چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


ده فرمان برای خبرنگار شدن


ده فرمان برای خبرنگار شدن
كم كم دارد سحر می رسد و من هنوز بیدارم، برای تولد ، تولد حرفهایی كه دوست دارم بنویسمشان، برای زندانی كردن كلمات در میان صفحات سفید كاغذ و برای نوشتن از یك عشق، یك عشق همیشه بارور.
قرار بود به عنوان یك خبرنگار شاغل در مطبوعات از مصایب و سختی های روزنامه نگار شدن بنویسم و از دشواریهایی كه من و هم نسلهایم در تحریریه مطبوعات كشور با آن روبرو هستیم، از بی مهری هایی كه قدیمی ترها و آن ها كه خاك مطبوعات را خورده اند به ما می كنند و از مشكلات بسیاری كه در پیش رو هستند.اما این شاید تكراری ترین موضوعی باشد كه نویسندگان برخی از مطبوعات با رسیدن روز خبرنگار در موردش می نویسند،‌نالیدن از سختی ها و دشواریهای این حرفه و اینكه چقدر به خبرنگاران سخت می گذرد و باز كردن سفره دل و تاسف بر دهها و صدها مشكل سیاسی و اقتصادی و ... كه خبرنگاران مطبوعات با آن دست به گریبانند ، حرفهایی از جنس ناامیدی و هراس ، حرفهایی كه گفتن آنها شاید خیلی از جوانهایی را كه عشق نویسنده شدن دارند همان اول كاری بترساند و وادارشان كند تا این عشق را فراموش كنند .اینطوری بود كه بی توجه به غرولندهای بعدی دبیرتحریریه تصمیم گرفتم به جای نالیدن ازمشكلات از راههایی بنویسم كه یك نسل سومی را می تواند سریعتر به عشقش به نوشتن برساند ، به خبرنگاری، روزنامه نگاری، نویسنده مطبوعاتی شدن و.... ، برای رسیدن به اوج باید راههایی را گذراند، راههایی سخت و دشوار ، گذراندن هفت خوان با ده فرمان ...
۱- تمرین پوست كلفتی
خبرنگاری خصوصا از نوع ایرانی‌اش، از آن حرفه‌هایی است كه رابطه عجیبی با تهدید و فحش و ناسزا دارد، این یك روال جا افتاده است كه خبرنگاری موفقتر است كه فحش خور ملس تری داشته باشد، خبرنگار انتقادی همیشه در معرض این محبتها قرار دارد، هر چه نوشته هایش حساسیت برانگیزتر و جسورانه تر باشد ،تهدیدها و فحش ها هم خشن تر می شود و او باید پوستش را كلفت تر كند.
خیلی از‌ جوانهایی عشق روزنامه نگاری كه از پشت میزهای دانشگاه و یا آموزشگاهها و یا همینطوری به خاطر علاقه‌اشان به تجریریه مطبوعات می آیند، به خاطر آنكه تنها روی زیبای خبرنگاری را در فیلمها و سریالها دیده اند، از این سختی ها در اولین روزهای كاری به شدت ناامید و مایوس می شوند ، و این ناامیدی در حوزه های سیاسی و حوادث آنقدر شدید است كه خیلی ها را وادار به عقب نشینی می كند.
بسیاری از آنها در نخستین روزها دایم در مغزمان این سئوال می چرخد و می چرخد كه آیا رسیدن به این عشق ارزش مبارزه و ماندن را دارد یا اینكه بهتر است قیدش را یكسره زد و رفت دنبال حرفه ای دیگر، پشت میزنشینی و چند تا امضای بی خطر كردن خیلی راحت تر است، اما اگر به ارزش مبارزه رسیدی آنوقت بهترین تصمیم زندگیت را گرفته ای....
۲- كولینایی برای تمام فصول
شاید در خبرنگاری هیچ چیز به اندازه منحصر به فرد بودن ، خبرنگار را تندتر از پله های ترقی و شهرت بالا نمی كشد و این شهرت برای خبرنگار یعنی اینكه منابع خبری اش بالا و بالاتر برود.
برای منحصر به فرد بودن باید از دیگران متمایز شد ، با سبك نوشتن و موضوعات و حوزه‌ای كه در آن قلم می زنی، این تمایز البته بدون هزینه نیست ، هزینه هایی كه حتی تا سخت ترین لحظات می كشاندت ، اما وقتی كه متمایز شدی آنوقت دیگر پله ها را ده تا یكی طی می كنی و می شوی كولینای طاس مطبوعات......
۳- نمكدان را بشكن
روزنامه‌نگاری از آن حرفه‌هایی است كه در آن هدیه ها جایگاه ویژ‌ه‌ای دارند ، این هدیه‌ها خصوصا در چند سال اخیر كه مسئولان نقش مطبوعات و خبرنگاران را در شكل دهی افكار عمومی درك كرده اند پرمایه تر می شوند .این برگ سبزها هر اسمی كه می خواهند داشته باشند – رشوه‌های قانونی یا همان هدیه‌- ، و به هر مناسبتی كه داده شوند، فرقی نمی كند هدف از دادن همه آنها یك چیز است ، آنها همه حق السكوت غیر مستقیمی هستند برای ننوشتن مشكلاتی كه می بینید و نوشتن آنچه كه آنها می خواهند.
متاسفانه برخی از روزنامه نگاران با این هدیه های حقیر خودشان را می بازند و به خاطر نمكی كه خورده‌اند ، سعی می كنند نمك دان را نشكند و اینطوری می شود كه خودسانسوری می شود‌بزرگترین آفت مطبوعاتی ایران، خبرنگاری كه نمك گیر شود برایش همه چیز تمام می شود، نمك های اینطوری را خصوصا در اول كار نخور و اگر هم خوردی تو تنها كسی هستی كه می توانی نمكدان آلوده را بشكنی ، خودت را ارزان نفروش
۴- چوب استاد گله ، هر كی نخوره ....
عیب خیلی از خبرنگارهای نسل سومی این است كه تا پایشان به تحریریه مطبوعات می رسد اعتماد به نفسشان بد جوری گل می كند و آنوقت می خواهندتنها بر اساس چیزهایی كه در كتابها خوانده اند یك روزه همه چیزها را تغییر دهند ، در حالیكه هرگز به راههای رسیدن به آن فكر نمی كنند و آنوقت وقتی كه نمی توانند این كار را بكنند بدجوری می خورد توی برجكشان و دلسرد می شوند.
در روزنامه نگاری شاید علم و اندوخته های تئوریك اهمیت زیادی داشته باشد، اما تجربه نقشش بدجوری پررنگ است، برای روزنامه نگار شدن ، باید سالها شاگردی آدم بزرگترهای مطبوعاتی را بكنی كه همیشه فكر می كنی نصف تو هم سرشان نمی شود ، اما حقیقت این است كه تو مو می بینی و آنها چرخشش را ، پس اگر پایت به تحریریه ای رسید آرام و مطمئن قدم بردار ، تو چگوارا نیستی ....
۵- بخوان و بنویس و باز بخوان
برای نویسنده مطبوعاتی شدن ،باید خواند و نوشت ، خیلی از‌ نویسندگان مطبوعاتی به محض اینكه در تجریریه یك روزنامه یا مجله جا خوش می كنند و تشویقهای سردبیرشان را می شنوند ، فكر می كنند شده اند مركز دنیای نویسندگی و آنوقت دیگر هیچكس را در سطح خودشان قبول ندارند، در حالیكه برای تكامل نویسندگی باید خواند و نوشت و خواند و نوشت ، یك نویسنده مطبوعات باید هر روز بداند كه دیگر رقبایش از چه نوشته اند و هر روز و هر روز بنویسد و خودش را نقد كند، خواندن رمال و فیلمنامه جزء لاینفكی برای نویسنده مطبوعاتی موفق شدن است.
۶- دیدن نیمه پر لیوان
در روزنامه نگاری لحظاتی پیش می آید كه دلت از همه چیز می گیرد از تمام سختی ها و مشكلاتی كه مثل هفت خوان رستم روبرویت صف كشیده‌اند و دشواریهایی كه بر سرت آوار می شوند از نبود امنیت شغلی و اینكه هنوز این حرفه در بین مردم جا نیفتاده است، اما اگر این فاز برایت خیلی طول بكشد ، شاید مجبور شوی قید همه چیز را یكسره بزنی و عشقت را برای همیشه فراموش كنی ، یك بازنده همیشگی ، وقتهایی كه تردید تمام زندگیت را می گیرد خیلی زود همه چیز را به فراموشی بسپار و به خوبی های این حرفه و نیمه پر لیوان روزنامه نگاری فكر كن
۷- ماهی آزاد باش
یك نویسنده تازه كار مطبوعاتی برای آنكه در كارش موفق باشد، باید هیچ جا لنگر نیندازد و جا خوش نكند، جاخوش كردن در تحریریه یك روزنامه یا مجله یعنی رسیدن به آخر كار، تازه كارهای موفق مطبوعاتی، آنهایی هستند كه هیچ وقت خودشان را در قید و بند یك روزنامه محصور نمی كنند، آنها به روزنامه های مختلف سرك می كشند و شرایط هر روزنامه را می سنجند و آنوقت بهترین شرایط را انتخاب می كنند .....
۸- انتقاد پذیر باش
اصلی ترین وظیفه یك روزنامه نگار انتقاد كردن است, انتقاد به همه ناراستی ها و كجی هایی كه وجود دارد از سوی هركس و به هر شكلی باشد.با این حساب خیلی بد است كه یك روزنامه نگار خودش انتقاد پذیر نباشد, انتقاد پذیری حتی در شكل خیلی افراطیش برای یك روزنامه نگار حسن به حساب می آید, متاسفانه انتقاد پذیری در بسیاری از روزنامه نگاران در همان سن جنینی باقی می ماند و هیچوقت رشد نمی كند و به این خاطر بسیاری از آنها كه دیگران را در معرض تندترین انتقادات قرار می دهد, خودش با كوچكترین انتقادی از كوره به در می رود.اگر می خواهی یك روزنامه نگار موفق باشی انتقاد پذیر باش تا توانایی آن را داشته باشی تا به دیگران انتقاد كنی.
۹- پول خودش می آید
جوانهایی كه وارد مطبوعات می شوند ، هنوز چند ماه از ورودشان نگذشته ،هوس پول بدجوری مغزشان را پر می كند، نكته خیلی عجیب این است كه چطوری آدمهایی كه با عشق وارد این حرفه شده‌اند، هنوز جایشان را محكم نكرده اند هوس پولهای قلمبه می آید به سراغشان، البته در روزنامه نگاری هم مثل هر حرفه دیگری پول و دستمزدها حرف اول را می‌زند، اما در اینجا هم باید چند وقتی شاگردی كرد تا پول استادی را بتوان گرفت ، اگر از همان اول تمام وقت و فكرت را صرف دستمزد كنی روزنامه نگار موفقی از آب درنمی آیی، كمی صبر كن پول خودش می آید
۱۰- فردا دیر است
اگر هوس روزنامه نگار شدن به كله ات زده ، هی این دست و آن دست نكن، هی كار را برای فردا نینداز، مطمئن باش كه تو هم می توانی تنها به جای خواندن روزنامه ها و مطبوعات خودت یك نویسنده حرفه ای بشوی ، پس از همین امروز شروع كن,نسل سوم جای خیلی خیلی خوبی است...

منبع: سایت خبرنگار
منبع : پایگاه‌اطلاع رسانی‌علوم ارتباطات‌ایران