جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
استغاثه طلبکار
شترداری ، یک نفر شتر به ابوجهل که آن روز از قدرت و نفوذ فوق العاده ای برخوردار بود به نسیه فروخت ، ابوجهل در پرداخت ثمن آن مماطله می کرد و هر بار که مرد بیچاره برای وصول طلب خود مراجعه می کرد با بی اعتنایی او مواجه می گشت و نتیجه ای نمی گرفت.
یکی از فرومایگان ، به تمسخر از مرد طلبکار پرسید : دنبال که می گردی و چه حاجتی داری ؟
گفت : از عمرو بن هشام یعنی ابوجهل بابت فروش شتر طلبکارم (و او از پرداخت وجه آن امتناع می کند.)
گفت : در این شهر مردی هست که از مظلومان دفاع می کند. اگر بخواهی او را به تو نشان دهم.
گفت : آری (سپاسگزار خواهم شد.)
مسخره چی پست (که قصد توهین و تحقیر رسول خدا (ص) را داشت) شخص پیامبر را از دور ، به او نمایاند و گفت : (او محمد است) و ابوجهل از وی حرف شنوی دارد ! برو و از وی یاری بخواه.
او بخوبی می دانست ابوجهل دشمن سرسخت پیامبر است و این در حالی بود که بارها گفته است :
ای کاش روزی فرا رسد و محمد (ص) خواهشی از من داشته باشد ، آن وقت خواهد دید که چگونه او را بازیچه خود قرار دهم و دست رد بر سینه اش کوبم !
مرد بیچاره (که فکر می کرد پشت و پناهی در این شهر یافته است و به راستی حرف محمد نزد ابوجهل بها و ارزش دارد) خـــود را بـه پیامبر رسانید و حاجت خود را بیان کرد و گفت : محمد ! شنیده ام میان تو و ابوجهل رفاقت و صداقت برقرار است. اگر ممکن است بین ما وساطت کنی و پولی که از او طلب دارم بستانی ؟
رسول خدا (ص) (بی درنگ) برخاست و همراه وی به خانه ابوجهل رفت و از او خواست که هر چه زودتر طلب آن مرد را بپردازد !
( کنیه ابوجهل از همان روز توسط پیامبر خدا (ص) بر وی اطلاق شد)
ابوجهل پذیرفت و با سرعت رفت و بدهی خود را تمام و کمال آورد و تقدیم کرد !
دوستانش (که شاهد ماجرا بودند و انتظار چنین چیزی را نداشتند) به وی گفتند :
معلوم می شود که از محمد ترسیدی ؟ (تو که آرزوی چنین روزی را در دل داشتی چه شد که با این سرعت تسلیم وی شدی ؟)
ابوجـهل گـفت : هنگامی که محمد به طرف من آمد دیدم در سمت راست او مردانی مجهز به سرنیزه و همگی گوش به فرمان او ایستاده اند در سمت چپ او دو اژدهای بزرگ دهان گشوده اند و دندانهایشان را به هم می سایند و از چشمانشان لهیب آتش زبانه می کشد. دیدم اگر بخواهم امتناع کنم ، یا توسط آن مردان جنگجو شکمم دریده خواهد شد و یا اینکه طعمه آن دو اژدها خواهم شد.
(این بود که تسلیم شدم و به خواسته او گردن نهادم)
منبع : سایت مناجات
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت سیزدهم
هلال احمر قوه قضاییه یسنا آتش سوزی تهران پلیس بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش سازمان هواشناسی دستگیری
قیمت خودرو بازار خودرو حقوق بازنشستگان قیمت طلا قیمت دلار خودرو دلار سایپا ایران خودرو بانک مرکزی کارگران تورم
فضای مجازی سریال شهاب حسینی تلویزیون نمایشگاه کتاب عفاف و حجاب مسعود اسکویی سینما فیلم سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا حماس جنگ غزه اوکراین چین نوار غزه ترکیه انگلیس یمن ایالات متحده آمریکا
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید لیگ برتر بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر تلفن همراه گوگل اپل آیفون همراه اول خودروهای وارداتی تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب بیمه دیابت بیماری قلبی کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی