یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


بیدل دهلوی


بیدل دهلوی
میرزا عبدالقادر بیدل به سال ۱۰۵۴ هجری قمری برابر با ۱۶۴۴ میلادی در هندوستان شهر پتنه به دنیا آمد. بیدل خود به محل زادگاهش اشاره نداشته اما اكثر پژوهش گران متفق القول براین باورند كه بیدل در همان شهر به دنیا آمده است. پدر بیدل عبدالخالق مردی سپاهی بود و به گروه صوفی قادری تعلق داشت. او از مریدان مولانا كمال بود و پس از تولد فرزند از او خواست تا نامی را برای فرزندش برگزیند. مولانا كمال نام عبدالقادر را برای او انتخاب كرد. برخی از مورخین تلاش كردند تا ریشه و اصل و نسب او را دریابند و تا آن جا پیش رفتند كه بیدل را از طایفه مغول دانستند. به هر حال بیدل و قبیله اش همچنان در هاله ای از ابهام باقی مانده است و محققین تاكنون قبیله او را شناسایی نكرده اند. با این اوصاف آن ها اطلاعاتی هرچند اندك از دوران كودكی او به دست آورده اند.
بیدل در سن چهار سالگی پدرش را از دست داد. در پی آن بیدل مادر خود را از دست داد و كاملاً تنها ماند. بعد از مرگ مادر، برادر عبدالخالق سرپرستی این طفل بی گناه را برعهده گرفت. در این سال ها بود كه بیدل صرف و نحو عربی را فرا گرفت و با آثار ارزشمند نظم و نثر ادبیات فارسی آشنا گشت. وی همچنین توانست در آن مقطع زمانی شیوه قرائت قرآن كریم را بیاموزد. بیدل در سن ده سالگی اولین شعر خود را سرود:
یارم هرگاه در سخن می آید
بوی عجبیش از دهن می آید
این بوی قرنفل است یا نكهت گل
یا رایحه مشك ختن می آید
بیدل این شعر را به این مناسبت سرود كه روزی یكی از همكلاسی هایش ظاهراً قرنفل در دهان داشته و از جویدن آن هوا عطرآگین شده بود. در همان زمان كسانی كه این رباعی را شنیدند بسیار متعجب گشتند و باور نداشتند كودكی در این سن توانایی سرودن چنین رباعی را داشته باشد. در همان سال به دلیل روی دادن یك نزاع میان شاگردان میرزا قلندر بیدل را از ادامه تحصیل باز داشت و بر آن شد تا شرایط تحصیل او را در منزل فراهم سازد.
درپی آن بیدل كه تحت تأثیر عموی خویش قرار داشت به مطالعه و تعمق پیرامون آثار ادبی منظوم و منثور مشغول گشت تا آن جا كه تا اواخر عمر نتوانست از مطالعه آثار ادبی دست بردارد. او با آثار كلاسیك و زمانه خود به خوبی آشنا بود و همین مسأله باعث شد تا اشعار پایدار و قوی خلق كند. بیدل در سن هفده سالگی با شاه قاسم هواللهی آشنا گشت. این مرد عارف، شاعر و اندیشمند زمان خود بود.
بیدل جدای عرفان نزد دایی اش میرزا ظریف كه استاد بی مانند فقه و حدیث بود به فراگیری تفسیر قرآن مشغول گشت. بیدل با حاكمانی بیشتر ارتباط برقرار می كرد كه از دنیای دین، ادبیات و عرفان آگاه بودند و به هیچ عنوان حاضر نبود با حاكمان زر و زور ارتباط برقرار سازد.
بسیاری از پژوهش گران غربی و اسلامی همچون خوشگو- در كتاب سفینه خوشگو- چنین اظهار داشته است كه بیدل در سنین جوانی درپی عرفان و مسایلی از این دست بود اما در سن سی سالگی به فلسفه روی آورد و می توان او را یك فیلسوف تمام عیار به حساب آورد.
بر هیچكس پوشیده نیست كه بیدل دهلوی در ایران آنچنان شناخته شده نیست و در دانشگاه ها اشعار او به بوته نقد سپرده نمی شود. این در حالی است كه بیدل در آسیای میانه و در كشورهایی چون تاجیكستان، هندوستان و افغانستان بسیار مشهور است و چهره شاخصی به حساب می آید. بیدل به واسطه عمو و دایی خویش توانست با شش شخصیت برجسته زمان خود دیداری داشته باشد و بعدها در چهار عنصر به تفصیل درباره آن ها صحبت كرده است. وی در چهار عنصر چنین می گوید:
ای بسا معنی روشن كه ز حرص شعرا
خاك جولانگه اسپ و خر اهل جاه است
وی بسا نسخه كه در مكتب تشویش طمع
رو سیاه ابد از مدح امیر و شاه است
مرجع معنی این سست خیالان دریاب
تا بدانی چقدر فطرتشان كوتاه است
صله مشتاق گدا طبع ز مضمون بلند
گرهمه پای بر افلاك نهد، در چاه است
تمامی صاحبنظران ادبی دوری گزیدن بیدل را از دربار پادشاهان تصدیق كرده اند.
بیدل در طی ۶۷ سال تمام به فعالیت ادبی پرداخت. اشعار و آثار منثور او عبارتند از: دیباچه، عرفان، طور معرفت، نكات، اشارات و حكایات و رقعات، چهار عنصر، محیط اعظم، طلسم حیرت، غزلیات، رباعیات، قصاید، قطعات، تركیبات و ترجیعات و تشبیهات و تمثیلات.
منظومات بیدل به طور تقریبی هفتاد و پنج هزار مصرع است. جالب این است كه در میان اشعار بیدل سخنان ضد و نقیض دیده می شود و نشان می دهد شاعر در طی حیات طولانی خود دچار تحولات روحی و فكری بسیار شده است.
انسان كه فلك هاست سرافكنده او
در حیرت خود گم است داننده او
دارد خاصیتی كه در خارج و ذهن
هر چیز كه آفرید، شد بنده او
عاقبت بیدل پس از وفات فرزند خردسالش به سال ۱۱۳۳ هجری در دهلی در خانه خود درگذشت و در صحن حویلی (حیاط) خود مدفون گشت.
زهره كریمان
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید