چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

انقلاب سوم؛ نگاهی به انتخاب مردم در حماسه سوم تیر


در این نوشتار صرف‌نظر از ریشه‌ها و پیامدهای حضور غرور‌آفرین و گستردهٔ مردم در این حماسهٔ بزرگ، چند كلمه‌ای در بارهٔ دستاوردهای برگزیده شدن آقای دكتر احمدی‌نژاد سخن به میان خواهد آمد. حماسه‌های پی در پی بیست و هفتم خرداد و سوم تیر هشتاد و چهار، هم از نظر انتخابات شایستهٔ بررسی و تحلیلی همه‌جانبه است و هم از منظر انتخاب.
در این مقاله با اشاره‌ای به ضرورت بازشناسی عوامل آشكار و پنهان حضور چشمگیر مردم در این انتخابات، دستاوردهای انتخاب مردم در هشت بند به شرح زیر مورد بررسی اجمالی قرار گرفته است: تثبیت و تداوم جوهرهٔ اصلی انقلاب اسلامی، فراهم آمدن فرصتی تاریخی و طلائی برای تدوین الگوی توسعهٔ‌ دین‌محور و اجرای آن، نهادینه شدن اهتمام مسؤولان به مطالبات دینی مردم، كاهش فاصلهٔ میان مردم و حكومت، متناسب شدن خواسته‌های مسؤولان اجرایی با ظرفیت پستهای مدیریتی، تحول اقتدارگرایانهٔ تعاملات خارجی، حل پاره‌ای مشكلات كه در شرایط طبیعی نیازمند هزینه‌های سنگین است و آشكار شدن ضرورت همپایی روحانیان و علمای دین با واقعیات جامعه. در پایان مقاله نسبت به دو آفت پیدایش اختلافاتی نو در بین نیروهای انقلاب و در هم‌آمیختگی مردم‌گرایی با عوام‌زدگی هشدار داده شده است.
مَن عمِل صالحاً مِن ذَكَر أو أنثی و هو مؤمن فَلَنُحییَّنه حَیوه طیّبه و لَنَجزینهم أجرَهم بأحسن ما كانوا یَعمَلون (نحل، ۹۷)
هر كه عملی صالح انجام دهد، مرد یا زن، و در آن حال ایمان داشته باشد، به طور قطع او را به حیاتی پاك زندگی می‌بخشیم و به یقین آنها را به بهترین كاری كه انجام می‌دادند پاداش خواهیم داد.
تأخیر متعارف و ناخوشایند انتشار شماره‌های اندیشهٔ صادق این بار با حادثه‌ای مقارن شد كه دغدغه و نگرانی تأخیر را زدود و سبب شد آن را به فال نیك بگیریم. سرمقالهٔ پیش‌بینی شده برای این شماره از مجله پیرامون بایستگی‌های مطالعات تاریخی در دوران معاصر و ضرورت تنقیح مبانی و تعیین گستره‌های و راهكارهای تقویت آن بود، اما آن چه در سوم تیر به وقوع پیوست و سرفصل نوینی را در تاریخ انقلاب اسلامی گشود، به درجه‌ای از اهمیت و شگفتی بود كه شایسته دیده شد سرمقالهٔ مورد نظر به كناری نهاده شود و هر چند به شتاب و به اختصار چند كلمه‌ای در بارهٔ این انتخابات و این انتخاب نوشته شود.
حضور چشمگیر مردم در هر دو مرحلهٔ‌ انتخابات ریاست جمهوری، با وجود زمینه‌ها و عوامل فعال بازدارنده‌ای كه می‌توانست مایهٔ نگرانی‌هایی باشد، ریشه‌های تاریخی و سیاسی مشخصی دارد كه در جای خود باید به بررسی گذاشته شود و در اینجا تنها به این نكته اشاره می‌كنم كه فراتر از همهٔ عواملی كه می‌توان برای انگیزهٔ حضور مردم در انتخابات و انگیزهٔ نوع انتخاب آنها برشمرد، باید اذعان كرد كه به نظر می‌رسد به یمن اخلاص و بصیرت امام رحمه الله در افشاندن بذر انقلاب و به بركت وجه ولائی این نظام و به یمن خون شهیدان، گویی این انقلاب همواره از نوعی عنایات خاصه الهی و مدیریت پنهان و هدایت شده‌ای از سوی بقیه‌الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف برخوردار بوده است كه فهم مقاطع و حوادث مهم و سرنوشت در تاریخ انقلاب همانند فهم لایه‌های پنهان و ناشناختهٔ انقلاب بدون توجه به این ویژگی میسور نیست.
در این نوشتار صرف‌نظر از ریشه‌ها و پیامدهای حضور غرور‌آفرین و گستردهٔ مردم در این حماسهٔ بزرگ، چند كلمه‌ای در بارهٔ دستاوردهای برگزیده شدن آقای دكتر احمدی‌نژاد سخن به میان خواهد آمد. حماسه‌های پی در پی بیست و هفتم خرداد و سوم تیر هشتاد و چهار، هم از نظر انتخابات شایستهٔ بررسی و تحلیلی همه‌جانبه است و هم از منظر انتخاب. موضوع بحث ما نیز بیش از آن كه انتخابات باشد، انتخاب است و با یاری خداوند در بارهٔ دستاوردهای این انتخاب سخن خواهیم گفت و البته تأملاتی آسیب‌شناسانه را نیز از نظر دور نخواهیم داشت.
●تثبیت و تداوم جوهرهٔ اصلی انقلاب اسلامی
امام خمینی رحمه الله علیه تسخیر لانهٔ جاسوسی را انقلاب دوم و انقلابی بزرگتر از انقلاب اول نامیدند، و راز این نام‌گذاری را شاید در این نكته بتوان دید كه با تسخیر سفارت امریكا، فضائی فراهم شد تا لایه‌ای دیگر از انقلاب كه پیش از این امكان بروز و تجلی نیافته بود، تجلی یابد و جهت‌گیری ضدپهلوی انقلاب اكنون به روشنی به ضدیت با پشتوانهٔ رژیم پهلوی یعنی امریكا تبدیل شود. به بیان دیگر به یمن این حركت انقلابی دانشجویان پیرو خط امام، هم راه پیشین انقلاب تثبیت شد و هم انقلاب كمال یافت و در فضایی نو و جدید و فراخ‌تر نقش‌آفرینی نمود. از این منظر می‌توان حماسهٔ سوم تیر ۱۳۸۴ را انقلاب سوم نامید، چه هم مسیر اصلی اسلام‌خواهی و عدالت‌طلبی انقلاب را بار دیگر تثبیت كرد و همهٔ پندارها و امیدهای واهی غیر را زدود و هم انقلاب را به مرحله‌ای كمال یافته‌تر رساند، مرحله‌ای كه با اقتدار تمام، امكان توجه عمیق به همهٔ آموزه‌های دینی را در سطوح كلان و خرد برنامه‌ریزی و مدیریت كشور فراهم آورده است. مرحله‌ای كه در آن می‌توان با كنار هم نهادن جوانه‌ها و شاخه‌های پراكندهٔ اندیشه‌ها و نظریه‌های دین‌محور و بومی دسته‌گل توسعه‌ای دین‌محور را نه تنها به این مردم خوب و نجیب بلكه به دیگر جویندگان الگوهای جایگزین توسعه هدیه كرد. امید است هم مسؤولان و هم مردم با بصیرتی نافذ این مرحلهٔ نوین را فهم و به اقتضای آن رفتار كنند.
●فراهم آمدن فرصتی تاریخی و طلائی برای تدوین الگوی توسعهٔ‌ دین‌محور و اجرای آن
پس از پایان یافتن جنگ تحمیلی و شروع دوران سازندگی، تدوین برنامه‌های میان‌مدت توسعه ( برنامه‌های پنج‌ساله ) نیز شروع شد. یكی از مهمترین و محوری‌ترین محورهایی كه همواره ذهن و دل نخبگان اسلام‌خواه و عدالت‌طلب را به خود مشغول كرده بود، عدم تناسب روح حاكم بر برنامه‌های توسعه و بخشی از مفاد آن با جهت‌گیریهای قانون اساسی و ارزشهای اجتماعی اسلامی و انقلابی بود. گرچه هنوز در بارهٔ‌ نظریه و مدل توسعهٔ‌ بومی متناسب با باورهای اسلامی و ارزشهای انقلابی وفاق اندیشه‌ای بین صاحب‌نظران وجود ندارد، ولی اگر به خود اجازه دهیم كه این الگوی جایگزین را الگوی توسعهٔ دین‌محور بخوانیم، اكنون فرصتی طلایی و استثنائی برای تدوین مبانی و تبیین ابعاد و طراحی مدل توسعهٔ دین‌محور ـ كه بلاشك باید مورد وفاق اكثریت نسبی صاحب‌نظران توسعه دارای دغدغه‌های دینی و ملی و عدالت‌خواهانه در داخل كشور باشد ـ فراهم آمده است. مهمترین ویژگی این الگو كارایی آن برای تحقق سند چشم‌انداز بیست‌سالهٔ‌ كشور است. در این باره در فرصتی دیگر باید به تفصیلی بیشتر سخن گفت.
●نهادینه شدن اهتمام مسؤولان به مطالبات دینی مردم
شعارها و برنامه‌های انتخاباتی كاندیداهای ریاست جمهوری در چند انتخابات اخیر ـ متأثر از برداشتهایی نادرست از جامعهٔ‌ اسلامی ایران ـ رنگ و بوی دینی خود را كمابیش از دست داده بود و به همین دلیل برآوردن مطالبات دینی مردم عملاً در دستور كار رؤسای جمهور نبود و یا جایگاهی شاخص و برجسته در كارنامهٔ آنها نداشت. اكنون كه عامهٔ مردم به كاندیدایی تمایل نشان داده‌اند كه شعارها و برنامه‌های اعلام شدهٔ او بیش از دیگر كاندیداها رنگ و بوی دینی داشته‌ است، لاجرم تلاش و وظیفهٔ‌ مسؤلان اجرایی برای پاسخگویی به این مطالبات نیز كه اكنون ضرورتی قانونی یافته است باید روندی تعریف شده و نهادینه بیابد. به نظر حقیر مطالبات عدالت‌محور مردم در این دوره خاستگاهی دینی داشت و نباید آنها را مقوله‌ای جدا از مطالبات دینی شمرد. روشن است كه مطالبات دینی مردم، بستر و زمینه و جوهرهٔ مطالبات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آنها هم هست و به همین دلیل واكنش هوشمندانهٔ مردم به شكل‌گیری تدریجی یك طبقهٔ‌ اشرافی جدید كه رهبر معظم انقلاب پیش از این در بارهٔ آن هشدار داده بودند، در همین چارچوب قابل فهم است.●كاهش فاصلهٔ میان مردم و حكومت
افزایش فاصلهٔ میان مردم و حكومت كه از سوی برخی كاندیداهای محترم ریاست جمهوری نیز مورد توجه قرار گرفته بود می‌توانست به یك نگرانی جدی در نظام جمهوری اسلامی تبدیل شود. ولی میزان و چگونگی مشاركت مردم در هر دو مرحلهٔ انتخابات و همگرایی نسبی آحاد مردم در انتخاب نامزد مورد نظر، نشان از احساس شخصیت عامهٔ مردم و روحیه یافتن آنها و كاهش چشمگیر و یك بارهٔ‌ این فاصله و احساس نزدیكی دوبارهٔ قاطبهٔ مردم نسبت به حكومت و حاكمان می‌باشد. دانستن قدر این نعمت و شكر‌گزاری آن، وظایف جدید و مضاعفی را بر دوش مسؤولان می‌نهد كه امید است متوجه و متفطن آن باشند.
●متناسب شدن خواسته‌های مسؤولان اجرایی با ظرفیت پستهای مدیریتی
شاید یكی از مشكلات كشور در تجربهٔ پس از پیروزی انقلاب فراتر بودن خواسته و انتظار و یا رفتار مسؤولان اجرایی و یا طرفداران آنها از ظرفیت قانونی تعیین شده رای پستهای مدیریتی بود؛ به عنوان مثال شاید بتوان به نمونه‌هایی متعدد اشاره كرد كه رئیس قوهٔ مجریه و یا نامزد تصدی این مسؤولیت، به اقدامات و طرحهایی فراتر از حد قوهٔ‌ مجریه و ورود به ساحت سیاست‌گذاریهای كلان می‌اندیشیده است و یا مطابق آن رفتار می‌كرده است. و اكنون به نظر می‌رسد از جمله دستاوردهای این انتخاب، ایجاد تناسب بین نگرش و توقعات مسؤولان اجرایی با مسؤولیت آنهاست و إن شاء الله هر پست مدیریتی در جایگاه واقعی و قانونی خود آرام و قرار خواهد یافت.
●تحول اقتدارگرایانهٔ تعاملات خارجی
شاید به دنبال این انتخابات و این انتخاب، در كوتاه مدت جوسازی‌های تبلیغاتی خارجی علیه مردم و منتختب مردم شدت بگیرد ولی اولاً به نظر می‌رسد این جوسازی‌ها حتی در كوتاه مدت نیز به یك فشار خارجی علیه نظام تبدیل نشود و ثانیاً در فاصله‌ای إن‌شاء الله نه چندان طولانی این جوسازی‌ها نیز فروكش كند، چه نیاز آنها به ما بیش از نیاز ما به آنهاست.
از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تاكنون، كدام مقطع را می‌توان را یافت كه دشمنی امریكا با ملت ما و انقلاب ما كاسته شده باشد كه این خیال خام را در سر بپرورانیم كه اگر شرایطی دیگر پدید می‌آ‌مد و مثلاً انتخابات نتیجه‌ای دیگر می‌یافت، از دشمنی امریكا و اسرائیل با ما كاسته می‌شد. در نگاهی بیرونی، نتیجهٔ انتخابات اخیر از پیروزی انقلاب و تسخیر لانهٔ جاسوسی ـ كه امام آن را انقلاب دوم نامید ـ كم‌ اهمیت‌تر بود، و همان طور كه در دو انقلاب پیشین، باز هم به تعبیر امام رحمه الله علیه امریكا هیچ غلطی نتوانست بكند، این‌ بار نیز چرخ روابط بین‌الملل بر همان مدار می‌چرخد و نباید نگران بود، در شرایط كنونی جهانی نه تنها بر توان امریكا افزوده نشده و از توان ما كاسته نشده است، بلكه برعكس موقعیت جهانی امریكا به مراتب ضعیف‌تر از دو سه دههٔ‌ پیشین و توان و موقعیت ما به مراتب محكم‌تر و استوارتر شده است، بنابراین به هیچ روی نباید توهم دخالت خشونت‌آمیز خارجی را بهانه و پوششی برای عدم بهره‌گیری مناسب از شرایط جدید قرار داد. و توجه به همین نكته و به ویژه توجه به پشتوانهٔ مردمی دولت جدید می‌تواند نقش‌آفرینی مثبت و سازندهٔ ما را در پهنهٔ جهانی تقویت نماید.
از یاد نباید ببریم كه بیش از آن كه ما محتاج روابط حسنه با دولتهای اثرگذار خارجی باشیم آنها نیازمند روابط حسنه با ما هستند و همین نكته می‌تواند برگ برنده‌ای كارساز برای ما باشد كه با رعایت عزت و مصلحت و حكمت از آن به بهترین وجه بهره‌مند شویم.
●حل پاره‌ای مشكلات كه در شرایط طبیعی نیازمند هزینه‌های سنگین است
انكار نمی‌توان كرد كه پاره‌ای اشخاص و جریانها، گاه سهم‌خواهی‌هایی غیر منطقی از نظام داشته‌اند و نیروهای مخلص انقلاب نیز همواره از این روحیه‌ها و پیامدهای احتمالی آن دل‌آزرده و نگران بوده‌اند. امید می‌رود با توجه به نتیجهٔ انتخابات و معلوم شدن وزن و جایگاه این اشخاص و جریانها، این نوع احساس‌ حق كردنها جای خود را به واقع‌بینی و درك شرایط جدید بدهد. این سخن به معنای نادیده گرفتن ضرورت بهره‌گیری از دیدگاهها و تجربیات پیش‌كسوتان انقلاب نیست.
●آشكار شدن ضرورت همپایی روحانیان و علمای دین با واقعیات جامعه
یكی دیگر از نكات قابل توجه در این انتخاب، تكرار تجربهٔ همساز نبودن دیدگاه گروهی ارجمند و شایستهٔ احترام از علما و روحانیت با گرایش عامهٔ مردم است. شگفت است كه در این انتخابات هم درست مانند انتخابات ۱۳۷۶ش. بین گرایش و توصیهٔ این گروه از علمای دین و روحانیان آنها با تمایلات و خواسته‌های عامهٔ مردم تفاوتی چشمگیر وجود داشت. ناسازگاری دیدگاه این گروه از روحانیان هم با جریانهای موسوم به دوم خرداد و هم با جریانهای ارزشی به فاصلهٔ هشت‌ سال، نگرانی دور ماندن این استوانه‌های دیانت را از متن واقعیات جامعه تشدید می‌كند. بسط این موضوع و تأملات آن را باید به فرصتی دیگر وانهاد تا مجمل‌گویی ابهام نزاید.
در كنار این دستاوردها نگرانی‌هایی هم می‌تواند وجود داشته باشد و باید بر اساس تربیتی دینی و با نگاهی انتقادی مراقب آسیبهای احتمالی جدیدی كه می‌تواند در جامعهٔ تجدید روحیه یافتهٔ دینی رخنه كند، بود. امام صادق علیه السلام یكی از نشانه‌های خیرخواهی خداوند به بندهٔ خود را بصیرت یافتن او نسبت به عیبهای خود بیان فرموده‌اند:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً زَهَّدَهُ فِی الدُّنْیَا وَ فَقَّهَهُ فِی الدِّینِ وَ بَصَّرَهُ عُیُوبَهَا وَ مَنْ أُوتِیَهُنَّ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِٔ ... (بحارالأنوار، ج۷۰، ص ۵۵، باب ۱۲۲)
از امام صادق علیه السلام نقل شده است: وقتی خداوند برای بنده‌ای خیر بخواهد او را نسبت به دنیا زاهد می‌گرداند و او را متفقه در دین قرار می‌دهد و به او نسبت به عیبهای خویش بصیرت و آگاهی می‌بخشد و هر كس از اینها برخوردار شود، خیر دنیا و آخرت را به او داده‌اند.
اگر همگرایی بین نیروهای انقلاب بار دیگر خدشه‌دار شود ـ آن گونه كه به شكلی رقیق در ایام تبلیغات انتخابات شاهد آن بودیم ـ دیگر بار تفكری انحرافی در فضای جامعه و دولت‌مردان رخنه و لانه خواهد كرد. این نگرانی، یك نگرانی حدسی و یا غیرواقعی نیست و شواهدی بر امكان بروز دوبارهٔ بیماری كهنهٔ اختلاف و ناهمدلی و چنددستگی می‌توان اقامه كرد.
●یكی دیگر از نگرانیها، نگرانی از آلوده شدن سنت ستودهٔ مردم‌گرائی به آفت نكوهیدهٔ عوام‌زدگی است
مردم‌گرایی بیشتر در حیطهٔ مسائل اقتصادی و سیاسی مطرح می‌شود و عوام‌زدگی در مسائل‌ اندیشه‌ای و فرهنگی. به نظر می‌رسد در چند سال اخیر نوعی قشری‌گری و اخباری‌گری نوین در حال شكل‌گیری و تكون است كه ریشه‌های مردمی محكمی هم دارد. طبیعی است كه مردم‌گرایی كه ویژگی اصلی هر دولت‌مرد یك حكومت اسلامی است نباید پوشش و مجالی برای تداوم حیات این نوع عوام‌زدگی و قشری‌گری به ویژه در مسائل دینی باشد. تلاش برای دور نماندن از مردم نباید به مفهوم محدود ماندن در سطح اندیشه و تفكر عامهٔ مردم باشد كه اولی سخت پسندیده و دومی سخت ناپسند است. پیامبران و ائمهٔ اطهار علیهم السلام پرچمداران زندگی مردمی و در عین حال پیشتازان مبارزه با جهل و خرافه و عوام‌زدگی بوده‌اند و اكنون نیز نخبگان و علمای دین و روشنفكران واقعی درد‌آشنا و دین‌مدار وظیفه‌ای سنگین برای تبیین مرز مردم‌گرایی و عوام‌زدگی و مراقبت برای در هم‌ نیامیختن آن دارند.
سخن را با گوهری دیگر از دریای بیكران معارف اهل بیت علیهم السلام در بارهٔ راز درازدامنی پاره‌ای دولتها و كوتاهی عمر پاره‌ای دیگر به پایان می‌بریم:
عن أبی‌عبدالله علیه السلام، قال: إن الله تعالی جعل لمن جعل له سلطاناً مده من لیالی و ایام و سنین و شهور، فإن عدلوا عن الناس أمر الله تعالی صاحب الفلك أن یبطیء بإدارته فطالت ایامهم و لیالیهم و سنونهم و شهورهم و إن هم جاروا فی الناس و لم‌یعدلوا أمر الله تعالی صاحب الفلك فأسرع إدارته و اسرح فناء لیالیهم و ایامهم و سنیهم ... (علل الشرایع، ص ۵۶۶، باب ۳۶۷)
از امام صادق علیه السلام نقل شده است كه فرمودند: همانا خداوند تعالی برای هر كه به او حكومت بخشید، مدتی مشخص از شب و روز و سال و ماه قرار داده است، اگر اینان بین مردم به عدل رفتار كنند، خداوند به گردانندهٔ فلك دستور می‌دهد گرداندن فلك را كند كند و در نتیجه روزها و شبها و سالها و ماههای آنها به درازا می‌كشد و اگر بین مردم به ستم رفتار كنند و داد نورزند، خداوند تعالی به گردانندهٔ فلك دستور می‌دهد و او گرداندن فلك را تند می‌كند و زوال شبها و روزها و سالها و ماههای آنها را آسان می‌كند....
نویسنده: محسن الویری
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید