جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


دختران، قربانیان ازدواج زودهنگام


دختران، قربانیان ازدواج زودهنگام
یکی ازخاستگاه های مهم بروز مسایل اجتماعی مختلفی که امروزه گریبان مردان و به ویژه زنان امروز ایران را گرفته است، ریشه درپدیده و دوران کودکی دارد. کودکی به عنوان پدیده اجتماعی چنان دراندیشه و فرهنگ دینی و سنتی ایرانیان درحاشیه توجه ها و برنامه ریزی هاست که ناخواسته تمامی مسایل اجتماعی را به صورت بین نسلی و حلقه به حلقه به آینده منتقل می کند. در بین مسایل کودکی نیز از طرز نگاه به کودک تا حقوق آنان چنان وضعیتی حاکم است که مشکلات بسیاری در این گروه سنی و جمعیت انسانی به چشم می خورد.
از بین مسایل مختلفی نظیر سوء تغذیه، کمبود شیرمادر، بی سرپرستی، بی هویتی فرزندان خارج از ازدواج رسمی، فقدان خدمات بهداشتی و درمانی لازم، فقر آموزشی، بیسوادی، بهره کشی جسمی و جنسی و ده ها مورد دیگر؛ ازدواج کودک یکی از مهمترین مسایلی است که گریبان ده ها هزار دختر وپسر واقع در سن کودکی را به مخاطره انداخته است که با پیشگیری از آن می توان میلیون ها کودک را از ورطه فقر و محرومیت رها ساخت. ازدواج کودک یا ازدواج زودهنگام مربوط به ازدواج با کودک زیر ۱۸ سال است. در این میان با وجودی که هردو جنس پسر و دختر در معرض ازدواج های زودهنگام هستند ولی دختران بیش ترین قربانیان این پدیده به شمار می روند.
سنت و فقر همچنان به تقویت این عمل ادامه می دهند. ازدواج اجباری ازدواجی است که بدون توافق معتبر یکی از طرفین یا هر دو زوج صورت می گیرد و در آن اجبار عاطفی یا بدنی یک عامل اصلی است. از این منظر به دلیل این که هر فرد زیر ۱۸ سالی نمی تواند اطلاعات لازم را برای انتخاب سرنوشت سازی مانند ازدواج به راحتی به دست آورد،هر ازدواج دربین کودکان علاوه بر زودهنگام بودن،ازدواج اجباری هم محسوب می شود.(۲۰۰۶Child and Forced Marriag ) .
بسیاری ازفعالان حقوق زنان و کودکان، موضوع ازدواج زود هنگام دختران و پسران را کم تر مورد توجه قرار داده اند. آمارهای رسمی نیزدر کشورهایی که این اتفاق روی می دهد ازدواج های زود هنگام را به عنوان ازدواج کودکان منعکس نمی کنند. تناقض در این نوع نگاه این است که از نظر قانونگذاران اگر فرد بزرگسالی با دختران ۱۲ یا ۱۳ ساله بیرون از ازدواج رابطه جنسی داشته باشند عمل مجرمانه ای رخ داده است ولی همین موضوع در قالب ازدواج رسمیت می یابد.
● برخی شواهد آمارجهانی
آمارها نشان می دهد درسطح جهانی ۳۶ درصد زنان ۲۰ تا ۲۴ ساله قبل از رسیدن به سن ۱۸ سالگی ازدواج کرده اند. سالانه ۱۴ میلیون نوبالغ ۱۵ تا ۱۹ ساله زایمان می کنند و دختران زیر سن ۱۵ سال، ۵ برابر بیش از دختران سن بیست سالگی دستخوش مرگ و میر در طول بارداری یا زایمان می شوند. دختران زیر سن ۱۸ سالگی، ۶۰ درصد بیش از دختران بالای ۱۹ سالگی شاهد مرگ و میر نونهالشان در یک سال اول زندگی شان هستند و حتی اگر شانس زنده ماندن داشته باشد بیش تر در معرض بیماری های کم وزنی، کمبود مواد غذایی و دیرکرد در رشد جسمی و شناختی قرار می گیرند
( World children state,UNICEF,ت۲۰۰۷ ص ۴.)
فاصله زیاد سنی بین دختران زیر سن کودکی با همسرانشان، سبب تحمیل کار خانگی و محدودیت های رسیدگی به کودک و فرصت های آنان می شود و همین امر قدرت و توان تصمیم گیری در خانوار را کاهش می دهد(World children state,UNICEF,۲۰۰۷, درص۲۲).
برخلاف این که نرخ ازدواج های زودهنگام در کشورهای دارای فقر بالاتر، نرخ زاد و ولد ومرگ و میر بالاتر، تضاد و نزاع های شهری بیش تر و سطح توسعه، ثبت نام در مدرسه، اشتغال و خدمات درمانی پایین تر رخ می دهد ولی در برخی از کشورهای دیگر در سال های اخیر این پدیده روبه کاهش نهاده است. کشورهای تحت عنوان معجزه های آسیایی مانند تایوان، کره جنوبی، تایلند و ... توانسته اند با رشد و توسعه خود نرخ ازدواج های کودکان را از بین ببرند. ازاین رو دلایل رشد اقتصادی و افزایش فرصت های مربوط، کاهش نرخ مرگ و میر و زادو ولد، افزایش فرصت های آموزشی و اشتغال برای دختران را می توان از زمینه های زدودن این واقعه غیر انسانی دانست.
باوجود تصور مردم برخی مناطق برای ازدواج زودهنگام که با هدف پیشگیری ازبیماری های عفونی و اچ آی وی توجیه می شود، این موضوع نتایج عکس به همراه دارد. به طوری که درصحرای جنوبی آفریقا ۱۷ تا ۲۲ درصد از دختران ۱۵ تا ۱۹ ساله دچار این بیماری هستند درحالی که فقط سه تا هفت درصد پسران بیماری مشابه دارند ( Child Marriage۲۰۰۵Fact Sheet,).
آمارها حاکی است بیش از ۵۱ میلیون دختر خردسال در سنین کودکی در جهان به ازدواج واداشته شده اند. برآوردها نیز نشان می دهد دردهه آینده قریب ۱۰۰ میلیون به این رقم افزوده خواهد شد.
حتی در کشورهای ثروتمند نیز شاهد این پدیده هستیم چنان که در آمریکا یک درصد از جوانان ۱۵ تا ۱۷ ساله ازدواج کرده اند. سرشماری آمریکا نیز نشان می دهد که در دهه ۹۰ این نرخ ۵۰ درصد رشد داشته است. این عوامل می تواند شامل برنامه های پرهیز از ازدواج، سیاست های رفاهی مشوق ازدواج و موج گسترده مهاجران ازقومیت های دیگری باشد که این سنت دربین آنان رایج است ((Anti-Poverty Efforts Face Child Marriage Hurdle, By Bojana Stoparic,۲۰۰۸ براساس کنوانسیون منع هرگونه تبعیض علیه زنان نیز مقوله ازدواج کودکان دختر به شدت منع شده است.
ماده شانزدهم حاکی است:
۱) دولت های عضو، اقدامات لازم و مقتضی را در جهت حذف تبعیض علیه زنان در تمام مواردی که مربوط به ازدواج و روابط خانوادگی است، به عمل خواهند آورد و به ویژه امور زیر را بر مبنای برابری حقوق مردان و زنان تضمین خواهند کرد:
الف) داشتن حق یکسان برای (انعقاد) ازدواج.
ب) داشتن حق آزادانه و یکسان برای انتخاب همسر و (انعقاد) ازدواج بر پایه رضایت آزاد و کامل دو طرف.
ج) داشتن حقوق و مسوولیت های یکسان در دوران ازدواج و هنگام انحلال آن (جدایی).
د) داشتن حقوق و مسوولیت های یکسان به عنوان والدین در موضوع های مربوط به فرزندان، صرفنظر از وضع زناشویی آن ها.(در همه موارد منافع کودکان از اولویت برخوردار است).
ه) داشتن حقوق یکسان جهت تصمیم گیری آزادانه و مسوولانه در زمینه تعداد فرزندان و فاصله زمانی بارداری و دستیابی به اطلاعات، آموزش و وسایلی که آن ها را برای اجرای این حقوق قادر می کند.
و ) داشتن حقوق و مسوولیت های یکسان در رابطه با حضانت (سرپرستی)، قیمومیت کودکان و فرزند خواندگی یا رسم های مشابه با این مفاهیم که در قوانین داخلی وجود دارد. (در همه موارد منافع کودکان از اولویت برخوردار است)
ز)داشتن حقوق فردی یکسان به عنوان شوهر و زن از جمله حق انتخاب نام خانوادگی، حرفه و شغل.
ح) داشتن حقوق یکسان برای هر یک از زوج ها در رابطه با مالکیت، حق اکتساب، مدیریت، سرپرستی، بهره برداری و اختیار اموال خواه رایگان بوده یا هزینه ای در برداشته باشد.
۲) نامزدی و ازدواج کودکان غیر قانونی است و تمامی اقدامات از جمله وضع قانون جهت تعیین حداقل سن ازدواج و ثبت اجباری ازدواج در یک دفتر رسمی ضروری است.
(Convention for Elimination of All Forms of Discrimination Against Women,۱۹۷۵
سال ۸۵ نشان می دهد آمار سرشماری به تعداد افراد جمعیت برحسب سن نشان می دهد که حدود بیش از ۳۵ درصد کل جمعیت کشور زیر سن ۱۸ سالگی هستند. ازسوی دیگر مقایسه آمار ها حاکی است از مجموع بیش از ۲۶ میلیون نفر کودک زیر ۱۸ سال، ۵/۵ درصد معادل بیش از یک میلیون و چهارصد هزار نفر در بازار کار به صورت رسمی ثبت و آمارگیری شده اند.
براساس یافته های سرشماری ۱۳۸۵ از مجموع افراد واقع در سن بین ۱۰ تا ۱۹ سالگی (در کل ۴/۱۵ میلیون نفر)، ۷/۶ میلیون نفر بین ۱۰ تا ۱۴ سالگی و
۷/۸ میلیون نفر بین ۱۵ تا ۱۹ سالگی قرار دارند. از این جمعیت حدود ۸۹۰ هزار نفر کودک زیر ۱۹ سالگی تن به ازدواج اجباری داده اند. از بین جمعیت ۱۰ تا ۱۴ سال، ۷۸ هزارنفر حداقل یک بار ازدواج کرده اند- معادل ۲/۱ درصد- که از این بین فقط ۳۸۳ر۶۲ نفر درزمان سرشماری دارای همسر- ۸۰ درصد -بوده و باقی معادل ۵۹۷ر۹ نفر فاقد همسر- ۲۰ درصد- بوده اند. در این گروه سنی از کل کودکان ازدواج کرده، ۳۱ درصد را پسربچه و ۶۹ درصد را دختربچه تشکیل می دهد. کودکان بی همسر نیز از کل بی همسران این گروه سنی، شامل پسران با ۶۹ درصد و دختران با ۳۱ درصد هستند. رقم بی همسران نیز نشانگر این است که دراین گروه ۵۳ درصد براثر طلاق بوده و ۴۷ درصد براثر فوت همسر درسنین کودکی و به جای آموزش و بازی و رشد فکری وجسمی، طلاق را تجربه کرده اند.
از سوی دیگر آمارها نشان می دهند درگروه سنی ۱۵ تا ۱۹ سال، ۸۱۴ هزار نفر ازدواج کرده اند- معادل ۹ درصد- که از این بین فقط ۷۸۷ هزار نفر دارای
همسر- ۹۶ درصد- بوده و باقی برابر۱۸۱۸۲ نفر بی همسر- چهار درصد- براثر طلاق یا فوت همسر بوده اند. در این گروه سنی از کل کودکان ازدواج کرده ۹۲ هزار کودک، یا ۱۱ درصد را پسر بچه ها و ۷۲۲ هزارنفر یا ۸۹ درصد را دختر بچه ها تشکیل می دهند. این رقم درهمین جا نشان از این دارد که دختران زیر سن ۱۹ با مردانی بالاتر از سن ۱۹ ازدواج کرده اند. دربین کودکان بی همسر نیز از کل بی همسران، پسرها ۸۹ درصد و دختران ۱۱ درصد برابر با۱۱۱۸۱ نفر را تشکیل می دهند. رقم بی همسران حاکی است ۵۹ درصد مطلقه و ۴۱ درصد بیوه بوده اند (سرشماری ۱۳۸۵؛ مرکز آمار ایران، جمعیت ۱۰ ساله و بیش تر برحسب جنس، سن و وضع زناشویی).
همچنین «اضافه بی همسری» یا بی همسری بیش تر زنان نیز عمدتا در بین سنین ۱۹ ۱۵ سالگی به چشم می خورد. کوتاه بودن دوران و طول دوره بی همسری
«مرد کودکان» و ماندگاری خواسته یا ناخواسته «زن کودکان» در دوره بی همسری از یکسو و همسر گزینی مجدد مرد کودکان و یا مردان بالاتر از سن ۱۹ ۱۵ سال از گروه زنان هرگز ازدواج نکرده یا دوشیزگان و فقدان این فرصت برای «زن- کودکان مطلقه» (زن - کودک بی همسر) که عمدتا به دلیل فقدان بکارت و اهمیت دوشیزگی در همسرگزینی است، منجر به افزایش نسبت و تعداد زن کودکان بی همسر به مرد - کودکان بی همسر شده است (بررسی ازدواج و طلاق کودکان در ایران، علی طایفی).
مرد کودکان بی همسر یا مردان بی همسر جوانسال نیز در همسرگزینی مجدد رغبتی به انتخاب همسر از بین زنان بی همسر نشان نداده و به انتخاب همسر از بین سایر دوشیزگان می پردازند. با چنین اوصافی کودکان مطلقه پس از مدتی در صورت «بخت یاری» در بهترین حالت به همسری مردان بزرگسال با فاصله سنی بسیار و یا ازدواج با مردان همسردار به عنوان «هوو» در می آیند. در چنین وضعی حس «ترحم» و حمایت پذیری، کودکان مطلقه را تا آن جا که ممکن است به تمکین سوق داده و به دلیل فقدان امنیت فردی، اجتماعی و اقتصادی بی همسری برای زنان، شرایط سخت و نامطلوب پیش گفته را می پذیرند.
پدیده «هوو» شدن خود قصه و داستان دیگری است ولی این نقش برای کودکان مطلقه، آغاز استثمار جنسی، بیگاری و ایفای نقش یدکی و پر تنشی است که در تعامل با زن، همسر دیگر شوهر جدید و فرزندان آن ، کودک - زن مطلقه و کودکان بعدی او را محاصره می کند.
همچنین سرشماری ۱۳۸۵ حاکی است در مجموع از کل نیروهای شاغل درکشور یک میلیون و ۴۵۶ هزارنفر بین سنین ۱۰ تا ۱۹ سال در بازار کار مشغول به کار هستند. این آمار خود نمایانگر غیر قانونی بودن شرایط کار است چرا که حداقل سن در بازار کار براساس قانون کار ۱۵ سال تمام است.
از سوی دیگر نشانگر این است که نظام آماری کشور نیز به جای دسته بندی کودکان زیر ۱۸ سال در زیر عنوان نیروی کار شاغل، باید ضمن آمارگیری دقیق و فراگیر، آنان را به عنوان کودکان شاغل غیرمشمول قانون کار معرفی می کرد.
پس بنابرآمار فوق، شواهد حاکی است از مجموع این کودکان شاغل، ۷/۱۲ درصد زیر ۱۵ سال هستند. به بیان کلی تر حدود هفت درصد از کل نیروهای شاغل درکشور زیر ۱۹ سال هستند.
نکته مورد اهمیت در بحث مربوط به کودکان این است که زمانی که برآورد ها نشان می دهد بیش از سه میلیون کودک واجد شرایط برای تحصیل و بودن در فضاهای آموزشی، ترک تحصیل کرده اند، همین رقم ناقص گویای آن است که نیمی از این رقم میلیونی به صورت رسمی و طبق آمار کشوری به کار مشغولند که می توان از آنان به عنوان کودکان کار یاد کرد.
مقایسه ارقام زن و مرد در بین شاغلان واقع در سنین ۱۰ تا ۱۹ سال گویای این است که بار عمده کار کودکان به عهده پسران است. به طوری که ۳۰ درصد کودکان زیر ۱۵ سال و۵/۱۸ درصد کودکان بین ۱۵ تا ۱۹ سال دختر هستند. اگرچه این رقم حضور پسر بچه ها را دربازار کار به عنوان کودک کار نشان می دهد، ولی می توان برآورد کرد که بخش مهمی از این عدم تناسب آماری و کسری دختران درکنار پسران، نشان می دهد دختران از فضاهای آموزشی دور و منع شده و تن به ازدواج داده اند و یا در کارهای خانگی مورد استثمار قرار می گیرند.
نتایج مطالعات صورت گرفته در ایران نشان می دهد که بیش از۲۰ درصد دختران (از ۷/۷ درصد در شهر تهران تا ۴۰ درصد در مناطق روستایی سیستان و بلوچستان) قبل از سن ۱۸ سالگی ازدواج کرده اند به طوری که ازدواج زودهنگام مهم ترین عامل ترک تحصیل دختران نوجوان شناخته شده است. ازدواج زودهنگام بطور اجتناب ناپذیری می تواند جوانان در سن مدرسه را از حق تحصیل محروم کند .
تحقیق صورت گرفته توسط یاراحمدی درباره تاثیر ازدواج زودهنگام بر ترک تحصیل زنان جوان در ایران با رویکرد چند سطحی روی افراد زن ۱۰ تا ۱۹ سال کشور نیز حاکی است به طور متوسط ۴/۱۶ درصد افراد مونث ۱۵ تا ۱۹ سال کل کشور متاهل بوده که این رقم برای مناطق روستایی و شهری به ترتیب ۶/۱۹ و ۷/۱۳ درصد است از سوی دیگر میزان ازدواج افراد واقع در گروه سنی ۱۰ تا ۱۴ سال کمتر از یک درصد است.
به گزارش ایسنا، بر اساس این تحقیق نسبت تاهل برای افراد باسواد ۱۵ تا ۱۹سال، ۱۶ درصد و برای افراد بی سواد ۲۵ درصد است این درحالی است که درصد ازدواج در بین افراد باسواد واقع در این سن کمتر از یک درصد و در بین افراد بی سواد ۱۰ تا ۱۴ سال ۷/۵ درصد است. میزان ازدواج زودهنگام در استان های کشور بیانگر آن است که پایین ترین میزان ازدواج زودهنگام متعلق به شهر تهران با ۷/۷ درصد است و مناطق روستایی استان های اصفهان و سیستان و بلوچستان بیش ترین میزان را به خود اختصاص داده اند.
همچنین بررسی درصد کسانی که تا قبل از سن ۱۷ ، ۱۸ و ۱۹ سالگی ازدواج کرده اند نشان می دهد که نزدیک به ۸/۲۲ درصد دختران ۱۷ ساله در مناطق روستایی و ۱/۱۳ درصد در مناطق شهری ازدواج کرده اند.
در ارتباط با دلایل عدم اشتغال به تحصیل افراد ازدواج کرده نیز در این بررسی ۵۶ درصد افراد اظهار کردند که دلیل ترک تحصیل آن ها ازدواج بوده است این در حالی است که برای افراد غیرمتاهلی که به مدرسه نمی روند مشکل دسترسی به مدرسه مهمترین عامل بوده است. (ایسنا، ۲۰ درصد ازدواج ها در ایران در سنین کودکی صورت می گیرد.)
فقر یکی از عوامل اصلی ازدواج کودکان با بزرگسالان است. در بسیاری از مواقع با وقوع فقر، والدین بودن دختران را هزینه و بار اضافی بر هزینه خانوار محسوب کرده و با ازدواج او نه تنها بار هزینه را می کاهند بلکه گاه با ازدواج دخترشان با افراد مسن تر می توانند به زندگی اقتصادی و اجتماعی دختر و حتی خودشان نیز سامان بهتری دهند. در این اجتماعات ازدواج برای خانواده دختر به نوعی امتیاز اقتصادی نیز محسوب می شود. یک دختر در این شرایط به عنوان کالا مورد معامله قرار می گیرد و گاه به عنوان پول و یا به جای بدهی معامله می شود. در موارد نابسامانی مانند جنگ یا شرایط بد زراعت، خانواده می داند که دخترانش می توانند زمینه امنیت اقتصادی برای آنان باشند موضوع پرداخت جهیزیه با همین منظر برای تشویق به ازدواج زودهنگام است.
بررسی ها نشان می دهد که ازدواج دختران در سنین کودکی در خانواده هایی که پدر معتاد، بیمار روانی، بیسواد یا کودک تک والد یا والد ناتنی داشته باشند و از لحاظ اقتصادی - اجتماعی در سطح پایینی باشند، بیشتر است. امروزه قاچاق کودکان در قالب ازدواج گریبانگیر خانواده های فقیر است. برای مثال ۷۲ درصد از زنانی که اقدام به ترک خانه (فرار از خانه) کرده و در اورژانس های اجتماعی بهزیستی استان تهران در سال های ۸۱ و ۸۲ پذیرش شده بودند بین ۱۱ تا ۱۷ سال داشتند. (آسیب شناسی ازدواج اجباری، معبودیان، ۱۳۸۶.)
رواج فرهنگ عشیره ای و طایفه ای و برخی باورهای سنتی، باعث شده تا هنوز بسیاری از اهالی استان سیستان و بلوچستان، خود را از داشتن شناسنامه بی نیاز بدانند. در این استان پهناور افراد زیادی بدون ثبت رسمی ازدواج به صورت کاملا سنتی غالبته شرعیف با هم زندگی می کنند، طلاق شان ثبت نمی شود و کودکان حاصل از این ازدواج ها نه شناسنامه ای دارند و نه هویتی به طوری که با استناد به آمار سال ۸۳، بیش از ۴۰ درصد تولد نوزادان در استان متعلق به پدر و مادرهایی بوده که ازدواج شان ثبت نشده است (ازدواج والدین۴۰ درصد از کودکان ثبت نشده است، حسین زاده.)
از دلایل دیگر بروز ازدواج اجباری و زودهنگام برای کودکان وجود عامل فشار و تهدید به مرگ است. قتل های ناموسی که در ایران نیز رواج دارد برخاسته از همین رویکرد است.
دراخبار متعدد مربوط به قتل ناموسی، یا تهدید و فشار خانواده دختران برای ازدواج که درصورت عدم تمکین منجر به قتل ناموسی می شود و یا کوچک ترین تخطی از نظر مردان خانواده حتی اگر درسطح گمانه باشد منتهی به مرگ دختران می شود. یک دختر ۱۶ ساله به نام «هلاله»، در «شهرک نایسر» سنندج، به دست برادر بزرگش و به ضرب شش گلوله به قتل رسید. این قتل به این دلیل اتفاق افتاد که «هلاله» با مردی قصد ازدواج داشت که برادرش (برادر هلاله) وی را از ازدواج با آن مرد منع کرده بود. همچنین در رویدادی دیگر یک دختر ۲۴ ساله به نام «بهاره الف» در خیابان ۲۵ سنندج، به دست پدرش به قتل رسید. این قتل نیز در پی بروز مشاجرات خانوادگی بر سر «ازدواج» اتفاق افتاده و پدر این دختر جوان با وارد کردن ضربه چاقو به قلب دخترش به شدت به وی آسیب زده و در نهایت «بهاره» در بیمارستان جان می سپارد (اخبار قتل های ناموسی ناشی از ازدواج اجباری.)
● پیامدهای ازدواج زودهنگام
ازدواج زود هنگام با دختر نابالغی که آمادگی جسمی کافی ندارد به ویژه با مردان بزرگسال پیامدهای فیزیکی و بدنی زیادی از نظر سلامتی دارد. براساس مطالعات انجام شده همبستگی قوی بین سن مادر و نرخ مرگ ومیر مادر وجود دارد. ازدواج زود هنگام و بارداری زودرس دربین دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله پنج برابر بیش از زنان در سن ۲۰ تا ۲۴ ساله تلفات جانی هم برای مادر و هم جنین به همراه دارد. (اچ آی وی) ایدز نیز از خطراتی است که ازدواج های زود رس را تهدید می کند. دلیل این امر هم برخلاف تصور والدین که ازدواج زود هنگام می تواند سلامت دختران را نیز تضمین کند، ناشی از این است که شوهران ناقل بیماری های جنسی ناشی از ارتباط جنسی با افراد دیگر هستند.
ازدواج زودهنگام الزامات قابل توجهی روی عروس های خردسال از نظر سطح پایین آموزش، بهداشت ناچیز، فقدان استقلال شخصی به دنبال دارد. بررسی ها نشان می دهد چنین موقعیتی سبب می شود فرآیند جامعه پذیری دختران خردسال از انواع تحولات شناختی و جسمی، روحی و فکری به نقش باروری تقلیل یابد. همبستگی نزدیکی بین ازدواج زودهنگام و سطح آموزش دختران وجود دارد.
یکی دیگر ازپیامد های آسیب رسان ازدواج کودکان جدایی از خانواده و دوستان، از دست دادن آزادی تعامل با همسالان و مشارکت در فعالیت های اجتماعی و کاهش فرصت های آموزشی است. همچنین ازدواج کودک منجر به کار اجباری یا بردگی کودکان، استثمار جنسی وتجاری و خشونت علیه آنان است. به دلیل آن که کودکان نمی توانند از رابطه جنسی جلوگیری کرده و برای استفاده از روش های پیشگیری تاکید کنند، بنابراین در معرض مخاطرات بهداشتی نظیر بارداری پیش از بلوغ سنی، انتقال عفونت های جنسی و به خصوص «اچ آی وی» و (ایدز) قرار می گیرند.
والدین اغلب برای پیشگیری از تجاوز جنسی، بارداری بدون ازدواج، افزایش طول دوره باروری و اطاعت پذیری بیشتر دختران از شوهرانشان و همچنین کاهش هزینه اقتصادی والدین به ازدواج اجباری سوق داده می دهند (۲۰۰۶Child Marriage, unicef,).
ازدواج، بارداری و مادر شدن زودهنگام آثار روانشناختی مثبتی روی دختران در سنین زیر ۱۸ سال بجای نمی گذارد. آنان از خشونت و سوء استفاده جنسی و پیامد های جسمی و روانی آن رنج می برند.
مطالعات نشان می دهد دخترانی که به صورت زودهنگام به ازدواج اجباری در سنین زیر ۱۸ تن داده اند، بیش تر به قبول خشونت خانگی و تنبیه توسط شوهرانشان باور دارند. در اغلب موارد دختران عروس پس از ازدواج وارد خانواده شوهرشده و توسط شوهر و خانواده او مورد استثمار و برده داری خانوادگی قرار می گیرند. ازدواج زود هنگام منجر به طلاق و جدایی بیش تری هم می شود. همچنین به دلیل بزرگسالی شوهران مخاطره بیوه شدن دختران عروس نیز بیشتر می شود (Child and Forced Marriag, ۲۰۰۵) به همین دلیل دختران ازنظر اجتماعی، فرهنگی و حقوق مالکیت، در معرض تبعیض و محرومیت مضاعفی قرار می گیرند.
تضاد ازدواج کودکان با مفاهیم حقوق بشری نیز می تواند در زمره پیامد های حقوقی این امر محسوب شود. به طوری که این پدیده با مفاد زیر در تناقض است:
بند (۱) و (۲) ماده «۱۶» پیش نویس حقوق بشر مصوب ۱۹۴۸درخصوص برابری جنسی در همسرگزینی، ازدواج، تشکیل خانواده و استقلال رای.
ماده «یک»پیمان توافق با ازدواج مصوب (۱۹۶۴)، هیچ ازدواجی بدون رضایت کامل و آزادانه طرفین قانونی نیست، ماده «دو» با شرط سنی برای ازدواج طرفین که کمتر از ۱۵ سال نباشد، و ماده«سه» مبتنی بر اجبار ثبت رسمی و علنی همه ازدواج ها.
پیمان حقوق کودک ۱۹۸۹ دربسیاری از موارد مانند ماده «سه» مربوط به حفظ منافع کودکان، ماده «۱۹» مربوط به حق حفظ کودکان از انواع خشونت جسمی و فکری، آزار یا سوء استفاده، سوء تربیت و بهره کشی، سوءاستفاده جنسی، ماده «۲۴» مربوط به حق بهداشت و دسترسی به خدمات بهداشتی درمانی وجلوگیری ازاعمال سنتی آسیب رسان، ماده «۲۹» و «۲۸» مربوط به محافظت برای آموزش برابر، ماده «۳۴» مربوط به حق محافظت در برابر هرنوع بهره کشی و سوء استفاده جنسی و ماده «۳۶» (۲۰۰۵ Child and Forced Marriag, ) ازدواج زودهنگام منجر به زنانه شدن فقر می شود.
ازیکسو دختران با ازدواج اجباری و زودهنگام از فرایند آموزش و تحصیل دور مانده و با فقر آموزشی روبرو می شوند و از سوی دیگر به دلیل همین کم سوادی و دانش اندک توانایی رویارویی با مسایل خانوادگی را نداشته و در توسعه خانواده و تربیت فرزندان نیز سرمایه مناسبی محسوب نمی شوند. بنابراین دختران و زنان بیشترین قربانیان این پدیده هستند.
پس از جدایی وطلاق های شایع دراین طیف و گروه سنی ازدواج کرده ها نیز، به دلیل همان فقر آموزش و مهارت، ادامه زیست برای خانواده هایی که این کودکان سرپرستی آن را بر عهده دارند، بسیار مشکل آفرین است.
از این روست که ازدواج زودهنگام و اجباری سبب ساز تحکیم و شیوع فقر و زنانه شدن بیشتر آن می شود.
علی طایفی
منبع : روزنامه سرمایه