جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


دیدار با بن بست ها


دیدار با بن بست ها
با گذر از مراحل تاریخ تمدن غرب به عصر مدرن و مدرنیسم رسیدیم. این عصر با اصلاحگری دینی و به عبارتی با گریز از دین و معنویت و نیز جدایی دین از زندگی و سیاست آغاز شد و پس از طی چندین سده و عبور از برهه‌های لیبرالیسم، سکولاریسم، اومانیسم و دموکراسی ثابت شد که مدرنیزم نمی‌تواند جایگزین مناسبی برای دین و گرایشهای معنوی باشد.
بشر امروزی در غرب به این نتیجه رسیده است که زندگی بدون معنویت، رنج و عذاب روانی را در پی دارد و به روح انسان سردی و سستی می‌بخشد و لذت و شادی پایدار را از انسان سلب می‌کند.
آمار بالای مفاسد اخلاقی و جنسی، از همپاشیدگی نظام خانوادگی و تعداد فراوان و روبه رشد نوجوانان و جوانان خیابانی رانده شده از کانون خانواده‌ و نظایر آن بیانگر یک چنین واقعیتی است و حاکی از رنج بی‌امانی است که گریبانگر غرب شده است. روند مفاسد اخلاقی ناشی از جدایی از دین در سده اخیر به خصوص رشد فزاینده و تصاعدی را در بر داشته است.
هرچه می‌گذرد آتش این تباهی شعله‌ورتر می‌شود به گونه‌ای که دیری نخواهد پایید که آتش آن در درجه نخست دامن گیر خود غرب خواهد شد و توان و قدرت غرب را به نابودی سوق خواهد داد. به هر جهت سنت الهی بر این است و در تاریخ انسان در موارد بسیار گوناگونی به آثار ویرانگر فساد عقیدتی ـ سیاسی و اخلاقی ـ فرهنگی بر اقوام و ملل، اشاره شده است. از نقطه نظر فساد اعقتادی ـ سیاسی سرنوشت فرعون و فرعونیان و از جنبه فساد فرهنگی ـ اخلاقی به سرنوشت قوم لوط و سایر اقوام می‌توان اشاره کرد.
براساس آمار و مدارک جامعه شناسانه مربوط به سالهای ۱۹۶۰ به بعد، که از سوی رابرت رینگر، یکی از نویسندگان و صاحبنظران امور فرهنگی ایالات متحده ارائه شده است. در امریکا به طور متوسط هر ساله پنج هزار نوجوان خودکشی می‌کنند یعنی سیزده نفر در هر روز. از ۱۹۶۰ به این سوف تعداد خودکشی‌هایی که بین سنین ۱۵ تا ۲۴ انجام می‌پذیرد به دو برابر رسیده است و به گواه آمار خودکشی میان نوجوانان ده تا چهارده ساله تا سال ۱۹۷۶، ۳۲ درصد از این تعداد (پنج هزار خودکشی) را به خود اختصاص داده است. (ر. ک: رابرت جی رینگر، فروپاشی تمدن غرب، ترمه احمد تقی‌پور، تهران، رسام، ۱۳۶۵، ص ۲۰).
رینگر وضعیت فرهنگی غرب را بهتر از وضعیت روانی آن نمی‌بیند. سینماها که به عنوان یکی از هنرهای مهم موثرترین نقشها را در ترسیم سیمای فرهنگی بر عهده دارد توانسته‌اند با نمایش فیلمهای مستهجن و بهره‌گیری از کلمات زشت و عامه پسند تماشاگران را تحت تاثیر قرار دهند. نمایش فیلم با استفاده از هنرپیشگان زن، تماشاگران را به وجد می‌آورد و به سرعت آنان را به دام می‌اندازد. در اثر همین مثلا آزاداندیشیها و تساهلهایی که دولت به خرج می‌دهد، اغتشاش جنسی و آزارهای سکسی به جایی رسیده است که طبقات مختلف اجتماع وضع کنونی را پذیرفته‌اند و تصور می‌کنند که باید همین گونه باشد.
بی توجهی به نوجوانان که ارمغان از هم گسیختگی نظام خانوادگی و سست انگاری ارزشهای اخلاقی، تربیتی و دینی است، غرب را دچار وضعیت بسیار ناگواری ساخته است. رینگر می‌نویسد: نوجوانان در سرازیری سقوط قرار گرفته‌اند، برخی از آنان خود را با قتل همنوعانشان ارضا می‌کنند، آنان در گوشه و کنار شهرها میگردند و خیلی به آسانی با بهانه‌های احمقانه و گاهی بدون هیچ بهانه، دست خود را به خون مردم می‌آلایند و این کارشان را نوعی ورزش و تفریح تلقی می‌کنند. (همان، ص ۲۳)
ارزیابی رینگر نشان می‌دهد که «شاید بدترین و در عین حال فاجعه‌آمیزترین خطری که تمدن غرب را تهدید می‌کند، اوضاع نابسامان خانواده‌هاست،خانواده‌هایی که یکی پس از دیگری از هم می‌پاشند و به راستی این از هم پاشیدگیها، بس خطر آفرین است، (همان، ص ۲۵). او می‌گوید: در ایالات متحده امریکا، آثار انحطاط، در پنجاه ساله بین ۱۹۱۳ تا ۱۹۶۳ بیشتر به چشم می‌خورد تا ۱۳۷ سال پیش و نیز این آثار در بیست سال گذشته بیشتر بوده است تا پنجاه سال.
در نظر رینگر، اندکی نگاه دقیق به گذشته و حال خبر از شدت یافتن مشکلات و مسایل اجتماعی جوامع غربی می‌دهد. علاوه بر این مردم خود باید بخواهند که بفهمند مع الوصف به کنایه باید گفت که بیشتر مردم حتی نمی‌خواهند آگاه شوند که چه خطری در پیش است. منطق آنان کاملا جالب است و البته اعجاب آور؛ آنان بر این عقیده‌اند که اگر سی در اطراف این خطرات و مشکلات نیندیشد و هر چه پیش آید خوش آید را شعار خود سازد، همه چیز برایش عادی و معمولی خواهد شد و هیچ نگرانی به سراغش نخواهد آمد. (همان، ص ۲۷ و ۲۸).
سخنان رینگر از آن جهت مهم است که برخاسته از عمق احساس و اندیشه کسی است که خود در متن جریان فروریزی تمدن سترگ غرب زندگی می کند و از درون شاهد عینی واقعه‌های اسفبار غرب است. شهادت رینگر در محکمه‌های انسانیت برای همه کسانی که تاریخ را تجربه یا نظاره می‌کنند کاملا شهادتی مقبول معتبر است. زیرا شهادت شخصی چون او بدون واسطه است و شهادتی حضوری است. او فریاد بر می‌آورد تا شاید اذهان خفته غرب را بیدار کند. اما آیا فریاد او به جایی می‌رسد؟ در سوی دیگر پدیده شوم تروریسم جنسی که به استثمار زنان جوان و ابزار قرار دادن آن برای رسیدن به مقاصد شهوانی و اقتصادی اشاره دارد از جمله رویدادهای ناگواری است که در دهه‌های اخیر در اثر بحران اخلاقی ناشی از بی توجهی به دین شکل پذیرفته است. این مساله تا آنجا پیش رفته که پاب ژان پل دوم، رهبر سابق کاتولیکهای جهان طی پیام خود به مجمع عمومی سازمان جهانی زنان کاتولیک اظهار داشت: مدرنیسم روشهایی از زندگی را که مخالف با مقام و شخصیت زن است اشاعه و تحمیل میکند. وی افزود: فرهنگ مدرن مانع پویایی و رشد زن در جامعه می‌شود.
انتقادات وارده بر مدرنیزم که روز به روز فزونی می‌یابد باعث شده است تا موج جدیدی ایجاد شود که درصدد اصلاح آن دسته از اشتباهات و پیامدهای منفی مدرنیزم که به بن بست رسیده‌اند براید. این نهضت و یا جریان که به پسامدرنیزم معروف است گام دیگری در شناخت مراحل تاریخی تمدن غرب است. تمدنی که از یونان باستان آغازیدن گرفت و با میراث یهودی و مسیحی پیوند خورد و در روم به اعتلا رسید.
سپس با عبور از قرون وسطی گام در عصر مدرن نهاد و دیرزمانی نگذشت که به پایان خود نزدیک و نزدیکتر شد. آن دسته از متفکرین و اندیشمندان غربی که توانسته‌اند به ماهیت تمدن غرب واقف شوند و روز به روز به تعدادشان افزوده می‌شود، به درستی به دنبال پاسخی برای این سوال هستند که جایگزین فرهنگ و تمدن غربی چیست و راه نجات را باید در کجا جستجو کرد و جالب آنکه در این جهان نگاهها آهسته آهسته به سوی مشرق زمین معطوف می‌گردد تا خورشیدی دیگر طلوع کند و شب تمدن غربی را پایان بخشد.