سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

ساختار تشکیلاتی القاعده


ساختار تشکیلاتی القاعده
با سقوط آخرین پایگاه القاعده در كوههای تورابورای افغانستان (اواخر دسامبر ۲۰۰۱) سازمان القاعده اسامه بن لادن وارد مرحله جدیدی شد كه عمده ترین ویژگی آن، محافظه كاری و فعالیت كاملا مخفیانه و زیرزمینی است.
تاكنون بسیاری از رهبران بلند پایه القاعده ترور یا بازداشت شده اند و اموال آنان مسدود گردیده است و این سازمان نتوانسته است آسیب های وارده به خود در نیمه اول سال ۲۰۰۲ را ترمیم كند؛ با این حال در برنامه ریزی سلسله عملیات تروریستی در ده كشور و سه قاره جهان، موفق بوده است. این موفقیت به شكل ایجاد پنج موج پیاپی بمبگذاری به شیوه ای بوده است كه معمولا در القاعده سراغ داریم. حملاتی پیاپی با هدف قرار دادن جمعیتی انبوه و همزمان در چند كشور جهان.
موج اول حملات تروریستی القاعده پس از حوادث ۱۱ سپتامبر (۲۰۰۱) در سه كشور یمن كنیا و اندونزی صورت گرفت (اكتبر و نوامبر ۲۰۰۲ ) و موج دوم نیز در دو كشور عربستان و مراكش به وقوع پیوست، موج سوم در عراق و مالزی (آگوست ۲۰۰۳) و موج چهارم در عراق و عربستان (نوامبر ۲۰۰۳) به راه افتاد. پنجمین موج نیز تركیه، اسپانیا، ایران و باز هم عراق ( ۲۰۰۳) را در برگرفت.
باید به این واقعیت اذعان داشت كه اقدامات امنیتی تاثیر چندانی در كاهش قدرت مانور این سازمان نداشته است و سقوط تورابورا در افغانستان و مجبور بودن رهبران این سازمان برای مخفی ماندن از انظار عمومی مانع از انجام عملیات های گسترده در سراسر جهان نگردیده است.
ساختار تشكیلاتی شكل كلاسیك هرم قدرت و شیوه مدیریت شبكه در این سازمان موفق به سازگاری با محیط و شرایط امنیتی پس از سپتامبر شده است.
اكنون؛ این سوال مطرح می شود كه ماهیت القاعده در سال های پس از ۱۱ سپتامبر دچار چه تحولاتی شده است؟ به عبارت دیگر؛ كشورها و سازمان های ضد تروریستی جهان اسلام و غرب در مواجهه با سازمانی كه اكنون در قالب یك شركت تروریستی چندملیتی منشعب از القاعده و سازگار با شرایط امنیتی جدید درآمده است، چه خواهند كرد؟ كارشناسان مبارزه با تروریسم با مقایسه تحولات ریشه ای كه القاعده از زمان سقوط پایگاه تورابورا در افغانستان، تاكنون - درسطح سازمانی - با آن روبرو شده اند و نیز با ارزیابی فعالیت های پیشین این سازمان - كه از سودان شروع و در افغانستان تداوم یافت- به این نتیجه رسیده اند كه القاعده طی دوره اول فعالیت خود در سیر صعودی از دسته ای محلی به سازمانی جهانی با شبكه پیچیده عنكبوتی و بین قاره ای توفیق یافته است. دوره دوم فعالیت القاعده -كه از حملات ۱۱ سپتامبر تاكنون را در بر می گیرد - دوره ای است كه طی آن سازمان اسامه بن لادن تبدیل به سازمانی فرامنطقه ای شد؛سازمانی كه برای برنامه ریزی و اجرای عملیات بر وحدت و تمركز فرماندهی تاكید داشت. در چنین ساختاری این احتمال وجود داشت كه با هدف قرار دادن راس هرم، كل تشكیلات فروریزد اما تحولات جدید امنیتی باعث شد كه این سازمان جهانی، ساختاری جدید، منعطف و پیچیده پیدا كند. ساختاری كه در آن چندین شعبه مستقل و چند ملیتی از راس سازمان منشعب گردیده و با وجود هم آوایی با اهداف كلی سازمان ساختاری خود اتكا و مستقل در طراحی و اجرای عملیات های تروریستی داشته باشد. ساختاری كه با مفهوم سنتی كار تشكیلاتی -كه معمولا هرمی شكل است - كاملا متفاوت باشد.
● سازمان تروریستی چند ملیتی
دوران جنینی القاعده در سودان طی شد. درآن زمان اسامه بن لادن و همپیمانانش از سازمان الجهاد مصر با مجاهدان مشهور به «افغان های عرب»، القاعده را در قالب سازمانی بزرگ تر و پیچیده تر به نام «جبهه جهانی علیه یهودیان و صلیبی ها» سازماندهی می كردند. نقطه عطف تاریخ این سازمان زمانی بود كه جنگجویان عرب این سازمان - كه اینك القاعده نام گرفته بود - به افغانستان مهاجرت كردند و قبایل پشتون این كشور میزبان این سازمان گردیدند. قبایل پشتون بعدها در قالب حكومت طالبان، قدرت را در افغانستان به دست گرفتند و نظام بنیادگرا و مستبد آنها از سپتامبر ۱۹۹۶ بر كشور افغانستان استیلا یافت.
القاعده با حمایت همه جانبه طالبان كه به مدت پنج سال - از سپتامبر ۱۹۹۶ تا دسامبر ۲۰۰۱- به طول انجامید در توسعه تشكیلاتی خود و نیز ساماندهی چیزی كه آن را «جهاد بین المللی» می نامیده! توفیق یافت و توانست پایگاههای متعددی را در سرتاسر افغانستان دایر كند.
این پایگاه ها شامل ۴۸ مركز آموزشی و ۳۰ هزار داوطلب بود كه ۱۸ هزار تن از آنها عضو رسمی القاعده بودند و به شكل مستمر در پایگاه ها حضور داشتند.
طی تحقیقاتی كه توسط «المجله» در مورد عملیات های القاعده - و یا آن دسته از عملیات هایی كه به این سازمان نسبت داده می شود - صورت گرفته است، مشخص شد كه از نیمه دوم دهه نود تا ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ دامنه این عملیات ها ۲۴ كشور را در بر گرفته است.
عملیات هایی كه القاعده زیر نظر «واحد عملیات های برون مرزی» به رهبری «ابو زبیده» و «خالد شیخ محمد» و با حمایت ۴۰ گروه محلی كه پیشتر در افغانستان آموزش دیده بودند صورت داده است.
این مساله نشان می دهد كه القاعده در تشكیل نیروی تروریستی بین المللی كه در پنج قاره جهان منتشر شوند و قادر به انجام عملیات هایی شبیه عملیات های تروریستی دهه شصت و هفتاد باشند توفیق چشمگیری یافته است.
با سقوط طالبان، تداوم فرماندهی شبكه های زنجیره ای القاعده در سراسر جهان به شكل سامانه «تمركزگرا» و «وحدت فرماندهی» امكانپذیر نبود و رهبران این سازمان مجبور شده بودند كه از دید عموم پنهان بمانند ضمن آنكه بسیاری از آنان در حملات جنگنده های امریكایی از بین رفته و یا به اسارت درآمده بودند. دركل فشار امنیتی فراوانی بر این سازمان و زیر مجموعه های آن وارد آمده بود.
● چالش سرنوشت ساز
با سقوط طالبان سازمان القاعده در جهت سازگاری با شرایط جدید با دو چالش سرنوشت ساز مواجه گردید؛ چالش اول پراكندگی جنگجویان القاعده بود. جنگجویانی كه پیشتر در محیط امن افغانستان گردهم آمده بودند و اكنون ضروری بود كه سران القاعده آنان را از گزند نیروهای امنیتی كه در تعقیب آنان بودند مصون بدارند و با تجدید سازماندهی آنان را برای انجام عملیات به كشورهای مختلف جهان اعزام كنند. القاعده در مواجهه با این چالش جدید تا حدود زیادی موفق بوده است، زیرا به دنبال حملات و فشارهایی كه ایالات متحده پس از تهاجم ۱۱ سپتامبر علیه القاعده صورت داد سه هزار تن از هزار جنگجویانی كه در پایگاه های القاعده (افغانستان) مستقر بودند، در بمباران های جنگنده های این كشور كشته شدند و ۱۲۰۰ تن از آنان نیز به اسارت نیروهای امریكایی درآمده اند. نیمی از این تعداد نیز به زندان های گوانتانامو انتقال یافته اند و نیم دیگر در مراكزی كه هنوز امریكایی ها مكان آنها را افشا نكرده اند نگهداری می شوند.
از جمله نیروهایی كه القاعده همچنان آن را حفظ كرده «گردان ۵۵» است كه متشكل از ورزیده ترین جنگجویان القاعده است. این نیروها كه دوره های فشرده رزمی را پشت سر گذاشته اند مسوولیت حفاظت از اسامه بن لادن و دستیاران وی را بر عهده دارند.
نیروهای «گردان ۵۵» اكنون در قلمرو قبایل پشتون در مرز پاكستان استقرار یافته اند.
فرماندهی این گردان بر عهده فردی مصری تبار به نام «مدحت مرسی» است كه به «ابوخباب» مشهور است.
باقیمانده القاعده نیز به دلایل امنیتی و برای حفظ ارتباط با شاكله اصلی این سازمان بر اساس ملیت خود در سراسر جهان منتشر شده اند.
چالش دومی كه القاعده در راستای سازگاری با شرایط جدید پس از ۱۱ سپتامبربا آن مواجه بود تعیین رهبران جدید و ارتباط گیری با آنان بود. این امر باید به گونه ای صورت می گرفت كه مشكل امنیتی برای این رهبران و هوادارانش ایجاد نشود و شرایطی به وجود آید كه رهبران جدید پس از فروپاشی قدرت سازمان در «بهشت افغانستان» باردیگر رابطه عملیاتی خود با جنگجویان القاعده را - كه در سرتاسر جهان پراكنده شده اند - از سر گیرند. این امر در دو مرحله صورت گرفت. مرحله اول كه از زمان سقوط تورابورا تا پایان تابستان ۲۰۰۲ به طول انجامید و طی آن تلاش شد به جای افراد كشته یا به اسارت گرفته شده ای كه قبل از ۱۱ سپتامبر در هرم قدرت سازمان منصب مهمی داشتند فرماندهان جدیدی منصوب گردند.
القاعده در مرحله دوم كه از اواخر تابستان ۲۰۰۲ شروع می شود با تشكیل حوزه مستقل كه هركدام دارای ساختار رهبری و عملیاتی مستقل و منابع مالی محلی هستند به كار خود ادامه می دهد. این حوزه های مستقل دیگر نیازی به تبعیت از مركز ندارد و بر خلاف گذشته كه برای انجام عملیات ها و تامین مالی به طور مستمر با حوزه مادر و رهبری مركزی در ارتباط بودند عمل می كنند. در خلال مرحله اول تعیین رهبران جدید القاعده در چارچوب ساختار هرمی این سازمان به شكل ذیل صورت گرفت:
▪ در پی حمله هوایی امریكا به مخفیگاه «محمد عاطف ابوحفص مصری» در حومه كابل كه به مرگ وی منجر شد (دسامبر ۲۰۰۱) «سیف العدل» - هموطن وی - به سمت فرماندهی شاخه نظامی القاعده منصوب شد.
▪ درپی بمباران مقر «نصر فهمی نصر» (محمد صلاح)، «رمزی بن الشیبه» به سمت مسوول واحد تامین منابع مالی شاخه های برون مرزی القاعده منصوب گردید.
- پس از دستگیری «ابو زبیده» مسوول اجرای عملیات های برون مرزی القاعده، در لاهور پاكستان ( ۲۰۰۲) «خالد شیخ محمد» جایگزین وی گردید.
▪ رمزی بن الشیبه، مسوول شاخه جنگ های دریایی به جای «خالد توفیق العطاش»، فرمانده عملیات نظامی علیه ناو امریكایی، «كول» در بندر عدن كه در آوریل گذشته به دست نیروهای امریكایی به قتل رسید. رمزی بن الشیبه مسوولیت جدید را با حفظ سمت مسوول تامین منابع مالی عملیات های برون مرزی عهده دار شد.
بن الشیبه در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۲ طی عملیات مشترك نیروهای امنیتی پاكستان و امریكا در كراچی دستگیر شد. پس از دستگیری بن الشیبه دقیقا مشخص نشد كه این دو سمت حساس را چه كسی عهده دار شده است. تا مدت ها كارشناسان معتقد بودند كه دلیل مخفی نگه داشتن هویت وی، شرایط سخت امنیتی و اهمیت بالای سمت های مزبور در اجرای عملیات های نظامی علیه اهداف تجاری، نظامی و نفتی در دریاهاست. تا اینكه شش ماه پس از بازداشت رمزی بن الشیبه، «خالد شیخ محمد» (۲۸ فوریه ۲۰۰۳) به اسارت نیروهای امریكایی در آمد و در جریان بازجویی های نیروهای امنیتی امریكا از ساختار جدید تشكیلاتی القاعده پرده بر داشت، بدین ترتیب آشكار شد كه القاعده در پی تجدید ساختار پنج حوزه مستقل توفیق یافته است.
وقتی خالد شیخ محمد به اسارت درآمد القاعده چندان دچار مشكل نشد زیرا بلافاصله شاخه جدید و مستقلی به شكل خودكار جایگزین شبكه ای گردید كه توسط او رهبری می شد. اكنون القاعده در سراسر جهان دارای پنج حوزه عملیاتی مستقل است. در این ساختار جدید فقط رهبران اصلی این پنج حوزه آن هم به شكل مشورتی با یكدیگر در ارتباطند بدون آنكه هر حوزه نیاز به حوزه دیگرداشته باشد. این پنج تن عبارتند از:
▪ اسامه بن لادن، موسس و رهبر سازمان
▪ ایمن الظواهری نفر دوم سازمان
▪ مصطفی احمد الحساوی مشهور به «شیخ سعید» مسوول امور مالی و در عین حال ناشناس ترین عضو القاعده، زیرا اطلاعات سرویس های امنیتی در مورد او بسیار كم است.
▪ ابو محمد المصری، وی شخصیتی مرموز و پیچیده و مسوول امور تبلیغاتی القاعده است.
المصری این كار را در پایگاه «خوست شمالی» انجام می داد ولی پس از سقوط طالبان به همراه اسامه بن لادن و ایمن الظواهری زندگی مخفیانه ای در پیش گرفت. كارشناسان اطلاعاتی معتقدند كه نوارهای ویدیویی بن لادن توسط او ضبط و منتشر می شود.
▪ مدحت مرسی، مشهور به «ابو خباب» مسوول پیشین واحد «تحقیقات و ساخت سلاح های شیمیایی». او اكنون فرمانده «گردان ۵۵» است. این گردان مسوولیت حفاظت از اسامه بن لادن را بر عهده دارد.● حوزه های پنجگانه
توزیع جغرافیایی این حوزه ها ی پنجگانه به شكل ذیل است:
۱) حوزه هندو پاكستان:
شامل پاكستان، هند و افغانستان. فرماندهی این حوزه بر عهده «امین الحق» مشهور به «مجاهد خالص» است كه بر فعالیت های چهار شبكه جهادی محلی نظارت دارد.این شبكه ها عبارتند از:
▪ «سپاه محمد» به فرماندهی «مولوی مسعود ازهر».
▪ «جنبش مبارزین كشمیری» به فرماندهی «سید صلاح الدین».
▪ جماعت اسلامی كشمیر به فرماندهی «عبدالرشید الترابی».
۲) حوزه منطقه آسیای مركزی:
شامل ازبكستان، چچن، گرجستان و جنوب چین، فرماندهی این حوزه بر عهده طاهر یولداشیف است كه بر چهار شبكه محلی ذیل نظارت دارد:
▪ «جنبش اسلامی ازبكستان» كه خود یولداشیف موسس آن است.
▪ «سازمان مجاهدین عرب چچن»، موسس این سازمان «امیر خطاب» بود كه پس از كشته شدن وی «ابوالولید عبدالعزیز الغامدی» فرماندهی سازمان را بر عهده گرفت.
▪ «شبكه التوحید والجهاد» در منطقه «بنكیسی» گرجستان به فرماندهی «ابوالعطیه».
▪ «جنبش اسلامی اویغورها» كه در استان زین جیانگ چین استقرار یافته و اوجیماندی عباس، فرماندهی آن را بر عهده دارد.
۳) حوزه جنوب شرق آسیا:
شامل اندونزی، مالزی و فیلیپین. قبلا «رضوان عصام الدین» مشهور به «حنبلی» از سوی القاعده به سمت فرماندهی این حوزه انتخاب شده بود كه پس از دستگیری وی در تایلند(آگوست ۲۰۰۲) نزدیكترین فرد وی؛ سرهنگ «سومیرو» مشهور به «ذوالقرنین» زمام امور را به دست گرفت. وی هم اكنون بر پنج گروه محلی ذیل نظارت دارد:
▪ «جماعت اسلامی اندونزی»، موسس این گروه «ابوبكر بابشیر» است كه به دلیل كهولت سن در سال ۱۹۹۴ رهبری را به حنبلی واگذار كرد. پس از بازداشت حنبلی نیز فردی به نام «ذوالمتین» كه به «نابغه» مشهور و از نزدیكان وی است رهبری این گروه را بر عهده گرفت. «نابغه» همان كسی است كه در اكتبر ۲۰۰۲ عملیات بمب گذاری «بالی» را برنامه ریزی و هدایت كرد.
▪ گروه موسوم به «سرباز جهادی» اندونزی به رهبری «جعفر ابوطالب».
▪ «جماعت اسلامی» مالزی به رهبری «یزید صفعت».
▪ «جنبش ابو سیاف» فیلیپین به رهبری «عبدالرزاق جنجلانی» مشهور به «ابو صبایا».
▪ «جبهه اسلامی آزادیبخش مورو» به رهبری «اوستافا زاریف گولابی».
۴) حوزه خاورمیانه و خلیج فارس:
شامل عربستان، یمن، كویت، عراق، اردن، تركیه ولبنان. در ابتدا عبدالرحیم الناشری از سوی القاعده به سمت فرماندهی این حوزه منصوب شد اما پس از دستگیری وی - در امارات - توسط CIA (سپتامبر ۲۰۰۲)، «سالم طالب سنان الحارثی» مشهور به «ابوعلی» رهبری حوزه را بر عهده گرفت.
ابوعلی در نوامبر ۲۰۰۳ با موشك هواپیماهای بی سرنشین امریكایی موسوم به «پریداتور» در یمن به قتل رسید و «محمد حمدی الاهدل» جایگزین وی گردید.
هنوز مشخص نیست كه آیا «الاهدل» در در گیری با حكومت یمن در استان ابین كشته یا مخفی شده است. با این حال برخی كارشناسان معتقدند كه فردی مراكشی به نام «عبدالكریم المجاطی» جایگزین وی گردیده است.
حوزه ای كه المجاطی فرماندهی آن را بر عهده دارد؛ با داشتن ۳ گردان رزمی و زیر شاخه های آن یكی از بزرگترین واحدهای عملیاتی است و دامنه آن كل منطقه خلیج فارس به ویژه عربستان، یمن و كویت را در بر می گیرد. این حوزه بر پنج شبكه محلی ذیل نظارت دارد:
▪ «انصار القاعده در جزیرهٔ العرب» این عنوانی است كه هسته های سعودی القاعده بر خود گذاشته اند. رهبر این گروه «یوسف العییری» بود كه در ژوییه ۲۰۰۲ به قتل رسید.
«عبدالعزیز عیسی المقرن» مشهور به «ابوهاجر» - جایگزین وی - نیز كمی پس از وی كشته شد. پس از ابوهاجر «سعود بن حمود العتیبی» رهبر انصار القاعده شد.
سعود العتیبی در عملیات اخیر نیروهای امنیتی عربستان به قتل رسید.
▪ سازمان «سلفیون كویت» به رهبری «خالدبن عیسی السلطان».
▪ «ارتش عدن. ابین» به رهبری «طارق الفضلی».
▪ انصار القاعده در یمن به رهبری «محمد ابو غیث».
شعبه دوم این حوزه صرفا بر عراق متمركز شده است و دارای سه سازمان جهادی همپیمان با القاعده است.
كه عبارتند از:
▪ «جماعت توحید و جهاد» به رهبری «ابومصعب الزرقاوی» كه چند ماه پیش كشته شد.
▪ «جنبش انصار الاسلام» به رهبری «ملا كریكار».
▪ «ارتش انصارالسنه در عراق» به رهبری «ابوعبدالله حسن بن محمود».
شعبه سوم این حوزه نیز شامل اردن، لبنان و تركیه است و سه گروه ذیل را در بر می گیرد:
▪ «جنبش سلفیه اردنی» به رهبری «ابومحمد المقدسی» كه پدر معنوی الزرقاوی است و هم اكنون در زندان «السویقه» اردن به سر می برد.
▪ «عصبه الانصار» لبنان به رهبری «عبدالكریم السعدی» مشهور به «ابو محجن».
▪ «جبهه اسلامی سواران شرق بزرگ» در تركیه به رهبری «حبیب آقداش».
۵) حوزه غرب عربی و مدیترانه:
شامل ۱۱ دولت اروپایی و شمال آفریقا (آلمان، فرانسه، بریتانیا، هلند، بلژیك، ایتالیا، اسپانیا، الجزایر، تونس، مراكش ولیبی).
در ابتدا عبدالكریم المجاطی، مغز متفكر انفجار های دارالبیضا رهبری این حوزه و نظارت بر گروه های زیر زمینی تركیه و مادرید را بر عهده داشت. اما اكنون مشخص نیست كه پس از انتقال وی به حوزه خلیج فارس و خاورمیانه حوزه غرب عربی و مدیترانه به شخص دیگری واگذار شده و یا اینكه المجاطی مسوولیت جدید را با حفظ سمت قبلی عهده دار گردیده است؟
در این حوزه ۱۱ گروه جهادی وجود دارند كه با یكدیگر رابطه بسیار نزدیكی دارند و در تمام كشورهای فوق الذكر شعبه فعال دارند. این گروه ها عبارتند از:
▪ «جماعت سلفیه دعوت و قتال الجزایر» به رهبری «ابو مصعب عبدالودود» وی سومین فردی است كه پس از «حسن حطاب» موسس گروه و جانشینش «نبیل صحراوی» مشهور به «ابو ابراهیم مصطفی» (در آگوست گذشته ترور شد) از سوی القاعده به سمت فرماندهی گروه منصوب شد.
▪ «جناح سلفیه الجهادیه» مراكش، رهبر معنوی این گروه «محمد الفیزازی» است كه پس از انفجارهای دارالبیضا به ۲۰ سال زندان محكوم شد.
▪ «سازمان صراط المستقیم» مراكش به رهبری «میلودی زكریا».
▪ «جماعت هجرت و تكفیر» مراكش به رهبری «داوود مخملی».
▪ «جماعت اسلامی جنگجویان» مراكش كه توسط «عبد الكریم المجاطی» تاسیس شد.
▪ «جماعت اسلامی جنگجویان لیبی». این گروه توسط محمد بن فاضل تاسیس شد و اكنون رهبری آن به «عبدالله الصادق» سپرده شده است.
▪ «جماعت اسلامی جنگجویان تونس» به رهبری «طارق معروفی» شعبه های خود در بلژیك و ایتالیا نظارت دارد. معروفی اكنون در بروكسل زندانی است.
▪ «سازمان سنت و الجماعه تونس» به رهبری «نزار طرابلسی» كه او نیز در بروكسل زندانی است. این سازمان بر شعبه های بلژیك و هلند نظارت دارد.
▪ «جبهه اسلامی تونس» به رهبری «علی بن طاهر» كه اكنون در تونس زندانی است.
▪ «سازمان انصار شریعت» در لندن به رهبری «ابو حمزه مصری».
▪ «سازمان المهاجرون» به رهبری «عمر بكری محمد».
ترجمه: سعیدآقا علیخانی
به نقل از: شبكه افغانستان قلب آسیا
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید