سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

واقعیت‌های اقتصاد سیاسی بین‌المللی


واقعیت‌های اقتصاد سیاسی بین‌المللی
برگزاری اجلاس گروه ۲۰ در لندن در اول آوریل ۲۰۰۹ (۱۳ فروردین ۱۳۸۸) در پاسخ به بحران مالی اخیر و توافق کشورهای شرکت‌کننده در این اجلاس که سهم عمده‌ای در اقتصاد جهانی دارند، نقطه عطفی در مناسبات اقتصاد سیاسی بین‌المللی است. در این اجلاس، علیرغم اختلافات اولیه، کشورهای شرکت‌کننده توافق کردند که با افزایش سرمایه صندوق بین‌المللی پول و سیاست‌های هماهنگ برای بازگرداندن رشد اقتصادی، ایجاد اعتماد در بازارهای مالی، تحکیم موسسات چندجانبه بین‌المللی، تقویت مقررات و مقاومت در مقابل حمایت‌گرایی اقتصادی، بحران کنونی مالی را مهار کنند. تعهد به اختصاص ۱/۱ تریلیون دلار به صندوق بین‌المللی پول در این راستا جلب‌نظر می‌کند. در مورد اجلاس لندن، از زوایای گوناگونی بحث شده است و بعضا به تظاهرات ضدجهانی شدن که در حاشیه و در تقابل با اجلاس دولتی برگزار گردیده، مورد توجه خبری گسترده قرار گرفته است، اما یک پرسش اساسی نیاز به طرح و یافتن پاسخ مناسب دارد و آن ارتباط این اجلاس با واقعیت‌های نوین اقتصاد سیاسی بین‌المللی است. چه واقعیت‌هایی این اجلاس را شکل داده و چه واقعیت‌هایی در پی آن اجلاس در اقتصاد سیاسی بین‌المللی قابل شناسایی هستند؟‌
جهانی شدن و پی‌آمدهای اقتصادی آن عمده‌ترین واقعیت است. به قول<مویزس نیم‌> Moises Naim سردبیر مجله سیاست خارجی(‌‌Foreign Policy) در شماره مارس و آوریل ۲۰۰۹ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۸) این مجله، جهانی شدن از نظر مخالفین آن، علت بحران و سقوط مالی، رشد نابرابری، تجارت غیرعادلانه و ناامنی است. در نظر موافقین، جهانی شدن، راه‌حل همگی مسائل فوق‌الذکر است. ماورای این دیدگاه‌های موافق و مخالف، واقعیت جهانی شدن، غیرقابل تردیدو بحث است. جمع شدن کشورهایی مثل برزیل، چین، هند، عربستان در کنار کشورهای کلاسیک صنعتی موسوم به گروه هفت، نشانگر واقعیت‌های جهانی شدن اقتصاد در گوشه و کنار جهان است. این عبارت از بیانیه اجلاس لندن که <یک بحران جهانی نیازمند راه‌حل جهانی است>، منعکس‌کننده واقعیت فوق است، به عبارت دیگر در مورد ریشه بحران مالی اخیر بحث‌های فراوان و متفاوتی شده، ولی در مورد پی‌آمدهای جهانی آن، اتفاق‌نظر وجود دارد. ‌
واقعیت دیگر، برآمدن قدرت‌های نوین اقتصادی با پی‌آمدهای سیاسی - بین‌المللی است. در حقیقت اجلاس لندن تایید دستاوردهای قدرت‌های جدید نظیر هند و چین است، اما نباید فراموش کرد که این برآمدن جهانی، در درون و در قالب سیستم بین‌المللی و نهادهای مالی آن و در راس آن صندوق بین‌المللی پول می‌باشد. صندوق بین‌المللی پول که بخشی از سامانه موسوم به <برتون وودز‌> Bretton Woods در کنار بانک جهانی و سازمان جهانی تجارت است، علیرغم عضویت گسترده جهانی، در بعد تصمیم‌گیری‌های اصلی، بر حلقه معدود و محدودی از کشورهای غربی استوار است. اکنون سهم بازیگرانی مثل چین در این صندوق افزایش می‌یابد. معنای سیاسی آن، همراهی بیشتر چین با چارچوب‌های حاکم بین‌المللی است.
علاوه بر مسائل فوق، واقعیت دیگری که جلب توجه می‌کند، همکاری و همراهی بازیگران اصلی اقتصاد جهانی در اجلاس لندن در رسیدن به راه‌حل میانه است، توضیح آنکه آمریکا، در بحران کنونی بر برنامه‌های محرک اقتصادی(‌‌economic stimulus) - و تزریق پول توسط دولت تاکید داشته و خواهان آن بود که بقیه قدرت‌های صنعتی نیز در این مسیر گام بردارند. این مسیر که افزایش هزینه‌های دولتی را در بر دارد به کسر بودجه می‌انجامد، ولی افزایش هزینه‌های دولتی، محرکی برای جلوگیری از رکود قلمداد می‌گردد. کشورهایی چون فرانسه و آلمان در اجلاس بر محکم کردن مقررات و نقش نظارتی دولت برای کنترل و بهبود شرایط پافشاری می‌کردند. تنش‌های این دو دیدگاه در قبل از اجلاس سران، حتی امکان خروج فرانسه از جلسه سران را نیز به پیش کشیده بود، اما نهایتا عناصری از هر دو دیدگاه در بیانیه نهایی منعکس گردید و این دقیقا بازتاب دیپلماسی چند جانبه، مذاکره و بده‌‌‌‌و بستان‌های مختلف برای رسیدن به توافقی عمومی است. به عبارت دیگر، آمریکا با اروپا و دیگران با این دو کنار آمدند و نتیجه، شکل‌گیری نهادی جدید در مناسبات اقتصادی سیاسی بین‌المللی با عنوان گروه ۲۰ است که پیوند خورده با سایر نهادها بوده و چارچوبی برای دادن نقش مشارکتی به بازیگران جدید است.
<نیل فرگسن‌> Neil Ferguson استاد دانشگاه هاروارد در کتاب جدیدالانتشار خود با عنوان <برآمدن پول: تاریخ مالی جهان>(‌‌The Ascent of Money: A Financial History of the World) به روشنی بیان می‌دارد که مناسبات مالی بین‌المللی، تابع متغیرهای فراوان و گسترده اقتصادی و غیراقتصادی از جنگ گرفته تا تغییر ذائقه عمومی مصرف‌کنندگان بوده است. بحران مالی کنونی جهان سرمایه‌داری، بر همین منوال در حال شکل دادن به مناسبات جدیدی در اقتصاد سیاسی بین‌المللی است که <فیلیپ استیفن>، Philip Stephen در روزنامه گاردین ۲ آوریل (۱۴ فروردین ۸۸) بدرستی اجلاس لندن را <چند جانبه‌گرایی در جهان چند قطبی> می‌نامد. با این همه، عمق بحران به گونه‌ای است که این پرسش هنوز باقی خواهد ماند که آیا نهادهای جدید، می‌توانند زخم عمیق اقتصاد سرمایه‌داری را التیام بخشند؟
نویسنده: سید محمد کاظم سجادپور
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید