از ذهن و یا غیر ممكن می نمود.
البته این كار بزرگ تلاشی شبانه روزی و پیگیر را می طلبد كه باید با دقت هر چه تمامتر گام به گام جلو رفته تا علاوه بر به دست آوردن بازار مطمئن و دور كردن فقر از این كشورها، هم راهی برای صدور انقلاب به این منطقه كه دارای بسترهای انقلابی نیز هست بیابیم وهم ضربه ای به زیادی خواهی های آمریكا زده باشیم.
ایجاد بازارهای مشترك، گسترش مراودات تجاری موجب رشد و بالندگی اقتصادهای طرفین و متضمن افزایش امنیت اقتصادی و عدم آسیب پذیری در برابر تحریم های احتمالی خواهد شد.
از طرف دیگر، گسترش مناسبات اقتصادی بین این كشور ها به تدریج دسته بندی سیاسی جدیدی را در عرصه جهانی به همراه می آورد و ضمن كمك به چند قطبی شدن فضای جهانی، منافع سیاسی كشورهای سیاسی مذكور را نیز از مصونیت بیشتری در برابر ناملایمات احتمالی برخوردار می كند.
بر این اساس، گسترش مناسبات تجاری با كشور های آمریكای لاتین كه در دولت نهم روند بسیار فزاینده و رو به گسترشی گرفته است در همین راستا قابل ارزیابی است. از آنجا كه روابط كشور مان با آمریكای لاتین از توسعه بیشتر روابط با ونزوئلا نشأت می گیرد باید از این روابط به عنوان مركز ثقل برای ارتقای سطح همكاری های اقتصادی با كشور های هم پیمان ونزوئلا در این منطقه استفاده كرد.
▪ منطقه ای بكر برای سرمایه گذاری ایران
آمریكای لاتین منطقه ای بكر برای صدور كالا و خدمات است البته منوط به آن كه شبكه های توزیع گسترده در این بازار ها برای كالا های ایرانی ایجاد شود. این امر مستلزم حمایت های دولت برای حضور كالا ها و خدمات ایران در این منطقه است كه در این رابطه در سال ۸۵ شورای عالی توسعه صادرات غیر نفتی كشور تصمیماتی را طی ۶ مصوبه در این باره اتخاذ و ابلاغ كرده است.
همچنین مجموعه حمایت ها و تشویق های وزارت بازرگانی از صادرات غیر نفتی در سال ۸۵ در همین راستا بوده است كه بستر سازی برای صادرات با توسعه امكانات در داخل در جهت استحكام پیوند تولید و صادرات را دنبال می كند.
به نظر می رسد با تدبیر و تدوین استراتژی های توسعه صادرات به كشورهای آمریكای لاتین، بتوان با صدور خدمات فنی و مهندسی ایجاد همكاری های مشترك در زمینه مونتاژ، تولید برخی محصولات مصرفی، صنایع غذایی، صادرات فرش و گلیم، پوست خام و چرم و كف پوش ها به افزایش ظرفیت همكاری ها و صادرات امیدوار بود.
در باب سرمایه گذاری و همكاری های منطقه ای، سید مجتبی موسویان رئیس اداره آمریكای سازمان توسعه تجارت ایران در مورد فعالیت های صورت گرفته و در دست اقدام برای توسعه مناسبات با این كشور ها از اعزام هیأت های تجاری به منطقه برای پیگیری چند موافقت نامه تجارت، آزاد و ترجیحی برای كاهش تعرفه ها و گشایش بازار به عنوان برنامه هایی برای حضور مقتدرانه در این بازار ها یاد می كند. او می گوید: «بحث تجارت ترجیحی با كوبا در حال نهایی شدن است و با ونزو ئلا نیز قرار داد تجارت آزاد بسته شده و موافقت نامه های آن امضا شده است. »
موسویان با اعلام این كه كشور های دیگر این منطقه با دیدن مدل مو فقیت آمیز همكار ی های بین ایران و ونزوئلا خواستار گسترش روابط خود با ایران هستند، می گوید:
«پروژه های بسیار بزرگی در ونزوئلا در زمینه ساخت مسكن، ساخت كارخانه سیمان، خودرو سازی، نوشابه سازی، آجر و پرو ژه های نفت و گاز بالای ۵ میلیارد دلار در حال اجرا است و در رابطه با كوبا نیز ۲۰۰ میلیون یورو خط اعتباری برای خرید كالاهای ایرانی مثل لوكوموتیو، لوازم منزل، لامپ های كم مصرف و دیگر وسایل داده شده كه از بالا ترین خطوط اعتباری به كشور های خارجی است.»
با توجه به روی كار آمدن دولت های چپ گرا در منطقه آمریكای لاتین همگرایی خوبی برای گسترش روابط این كشورها و ایران ایجاد شده است. بین این كشور ها با جمهوری اسلامی ایران زمینه های همكاری در بحث تجارت و اقتصاد مهیا شده كه علاوه بر كوبا و ونزوئلا اقداماتی در اكوادور، بولیوی، نیكاراگوا آغاز شده است.
ونزو ئلا اكنون ۱ میلیارد دلار اعتبار به كوبا برای خرید كالا های ایرانی تخصیص داده است. مبادلات برای ونزوئلا هم حدود ۱۵ میلیارد دلار تعریف شده كه ۵ میلیارد دلار آن در فاز عملیاتی قرار گرفته و تجارت كالایی با این كشور نیز در حالی از حدود ۴۰۰ هزار دلار به بالای ۲۰ میلیون دلار رسیده كه ونزوئلا بیشتر خواهان تكنولوژی خط تولید و سرمایه گذاری است. اكنون بزرگترین مقصد صادرات فنی و مهندسی ایران آمریكای لاتین است و پرداخت یارانه برای حمل و نقل، ایجاد لابی هایی برای گرفتن پروژه های این منطقه و پرداخت تا ۵۰ درصد هزینه هیأت های تجاری از دیگر اقدامات برای گسترش روابط تجاری با این منطقه است .
پس از سیر صعودی روابط ایران با كشور های ضد امپریالستی آمریكای لاتین نگاه راهبردی و ریشه دار احمدی نژاد به روابط با این كشور ها اكنون خطوط هوایی ایران با كشور های آمریكای جنوبی با ترافیك رو برو شده و قرار داد های تجاری استراتژیك بین طرفین یكی پس از دیگری رد و بدل می شود.
یكی از عمده ترین فعالیت های مشترك دو كشور ساخت كارخانه سمند در ونزوئلاست. ركورد ساخت ۴ ماه این كارخانه توانست مقدمه ای خوب برای ارائه خدمات فنی و مهندسی به این كشور باشد.
سید حبیب موسوی
منبع : روزنامه ایران