سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


چین، هند و نظم نوین در اقتصاد جهان


چین، هند و نظم نوین در اقتصاد جهان
سرعت تغییرات اقتصادی در چین و هند كه ۴۰ درصد جمعیت جهان را در خود جای داده اند، نفس گیر است. اصلاحات اقتصادی از ۲ دهه قبل در چین شروع شد و به جایی رسید كه رشد اقتصادی این كشور تنها در طول دهه گذشته با ۲ برابر افزایش به میانگین ۹‎/۵ درصدی رسیده است. نشانه های رشد اقتصادی در جای جای این كشور پهناور قابل مشاهده است. در مورد هند دگرگونی اقتصادی در مرحله ای ابتدایی تر بسر می برد چرا كه درآمد سالانه هر فرد ۲ هزار و ۵۰۰ دلار است، در حالی كه این رقم در چین ۴ هزار و ۶۰۰ دلار است.
ولی رشد اقتصادی هند در حال شتاب است و طبق پیش بینی دویچه بانك آلمان، اقتصاد هند در اثر رشد نیروی كار بر چین پیشی گرفته است و در ۱۵ سال آینده بیشترین رشد را در میان كشورهای جهان خواهد داشت.
این دو كشور همزمان با تبدیل شدن به اقتصادهای مطرح جهان، به مصرف كنندگان منابع و آلوده كنندگان محیط زیست عمده جهان نیز تبدیل می شوند. ولی افزایش قیمت نفت و دیگر كالاها در ۲ سال گذشته نشانگر محدودیت منابع دنیا است. این منابع حتی برای تأمین نیازهای روبه افزایش كشورهای از قبل صنعتی شده نیز دچار مشكل اند. در این شرایط، حتی فقیرترین ملت های دنیا از خیزش اقتصادی چین و هند متأثر شده اند. برای مثال، باید به ناآرامی های روی داده در اندونزی در اعتراض به افزایش قیمت نفت، فشار فزاینده بر جنگل های آفریقا و منابع دریایی آن، رونق صادرات مواد معدنی از آمریكای جنوبی و فقدان مشاغل نیازمند به مهارت اندك در آمریكای لاتین و جنوب شرق آسیا اشاره كرد.
محیط زیست دنیا و منابع طبیعی آن قطعاً پاسخگوی تأمین اقتصادهای صنعتی غرب و همچنین ۲ میلیارد انسان چینی و هندی دیگر كه به طبقه متوسط جهان اضافه می شود، نیست. ولی چین و هند از لحاظ شرایط محیطی فراروی رشد نسبت به دوران توسعه ای كه آمریكا و اروپا طی كرده اند، در شرایط دشواری قرار دارند؛ زیرا این كشورها با كمبود آب سالم، تأثیرات اقتصادی زیست محیط های آسیب دیده، تغییرات سریع آب و هوایی و كمبود منابع انرژی روبرویند. در واقع، امروزه بشریت در دوره عدم كفایت زیست محیطی و منابع موردنیاز برای زندگی مرفه قرار دارد و در دهه های آینده مجبوریم با یافتن فناوری ها، سیاست ها و ارزش های فرهنگی جدید نیازهای بشریت را برآورده كنیم، در غیر این صورت، اقتصاد جهان فرآیند سقوط را در پیش خواهد گرفت.
● نظم نوین جهانی
وقتی كه سران صنعت نفت دنیا در سپتامبر ۲۰۰۵ برای برگزاری كنگره جهانی نفت گردهم آمدند، در نمایشگاه این كنگره بیشترین فضا را نه شركت های اكسون موبیل یا رویال داچ شل بلكه شركت های نفتی چین اشغال كرده بودند.
ولی رقابت شركت های چینی و هندی فعال در عرصه انرژی تنها به انرژی های فسیلی منحصر نمی شود، چنان كه در سال ۲۰۰۶ در نمایشگاه بزرگ همایش سالانه انجمن انرژی بادی آمریكا در شیكاگو، فضای بزرگ نمایشگاه عمدتاً توسط شركت هندی «سوزلون» اشغال شده بود كه تا آن وقت هیچ كس حتی نامش را نشنیده بود.
اگرچه چین و هند با تاریخ، فرهنگ و نظام های سیاسی متفاوت از هم، هر كدام مسیر خاص توسعه خود را می پیمایند، ولی این دو كشور گاهی با هم هم مسیر می شوند و در بسیاری موارد از موفقیت ها و شكست های یكدیگر درس می گیرند. راهی كه هند برای توسعه اقتصادی در پیش گرفته مبتنی بر بازار اطلاعات است. برخی شهرهای هند جزئی از بازار جهانی اطلاعات و مورد مراجعه شركت های بین المللی اند. هندی ها طراح بسیاری از نرم افزارهای موردنیاز اقتصاد پیچیده جهانی هستند. در این كشور كه فقر و فلاكت انسان ها همیشه چشمگیر بوده است، هم اكنون رونق ناشی از بازار اطلاعات تصویر دیگری به وجود آورده است.
درست است كه ظهور صنعت اطلاعات در هند مبتنی بر همكاری این صنعت با شركت های مستقر در آمریكا و حمایت مقام های هندی بود، ولی امروزه شركت های هندی در حال توسعه مدل های رقابتی تجاری خود هستند. عوامل تسهیل كننده این توسعه عبارت اند از: پائین بودن نسبی سطح دستمزدها، رایج بودن زبان انگلیسی در هند، وفور استعدادهای علمی و مهندسی و اختلاف زمان با آمریكا كه امكان توسعه ۲۴ ساعته نرم افزارهای شركت های مستقر در كالیفرنیای آمریكا را با همكاری هندی ها در آن سوی كره زمین فراهم می سازد. همچنین به تدریج شاهد این واقعیتیم كه فناوری هندی نه تنها ارزان تر است، بلكه در اوج كیفیت نیز قرار دارد.
در مقابل، موفقیت اقتصادی چین مبتنی بر رونق بخش تولیدی است كه از ساده ترین وسایل تا پیچیده ترین تجهیزات الكترونیكی دنیا در آن یافت می شود. در طول دهه گذشته، بیشتر شركت های تولیدی بین المللی برای كاهش هزینه ها، بخش هایی از كسب و كار خود را به چین منتقل كرده اند.
مصرف كنندگان در بسیاری از كشورهای دنیا امروزه از كالاهای ارزان چینی بهره مند می شوند. این كالاهای ارزان موجب پائین ماندن سطح تورم با وجود افزایش فشار بر اقتصاد جهان گردیده است. در این راستا، برخی معتقدند چین كارگاه آموزشی شركت های چندملیتی آمریكایی و ژاپنی است و این حالت در حكم مرحله ای گذار برای قدرت یابی اقتصادی كشور چین است. زیرا اولاً چین در حال خرید بخش هایی از شركت های بزرگ چند ملیتی و تولید محصولات آن ها است و ثانیاً پس از خرید كالاهای سرمایه ای و خطوط تولید از كشورهای صنعتی، كسری موازنه تجاری خود با این كشورها را با راه انداختن خطوط تولید وارداتی به موازنه مثبت تجاری تبدیل خواهد كرد. برای مثال، چین در سال ۲۰۰۵ دست به خرید بخش تولید رایانه های شخصی شركت «IBM» زد. این كشور همچنین در سال ۲۰۰۵ كسری موازنه تجاری زیادی با آلمان داشت.
ولی این كسری در سال ۲۰۰۶ تبدیل به موازنه مثبت چشم گیری گردید. علت این امر در آن بود كه چین در سال ۲۰۰۵ ابزارهای ماشینی و تجهیزات متعددی را با فناوری های بالا خریداری كرد و زمانی كه در سال ۲۰۰۶ این دستگاه ها شروع به كار كردند، سیل صادرات كالاهای پیچیده اش به آلمان ودیگر بازارها روانه گردید.
چین همچنین شروع به ساخت یكی از بزرگترین صنایع خودروسازی دنیا كرده است. تولید سالانه خودروی این كشور از ۳۲۰ هزار دستگاه در سال ۱۹۹۵ به ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار دستگاه در سال ۲۰۰۵ رسید. این میزان تولید چین را در عرصه جهانی تولید خودرو، پس از آمریكا و ژاپن قرار داد كه هركدام ۸ میلیون دستگاه خودرو در سال تولید می كنند.
گفتنی است كه با در نظر گرفتن روند فعلی رشد صنعت خودروسازی چین، این كشور تا سال ۲۰۱۵ بزرگترین تولیدكننده خودرو در جهان می شود. علاوه بر این، باید توجه داشت اگرچه بسیاری از خودروهای چینی توسط شركت های فولكس واگن، جنرال موتورز و دیگر شركت های چندملیتی تولید می شود، اما خودروسازان داخلی متعددی نیز درچین ظهور كرده اند و بنابر اعتقاد كارشناسان، تبدیل چین به بزرگترین صادركننده خودرو در جهان تنها نیازمند گذشت زمان است. چین درعرصه مصرف نیز از چندی قبل رتبه اول جهان را داراست. تا سال ،۲۰۰۵ چین ۳۵۰ میلیون مشترك تلفن همراه داشت. این رقم در سال ۱۹۹۶ تنها ۷ میلیون بود كه البته در همان زمان هم ۲ برابر آمریكا بود.
اقتصاد مبتنی بر تولید چین به این كشور اجازه داده تا به مصرف كننده ای جهانی تبدیل شود. در سال ،۲۰۰۵ چین ۲۶ درصد فولادجهان، ۳۲ درصد برنج، ۳۷ درصد پنبه و ۴۷ درصد سیمان دنیا را مصرف كرد. مقداری از این مواد خام صرف تولید كالاهای صادراتی به دیگر نقاط دنیا می شود ولی مقدار زیادی از آن صرف ساخت زیربناها، كارخانه ها، جاده ها و ساختمان هایی در چین می شود كه افق اقتصادی این كشور را دگرگون می سازند. در میان كشورهای دنیا فقط مصرف آمریكا است كه از لحاظ زیست محیطی و سلامت جوامع موجود در زمین اثر مخرب تری از چین دارد. البته چین در این عرصه نیز در حال پیشی گرفتن از آمریكا است.
موفقیت های اقتصادی چین و هند تنها مبتنی بر وفور منابع طبیعی آن ها نیست، بلكه در اصل به خاطر چند دهه سرمایه گذاری دولت های این كشورها بر مردم خود است. این سرمایه گذاری به ویژه در دوره آموزش عالی صورت گرفته است. هر دوی این كشورها دانشگاه های بزرگی دارند كه سالانه حدود نیم میلیون دانشمند و مهندس از آن ها فارغ التحصیل می شوند. در حالی كه در آمریكا سالانه ۶۰ هزار نفر از دانشگاه ها فارغ التحصیل می شوند، هند هم اكنون ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر متخصص امور مالی و حسابداری دارد. این افراد در آمریكا ۱ میلیون و ۸۰۰ هزار نفرند. چین نیز ۱ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر فارغ التحصیل مهندسی دارد، ولی این رقم نیز در آمریكا كمتر از چین و هند بوده و ۷۰۰ هزار نفر است.
تحولات ذكر شده به دو كشور چین و هند این مجال را داده كه طبقه متوسط در آن ها رشد سریعی داشته باشد و از این راه در طول دو دهه گذشته چند صد میلیون نفر از فقر نجات پیدا كند. باید توجه داشت كه در رابطه با كاهش فقر در ۲ كشور مذكور تحولات عظیمی صورت گرفته است، زیرا تعداد افرادی كه با درآمد روزانه كمتر از ۱ دلار زندگی می كنند، به طور قابل ملاحظه كاهش یافته است. میان سال های ۲۰۰۱-۱۹۸۰ تعداد افرادی كه در فقر شدید به سر می برند (با درآمد كمتر از ۱ دلار در روز) در چین از دوسوم كل جمعیت كشور به ۱۷ درصد و در هند از نیمی از جمعیت كشور به ۳۵ درصد رسیده است.
ولی هنوز افراد بسیاری در كشورهای مذكور در محرومیت به سر می برند. طبق آمار شاخص توسعه انسانی برنامه توسعه سازمان ملل كه كشورها را براساس معیارهایی چون امید به زندگی و سطح سواد طبقه بندی می كند، چین و هند به ترتیب در رتبه ۸۰ و ۱۲۷ از میان ۱۷۷ كشور دنیا قرار دارند. در كشورهای مورد بحث در كنار شهرهای بنگال و شانگهای با برج های سر به فلك كشیده، هنوز حدود ۸۰۰ میلیون نفر در هند و ۶۰۰ میلیون نفر در چین با درآمدی كمتر از ۲ دلار در روز زندگی می كنند. با وجود دانشگاه هایی كه در سطح جهان مطرح هستند، در این كشورها میانگین سال هایی كه چینی ها به تحصیل پرداخته اند تنها ۶ سال است و دختران در هر دو كشور مورد اشاره از تحصیلات كمتری برخوردارند.تقریباً دوسوم هندی ها و چینی ها در مناطق روستایی و حومه شهرها زندگی می كنند. میزان درآمد سرانه افراد در این مناطق كمتر از هزار دلار در سال است. ولی در هر دو كشور شاهد مهاجرت سریع روستائیان به شهرها در طول تاریخ هستیم. هند هم اكنون دارای ۳۵ شهر با جمعیت بیش از یك میلیون نفر است و پیش بینی می شود تعداد این شهرها تا سال ،۲۰۲۵ به ۷۰ شهر برسد.
در كشورهای مورد بحث، تحرك جمعیتی و مهاجرت موجب به وجود آمدن محله هایی در حومه شهرهای این كشورها گردیده كه سطح زندگی مردم ساكن آن ها با مردم طبقه متوسط اختلاف زیادی دارد. برای مثال، طبق اعلام كمیته مركزی حزب كمونیست چین، نابرابری فزاینده مهم ترین مشكل اقتصادی این كشور در سال ۲۰۰۵ بوده است.(جدول شماره ۱)
مشكلات اقتصادی چین و هند همچنین همراه با محدودیت های شدید زیست محیطی است. برای مثال، چین با داشتن ۸ درصد منابع آب دنیا بایستی پاسخگوی نیازهای جمعیت خود كه بالغ بر ۲۲ درصد جمعیت جهان می شود، باشد. همچنین آلودگی گسترده محیط زیست باعث غیرقابل استفاده شدن برخی از منابع موجود آب می شود.
آلودگی صنعتی و استفاده مردم از رودخانه ها باعث از بین رفتن بسیاری از آب های روان سطحی موجود در چین و هند گردیده است. در زمینه آلودگی هوا نیز از ۲۰ شهر از آلوده ترین شهرهای دنیا، ۱۶ شهر در چین قرار دارد و ۳۰ درصد اراضی زراعی این كشور تحت تأثیر باران های اسیدی قرار دارند. به طوری كه خسارت وارده بر جنگل ها، مراتع و بهداشت انسانی به خاطر باران اسیدی ۱۳ میلیارد دلار برآورد می شود. بنابراین، رشداقتصادی سریع موجب افزایش مشكلات زیست محیطی هر ۲ كشور هند و چین شده، به طوری كه وخامت اوضاع زیست محیطی یكی از اصلی ترین موانع توسعه اقتصادی چین و هند محسوب می شود.
● انتخاب منبع تأمین انرژی برای آینده
مصرف انرژی در چین و هند تاكنون به طور عجیبی در زمینه مصرف برق و سوخت های مایع از بقیه كشورها كمتر بوده است. برای مثال، مصرف سرانه این سوخت ها در دو كشور مذكور در مقایسه با ژاپن كمتر از ۱ دهم بوده است. درحالی كه ژاپن خود، در مصرف انرژی به صرفه جویی و مصرف كم معروف است. ولی در عوض این ۲ كشور به طور گسترده به مصرف زغال سنگ و سوخت های جامد دیگر مثل چوب و پس مانده های كشاورزی می پردازند؛ تا حدی كه زغال سنگ به تنهایی دو سوم انرژی چین و نیمی از انرژی هند را تأمین می كند.
شیوه تأمین انرژی این دو كشور بسیار بزرگ در حال رشد از جهات گوناگون شبیه نحوه تأمین انرژی بریتانیا در قرن نوزدهم است. در نقاط وسیعی از چین از زغال سنگ برای ایجاد گرما و آشپزی در منازل و كسب و كارهای كوچك استفاده می شود. این نحوه تأمین انرژی پاسخگوی نیازهای افراد نیست و خطرناك ترین مواد سمی را به هوا وارد می كند.
علاوه بر این، بسیاری از ذخایر زغال سنگ چین و هند از كیفیت خوبی برخوردار نیستند و مقدار زیادی دوده و اسید سولفوریك تولید می كنند و گرمازایی مناسبی ندارند. این امر خسارات زیست محیطی وارده به كشورهای مذكور را افزایش می دهد، ولی با وجود همه این مسائل، چین و هند به خاطر نیاز روزافزون خود به تولید برق در حال افزایش استفاده از زغال هستند، در حالی كه این ماده برای به راه انداختن یك اقتصاد بزرگ در قرن ۲۱ كفایت نمی كند و به اندازه لازم با محیط زیست سازگار نیست.
نكته مهم در این جا است كه تولید برق دو كشور مورد بحث توسط زغال سنگ پاسخگوی نیازهای آن ها نیست و روی آوردن بسیاری شركت ها به مولدهای برق شخصی باعث افزایش تقاضای نفت گردیده است. در هند، یعنی جایی كه مصرف سرانه برق كمتر از ۵۰% مصرف چینی ها است، تقاضای افزایش تولید انرژی در سال های اخیر رشد بالای ۱۰ درصد داشته است.
این وضعیت به اقتصاد هند ضربه وارد كرده، صاحبان صنایع را مانند چین، وادار به راه انداختن مولدهای برق مستقل و شخصی كرده است. از سوی دیگر، در كشور هند ۴۴ درصد مردم به شبكه سراسری برق متصل نیستند و دولت مركزی كه متصدی بخش انرژی است، تحت فشار شدیدی برای گسترش خدمات خود در این بخش است، ولی راه حل در خصوصی شدن سیستم توزیع برق در مكان های مختلف این كشور وسیع است.
امروزه بزرگ ترین مسأله فراروی چین و هند در عرصه انرژی، افزایش میزان استفاده از زغال سنگ و جایگزینی دیگر منابع تأمین انرژی در آینده به جای آن است. پاسخ به این مسأله، اثر عمده ای بر كیفیت زندگی در چین و هند خواهد داشت ولی از آن جایی كه این دو كشور بزرگ ترین بازار فناوری های جدید تأمین انرژی خواهند بود، تصمیم های آن ها نقش بسزایی در مسائل آینده انرژی جهان خواهد داشت.(جدول شماره ۲)
تاكنون سیاست انرژی دو كشور مذكور به طرف نفت معطوف شده بود، ماده ای كه اصلی ترین منبع انرژی و بزرگ ترین بازار موادخام دنیا را تشكیل می دهد. مصرف نفت هند از ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۴ ، ۲ برابر شده و به ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار بشكه در روز رسیده است. همچنین مصرف نفت چین از ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۴ نیز ۲ برابر شده و به ۶ میلیون و ۷۰۰ هزار بشكه در روز بالغ گردیده است. طبق آمار موجود، هند هنوز بازیگری اصلی در بازار انرژی جهان محسوب نمی شود ولی چین از نیمه دوم دهه ۱۹۹۰ از خودبسندگی نسبی در عرصه انرژی خارج شده و از ژاپن كه دومین واردكننده بزرگ نفت است، سبقت گرفته است. اگرچه میزان واردات نفت چین هنوز با میزان واردات آمریكا فاصله زیادی دارد، ولی تحولات اخیر این واقعیت را روشن ساخته كه چین تأثیر بسزایی بر بازارهای نفت در دهه های پیش رو دارد.
افزایش چشمگیر مصرف نفت در جهان هنگامی پدید آمد كه تولید اضافی نفت و ظرفیت های پالایش به طور بی سابقه ای پائین بود و بنابراین موجب رسیدن قیمت نفت به بشكه ای ۷۰ دلار در سال ۲۰۰۵ گردید. در چین در حالی كه حقوق كارمندان ماهانه كمتر از ۳۰۰ دلار است، افزایش قیمت سوخت موجب كسادی بازار خودرو شده است. جالب است كه بسیاری از كارشناسان علت افزایش قیمت نفت را تقاضای چین برای این محصول می دانند ولی باید دانست در سال های گذشته، موارد مشابه افزایش تقاضا مانند هم اكنون موجب افزایش قیمت ها نگردیده بود. همچنین اگرچه شماری از مدیران بخش نفت معتقدند افزایش قیمت های نفت موقتی است و توسط عوامل بازار تعدیل می شود، بسیاری از تحلیلگران معتقدند افزایش در تولید نفت تنها تا یك دهه دیگر امكان دارد و پس از آن به طور تدریجی كاهش می یابد.
در این میان كشورهایی كه در آستانه ورود جدی به بازار نفت هستند و همچنین آن دسته از كشورهایی كه مصرف كنندگان عمده این محصول می باشند با افقی ناامیدكننده روبه رویند. برای مثال، باید دانست چین و هند در مقایسه با آمریكا به ترتیب هركدام تنها به طور سرانه یك پانزدهم و یك سیزدهم این كشور نفت مصرف می كنند. بنابراین اگر مصرف این كشورها به نیمی از سطح مصرف كنونی آمریكا برسد، این ۲ كشور به تنهایی روزانه ۱۰۰ میلیون بشكه نفت نیاز خواهند داشت؛ در حالی كه در سال ۲۰۰۵ كل میزان مصرف نفت جهان ۸۵ میلیون بشكه در روز بوده است.
از سوی دیگر، برآوردها نشان می دهد كه میزان مصرف نفت جهان در سال ۲۰۵۰ ، ۲۰۰ میلیون بشكه در روز خواهد بود. كه به نظر تعداد كمی از زمین شناسان، شاید منابع موجود نصف این مقدار مصرف را بتواند تأمین كند.
با توجه به موارد بالا، می توان دریافت كه افزایش وابستگی چین و هند به نفت تا چه حد مخاطرات اقتصادی و امنیتی برای این دو كشور دارد. به ویژه كه عمده نفت مصرفی این دو كشور از منطقه بحران خیز خاورمیانه تأمین می شود. در همین راستا، دولت های چین و هند مدتی است كه در مناطق دورافتاده دنیا مثل سیبری و سودان سرمایه گذاری های كلانی انجام داده اند.
ولی مناطقی از دنیا كه هنوز مورد اكتشاف قرار نگرفته اند به طور متناوب بی ثبات هستند. همچنین فواصل دوری كه نفت مورد نیاز این كشورها باید از آنجا حمل شود به معنی افزایش قیمت تمام شده نفت است.
در ادامه، لازم به ذكر است كه با وجود راه اندازی بزرگ ترین طرح های انرژی هسته ای در طول تاریخ در دو كشور مذكور، براساس پیش بینی های موجود، در سال ۲۰۲۰ هیچ كشوری بیش از ۵ درصد برق خود را نمی تواند از راه انرژی هسته ای تأمین كند.
بنابراین، تنها راه باقی مانده برای تأمین انرژی چین و هند استفاده از منابع انرژی قابل تجدید مثل خورشید، باد و فضولات زیستی است. این ۲ كشور فضای زیادی برای فعالیت در این عرصه دارند و سرمایه گذاران داخلی، خارجی و منافع سیاسی دو كشور به این سو جذب می شود.
چین با راه اندازی مولدهای انرژی بادی كوچك و نیروگاه های «بیوگاز» در مناطق دور افتاده این كشور بزرگ گام های بزرگی در این راه برداشته است. این كشور هم اكنون ۷۵ درصد نیروی برق خورشیدی برای گرم كردن آب را تولید می كند و با این حركت ۱۰% نیاز خود در این عرصه را برطرف ساخته است. هند نیز سابقه ای طولانی در تولید انرژی از منابع تجدید حیات پذیر دارد. این كشور در سال ،۲۰۰۵ چهارمین مولد برق بادی بزرگ دنیا را ساخت.همچنین رئیس جمهور این كشور اعلام كرده كه تولید انرژی هند از راه منابع تجدید حیات پذیر از ۵ درصد كل میزان تولید انرژی به ۲۰ تا ۲۵ درصد برسد.
ترجمه: محسن خزائی
منبع: state of the world۲۰۰۶ worldwatch Institute.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید