شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

کشتن دانشگاه با انگیزه ترحم


کشتن دانشگاه با انگیزه ترحم
در این هنگام که تضمین آینده حرفه ای هر چه ضعیف تر می شود، کاهش امکانات آموزشی توسط دولت ایتالیا موجی از مخالفت دانشجویان را برانگیخته است. این جنبش تا حدودی از مبارزه جوانان فرانسه در سال ۲۰۰۶ بر ضد عدم ثبات حرفه ای الهام گرفته است. روز ۱۵ مارس ۲۰۰۸ در بولونیا، روسای ۱۲ دانشگاه دولتی ایتالیا Aquis «انجمن حفظ کیفیت دانشگاه های دولتی» را تاسیس کردند. هدف این انجمن ایجاد رقابت بین دانشگاه ها بر مبنای معیارهای مالی و سودجویانه بود±. گویی اینچنین، فرآیند aziendalizzione (تغییر ساختار خدمات دولتی به اقتباس از سیستم شرکت های تجاری) به اوج خود می رسید. عجیب اینکه با وجود توافقش با این گرایش، دولت سیلویو برلوسکونی به تدریج مخالفت همگانی روسای دانشگاه، چه «سود آفرینان» و چه دیگران را نسبت به خود دامن زده است. او که به «شوالیه» ملقب است، زمانی به قدرت رسید که اقتصاد تضعیف شده ایتالیا با بحران مالی جدیدی مواجه بود. او اعلان کرد مجبور است در بودجه دولت کاهش هایی صورت دهد. روز ۲۵ ژوئن، شورای وزرا ظرف ۹ دقیقه یک «طرح اضطراری» را پذیرفت؛ لایحه ای که بعد به قانون ۱۳۳ تبدیل شد. این طرح شامل ۸۵ بند بود که پاره ای از آنها کاهش های عظیمی را در مخارج آموزش عالی دربرداشت. طبق گفته گائتانو آتزارینی استاد حقوق در زمینه قانون اساسی در دانشگاه رم، این «کشتن دانشگاه با انگیزه ترحم»² یک انتخاب سیاسی است که برخی از بخش های اقتصادی را به آموزش و پژوهش ارجحیت می دهد۳.
طبق این طرح، در برابر هر استخدام جدید استاد دانشگاه دو استاد باید از کار برکنار می شدند. چند ماده دیگر توسل به سرمایه های خصوصی و نیز افزایش هزینه ثبت نام را پیش بینی می کرد که نتیجه آن وادار کردن خانواده های فقیر به گرفتن وام برای ادامه تحصیل بود. روز ۲۸ آگوست، خانم ماریاستلا جلمینی وزیر آموزش ملی، آموزش عالی و پژوهش، تصمیم دیگری را اعلام کرد که مبنی بر آن کاهش بودجه و بازگشت به نظام «معلم واحد» در نظر گرفته شده بود (در دبستان های ایتالیا، هر کلاس توسط چند معلم مختلف تعلیم داده می شود). حاصل کار، کاهش مدت زمان حضور دانش آموزان در مدرسه بود. برخی دیگر از این تصمیمات، باعث بازگشت یک دیدگاه قدیمی در مورد آموزش می شد. از آن جمله ترویج مجدد نمره انضباط حتی در مقطع دبیرستان. منشاء اینگونه «اصلاحات»، موضع گیری و تبلیغات برخی از نمایندگان جناح راست بر ضد ولخرجی های آموزش و پرورش۴، به ویژه در زمینه هزینه هنگفت کارکنان است. این موضع قصد دارد کینه دیرینه ملت ایتالیا نسبت به اسراف ثروت ملی را (که اغلب اوقات موجه است) به سمت آموزش و پرورش سوق دهد و این ترفندی است که لااقل از یک دهه پیش توسط هر دو جناح چپ و راست دنبال می شود. همانطور که یک نویسنده و هنرمند تئاتر ایتالیایی که از مبارزان علیه «اصلاحات» کنونی نیز است، توضیح می دهد: در دوردست، هدف این تصمیمات نابودی ۸۷ هزار نیروی کاری است که در سه سال آینده صورت خواهد گرفت. این موضوع در هیاهوی روپوش و معلم واحد رنگ می بازد. پس از بازگشت به سیستم قدیمی نمره روی ۱۰ و نمره انضباط، حال باید چشم به راه کاهش های پی در پی در بودجه آموزش دولتی و به همان نسبت، افزایش کمک های دولت به مدارس خصوصی باشیم. این کمک ها در سال ۲۰۰۱ ، ۶۵ درصد افزایش یافت۵.
می توان گفت امسال، آغاز سال تحصیلی در ایتالیا پرشور و هیجان بود. روز ۱۵ سپتامبر، والدین و معلمان مدرسه ایکبال مسیح واقع در محله کونتو چلو در رم، مدرسه را اشغال می کنند. این جنبش خیلی سریع به همه ایتالیا سرایت می کند و «Non rubateci futuro» نام می گیرد به معنی «آینده را از ما ندزدید.» دانش آموزان، والدین و معلمان در مدرسه ها می خوابند، شعار می نویسند و در کنار هم تظاهرات می کنند. با اشغال دبیرستان مامیانی موج گردهمایی و بحث و گفت وگو به مقطع دبیرستان می رسد و سپس از روز پنجم اکتبر که آغاز سال تحصیلی رده عالی در پیزاست تا دانشگاه گسترش می یابد. هفتم اکتبر، دفتر ریاست دانشگاه ساپینزا در رم اشغال می شود. ۱۵ اکتبر عده شرکت کنندگان در یک گردهمایی به ۱۰ هزار دانشجو می رسد. یک تظاهرات، ایستگاه قطار مرکزی پایتخت، ترمینی را اشغال می کند و آنگاه می رسیم به روز ۱۷ اکتبر. در این روز که توسط اتحادیه های عادی یعنی غیروابسته به قدرت های مرکزی، اعتصاب عمومی اعلام شده، یک تظاهرات عظیم خیابان های رم را پرمی کند و ۵۰ هزار دانشجو به این راهپیمایی ملحق می شوند. در شهرهای بولونیا، میلان، تورن، ناپل، پادو و پالرم دانشگاه ها اشغال می شوند. این جنبش نام «Onda anormala» را برای خود برمی گزیند: «موج غیرعادی». روز ۳۰ اکتبر، سیل راهپیمایان گسترده تر می شود. روز بعد در جلسه سالانه اتحادیه متالوژی (عضو فدراسیون عمومی کار ایتالیا، CGIL) این، هیات نمایندگان دانشجویی است که اعتصاب عمومی پیشنهاد می کند. اتحادیه متالوژی بلافاصله این پیشنهاد را برای جنبش روز ۱۲ دسامبر خود می پذیرد.
تحت تاثیر این موج، مبارزان به جنبش خود اشکال غیرمنتظره ای می دهند. در جلسات، در انبوه وبلاگ ها و شبکه های اینترنتی، مردم صدها بیانیه می نویسند و مشترکاً اصلاح می کنند. استادان در خیابان ها تدریس می کنند و تحلیل های خود را به اطلاع مردم می رسانند.
از یک گروه نویسندگان بولونیا به نام وومینگ درخواست می شود که در یک آمفی تئاتر پرجمعیت سخنرانی کنند. بدین طریق، یک تفکر اجتماعی شکل می گیرد. «آنچه ما شاهد شکل گیری آن هستیم، یک خودسازماندهی دانشجویان و شاغلان کارهای ناپایدار است که در دانشگاه صورت می گیرد.» آلیوشا دانشجوی رشته ادبیات در دانشگاه ساپینزا در رم و نیز کارمند موقت در بانک، سخن خود را این طور دنبال می کند: «برخی از مبارزان، دانشجویانی هستند که همزمان با تحصیل مشغول کار موقت هستند، برخی دیگر پژوهشگرند و برخی دیگر تنها کارگران موقت که همه آنان به نحوی با مشکل عدم تضمین شغلی مواجه هستند. با همکاری اتحادیه های عادی، ما در روز ۱۷ سپتامبر یک اعتصاب عمومی به راه انداختیم که علاوه بر دانشگاه، در چندین محل کار نیز که در آنها مردم با مشکل عدم تضمین شغلی مواجه هستند، دنبال شد.»
امروز که میزان زاد و ولد در ایتالیا زیر خط بازتولید نسل است، جوانان تقریباً به نسبت مهاجران ایجاد نگرانی می کنند. در یک مصاحبه جنجالی، وزیر اقتصاد دولت قبلی، جوانان را «بامبوچیونی» لقب داد به معنی نوزادان بزرگ که هنوز قادر به ترک خانه والدین خود نیستند. همانطور که فرانچسکو، دانشجوی رشته دکترا می گوید: «این جنبش را می توان به عنوان نقطه آغاز مجدد یک طغیان و نشانه بارز جدایی میان نسل ها در نظر گرفت. این آغاز نبردی است علیه ناامنی اجتماعی و همچنین علیه جامعه ای که بر ضدجوانان شکل گرفته است؛ جامعه ای که در آن انعطاف حرفه ای هرگز با تضمین آینده حرفه ای توأم نبوده است. ما می گوییم: شما ما را مثل یک عده خلافکار، تنبل و خردسال ابدی ترسیم کرده اید در صورتی که ما قادریم بحث کرده و نظرات خود را غالب کنیم.» این دانشجو روی یک ویژگی دیگر این جنبش نیز تاکید می کند: «مبارزه ما دارد زمانی روی می دهد که جناح تندرو چپ دیگر در مجلس حضور ندارد. سیاست تغییر شکل خود بنا بر الگوی دو قطبی آمریکا را به تکامل می رساند. این جنبش گونه ای جدید از فعالیت سیاسی است. ما می خواهیم یک مبدأ نو بسازیم، با همه تناقض ها و دوگانگی هایش...»
خواستند «موج غیرعادی» را وادار به خشونت کنند ولی این جنبش از خود آگاهی بسیاری نشان داد، به عنوان مثال در تظاهرات روز ۲۹ اکتبر، نه تنها پلیس از ورود گروهی نئونازی با یک کامیون میلگرد به منطقه ای مختص عابران پیاده، در اطراف سنا جلوگیری نکرد بلکه هنگامی که نئونازی ها به راهپیمایان هجوم بردند، پلیس تنها سرگرم عقب نشینی و محافظت از نیروهای خود بود اما تصاویر نوجوانان ۱۳، ۱۴ ساله در حال فرار از دست مهاجمان نئونازی به ضرر دولت تمام شد. روزی دیگر برلوسکونی تهدید کرد که پلیس را به دانشگاه های اشغال شده بفرستد، اشغالگران با شعار «نمی ترسیم» به او پاسخ گفتند، که اشاره ای است به یک رمان معروف جوانان۶.
در این کشور که هنوز خاطره «سال های سرب» را به یاد دارد و همواره از این خاطره سوء استفاده می شود مبارزان به طور غریزی یک روش بی خشونت انتخاب کرده اند که دلیل آن به هیچ عنوان پیروی کورکورانه از قانون نیست. همانطور که دانشجوی علوم سیاسی در دانشگاه ساپینزا توضیح می دهد: «تاکتیک اشغال، هم یک واکنش فی البداهه و هم حاصل بررسی جنبش ضدCPE ( عدم ثبات حرفه ای) است که در سال ۲۰۰۶ در فرانسه روی داد، شامل اشغال ایستگاه های قطار و سد معبر در خیابان ها. بدین صورت می توان از رودررویی با نیروهای انتظامی جلوگیری کرد که با توجه به شهرت پلیس ایتالیا در این زمینه، فکر بدی نیست در ضمن این تاکتیک باعث می شود دانشجویان از دانشگاه خارج شوند، به سوی دیگران روند، با دیگران گفت وگو کنند و درک کنند که هدف مبارزه تنها دفاع از دانشگاه نیست بلکه محافظت از یک نسل و از چندین قشر اجتماع است. این مبارزه مستلزم توجه به مسائل کلی از جمله بحران اقتصادی است.
تازه می فهمیم که جنبش ما چقدر هوادار دارد.»
روزهای ۱۵ و ۱۶ نوامبر در رم، پس از یک تظاهرات «اقیانوسی»، هیاتی از نمایندگان دانشگاه های سراسر کشور تشکیل شد که شامل گروه های متعددی بود (در زمینه های فکری مختلف از جمله پژوهش، روش های آموزشی، تامین اجتماعی و...). این هیات چندین گزارش و بیانیه به سبب «خوداصلاح گری» آموزش عالی ارائه داد. گروه مربوط به تامین اجتماعی در مقدمه گزارش خود نوشت: «تعداد افرادی که در رده عالی مشغول به تحصیل می شوند همواره افزایش می یابد و نیز همواره عده بیشتری از آنان ناچار خود را مقروض می کنند. همچنین دانشی که آنها کسب می کنند همواره اعتبار خود را از دست می دهد. به این دلیل روند مبارزه به بازار کار (که در آن اهمیت تولید و کسب دانش هر چه بیشتر می شود)، سرایت می کند و نیز به زمینه تامین اجتماعی.»
روز قبل از اعتصاب عمومی ۱۲ دسامبر،
خانم جلمینی در بیانیه خود، «عقب نشینی» دولت را به اطلاع مردم رساند: انتخاب نظام «معلم واحد» اختیاری شد، در ضمن مدارس اجازه این را که تمام روز بازبمانند حفظ کردند. همچنین اصلاحات مربوط به آموزش عالی تا سال ۲۰۱۰ به تعویق افتاد اما تصمیم کاهش بودجه همچنان برجاماند. در راهپیمایی هایی که توسط CGIL، اتحادیه های عادی و «موج غیرعادی» ترتیب داده شدند با وجود باران بسیار شدید و سیل، عده بسیار زیادی شرکت کردند (که تعدادشان به گفتهCGIL به یک میلیون نفر رسید). ممکن است که پس از وقفه ناشی از پایان سال، این جنبش شکل دیگری به خود بگیرد اما بعید به نظر می رسد که کاملاً متوقف شود.
«موج غیرعادی» این شعار را در سراسر ایتالیا پراکند: «جزای بحران اقتصادی شما را ما نخواهیم داد.» این جنبش که اولین واکنش انبوه اجتماعی در برابر فاجعه اقتصادی اروپاست، بدون شک نقطه آغاز مبارزات پی درپی خواهدبود. دیری نگذشت تا این موج
به آن سوی دریای آدریاتیک گسترش یافت و جوانان یونان را به جنبش درآورد. طی اعتصاب عمومی ایتالیا، معترضان همواره همبستگی خود را نسبت به جوانان یونان ابراز کردند. با اشاره به آلکسی گریگوروپولوس جوان یونانی که به دست پلیس در آتن کشته شد
«موج غیرعادی» با این شعار مبارزه خود را ادامه داد
«دور از بند، دور از چنگ، از یونان تا ایتالیا، آلکسی در دل ها». در سراسر اروپا، باید چشم به راه موج های دیگری باشیم یا شاید هم سیل عظیمی...
والیا کایماکی، سرژ کوآدروپانی
ترجمه: میلاد پستا
منابع:
۱- به نسبت«استحکام اقتصادی» دانشگاه ها و رتبه آنها، مثلاً در رده بندی ای که توسط دانشگاه شانگهای صورت گرفت. در این مورد رجوع شود به
Christophe Charle: زFaut-il coter les facultژs europژennes ?س Le Monde diplomatique septembre ۲۰۰۷
۲-Gaetano Azzariti,
«Per unشuniversita شsenza condizioneش», dans Gaetano Azzariti, Alberto Burgio, Alberto Lucarelli et Alfio Mastropaolo, Manifesto per lشuniversitˆ .pubblica, DeriveAprodi, Rome, ۲۰۰۸
۳- به عنوان مثال مبلغی که بدین ترتیب پس انداز می شد کمتر از مخارجی بود که کمک دولت به شرکت Alitalia، متعلق به دوستان برلوسکونی ، دربرداشت. این کمک زمانی تصمیم گیری شد که رئیس شورا شخصاً طرح اصلاحات دولت پیشین را در زمینه بودجه نابود کرد.
۴- آنها در کتاب پرفروش جیووانی فلوریس به عنوان La fabrica degli ignoranti ، «کارگاه نادانسازی» پشتوانه خوبی یافتند(۲۰۰۸ Rizoli ). در این کتاب، فلوریس با سوءاستفاده از اعتمادی که از شغل مجری گری تلویزیون کسب کرده، ارقام هنگفت و نیز نادرستی را در مورد مخارج آموزش به اطلاع مردم می رساند. برای بررسی دقیق تبلیغات دولت
علیه آموزش، رجوع شود
به مقاله «Tagli e prosti» نوشته امانوئل باربیری درwww.futuroscuola.org/?file_id=۱۱
Ascano Celestinim, «۵-Una nota alla elementare Iqbal Masih», LشUnita, Rome, ۲۵ septembre ۲۰۰۸.
۶- فرانچسکو کوسیگا که در «سال های سرب» وزیر کشور ایتالیا بوده، در مصاحبه ای که در
Il Giorno میلان، ۲۴ اکتبر ۲۰۰۸ منتشرشد،
به نخست وزیر کنونی نصیحت کرد که باید به داخل جنبش نفوذ کرد، آن را به خشونت واداشت، شش روز صبر کرد و سپس باتوافق مردم، همگی را
راهی بیمارستان کرد.
۷- به عنوان نمونه از بیانیه های «موج غیرعادی» رجوع شود به LشEsercito del surf. La rivolta degli studenti e le sue vere ragioni
«لشکر موج سواران. طغیان دانشجویان و دلایل اساسی آن»، انتشار DeriveAprodi. از جمله وبلاگ ها:
www.uniriot.org نوشته دانشجویان، http://maestrounico.blogspot.com
در مورد دبستان) وبلاگ روزنامه Il Manifesto
http://fuoriclasse.ilmanifesto.it
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید