سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

شرایط متضاد واقعی


شرایط متضاد واقعی
از آنجایی که توجیه ظاهری برای هرگونه حمله علیه ایران توسط ایالات متحده غیر واقعی است، هیچ بهره امنیتی واقعی از این حمله وجود ندارد. همان گونه که حمله سال ۲۰۰۳ آمریکا به عراق، امنیت جهانی را با از بین بردن انبارهای سلاح های کشتار جمعی در حالی که این انبارها اصلاً وجود نداشتند، افزایش نداد.
با توجه به دشواری ها و پیچیدگی های جهان مدرن و همچنین بی ثباتی ذاتی آن، برای هر کشوری معقول و منطقی است که برای دست یابی به اهداف جهانی خود آماده دفاع مشروع از طریق توسل به نیروهای نظامی باشد.
واقعیت جغرافیایی محل قرار گرفتن ایران در نزدیکی تنگه هرمز و پیامدهای ناگوار و وحشتناک اقتصادی که ممکن است از اختلال کامل یا طولانی مدت تامین نفت از خاورمیانه که از این تنگه می گذرد حادث شود، تعیین می کند که آمریکا نیروهای خود را برای حفظ این خط کشتیرانی استراتژیک مستقر سازد.
اما اعتراض بسیار زیادی نسبت به آمادگی برای نبرد احتمالی و برنامه ریزی برای مبادرت به اقدام نظامی پیشگیرانه برای معدوم ساختن امکاناتی که تحت قوانین بین المللی ممنوع هم نیست (مانند برنامه انرژی هسته ای ایران) یا تسهیل تغییر یک رژیم مستقل و دارای حاکمیت، وجود دارد.
اقدامات کنونی ارتش آمریکا و تحرکات تحت لوای رهبران غیر نظامی، همگی بیانگر آن است که این اقدامات از گذشته مد نظر بوده و مربوط به دوران اخیر نمی باشد؛ و می تواند به عنوان اقدام نامطلوب در میان کسانی طبقه بندی گردد که به قوانینی که برآمده از قانون اساسی آمریکا است اعتقاد دارند که در عین حال با منشور سازمان ملل مرتبط است.
آمریکا باید استفاده از نیروهای نظامی را تنها به عنوان یک گزینه کارا برای حل یک مشکل امنیت ملی شناخته شده تلقی کند. برای چنین حمله نظامی به کسب مجوز بر اساس قوانین بین المللی آن گونه که در ماده چهارم منشور سازمان ملل تصریح شده و همچنین به هماهنگی میان قوه مقننه و مجریه آن گونه که قانون اساسی آمریکا به آن امر کرده، نیاز است. البته در موارد تهدید جدی علیه امنیت ملی نیاز است که اقدامات قاطعی انجام پذیرد و از این رو نیاز به روز آمد کردن طرح حوادث نظامی است.
با این وجود، ایرانِ امروز به عنوان یک تهدید قریب الوقوع برای امنیت ملی آمریکا ظاهر نشده است و هیچ چیز در مورد شرایط ایران وجود ندارد که بتواند به عنوان توجیهی جهت تشدید اقدام نظامی علیه ایران تفسیر شود.
اما واقعیت این است که آمریکا حمله نظامی علیه ایران را دنبال می کند. شاخه اجرایی دولت آمریکا از طریق دو قطعنامه اختیارات جنگی ( که یکی در سپتامبر ۲۰۰۱ و دیگری دراکتبر ۲۰۰۲ منتشر شد) به طور موفقیت آمیزی کنگره آمریکا را در این خصوص فریب داده است. بنابراین هیچ چاره و علاج قانونی برای مشکل اقدام نظامی یکجانبه و بیهوده باقی نمانده است.
در فضای بعد از ۱۱ سپتامبر شاخه اجرایی دولت آمریکا با این ادعا که در راستای منافع ملی کشور عمل می کند خود را از شر نظارت مشروع نجات داد. برآیند «جنگ جهانی علیه تروریسم» پوششی برای اقداماتی شده است که بیشتر برای محقق ساختن گسترده سیطره جهانی استراتژی امنیت ملی آمریکا بکار می رود. ( نخستین آن در سپتامبر ۲۰۰۱ منتشر شد و به تازگی در مارس ۲۰۰۶ روزآمد گردید)
سیاست های تغییر رژیم در عراق زیر چتر واکنش علیه حملات تروریستی ۲۰۰۱ صورت گرفت، گرچه عراق هیچ ارتباط یا حتی آمادگی برای انجام آن حوادث مخوف را نداشت.
به همان طریق، امروز دولت آمریکا سیاست هایی را برای بی ثبات کردن و سرنگونی رژیم ایران دنبال می کند. گرچه سوابق واقعی و درست به روشنی بیان می دارند که ایران در حملات ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱ یا سازماندهی القاعده هیچ دخالتی نداشته است.
هرگونه اقدام نظامی آمریکا که علیه ایران، بدون مجوز قانونی و توجیه صورت گیرد در نهایت از دست یابی به اهدافی که می تواند به عنوان بهبود وضعیت امنیت منطقه ای خاورمیانه یا محیط امنیت ملی آمریکا تعبیر و تفسیر شود، ناکام مانده و شکست می خورد.
در حقیقت با فرورفتن خاورمیانه در باتلاق درگیری ها که پیامدهای آن به طور مسلم در بازارهای انرژی جهان اثر گذار خواهد بود، شرایط متضاد واقعی ایجاد خواهد شد.
از آنجایی که توجیه ظاهری برای هرگونه حمله علیه ایران توسط ایالات متحده غیر واقعی است، هیچ بهره امنیتی واقعی از این حمله وجود ندارد. همان گونه که حمله سال ۲۰۰۳ آمریکا به عراق، امنیت جهانی را با از بین بردن انبارهای سلاح های کشتار جمعی در حالی که این انبارها اصلاً وجود نداشتند، افزایش نداد.
امروز، ایران کشوری است که زیر اثرات چند دهه تحریم و جنگ لطمه دیده است. برنامه هسته ای ایران، که صرفا برای استفاده از انرژی است، مانع بهبود روابط آن با جهان خارج شده است. و ایران مایل به مذاکره در این خصوص است به شرط آن که محیط و شرایط دیپلماتیک مناسب به ویژه در برابر آمریکا برای آن ایجاد شود. روابط ایران با حزب الله لبنان می تواند از طریق تعاملات دیپلماتیک صحیح، تعدیل شود.
نتیجه آن که، گرچه کسی ممکن است قادر به توجیه معقول بودن برنامه ریزی اقدام نظامی در خاورمیانه و از جمله سناریویی برای ایران باشد اما باید تمایزی میان این برنامه ریزی و اجرا قائل شد.
مبادرت به اقدام نظامی باید فقط در برابر یک تهدید نظامی ملموس صورت گیرد و از سوی مقامات صلاحیت دار مجوز آن صادر گردد و منطبق با روند اختیارات قانونی باشد و آن هم زمانی که همه راه ها برای یافتن یک راه حل از توان افتاده باشد.
هیچکدام از این شروط با شرایط کنونی میان ایران و آمریکا منطبق نیست. به عبارت دیگر، هیچ توجیهی عقلانی برای آمریکا جهت مبادرت به جنگ پیشدستانه تهاجمی علیه ایران وجود ندارد. اگر بخواهیم درسی از تاریخ بگیریم، این است که چنین جنگ های پیشدستانه ای عموما به شکست منتهی می شوند( عراق ۲۰۰۳) . چنین اقداماتی از سوی حقوق بین الملل نیز برابر با جرائم جنگی شناخته شده است نظیر آنچه که ما در دادگاه نورنبرگ در ۱۹۴۵ شاهد بودیم.
نویسنده: اسکات - ریتر
مترجم: کیانوش - کیاکجوری
منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از بریتانیکا بلاگ
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید