دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

لولیتا - lolita


سال تولید : ۱۹۹۷
کشور تولیدکننده : آمریکا و فرانسه
محصول : ماریو کاسار و جوئل ب. مایکلز
کارگردان : ایدریان لین
فیلمنامه‌نویس : استیون شیف، برمبنای رمانی نوشته ولادیمر نابوکوف
فیلمبردار : هوارد اترتن و استیون اسمیت
آهنگساز(موسیقی متن) : انیو مویکونه
هنرپیشگان : جرمی آیرونز، ملانی گریفیث، فرانک لانگلا، دامینیک سوین، سوزان شپرد، کیت ردین و جون گلاور.

نوع فیلم : رنگی، ۱۳۷ دقیقه.


نیوانگلند، سال ۱۹۴۷. ̎پروفسور هامبرت̎ (آیزونر)، محقق انگلیسی میان سالی که دنبال اتاقی برای اجاره می‌گردد، به خانه ̎شارلوت هیز̎ بیوه (گریفیث) می‌رود و با دیدن دختر دوازده سالهٔ او ̎لولیتا̎ (سوین)، به یاد دختری می‌افتد که در چهارده سالگی دل‌باخته‌اش شده و از دستش داده بود. اتاق را اجاره می‌کند و نزد آنان می‌ماند. کم‌کم ̎هامبرت̎ که عشق گم‌شده‌اش را در ̎لولیتا̎ بازیافته،درگیر هوسی آتشین به دخترک می‌شود و از آن طرف هم ̎شارلوت̎ به ̎هامبرت̎ دل می‌بندد. وقتی ̎لولیتا̎ به اردو می‌رود، ̎شارلوت̎ علاقه‌اش را به ̎هامبرت̎ اعتراف می‌کند و ̎هامبرت̎ نیز فقط به خاطر این که به ̎لولیتا̎ دسترسی داشته باشد با او ازدواج می‌کند. وقتی ̎شارلوت̎ در تصادفی کشته می‌شود، ̎لولیتا̎ دیگر هیچ کس را ندارد جز ̎هامبرت̎ . ̎ هامبرت̎ او را از اردو بر می‌دارد، به او نزدیک می‌شود، و برای این‌که راز ممنوع‌شان فاش نشود، دخترک را از این شهر به آن شهر، و از این هتل به آن یکی می‌کشاند. اما سرانجام ̎لولیتا̎ به کمک ̎کیلتی̎ (لانگلا)، نمایش‌نامه‌نویسی که به راز آنان پی برده و در تعقیب‌شان است، از دست ̎هامبرت̎ می‌گریزد و جست‌وجوی دیوانه‌وار او برای یافتن ̎لولیتا̎، به‌جائی نمی‌رسد. سه سال بعد ̎هامبرت̎ در هم شکسته نامه‌ای از ̎لولیتا̎، به جائی نمی‌رسد. سه سال بعد، ̎هامبرت̎ در هم شکسته نامه‌ای از ̎لولیتا̎ دریافت می‌کند و می‌فهمد که او با جوان فقیری عروسی کرده، آبستن است و حالا از او کمک مالی می‌خواهد. ̎هامبرت̎ به دیدن ̎لولیتا̎ می‌رود، نام رباینده‌اش را از زبانش می‌کشد، و وقتی ̎لولیتا̎ حاضر نمی‌شود دوباره با او زندگی کند، همه پول‌هایش را به او می‌دهد و سراغ ̎کیلتی̎ می‌رود و او را می‌کشد. کمی بعد، ̎هامبرت̎ در زندان و ̎لولیتا̎ وقت زایمان می‌میرند.
● پس از اقتباس دست و پا بسته (به‌دلیل سانسور وقت)، بی‌رنگ و روح (به‌خاطر نگاتیو سیاه و سفید، به‌جای جهان فقط رنگی رمان)، و (به‌رغم تلاش بازیگران) کم حس و حال استنلی کوبریک از شاهکار نابوکوف، این برداشت دست و دل‌باز، غرفه نور و رنگ، و احساساتی لین، با این‌که باز نشان می‌دهد سحر و جادوی جاودانی کتاب چقدر در سینما دست نیامدنی است باز اما، به خاطر شخصیت‌های باورکردنی و هم دلی برانگیز (به‌خصوص ̎هامبرت̎ و ̎لولیتا̎) و به‌رغم برداشت ساده شدهٔ فیلم‌نامه از روایت روابط پیچیده رمان، اما به‌دلیل فضاسازی پر جزئیات و کارشده‌اش (نتیجه همکاری کریس شریور/ طراح صحنه، جودیانا مارکووسکی / طراح لباس و اترتن/ فیلم‌بردار)، به حال و هوای کتاب نزدیک‌تر می‌شود. لین البته برای نشان دادن این عشق ممنوع در بند محدودیت‌های اخلاقی دورهٔ فیلم قبلی نبوده و به هر حال با سانسور کنار آمده ـ فیلم که از همان شروع تولید جنجال برانگیخت، سر آخر با حذف صحنه‌هائی از آن (که در انتهای نسخهٔ DVD فیلم، البته جدا و نه سرجاهایش در فیلم، آمده) آرام بر ژرده رفت ـ اما برای ساختن بهشت و جهنم آمیخته رمان و درآوردن این آمیزه مضحکه و فاجعه، ترفند یا حتی کلک سینمائی در خوری هم کشف یا جور نکرده، و فیلم سرانجام نه به دلیل کلیتی منسجم مثلاً، که به خاطر تک لحظه‌های تکان‌دهنده‌اش به یاد می‌ماند: آشنائی ̎هامبرت̎با ̎لولیتا̎ در باغ گل‌های سوسن ̎شارلوت̎، مرگ ̎شارلوت̎ ردیف آدامس‌های رنگ‌وارنگ ̎لولیتا̎ چسبیده زیر داشبورد ماشین ̎هامبرت̎، شب اول ̎هامبرت̎ و ̎لولیتا̎ آخرین دیدارشان، و سنجاق سر ̎لولیتا̎ لای انگلشتان خونی ̎هامبرت̎.