یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


گرانی ‌تاریخی یا تاریخ گران؟!


گرانی ‌تاریخی یا تاریخ گران؟!
انگیزه اولیه پرداختن به چنین موضوعی زمانی در ذهن نگارنده شکل گرفت که یکی از نمایندگان نیروی انتظامی‌در راستای مجاب کردن بینندگان تلویزیون و شهروندان شریف برای پرهیز از خرید مال دزدی مصر بود که هیچ گرانی بی‌دلیل گران نیست و هیچ چیزی بی‌علت ارزان فروخته نمی‌شود. شاید در نگاه اول ارتباط چندانی فی‌مابین ساخت سریال‌های تاریخی تلویزیون و گفته‌های نماینده نیروی انتظامی‌به چشم نمی‌‌آ‌ید، اما کمی ‌بیشتر که در وضعیت موجود دقیق می‌شویم، به این نتیجه می‌رسیم که ۱. بشر برای رقم زدن تاریخ همیشه بهای جانی و مالی گزافی پرداخته است. ۲. اغلب سریال‌های ویژه و عظیم تاریخی پرهزینه هم هستند و بارها و بارها به دلیل مشکلات مالی دچار وقفه و تاخیر در ساخت می‌شوند. پس می‌توان به این نتیجه مشترک با آن نماینده نیروی انتظامی‌ رسید که «هیچ گرانی بی‌دلیل گران نیست». به همین علت اگر نگاهی به وقایع این سال‌ها بیندازیم، خواهیم دید که طی آن تغییر و تحولات مدیریتی گوناگونی در سطح کلان صورت گرفته اما ساخت مجموعه‌هایی تحت عنوان الف ویژه و تاریخی با فراز و نشیب‌های فراوان همچنان ادامه دارد.
● رابطه مستقیم ماندگاری و وسواس
در حال حاضر سه پروژه بزرگ تاریخی تلویزیونی در حال تولید است که نطفه اولیه آن در اوایل دهه ۸۰ بسته شده و با گذشت قریب به نیم‌دهه هنوز تولید آنها به پایان نرسیده است. سریال‌های «در چشم باد»، «کلاه پهلوی» و «مختارنامه» مجموعه‌هایی هستند که با اعلام نوید‌های گوناگون مبنی بر خاتمه آنها در آینده‌ای نزدیک، همچنان در مرحله فیلمبرداری قرار دارند. یکی از دلایلی که معمولا برای طولانی شدن چنین پروژه‌هایی عنوان می‌شود، ماندگار شدن آنها و وسواس سازندگان برای ارائه نتیجه‌ای در خور است.
● آیا این ادعا می‌تواند اصل محسوب شده و نهادینه شود؟
به زعم نگارنده شاید بد نباشد که به گذشته رجوع کنیم و نگاهی به سریالی مانند «کوچک جنگلی» و ماجرای فیلمساز شدن بهروز افخمی‌ و... بیندازیم و به این بیندیشیم که اگر افخمی‌ مداخله نمی‌کرد و یدا... صمدی با طیب خاطر و زمان فراغ به کار خود ادامه می‌داد، آیا نتیجه بهتر از آنی می‌شد که ارائه گردید؟ یا خیر؟
قصد داخل شدن به سیاستگذاری‌های شبکه‌‌ای و... را در اینجا ندارم. اما یک پرسش برای من نوعی به قوت خود باقی است که مگر در ابتدای هر پروژه برنامه‌ریزی‌ها با در نظر گرفتن تمام جوانب و احتمالات ممکن صورت نمی‌گیرد که در عمل با تفاوت‌‌های فاحش در نمودار نتیجه‌نهایی مواجه می‌شویم. پرسش‌هایی از این دست در حاشیه ساخت مجموعه‌های پرهزینه (چه به لحاظ زمان، بودجه و نیروی انسانی) فراوان است. به عبارتی در فاصله نزدیک‌تر و معاشرت بیشتر به این نتیجه می‌رسیم که هر کدام از عوامل دلایل منطقی برای خود و طولانی شدن پروژه‌شان دارند. برنامه‌ریز به تغییرات فیلمنامه و لوکیشن آب و هوا و قهر و آشتی عوامل و آماده نبودن صحنه و... اشاره می‌کند. مجری طرح و مدیر تولید از بالا رفتن تورم و سهمیه‌بندی بنزین و نداشتن لوکیشن واحد و... گلایه دارد و کارگردان هم از نداشتن زمان کافی برای فیلمنامه، اصلاحات آن، لوکیشن دلخواه، فصل مناسب، تجهیزات به‌روز، فشار تهیه‌کننده برای مسائل مالی و....
البته اگر پای درد دل بازیگران مجموعه هم بنشینید، از طولانی شدن مدت قرار دادها و شرایط سخت کاری و... خواهید شنید.
اما نتیجه اینکه اغلب کسانی که به صورت حرفه‌ای در پروژه‌های تاریخی فعالیت می‌کنند، به این نکته می‌رسند که راه و رسم کار همین است که وجود دارد و کسی که می‌خواهد وارد چنین پروژه‌ای شود، پیه چنین شرایطی را به تن خود می‌مالد اما سعی می‌کند قرار داد بهتری برای خود دست و پا کند تا کمی ‌جبران مافات شود.
● کمی‌تحمل کنید، دیگر تمام می‌شود
نکته جالب در مورد چنین مجموعه‌هایی این است که طولانی شدن و وقوع وقفه‌های گوناگون نه تنها عامه مردم را سرگشته می‌کند بلکه گاه موجب سردرگمی ‌اصحاب برخی رسانه‌ها همچون رسا نیز می‌شود که انتشار خبر اخیر آن با عنوان «سریال مختارنامه پرمخاطب‌تر از یوسف پیامبر خواهد بود» و اعلام بودجه ۲۰ میلیارد برای سریال «یوسف پیامبر» و ۳۴ میلیارد برای «مختارنامه» نمونه جالبی از این سردرگمی‌ است.
انتشار خبر فوق از چند منظر قابل توجه است، اول اینکه از آنجایی که معمولا هزینه ساخت سریال‌ها رسما اعلام نمی‌شود، پس حدس و گمان در حاشیه آنها برای خود جایی باز خواهد کرد. دوم اینکه روابط عمومی‌ پروژه‌های اینچنینی به وظیفه اطلاع‌رسانی خود و ارائه خوراک مناسب به کنجکاوی‌های به‌وجود آمده به هر دلیلی درست عمل نمی‌کنند و معمولا سعی می‌شود اخباری منتشر شود که در راستای منافع و اهداف تهیه‌کننده و به‌خصوص شبکه تولیدکننده باشد. سوم با توجه به نامشخص بودن زمان پایان یافتن سریال‌های تاریخی و پر هزینه‌ای که اغلب در طول مسیر ساخت بارها و بارها دچار اصلاح فیلمنامه، برآورد، عوامل و... می‌شوند، سخنگوهای هر پروژه، در میان اخبار خود، خبر از پخش قریب‌الوقوع سریال در ماه‌های آینده می‌دهند و به عبارتی به طور غیرمستقیم در حال تاکید بر این مفهوم هستند که: « عذر می‌خواهیم کارمان بیشتر از آنچه تصور می‌کردید، طول کشیده است، کمی‌تحمل کنید دیگر تمام می‌شود».
از آنجا که تهیه‌کننده سریال در مملکت ما دولت و سازمان صدا و سیماست و تهیه‌کننده خصوصی سرمایه خود را در خطر نمی‌بیند و ما در چنین شرایطی با مجری طرح و نه حتی تهیه‌کننده تلویزیونی مواجه هستیم، پس در صورت مجاب کردن شبکه مورد نظر نگرانی نهایی برای سرمایه‌گذاری و بازگشت آن وجود ندارد. این مطلب به معنای کم اهمیت جلوه دادن کار تهیه‌کننده سریال‌های تاریخی یا ویژه نیست بلکه تلاشی بی‌پرده برای رسیدن به کنه ماجراست. (لطفاً نمایندگان تهیه‌کنندگان تلویزیونی در پی ارائه شکایت از نگارنده نباشند و قدری صحه صدر به خرج دهند.) تا اینجای ماجرا نمایشگر شروع خوش است اما کار آنچنان که تصور می‌شود ساده و آماده نیست. چرا که در اولین قدم پروژه با مسئله‌ای مهم به عنوان یافتن لوکیشن مناسب مواجه خواهد بود. معضلی که تاریخ معاصر و غیرمعاصر نمی‌شناسد و برای بازسازی هر برهه تاریخی مشکلاتش را به نمایش می‌گذارد. به طوری که سازندگان سریالی چون «مختارنامه» جنوب و شمال و مرکز ایران را زیر پا می‌گذارند که مثلا بیش از ۵ نبردی که در زمان «مختار ثقفی» رخ می‌دهد را به تصویر کشند. سفری که مسئله سهمیه‌بندی بنزین در سال گذشته نیز، باعث وسعت بخشیدن به گستره آن شد. به طوری که گروه به جای کار در منطقه طالقان مجبور به عزیمت به شاهرود و مناطق اطراف آن شدند. جایگزینی که اگر داود میرباقری‌زاده آن منطقه نبود به این سادگی امکان‌پذیر نمی‌شد. البته به مشکلات ساخت این سریال هزینه اجاره بهای زمین‌های چند هکتاری احمدآباد مستوفی به عنوان لوکیشن اصلی «مختارنامه» و تغییر کاربری‌های آن را نیز باید افزود.
یافتن لوکیشن مناسب مسئله‌ای است که دامن پروژه «در چشم باد» مسعود جعفری‌جوزانی و گروهش را نیز رها نکرده، به طوری که باعث شده تا آنها بخش اعظم تصاویر مربوط به خرمشهر و مناطق جنوبی داستان را در شهرک سینمایی دفاع مقدس بازسازی کنند.
در مورد لوکیشن مسئله سخت‌تر از آنی است که در نتیجه نهایی به تصویر کشیده می‌شود. چرا که به جز فضای محدود شهرک سینمایی غزالی برای ساخت و ساز چندباره و زمین بایر شهرک سینمایی دفاع مقدس برای تصویر کردن شرایط جنگی و مانند آن، فضای ثابت و تعریف شده‌ای به عنوان مکان مناسب برای ساخت و ساز‌های سریالی وجود ندارد. جالب خواهد بود اگر بدانید که به تازگی گروه سازنده سریال مستند «۱۱۶ روز نوفل لوشاتو» برای بازسازی منطقه نوفل لوشاتو و محوطه محل اقامت امام خمینی در فرانسه بالاخره موفق شدند تا مسئولین کاخ سعد‌آباد را راضی‌ کنند که آنها دکورهای مجموعه را در محوطه فضای سبز آنجا مستقر کنند. البته این مجوز برای فقط نصب و تصویربرداری در زمان محدود صادر شده که سازندگان سریال فوق باید در موعد مقرر محل را پاکسازی و تخلیه کنند. به همین علت گروه دکورهایشان را در شهریار ساخته و فقط در سعدآباد نصب کرده‌اند.
● کلاه‌تان بلند است، لطفا کوتاه کنید
در چنین شرایطی به نظر می‌رسد که وضعیت سریال «کلاه پهلوی» به لحاظ وضعیت لوکیشن مناسب‌تر است. چون اغلب وقایع مجموعه در یک لوکیشن ثابت که تحت عنوان شهر سامان در شهرک غزالی ساخته شده، می‌گذرد. البته این مطلب به معنی مساعد بودن شرایط ساخت «کلاه پهلوی» و بی‌دلیل بودن طولانی شدن آن نیست.
چرا که به رغم اتمام بازنویسی «کلاه پهلوی»، فیلمبرداری این سریال تاریخی همزمان با تعطیلات نوروزی سال ۸۷ متوقف و به تازگی از سر گرفته شد.
این سریال که پس از پیش تولیدی طولانی، درست دوسال قبل (تیرماه ۸۵) کلید خورد، در این دوسال روند ساختی نسبتا معمول را در لوکیشن‌های چون شهرک سینمایی غزالی، دبیرستان البرز، منطقه خوجیر و... از سر گذراند.
پس از اعلام خبر توقف «کلاه پهلوی» که بازنویسی فیلمنامه توسط سیدضیا‌الدین دری علت آن عنوان شده بود، این کارگردان در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا اعلام کرد که بازنویسی مجدد فیلمنامه به دلیل اعمال جرح و تعدیل و سانسور نیست، بلکه این بازنویسی با هدف ایجاد تناسب میان مدت‌زمان فیلمنامه و بودجه انجام می‌شود.
دری همچنین به این نکته اشاره داشت از آنجا که اغلب اوقات چنین پروژه‌هایی با مدت‌زمان طولانی ساخت و در نتیجه تورم مواجه می‌شوند، سعی شده فیلمنامه را متناسب با بودجه تنظیم کنند.
کارگردان «کلاه پهلوی» که در تمام سال‌های ۸۰ ، ۸۱ و سه‌ماه نخست سال ۸۲ مشغول نوشتن فیلمنامه این سریال بوده و تا سال ۸۵ برای کلیدنخوردن آن صبر کرده است، همچنین مطمئن بود که به زودی مشکل «کلاه پهلوی» حل خواهد شد و ساخت این سریال از سر گرفته می‌شود.
سریال «کلاه پهلوی» به همراه مجموعه «در چشم باد» در زمره پروژه‌های الف ویژه گروه فیلم و سریال شبکه اول و «مختارنامه» از محصولات مرکز سیما فیلم در سازمان صداوسیماست، که از ‌زمان کلید خوردن این پروژه‌ها تاکنون ساخت پروژه‌هایی با چنین وسعتی در صدا و سیما آغاز نشده که برخی از کارشناسان پر هزینه بودن و طولانی شدن پروژه‌های فوق را یکی از دلایل این امر به شمار می‌آورند.
● مسئله این نیست؛ تشابه یا تسامح
از مشابهت‌های دو مجموعه‌های «کلاه پهلوی» و «در چشم باد» می‌توان به در بر داشتن یک فاز تولید در خارج از کشور و معاصر بودن تاریخ روایت آنها اشاره کرد. با این تفاوت که ضیاالدین دری در «کلاه پهلوی» طی ۲۵۰۰ دقیقه و ۵۰ قسمت به اتفاقات سال‌های ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۰ و ماجرای کشف حجاب می‌پردازد. این مجموعه درباره یک ایرانی تحصیلکرده در فرانسه به نام فرخ است که پس از ازدواج با دختر مستشار‌الدوله و عضویت در لژ فراماسونری به ایران برمی‌گردد و از طریق توصیه، فرمانداری شهرستان کوچکی به نام سامان را عهده‌دار و مامور اجرای فرمان کشف حجاب در این شهر می‌شود و به کمک شخصیت‌های ذی نفوذ شهر سعی در اجرای این فرمان دارد. این در حالی است که میرزارضا تدین، بازاری معتمد مردم در مقابل او جبهه می‌گیرد. نقش فرخ را بازیگری غیرمعروف به نام امیرعلی بیانی بازی می‌کند. اما «در چشم باد» مسعود جعفری‌جوزانی وقایع و رویدادهای سه بخش از تاریخ کشورمان از سال‌های ۱۳۰۰ تا ۱۳۶۱ را به تصویر می‌کشد که طی آن داستان زندگی یک خانواده ایرانی را به تصویر می‌کشد که در وقایع مهم حد فاصل سال‌های ۱۲۹۰ تا ۱۳۶۱ هجری شمسی نقش‌آفرینی می‌کنند. رویدادهای مختلفی همچون قیام میرزا کوچک‌خان، دوران حکومت پهلوی اول، اشغال ایران از سوی متفقین، حکومت پهلوی دوم، وقایع ملی شدن صنعت نفت، ۱۵ خرداد ۴۲، انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی، فتح خرمشهر و دیگر حوادثی که در این فاصله تاریخی رخ می‌دهد، در این سریال نقشی اساسی دارند.
وجه تشابه دیگر این سریال با مجموعه «کلاه پهلوی» توقف مجموعه در آستانه فاز سوم تولید آن محسوب می‌شود.
علت اصلی این مسئله این است که با توجه به طولانی شدن ساخت این سریال و حجم بالای مرحله سوم، مسئولان گروه حماسه و دفاع شبکه یک تلاش می‌کنند تا برای این مرحله از کار فیلمنامه سریال را مختصر کنند تا این اثر در مدت زمان تعیین شده به پایان برسد.
فیلمبرداری این سریال تلویزیونی از ۲۷ مهر ماه سال ۸۲ در شمال کشور آغاز شد و از آن زمان تا به حال در چند مقطع توقف داشته است. این سریال تاریخی، در طول سال‌های گذشته با تهیه‌کنندگی رضا انصاریان و حبیب‌ا... کاسه‌ساز ساخته می‌شد که طی مراحلی سرانجام شبکه یک سیما با تهیه‌کنندگی‌ مسعود جعفری‌جوزانی کارگردان این سریال موافقت کرد. با این وجود ساخت آن طبق پیش‌بینی‌ها نه تنها در ۸۶ بلکه در ۸۷ هم پایان نیافت و بعد از کلنجارهای فراوان شبکه وگروه سازنده سریال قرار شد که فاز پایانی کار در آمریکا و یا کانادا پی گرفته شود اما هنوز گروه در ایران به سر می‌برد و احتمالا طی هفته آینده مقدمات اخذ ویزا و سفر آنها فراهم خواهد شد .
همان‌طور که پیشتر نیز در منابع مختلف به آن اشاره شده است؛ در حال حاضر تولید این سریال‌ها با پیچیدگی‌های ذاتی خود، تبدیل به یک فعالیت پیچیده شده است. به‌طوری که تقریبا تمامی آنها در اکثر مراحل مختلف طعم تلخ مشکلات مالی و تعطیلی را چشیده‌اند. در این میان مشکلات مربوط به تهیه‌کننده همواره مهم‌ترین دلیل برای توقف کار بوده است. به طوری که فیلمنامه «کلاه پهلوی» محصول دیگر شبکه یک سیما هم به دلیل همین مشکل مشابه، از دفتر تهیه‌کننده‌ای به دفتر تهیه‌کننده دیگر رفت و در نهایت محمدرضا تختکشیان مسئولیت تهیه آن را پذیرفت. البته تجربه نشان داده که در اغلب موارد تلویزیون در مقابل کارگردان انعطاف بیشتری نشان می‌دهد. براساس نمونه‌های موجود، ظاهرا می‌توان تهیه‌کننده، فیلمبردار و مدیرتولیدی را جایگزین دیگری کرد اما جز دو سریال «کوچک جنگلی» و«تنهاترین سردار» که کارگردان «عوض» کردند؛ نمونه مشخص دیگری درباره تعویض کارگردان وجود ندارد. با در نظر گرفتن سریال «حضرت یوسف (ع)»، «در چشم باد» دومین سریالی است که سه مسئولیت کلیدی: نگارش فیلمنامه، کارگردانی و تهیه‌کنندگی در آن توسط یک شخص انجام می‌شود».
● هیچ گرانی بی‌دلیل گران نیست
«مختارنامه» تنها مجموعه‌ای است که با محوریت تاریخ صدر اسلام همچنان در مرحله فیلمبرداری قرار دارد و از شش سال پیش تاکنون گروه بسیاری را درگیر ساخت خود کرده است. به طوری که نگارش آن از سال ۸۱ شروع شده و با پشت سر گذاشتن مراحل پیش تولید در سال ۸۳ کلید زده شد. با توجه به وسواس‌های داود میرباقری در به تصویر کشیدن برهه حساسی از تاریخ تشیع، تعدد لوکیشن و وقایع تصویر شده، طولانی شدن پروژه محتوم به نظر می‌رسید. اما آنچه در ماه‌های پایانی این سریال باعث اضافه شدن مدت تولید آن شد، اضافه شدن مقطع کربلا به داستان و تغییر لوکیشن‌هایی بود که به‌واسطه تورم و تغییر شرایط صورت گرفت.
این مجموعه تلویزیونی پیرامون زندگی و قیام مختار ابوعبید ثقفی ملقب به ابواسحاق به کارگردانی داود میرباقری است که پس از حادثه عاشورا به خونخواهی برمی‌خیزد، این سریال احتمالا در ۴۰ قسمت ۴۵ دقیقه‌ای با حضور ۱۱۰ بازیگر اصلی و ۴۰۰ بازیگر فرعی و با بیش از ۷۰۰ سکانس آماده خواهد شد. فیلمبرداری آن آران و بیدگل، تهران، آبادان، شوشتر، شهریار، ورامین، تاکستان، قزوین و شاهرود انجام شده است.. از نکات قابل توجه در این مجموعه استفاده از جلوه‌های ویژه بصری، صحنه‌ای، گریم و دارا بودن کارگاه‌های مختلف اکسسوار، دوخت لباس، آهنگری، دکور، قالب‌ریزی، سفال و سرامیک، کفاشی و... بوده که طی مدت تولید خود همیشه برای پژوهشگران حوزه تاریخ، علوم اسلامی، فیلم، سریال و مانند آن جذاب و محل توجه بوده است. اما نباید از یاد ببریم که در روند ساخت این سریال نیز مهم‌ترین عامل در جهت طولانی شدن پروژه همان مسائل مالی، توقف‌های ناخواسته و جبری که افزایش بودجه را نیز در بر خواهد داشت و وسعت پرداخت عملی در ساخت بوده است. به طوری که در چنین پروژه‌هایی به علت نبودن منابع مستند نگاری شده از نحوه عملکرد تجربه‌های قبلی، عرصه کار به آزمون و خطاهای تکنیکی نیز تبدیل می‌شود. به طوری که اگر دقیق شویم شاهد نتایج آزمایشگاهی ارزشمند و قابل اتکائی در زمینه جلوه‌های ویژه میدانی، صحنه‌ای، رایانه‌ای، چهره‌پردازی و... خواهیم بود. نتایجی که در صورت ثبت و ضبط دقیق باعث صرفه جویی و کاهش هزینه‌ پروژه‌های مشابه پیش رو خواهد شد.
با این همه شرایط شفاف، یکسان و مشخصی در مواجهه با پروژه‌های تاریخی وجود ندارد که بتوان به نتیجه دقیق و جهانشمول دست پیدا کرد. بلکه هر پروژه‌ای مختصات پیدا و پنهان مختص خود را داراست که در بررسی هر کدام می‌توان به نتایج و راهکارهای مناسب برای کاهش هزینه و زمان در تولید چنین محصولاتی دست پیدا کرد که یکی از نتایج مثبت چنین کنکاش‌هایی استفاده از ویدئو به جای دوربین ۳۵ میلیمتری و مانند آن است.
سمانه احمدی
منبع : روزنامه فرهنگ آشتی


همچنین مشاهده کنید