پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


ضرورت مدیریت توسعه


ضرورت مدیریت توسعه
اولین مساله در اینجا نوعً مطرح کردن جایگاه و منزلت علوم انسانی است. متاسفانه قاعده مالوف در ایران این گونه است که ما برخوردی دوپینگی و ترحم برانگیز را ترجیح می دهیم که به هیچ وجه راهگشا نیست. به اعتقاد من حداقل و به ویژه به اعتبار مساله اشتغال، رویکردی که در آن جایگاه، منزلت و خطیربودن عرصه هایی که علوم انسانی می توانند راهگشا باشند به نحوی شایسته تر برای نظام ملی شکافته شود، رویکردی مناسب تر، قابل دفاع تر و موثرتر خواهد بود. در واقع هیچ پدیده واقعاً موجودی را در این ساحت نمی توان تصادفی در نظر گرفت.
نکته دوم این است که ما به لحاظ درک مفهوم و ابعاد اهمیت مساله اشتغال، که این امر مهمترین وظیفه علوم انسانی است، با کاستی هایی جدی رو به روییم و اگر این همایش فقط بتواند همین مساله را خوب منعکس کند و مثلاً نشان دهد که علوم انسانی تا چه حد می تواند منزلت والایی داشته باشد، مفید خواهد بود. مساله اشتغال در اقتصاد سیاسی ایران به طور کلی و به دلایلی، یک مساله بی اهمیت تلقی می شود. به نظر من یکی از دلایل آن این است که اصل مساله اشتغال بی اهمیت تلقی می شود از یک طرف، ما به طور کلی با امتناع توسعه رو به رو هستیم و از طرف دیگر علوم انسانی نمی تواند به درستی وظایف و ماموریت های خود را بشناسد و آنها را انجام دهد.
در پژوهش هایی که در این زمینه انجام گرفته، برای مساله اشتغال هجده شأن انسانی، اجتماعی، فردی، خانوادگی و ملی در نظر گرفته شده، که از این هجده شأن، تنها سه شأن جنبه یی اقتصادی دارد که البته مجال آن نیست که من به طور تفصیلی تک تک این شئون را توضیح بدهم. مساله اشتغال در اینجا از نظر کسب درآمد، میزان بار مالی بیکاری برای بودجه دولت، و میزان به کارگیری منابع برای دستیابی به فرصت تولیدی، از جنبه اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است و بنده در آخرین تحلیلم از منظر ملاحظات توسعه ملی خواهم گفت که نوع برخورد ما با مساله اشتغال، تاثیری معنی دار بر کارایی اقتصادی و توان رقابت اقتصاد ملی در مقیاس جهانی می گذارد.
علاوه بر این وجوه، بحث هایی که نشان دهنده ماهیت فرارشته یی مساله اشتغال است، در ایران کمتر مورد توجه قرار می گیرد. با وجود اینکه رشته های دیگر، در ساحت علوم انسانی موضوعیت می یابند، چرا که به مساله اشتغال در ایران اهمیت لازم داده نمی شود؛ این در حالی است که به قاعده مطالعات تاریخی، هیچ کشوری در جهان به حد نصابی از تولید ملی دست پیدا نکرده، مگر اینکه ابتدا استفاده از ظرفیت های منابع انسانی خودش را به حداکثر رسانده باشد. برای اینکه مشخص شود ما به ازای عینی این موضوع در جامعه ما چیست، می توان به برنامه های توسعه یی که پس از انقلاب اسلامی طراحی شده و ما الان در دوره چهارمین برنامه هستیم، توجه کرد. در سند پیوست برنامه اول توسعه تاکید شده است که برنامه اول زمانی شروع به کار می کند که ۴۰ درصد کل جمعیت فعال کشور، هیچ نقشی در تولید ملی ندارند. در سندهای پیوست برنامه های چهارم این نسبت به ۵۳ درصد رسیده است. برای پی بردن به ابعاد بی اعتنایی و سهل انگاری غیرعادی یی که در اینجا وجود دارد، می توان به تحولات قدر مطلق جمعیتی ایران توجه کرد.
در واقع ادعای بنده این است که امکان ندارد یک نظام مدیریت توسعه، وضع و جایگاه اشتغال را بفهمد و تا این حد برخورد سهل انگارانه با این مساله داشته باشد.
در مورد هرکدام از وجوهی که مطرح شد، آمارهایی چه در مقیاس ملی و چه در مقیاس جهانی وجود دارد که توجه به آنها حائز اهمیت است. هرچند این تاسف و دریغ در ایران وجود دارد که متاسفانه، ما نظام آمار و اطلاعات کارآمدی نداریم و بخش مهمی از همین آمار و اطلاعات محدود و ناقصی هم که تهیه می شود، به واسطه ملاحظاتی خارج از حوزه علم، یا دستکاری می شود یا کلاً کنار گذاشته می شود. مثلاً در مطالعه یی که در دوره زمانی تقریباً ۳۰ ساله یی در ایران درباره پدیده خودکشی انجام شده، نتایج نشان می دهد که ویژگی مشترک ۶۰ درصد کسانی که اقدام به خودکشی کرده اند، بیکاری بوده است. مورد دیگری که حائز اهمیت است، این است که مطالعات نشان می دهد چه به صورت کشوری و چه به صورت بین کشوری، به ازای هر یک درصد افزایش بیکاری، ۶/۵ درصد افزایش در مرگ و میر ناشی از حملات قلبی وجود دارد، ۱/۳ درصد افزایش مرگ و میر ناشی از سکته مغزی، ۷/۶ درصد افزایش در قتل و ۴/۳ درصد رشد در افزایش جرائم خشونت بار وجود دارد. بنابراین باید گفت که مساله اشتغال یک مساله
چند وجهی است که علی الاصول همه ساحت های مختلف علوم انسانی با آن درگیر هستند، هرچند ما این درگیری را در ایران، در پایین ترین سطح اش مشاهده می کنیم، چرا که به دلایل مربوط به ساختار اقتصادی ـ سیاسی ایران، مساله اشتغال یک مساله اصلی نیست. وجه دیگر این موضوع به تحولاتی مربوط می شود که در دنیا اتفاق می افتد. در واقع سرعت و شتاب این تغییر و تحولات در دنیا مرتباً رو به افزایش است و ما به تعبیری با شرایطی رو به روییم که از آن به عنوان شتاب تاریخ یاد می شود. بنابراین در اینجا بحث بر سر این است که مهمترین ماموریت علوم انسانی، مشخص کردن نسبت انسان ها با این تغییرات است و هر جامعه یی که در این زمینه توانایی و صلاحیت بیشتری از خود نشان دهد، موفق تر خواهد بود. از مسائل مربوط به شتاب تاریخ می توان ذیل عنوان «جهانی شدن اقتصاد» سخن گفت که پنج عرصه بسیار مهم در زمینه تعامل بین این تحولات و علوم انسانی را شامل می شود. ما حتی در برخی از شاخه های علوم انسانی با انقلاب هایی روبه روییم، یا در آستانه اش قرار داریم. در حالی که کوچک ترین ردی از مشخص کردن نسبت ما با این تحولات که در حوزه علوم انسانی است، مشاهده نمی شود. معنای دیگر چنین چیزی این خواهد بود که ما نمی توانیم زمان آگاهانه تعدیل های لازم را برای مواجهه فعال و سودمند با این تغییرات در جامعه خود داشته باشیم.
به نظر می رسد شرایط ویژه موج انقلاب صنعتی ، به اندازه کافی در کشور ما مورد توجه قرار نگرفته است. این شرایط ویژه، عبارت است از اینکه بی سابقه ترین کارکردهای اشتغال زدایانه در طول تاریخ بشر، به موج سوم انقلاب صنعتی مربوط می شود. مساله از این زاویه و به اعتبار این تحول یک مساله جهانی است. هرچند ـ همان طور که بنده دلایلی هم آورده ام ـ بار اصلی این مساله جهانی متوجه جهان در حال توسعه است. من در اینجا فقط یک وجه آن را مطرح می کنم تا تصویری در ذهن دوستان شکل بگیرد. برآورد شده که تا سال ۲۰۵۰ از کل اضافه جمعیتی که در دنیا وجود خواهد داشت، ۹۷ درصد آن در کشورهای در حال توسعه است. بنابراین گرچه به اعتباری مساله اشتغال یک مساله جهانی است، اما بار اصلی و فشارهای طاقت فرسای آن به طور مشخص بر دوش کشورهای در حال توسعه است و از میان کشورهای در حال توسعه، اقتصادهایی مشابه با اقتصاد سیاسی ایران در این زمینه، با پیچیدگی های بیشتری روبه رو خواهند بود. در پایان با توجه به سه گونه مواجهه علوم انسانی با اشتغال، یعنی مواجهه برای مشخص ساختن خصلت فرارشته یی و ابعاد اهمیت آن، مواجهه برای منطبق ساختن نظام آموزش های رسمی با شرایط متحول و نیازهای جدید و مواجهه برای مشخص کردن نسبت پیشرفت فنی با اشتغال و پویایی های آن، باید گفت رابطه علوم انسانی با اشتغال، رابطه یی وسیع و چندبعدی است که باید جزییاتش به صورت دقیق شناخته شود تا پس از آن بتوان در راستای اهداف ملی حرکت کرد.
فرشاد مومنی
منبع : روزنامه اعتماد