سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

گذری کوتاه بر زندگانی پیام‌آور عاشورا، حضرت زینب کبری(س)


گذری کوتاه بر زندگانی پیام‌آور عاشورا، حضرت زینب کبری(س)
بنابر گفته اکثر مورخان و دانشمندان اسلامی، حضرت زینب(س) در سال ۵ هجری دیده به جهان گشود. اما در این مورد اختلاف زیادی است به طوری که بعضی آن را سال ۶ و بعضی هم در سال ۷ هجری در پنجم ماه جماد‌ی‌الاول یا اوایل شعبان ذکر کرده‌اند.
هنگامی که حضرت زینب(س) متولد شدند، حضرت فاطمه(س) از حضرت علی(ع) تقاضا کردند که نامی را برای وی انتخاب نمایند. حضرت در پاسخ فرمودند: من بر پیغمبر سبقت نمی‌گیرم.(۱)
زیرا در آن هنگام پیامبر(ص)‌در مسافرت بودند و به علت عدم حضورشان در مدینه، حضرت علی(ع) منتظر تشریف‌فرمایی رسول خدا(ص) شدند تا بیایند و مانندامام حسن و امام‌حسین علیهما‌السلام نامی برای طفل تازه به دنیا آمده بگذارند.
وقتی که رسول خدا(ص) تشریف آوردند، حضرت زینب(س) را به دستشان دادند. پیغمبر(ص) منتظر نزول وحی بودند که جبرئیل نازل شد و به رسول خدا(ص) سلام کرد و فرمود: “نام این مولود را زینب بگذار و این نامی است که خدای تبارک و تعالی اختیار فرموده.”(۲) آنگاه پیامبر را از مصائبی که بر حضرت زینب(س) وارد می‌آید، آگاه نمود.
آمده است که رسول خدا(ص) او را بوسید و صورت بر صورتش گذاشت. سپس اشک از چشمان مبارکش جاری گردید و فرمود: “هرکس بر زینب گریه کند اجر و ثوابش مانند کسی است که بر برادرانش حسن و حسین‌(علیهماالسلام) گریه نموده باشد.”(۳) آنگاه سفارش کرد که حاضرین به غایبین برسانند و رعایت حال این دختر را که نمونه خدیجه کبری(س) است، بنمایند.
حضرت زینب(س) دارای القابی بودند که در زمان حیات و چه پس از رحلتشان مورداستفاده قرار می‌گرفته است. از معروف‌ترین آنها می‌توان به عقیله بنی‌هاشم اشاره نمود که به معنای زنی است که در میان خویشان و خاندان خود دارای علم و منزلتی باشد.
از دیگر القاب آن حضرت می‌توان به “موثقه، عارفه، عالمه غیرمعلمه، فاضله، کامله، عابده آل علی، ام‌المصائب و...”(۴) اشاره کرد.
در باب معنای کلمه زینب نیز آورده‌اند که: “زینب در لغت عربی، درخت بارآور، پرطراوت و پرمنفعت می‌باشد. همچنین از ترکیب دو واژه “زین” و “اب” یعنی زینت پدر گرفته شده است.”(۵)
حضرت زینب(س)‌در کانونی پرورش یافت که مربیان این کانون از شخصیت‌های بارز جهان اسلام بوده و هستند. ایشان از سرچشمه ابلاغ وحی سیراب شده بودو در پیشگاه پدری به مقامات والای انسانی رسیده بود که اسوه انسان‌های باتقوا محسوب می‌شود و نیز در محضر مادری پرورش یافت که شاخص عالیه زن مسلمان بوده و هست. پس بدین ترتیب حضرت زینب(س) باید به “عقیله بنی‌هاشم” معروف می‌شد.
هنگامی که پیامبر(ص) از دنیا رفتند، حضرت زینب(س) که سن شریفشان بین ۴ تا ۵ سال بود، همراه مادرشان به مسجد آمدند و خطبه با فصاحت وبلاغت فاطمه زهرا(س) را در آن کوچکی سن در حافظه‌شان ضبط و ثبت نمودند. همچنین “حدیث معروف “ام ایمن” که طی آن پیامبراسلام(ص)، شهادت امام‌حسین(ع) را پیشگویی کرده بودند از حضرت زینب(س) نقل شده است.”(۶)
● صفات نیک
از صفات بارز این بانوی بزرگوار می‌توان به عصمت و طهارت، عفاف، جلال، یقین، صبر، شجاعت و... اشاره نمود.
اکثر صفات ذکر شده فوق در واقعه کربلا عینیت بیشتری می‌یابد به طوری که اگر خواننده پا به پای حوادث بیاید و اقدامات حضرت زینب(س) را بنگرد، خواهد دید که چگونه این بانوی رنج‌کشیده حوادث را ارزیابی می‌کند و در هر حادثه‌ای موضع خاص خودش را می‌گیرد و در مقابل بنی‌امیه می‌ایستد.
به یقین شهادت امام‌حسین(ع) با اسارت حضرت زینب(س) تکمیل شد و اگر همکاری و اسارت ایشان از کربلا تا کوفه و شام و مراجعت وی به مدینه نبود، سیاست امویان جریان کربلا را خاموش و اسم و هدف حسینی را محو می‌کردند.
منابع گوناگون مطالب قابل توجهی را در مورد منزلت حضرت زینب(س) در نزد برادرانش ذکر کرده‌اند که جای بسی تعمق دارد. چنانچه آورده‌اند:
“حضرت حسین(ع) نسبت به خواهرش بسیار احترام می‌گذاشت به نحوی که هرگاه زینب(س) به زیارت برادر می‌رفت، پیش پای او قیام می‌کرد و او را جای خود می‌نشاند.”(۷) همچنین گفته‌اند:
“حضرت زینب(س) از همان کوچکی به واسطه اتصال روحانی به قدری به امام‌حسین(ع) علاقمند بود که یک شب هم بدون برادر آرام نداشت.”(۸)
● ازدواج
پس از آنکه حضرت زینب(س) به سن رشد و بلوغ رسیدند، حضرت علی(ع) با توجه به توصیه‌هایی که پیامبر(ص) فرموده بود آن حضرت را با دو شرط و با همان مهریه مادرشان فاطمه زهرا(س) به عقد عبدالله‌بن جعفر طیار پسر برادر خویش درآورد. این دو شرط را نیز حضرت امیر(ع) بر اثر علاقه‌ای که حضرت زینب(س) به برادرش امام‌حسین(ع) داشت جزء عقد قرار داد.
شرط اول این بود که عبدالله در شبانه‌روز یک مرتبه اجازه دیدن امام‌حسین(ع)‌را به حضرت زینب(س) بدهد و شرط دوم اینکه هرگاه امام‌حسین(ع) بخواهد مسافرتی کند و حضرت زینب(س) را با خود ببرد، مانع او نگردد و اذن بدهد. به خاطر همین بود که هنگام حرکت امام‌حسین(ع) به سوی کربلا، عبدالله از حرکت حضرت زینب(س) جلوگیری نکرد.هرچند خودش در کربلا حضور نیافت اما دو فرزندش، یعنی “عون و محمد” به همراه حضرت زینب(س) در کربلا حضور پیدا کرده و در نهایت به شهادت رسیدند. بیشتر منابع علت عدم حضور همسر حضرت زینب(س) را این چنین می‌نویسند که از آنجایی که عبدالله به امر تجارت می‌پرداخت و ثروت بسیاری نیز به دست آورده بود، در میان اقوام مختلف دارای مقام و منزلتی بود و با وجود این نفوذ، تلاش کرد که امام‌حسین(ع) را از رفتن به کوفه برحذر دارد که البته موفق نشد ولی سعی بسیار نمود تا بتواند در امر بیعت گرفتن یزید از امام‌حسین(ع) راه‌های مسالمت‌آمیزی راپیدا کند و اگر این طور نشد به کربلا برود. بعضی از منابع هم اشاره کرده‌اند که قصد داشت به امام‌حسین(ع) بپیوندد اما به علت چشم‌درد در بصره ماند و به کربلا نرسید. شایان ذکر است که عبدالله در تمام جنگ‌های دوران امام علی(ع) و امام‌حسن(ع) حضور فعال داشته‌اند.
● ام‌المصائب
چرا به حضرت زینب(س) لقب ام‌المصائب داده‌اند؟ شاید به این خاطر که:
۱) حضرت زینب(س) ۴ یا ۵ ساله بودند که غاصبان ولایت به خانه‌شان هجوم آوردند و به پدر و مادر بزرگوارشان جسارت‌ها کرده که پس از مدت کوتاهی منجر به شهادت حضرت فاطمه(س) گردید.
۲) شاهد بودند که چگونه ۲۵ سال حضرت امیر(ع) خون دل خوردند تا بتوانند از انحرافات به وجود آمده در جامعه مسلمین تا بالاترین حد ممکن جلوگیری نمایند، چنان‌که طبق فرمایش ایشان این سالها را در حالی پشت سر گذاشتند که گویی “استخوانی در گلو” داشته‌اند.
۳) شاهد بودند که در دوران خلافت ۵ ساله پدر ارجمندشان، توطئه‌گران و دسیسه‌چینان چگونه باعث ناآرامی‌ها و ناملایماتی شدند که سه جنگ داخلی صفین و نهروان را رقم زدند.
۴) همچنین شاهد بودند که چگونه جهل و نادانی عوام و حرص و آز دنیاطلبان، شمشیری شد بر فرق مبارک حضرت علی(ع) که حتی مجبور شدند شبانه و مخفی مانند مادر بزرگوارشان حضرت فاطمه(س) پدر را نیز به خاک سپارند.
۵) شاهد بودند که پس از شهادت پدر، چگونه کوفیان با برادر ارجمندشان امام‌حسن(ع) بیعت کردند، اما دیری نپایید که پیمان‌شکنان امام خویش را تنها گذاشته و به اردوگاه معاویه رفتند و حتی کار تا جایی پیش رفت که قصد جان امام نموده که موفق نشدند اما در نهایت ایشان را به پذیرش پیمان صلح با معاویه مجبور ساختند.
۶) شاهد بودند که دشمنان پس از مراجعت امام حسن(ع) به مدینه باز نایستادند و حتی در خلوت خانه ایشان رخنه کرده و توسط خبیث‌ترین انسان یعنی جعده (همسر امام حسن(ع)) موفق شدند به ایشان زهر بدهند و حضرت زینب(س) نیز شاهد پاره‌های جگر برادر بود و تیرباران شدن تابوت تا اینکه غربت بقیع امام(ع) را در بر گرفت.
۷) و اما حضرت زینب(س)‌شاهد بودند که چگونه کوفیان امام‌حسین(ع)‌را نزد خویش فرا خواندند که یاری‌اش کنند اما دیدیم که در کربلا به وعده‌هایشان عمل نکردند و حضرت زینب(س) دیدند که هفتاد و دو تن از شریف‌ترین انسان‌ها چگونه از صبح تا عصر روز عاشورا سال ۶۱ هـ.ق با خون خویش زمین کربلا را سیراب کردند، اما آب به خیمه‌ها نرسید.
۸) و اینک حضرت زینب(س) دگر تنها شاهد کاروان اسیران کوفه و شام نیست بلکه سپهسالار کاروان و حامی امامت امام سجاد(ع) و پیام‌آور نهضت حسینی است و همچنین افشاکننده و رسواکننده چهره واقعی حکومت بنی‌امیه.
● روایت کربلا
حضرت زینب(س) از همان شب ۲۸ رجب سال ۶۰ هجری که امام‌حسین(ع)‌با خانواده‌شان از مدینه خارج و به سمت مکه حرکت نمودند، با ایشان همراه شدند.
پس از ۴ ماه و پنج روز اقامت در مکه با امام‌حسین(ع) در ۸ ذیحجه سال ۶۰ هـ . ق به سوی عراق رهسپار شده و در روز دوم محرم سال ۶۱ وارد کربلا شدند.
زمانی که کاروان نور در سرزمین کربلا از حرکت باز ایستاده شد و در مقابل خویش فرستادگان عبیدالله‌بن‌زیاد را دید، بر امام(ع) یقین حاصل شد که جز جنگ نابرابر چیزی دیگر در انتظارشان نیست و کوفیان به عهد خویش وفادار نمانده‌اند.
بدین ترتیب روایت کربلا از دوم تا پایان غروب روز دهم (عاشورا) محرم سال ۶۱ هجری رقم خورد و نقش شگرف و تاثیرگذار حضرت زینب(س) را می‌توان در لحظه به لحظه آن مشاهده نمود. فردای عاشورا، عمربن سعد بر اجساد مقتولین لشکر خود نماز گذارد و آنان را دفن نمود و بعدازظهر آن روز، کاروان اسرا را به سوی کوفه حرکت داد و به درخواست حضرت زینب (س) آنان را برای آخرین وداع از کنار قتلگاه شهدای کربلا عبور دادند. حضرت زینب(س) که بدن مطهر و پاره پاره برادرش حسین(ع) را دید، بی‌اختیار شروع به گریستن نمود و فریاد برآورد: “یا محمد(ص!) این حسین توست که با اعضای پاره در خون خویش آغشته است و اینها دختران تو هستند که آنها را اسیر کرده‌اند. یا محمد(ص!) این جسد حسین تو می‌باشد که بر روی خاک افتاده و باد صبا بر بدن او خاک و غبار می‌پاشد”(۹)
حضرت زینب(س) این بانوی داغدیده و اسیر در حالی کربلا را ترک می‌کرد که عزیزترین کسانش را در آن خفته در خاک و خون می‌دید، اما اجازه تدفین آنها را نداشت. نکته اینجاست که سالها از آن‌واقعه می‌گذرد و کسانی که در طول تاریخ آمدند و رفتند و تلاش کردند که واقعه کربلا و این اجساد مطهر را به هر نحوی محو نمایند که نشد و همیشه جاویدان ماند و می‌ماند.
● حضرت زینب (س) در کوفه
عبیدالله بن زیاد حاکم بصره و کوفه شایع کرده بود کاروانی از اسرای خارجی به کوفه می‌آیند.( درآن زمان خارجی به کسانی گفته می‌شد که بر علیه حکومت قیام کنند.) مردم زیادی برای دیدن آنها آمده بودند. کاروان وارد شهر شد. کوفیان که اسراء را دیدند به شادی و پایکوبی پرداختند.
حضرت زینب(س) می‌خواست حق را آشکار کند. در آن ازدحام وشلوغی که سروصدای لشکر وهیاهوی تماشاچیان نمی‌گذاشت صدا به کسی برسد باصدایی رسا و توفنده فرمود: ” ساکت شوید”. ناگهان همه صداها خاموش شد.آن حضرت در یک سکوت محض خطاب به کوفیان فرمودند:
“ ای اهل کوفه وای اهل عذر ومکر وحیله آیا شما بر ما می‌گریید؟ هنوز آب دیده ما از جور شما نایستاده وناله ما از ستم شما ساکت نگردیده . مثل شما مثل آن زنی است که رشته خود را محکم می‌تابید و باز می‌گشود .شما نیز رشته‌های ایمان خود را گسستید و به کفر خود برگشتید ... بد توشه‌ای برای خود به آخرت فرستادید وخود را مستحق جهنم گردانیدید . آیا شما بر ما گریه می‌کنید و ناله می‌نمایید؟ خود ما را کشته‌اید حال بر ما می‌گریید! بله به خدا که باید بسیار بگرییدوکم خنده کنید .عیب و عار ابدی برای خود خریدید... لعنت بر شما باد که بدگناهی کردید و خود را از رحمت خدا نا امید گردانیدید. زیانکار دنیا و آخرت شدید و مستحق عذاب الهی گردیدید... بریده باد دست‌های شما. وای بر شما ای اهل کوفه چه جگر گوشه‌ها از حضرت رسالت پاره پاره کردید. چه خون‌ها از فرزندان برگزیده او ریختند و چه حرمت‌ها از او ضایع کردید.”(۱۰)
بعد از ایراد این سخنان جذاب و کوبنده صدای گریه وزاری مردمی که تازه دریافته بودند چه مصیبتی پیش آمده به گوش رسید وهرکدام با سخنی ندامت خویش را ابراز می‌کردند وسپس حضرت زینب(س) ودیگر اسیران را به دارالاماره کوفه نزد عبیدالله بن زیاد بردند.عبیدالله خطاب به حضرت زینب (س) گفت:”سپاس خدایی را که شما را رسوا کرد ومردانتان را کشت و دروغ شما را آشکار ساخت.” آن حضرت در جواب فرمودند:” سپاس خدای را که ما راگرامی داشت به حبیبش محمد (ص) و ما را ازهر پلیدی پاک ساخت. فاسق است که رسوا می‌شود و فاجر است که دروغ می‌گوید واو غیر ما است وحمد برای خدا است .(۱۱)
عبیدالله که در پاسخ دادن به آن حضرت عاجز مانده بود مجددا سخن دیگری را به میان آورد.گفت: “معامله خدا را با برادرت حسین (ع) و خاندانت چطور دیدی ؟” حضرت زینب(س) فرمود :” از خدا جز خوبی ندیدیم . کشته شدنشان به قلم رفته بود وبه آ‌رامگاه خویش رفتند، خدا تو را هم باآنها فراهم می‌کند تا در پیشگاه وی حجت گویید واز او داوری خواهید.”(۱۲)
در این اثنا عبیدالله که خود را شایسته مناظره با حضرت زینب (س) نمی‌دید و از همه جا درمانده بود قصد شهادت امام سجاد، علی‌بن حسین(ع) را نمود. دراین لحظه حضرت زینب(س) خود را واسطه فرزند برادر کرد واز این امر ممانعت به عمل آورد وخطاب به عبیدالله فرمودند:” ای ابن زیاد از ما دست بردار. مگر از خون‌های ما سیر نشده‌ای ومگر کسی از ما به جا نهاده‌ای .اگر او را می‌کشی مرا نیز با وی بکش”(۱۳)
پس از این مشاجرات ابن‌زیاد از این کار صرف نظر کرد ودستور داد زن‌های داغدیده، اطفال و بیماران را به شام و نزد یزدبن‌معاویه بفرستند.
حضرت زینب (س) به همراه بانوان ماتم زده و کودکان یتیم رهسپار شام شدند. یزید نیز دراین زمان کاری را که عبیدالله‌بن‌زیاد انجام داده بود تکرار کرد و در میان مردم شام اعلام کرد که اسرای خارجی را به دمشق می‌آورند . مردم شادمان ومسرور در انتظار اسراء بودند تا اینکه کاروان نور از دروازه ساعت که یکی از معروف‌ترین دروازه‌های دمشق می‌باشد وارد این شهر شدند واز میان جمعیت بی‌شماری که دراطراف آنان جمع شده بودند به دارالخلافه یزدبن معاویه وارد شدند.
● احقاق حق
حضرت زینب(س) با ایراد خطبه تاریخی خود لرزه بر اندام ظلمت‌نشین شام می‌اندازد . همانا که تنها او می‌توانست سلطنت بنی‌امیه را رسوا کندو عزت و شرافت امام حسین (ع) و هدف عالی او را اعلام نماید.
حضرت زینب(س) فرمودند:” سپاس خدایی را که پروردگار جهانیان است ودرود خداوند بر پیغمبر وهمه خاندان او باد. خدای سبحان راست گفت، سزای آنها که کار زشت کردند آن باشد که آیات خدا را تکذیب کردند و به آنها استهزاء نمودند. ای یزید! آیا پنداری که چنین اطراف زمین را بر ما بستی و راه چاره بر ما مسدود ساختی؟ مانزد خدا خواریم وتو گرامی بودی؟ و این غلبه تو بر ما از آبروی تو است نزد خدا. پس تکبر نمودی و به خود بالیدی.آیا قول خدای تعالی را فراموش کردی؟‌کافران نپندارند که چون مهلت دادیم به آنها، خوبی ایشان خواستیم. ما آنها را مهلت دادیم تا گناه خود را بیشتر کنندو آ‌نها را عذابی باشد خوار کننده... از روی بغض و عداوت به سوی اهل بیت رسالت نظر می‌کنی واز کشتن ایشان هیچ پروا نداری. با نهایت فرح و سرور چوب می‌زنی بر لب ودندان سید جوانان بهشت که بوسه گاه حضرت رسالت بود و تحسین می‌طلبی از کافران گذشته خود که در جهنم‌اند وتقرب می‌جویی به سوی ایشان ... که درهمین زودی نزد آ‌نان روی و آرزو کنی کاش دستت خشک شده بود و زبانت گنگ و کاش از مادر متولد نشده بودی و آنچه عمل کرده بودی نمی‌کردی . خدایا داد ما را بستان واز این ستمگران انتقام ما را بگیر و خشم خود را فرود آ‌ور بر آ‌نکه خون ما را ریخت... پس حمد می‌کنم خدایی را که اول ما را به سعادت ومغفرت ختم کرد و آخر ما را به شهادت و رحمت فائز گردانید. از خدا می‌خواهیم که ثواب آنها را کامل کندو بیفزاید و خود بر ما نیکو خلف بود.”(۱۴)
● بازگشت به مدینه
پس از مدتی یزید شخصی به نام نعمان‌بن‌بشیر که یکی از اصحاب پیامبر (ص) بودند را طلبید و دستور داد تا خاندان امام حسین(ع) را به مدینه بازگرداند. در راه بازگشت به تقاضای حضرت زینب(س) و دیگر بازماندگان ابتدا ایشان به کربلا آمده و به عزاداری پرداختندو سپس راهی مدینه شدند.
قافله در مدینه به دستور امام سجاد(ع) در محلی ساکن شد. هنگامی که خبر مراجعت بازماندگان کربلا به مدینه رسید آنان با ناله وشیون به سوی حضرت زینب(س) شتافتند و پس از ایراد خطبه امام سجاد(ع) به مردم سوی شهر حرکت کردند.
دراین اثنا حضرت زینب(س) خود را به قبر پیامبر (ص) رساند و ندا کرد:
“ ای جد بزرگوار همانا که برادرم حسین راکشتند و من خبر شهادت او را برای تو آ‌ورده‌ام .”(۱۵)
● وفات
حضرت زینب(س) در پنجم ماه رجب و به روایتی درچهاردهم ماه رجب سال ۶۲ هجری در روستایی به نام “راویه” و در حومه شهر دمشق چشم از جهان فرو بستند. اما مورخان دراین مورد اختلاف دارند ومکان دفن آ‌ن حضرت را در قبرستان بقیع مدینه و بعضی هم درمصر گفته‌اند اما آنچه تحقیقات نشان می‌دهد این است که با زینب صغری و دختر دیگر امیرالمومنین (ع) که در مصر یا مدینه می‌باشد اشتباه کرده‌اند.
درمورد علت مهاجرت حضرت زینب(س) از مدینه به سوی شام نظرات متعددی ارائه شده است. از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱) واقعه حره( قتل عام فجیع مردم مدینه به دستور یزید، در سال۶۲ هجری)
۲) ناراحتی‌های روحی آن حضرت پس از واقعه کربلا
۳) شیوع وبا و طاعون به همراه قحطی در مدینه
۴) افشاگری‌های حضرت بر علیه حکومت یزید و بنی‌امیه که باعث تبعید ایشان شد
● افق‌های زندگی
حضرت زینب (س) درطی زندگی پرنشیب و فراز خود سفرهای متعددی را انجام دادند که بیشتر آنها جنبه تاریخی قابل توجهی دارد. مسافرت‌های ایشان را می‌توان به ۸ بخش مهم تقسیم کرد که عبارتند از:سفر اول ایشان که راحت و درکمال آسایش بود و آن هنگامی بودکه امیرالمومنین (ع) به منظور تغییر مرکز خلافت از مدینه به قصد کوفه حرکت فرمود. در این سفر آن حضرت همراه پدر، برادران،‌ همسرشان و جوانان بنی‌هاشم بودند.در سفردوم حضرت زینب (س) همراه برادرانش از کوفه به جانب مدینه عزیمت نمود. در این سفر هر چند قلب آ‌ن بانوی بزرگوار از شهادت پدر و دیگر وقایع جریحه‌دار بود اما با عزت وارد مدینه شدند.سفر سوم با برادرشان امام حسین (ع) و سایر فرزندان امیرالمومنین (ع) و در پی بیعت نکردن ابی‌عبدالله (ع) با یزید از مدینه وبه قصد مکه معظمه می‌باشد.
سفر چهارم ازمکه به سوی کربلا بود. دراین سفر نیز برادرشان امام حسین(ع) و سایر فرزندان امیرالمومنین(ع)، اولادامام حسین(ع) گروهی از اصحاب پیامبر (ص) همراه وی بودند. این سفر در پی ارسال نامه‌های کوفیان به امام حسین(ع) و اعلام آمادگی آنان در حمایت از ایشان صورت گرفت که عاقبت‌الامر به واقعه خونین کربلا انجامید .سفر پنجم که با مسافرت‌های قبلی آ‌ن حضرت تفاوت‌های اساسی دارد از کربلا به کوفه است. در این سفر که همراه با محنت و رنج بود حضرت زینب (س)همچون کوهی استوار سالار کاروان اسراء و پیام‌آور نهضت حسینی می‌باشد.
سفر ششم آن بانوی عصمت وطهارت از دارالاماره کوفه به سوی دارالخلافه شام بود. این مسافرت حضرت زینب (س) نیز که در آن چهل منزل پیموده و صدمه‌های بی‌شمار دیده وخسته، گرسنه ،‌تشنه و داغدیده گردیده همراه با غم و اندوه فراوان بود. تا آنکه در قصر سبز یزید با ایراد خطبه تاریخی خود لرزه بر اندام حکومت بنی‌امیه آورد.سفر هفتم از شام به مدینه و مراجعت به وطن بود هر چند این سفر به منزله پایان دوران اسارت ایشان محسوب می‌شود ولی با دلی سوخته و روانی گداخته از غم از دست دادن برادر پا بر شهر پیامبر(ص) گذاشت.سفر هشتم نیز از مدینه به مقصدشام و به اتفاق شوهرشان عبدالله بن جعفر طیار می‌باشد. همانجا بودکه آن حضرت پس از پشت سرگذاشتن یک زندگی پرنشیب و فراز اما با عزت چشم از جهان فرو بست.
فریبرز ناطقی کارشناس ارشد تاریخ
پی‌نوشتها:
-۱ حضرت زینب (س) ترجمه حسین عمادزاده ،ص ۴۸و ۴۷
-۲ همان ماخذ، ص ۴۸ و ۴۷
-۳ همان ماخذ، ص ۴۸
-۴ همان ماخذ، ص ۴۸
-۵ بزرگ بانوی جهان ، بنت‌الشاطی ص ۲۱،
-۶ شام سرزمین خاطره‌ها، مهدی پیشوایی ،‌ص ۱۷۴
-۷ حضرت زینب(س)، ص ۵۳ و ۵۲
-۸ همان ماخذ، ص ۵۳ و۵۲
-۹ منتهی الامال شیخ عباس قمی، ص ۴۶۶ و ۴۷۸
-۱۰ جلاء العیون ،‌علامه محمدتقی مجلسی ، ص ۴۷۶
-۱۱ تاریخ طبری، ج۷ ، ص -۳۰۶۲جلاء العیون ،‌ص ۴۸۲ - الکامل فی‌التاریخ ، ابن اثیر ،‌ج۵،‌ص ۱۹۴
روضه الصفا ، میرخواند ،‌ج۳، ص ۱۷۲
-۱۲ همان منابع با صفحات فوق
-۱۳ جلاء العیون، ص ۴۸۳ - الکامل فی‌التاریخ ،‌ج ۵ ، ص -۱۹۵ روضه الصفا،‌ج ۳، ص-۱۷۳ طبری،‌ج ۷، ص -۳۰۶۹ حبیب الاسیر ، خواند میر ،‌ج ۲، ص ۱۳۵۳
-۱۴ جلاءالعیون ،‌ص ۴۹۵
-۱۵ منتهی الامال ،‌ص ۵۱۸
سایر ماخذ: زندگانی حضرت زینب (س)،‌شهید دستغیب
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید