شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


بحران غذائی دنیا- منابع وراه حل ها


بحران غذائی دنیا- منابع وراه حل ها
درسال۲۰۰۸بحران غذائی حاد دنیا را فرا گرفته است. این اوج یک بحران بلند مدت کشاورزی وغذائی است که میلیونها انسان را درگرسنگی و سوء تغذیه قرار داده است . برای درک کامل اینکه امروز چه گرفتاری ترسنا ک و شومی در حال وقوع است ، لازم است نگاهی به رابطه متقابل این بحرانهای بلند مدت و کوتاه مدت انداخته شود . هر دو این بحرانها عمدتا از تولید سودجویانه وسوداگرانه موادغذایی، الیاف (فیبر) و اخیرا سوختهای زیستی ناشی می شود که این عوامل بطور اجتناب ناپذیری بین مردم وغذا شکاف ایجاد کرده است .
طبق برآورد سازمان ملل ، ازبیش از ۶میلیارد جمعیت دنیا نزدیک به یک میلیارد نفر از گرسنگی مزمن رنج می برند . این برآورد خام شامل آنهایی که از کمبود ویتامین ، تغذیه ناکافی و سایر اشکال سوء تغذیه رنج می برند ، نمی گردد . تعداد کل مردمی که امنیت غذایی ندارند و دچار سوء تغذیه و در مرز تغذیه بحرانی هستند احتمالا نزدیک به سه میلیارد نفرمی باشند . شدت و حدت این وضعیت وقتی آشکار می شود که به برآورد سازمان ملل توجه شود که مطابق آن در طی سال گذشته تقریبا روزانه ۱۸۰۰۰کودک در اثرسوء تغذیه مستقیم یا غیر مستقیم تلف شده اند(آسوشیتد پرس ۱۸ فوریه سال ۲۰۰۷).
کمبود تولید دلیل گرسنگی مردم نیست .این مسئله در آمریکا به روشنی قابل رویت است که علیرغم تولید غذای بیشتر از نیاز جمعیت ، بازهم موضوع گرسنگی مردم یک مسئله جدی است. طبق گزارش دپارتمان کشاورزی ایالات متحده ، در سال ۲۰۰۶، بیش از سی وپنج میلیون نفر (شامل۱۳ میلیون کودک )در عدم امنیت غذایی زندگی کردند. به خاطر کمبود غذا ۱۲میلیون بزرگسال خانواده ها نتوانستند به وعده غذایی متعادل و۷میلیون به وعده غذایی کافی ، ودر۵ میلیون خانواده در طی سال ۲۰۰۶ کودکان نتوانستند به خوردن غذای کافی دسترسی پیدا کنند .در کشورهای فقیر نیز با توجه به مصرف گسترده، نابجا و اتلاف غذا، گرسنگی مزمن و گسترده رایج است. نیویورک تایمزچندین سال قبل مقاله ای با عنوان." فقر وگرسنگی کشنده درهندوستان و فاسد شدن فوق العاده گندم مازاد" منتشرکرد(دسامبر ۲۰۰۲). وتیتر مجله وال استریت در سال ۲۰۰۴ "یک پارادوکس در هندوستان، نیاز فراوان، محصولات زیاد و رشد گرسنگی"بود نداشتن حق غذا:
گرسنگی و سوء تغذیه ، عموماً نشانه درماندگی از مسائل اساسی و اصولی در یک سیستم اقتصادی است که بقول راچل کارسن خدائی غیر از تولید و سود نمی شناسد . دراغلب کشورها ی دنیا با مسئله غذا نظیر سایر کالاها (لباس ،اتومبیل ،مداد و کتاب ، وسایل زینتی ....) برخورد و رفتار می شود و برای مردم درمورد توان خرید کالاهای خاص حقی قائل نشده و تفاوتی میان کالاهای ضروری و کالای لوکس تشخیص داده نمی شود . ثروتمندان هر چیزی که میخواهند می توانند بخرند در حالی که فقرا حتی قادر به تامین نیازهای اساسی خود نیستنند . در مناسبات اجتماعی سرمایه داری مردم حقی برای داشتن غذای کافی ، جان پناه و مراقبتهای پزشکی ندارند. نظیر سایر کالاها، مردم بدون آنچه که اقتصاد دانها "تقاضای موثر "می نامند ، نمیتوانند غذا برای تغذیه کافی تهیه نمایند البته نبود " تقاضای موثر " دراین مورد مفهومش این است که مردم فقیر پول کافی برای خرید غذایی ندارند که بدان نیاز دارند .
افراد بشر دارای یک سری نیازهای بیولوژیک هستند . ما همه برای تداوم زندگی مثل هوا به غذا نیاز داریم . در جوامع سرمایه داری این یک حقیقت نظام مند است که افراد زیادی از دسترسی کامل به این نیاز های بیولوژیکی محروم هستند. درست است که در بعضی از کشورهای ثروتمند (مخصوصا کشورهای اروپایی) به افراد فقیر از لحاظ تغذیه ای کمک می شود ولی در خیلی از موارد ، بخاطر عملکرد ذاتی سرمایه داری ، تدابیر اجتماعی کمتری در تامین نیازهای اساسی زندگی بشر فراهم می گردد.اگرچه در ایالات متحده اقدامات دولتی، نظیربرنامه غذایی مدارس ،به منظور تغذیه افراد فقیر وجود دارد ، اماهنوز این برنامه ها برای غلبه بر نیازهای فقرمردم منطبق نیستند. دراین دوران ، در عمل مردم اندکی در مقایسه با قحطی حاصل از جنگ و ویرانی ناشی ازآن از گرسنگی می میرنند . ولی اغلب مردم دچار سوء تغذیه مزمن شده و سپس به انواع بیماریها دچار می شوند که طول عمر آنها را کاهش می دهد. بلای سوء تغذیه، رشد فیزیکی و مغزی کودکان را به تاخیر انداخته و به ادامه زندگی آنها آسیب می رساند.
● تشدید و رشد بحران بزرگ گرسنگی سال ۲۰۰۸
تا این لحظه ، علاوه بر گرسنگی رایج مورد بحث در بالا ، دو بحران غذایی جهانی جدا یکی آرام ، آرام و دیگری با شدت و بطورهمزمان دارد اتفاق می افتد . در حدود دو سال است که این بحران روز به روز بدتر می شود . شدت بحران جاری اغراق آمیز نیست .این بحران بسرعت تعداد مردم سراسر جهان را که از سوء تغذیه رنج می برند افزایش داده است. اگر چه نتایج آماری افزایش گرسنگی در طی سال گذشته هنو ز در دسترس نیست ، ولی واضح است که خیلی ها به صورت زودرس مرده و یا به طرق مختلف آسیب خواهند دید. طبق معمول نوجوانان ، پیران، افراد علیل و ناتوان اثرات سوء بحران بزرگ گرسنگی ۲۰۰۸ را تحمل خواهند کرد. افزایش سریع ولحظه ای قیمت تمام دانه های غذایی در دنیا (ذرت ،گندم ،سویا،برنج،دانه های روغنی ......)اثرات ویران کننده ای در بخشهایی از جهان با جمعیت در حال رشد دارد.
افزایش قیمت ها دربازار، درطی چند سال گذشته با توجه به زمان کوتاه آن خیره کننده است. قیمت شش کالای کشاورزی در بازار جهانی در سال گذشته ۳۷% و در سال ۲۰۰۶ چهارده درصد افزایش پیدا کرده است (نیویورک تایمز،جون ۲۰۰۸). قیمت ذرت افزایش قیمت خود را در اوایل پاییز ۲۰۰۶ شروع کرد و در عرض چند ماه ۷۰% رشد داشته است . قیمت های گندم و سویا در طی این مدت سر به آسمان کشیده و اکنون در بالاترین رکورد خود می باشد . قیمت روغن خوراکی که منبع غذایی اساسی در کشورهای فقیر است به حد کافی بالا رفته است. قیمت برنج در سال گذشته ۱۰۰% افزایش یافته است.(نیویورک تایمز،۲۹ مارس۲۰۰۸).
دلایل بالا رفتن قیمت مواد غذایی واضح و روشن است.
▪ اول : عوامل مربوط به افزایش مستقیم وغیر مستقیم قیمت نفت که در افزایش قیمت ها دخیل است. در آمریکا و اروپا و در کشورهای دیگر، برای کاشت دانه هایی که بعنوان سوخت می توان از آنها استفاده کرد ، تاکید می گردد(سوختهای گیاهی). به این ترتیب تولید ذرت بمنظور تولید اتانول، یا سویا برای سوخت موتور دیزل، در رقابت مستقیم با استفاده این دانه ها بعنوان مواد غذایی قرار دارند. درسال گذشته ۲۰% دانه های ذرت تولید شده در آمریکا برای تولید اتانول بکار رفته است. بر آورد می شود که در طی دهه آینده یک سوم ذرت آمریکا برای تولید اتانول استفاده خواهد شد . (بلومبرگ ۲۱ فوریه ۲۰۰۸). علاوه بر این خیلی از محصولات کشاورزی تجاری بر اساس مصرف نفت و گاز تولید می شود (ساختن وراندن تراکتور ، دستگاه درو کن ، دستگاههای کود پاش و خشک کن دانه ها ). قیمت کود پاش نیتروژنی که استفاده آن در دنیا بسیار مرسوم است مستقیما به قیمت انرژی بستگی دارد. زیرا تولید آن انرژی بر است .
▪ دومین دلیل افزایش قیمت ذرت ، سویا و دانه های روغنی و.... زیاد شدن تقاضای مصرف گوشت در آمریکای لاتین ، آسیا و بویژه در چین است. استفاده از سویا و ذرت بعنوان غذای گوسفند ، خوک ، مرغ و خروس باعث رشد سریع قیمت آنها جهت پاسخگویی به این تقاضا است. در سال ۱۹۶۱ مصرف کل گوشت در دنیا ۷۱ میلیون تن بوده که در سال ۲۰۰۷ مصرف آن ۲۸۴ میلیون تن برآورد شده است. مصرف گوشت به ازاء هر نفر جمعیت در طی این دوره بیش از ۲ برابر شده است. در کشورهای پیشرفته در طی فقط بیست سال گذشته مصرف گوشت ۲ برابر شده است .(نیویورک تایمز ،۲۷جون ۲۰۰۸). تغذیه حیوانات با حبوبات باعث رشد فشار در بازار حبوبات شده است. تغذیه با حبوبات برای تولید گوشت روش نا کارآمد ی برای تامین کالری و پروتئین می باشد. با توجه به سیستم هاضمه حیوانات نظیر گاو، آنها میتوانند تمام انرژی خود را از مواد سلولزی تامین نمایند. زیرا آنها میتوانند ، گرچه بصورت تدریجی، تمام غذای خود را ازعلوفه تامین کرده و بدون نیاز به حبوبات رشد نمایند. گاوها در تبدیل ذرت و سویا به گوشت، تبدیل کننده ای با بهره وری بالانیستند. برای تولید یک پوند گوشت : گاوها به هشت پوند ، خوک ها به ۵ پوند و جوجه ها به ۳ پوند ذرت نیاز دارند (بارون ،۴ مارچ ۲۰۰۸).
▪ سومین دلیل برای جهش بزرگ قیمت مواد غذایی ، اقدام برخی از کشورها ی کلیدی که در تولید غذایی خود کفا بودند، به واردات می باشد. همانطوری که یک کارشناس کشاورزی در دهلی می گوید: "از وقتی کشورهایی نظیر هند شروع به وارد کردن مواد غذایی کردند این امر موجب افزایش قیمتهای جهانی گردید" کشورهایی نظیر چین و هند که قبلا از لحاظ غذایی کشورهای خودکفا بودند وقتی به وارد کنندگان بزرگ مواد غذایی تبدیل می شوند در این صورت قیمتها ی جهانی بطور معین شروع به افزایش می نمایند که موجب می شود مواد غذایی ارزان قیمت فراهم نشود. (اخبار V.O.A ،۲۱ فوریه ۲۰۰۸). بخشی از دلایل افزایش قیمت برنج مربوط به اختصاص زمین های زیر کشت برنج به سایر پروژه های توسعه ای می باشد .(حدود ۷ میلیون در چین و ۷۰۰۰۰۰ جریب در ویتنام ). بعلاوه میزان محصول برنج در هر جریب در آسیا در یک حد ثابتی باقی مانده است. در طی ۱۰ سال گذشته این میزان رشدی نداشته و انتظار نمی رود در آینده نزدیک نیزافزایش داشته باشد (رایس تودی،مارچ ۲۰۰۸) برخی دلایل اخیر افزایش قیمت گندم و برنج به شرایط آب وهوایی مربوط می گردد. خشکسالی در استرالیا (کشور اصلی در صادرات گندم ) و بر داشت محصول کم در بعضی از کشورهای صادر کننده ، بطور وسیع موجب افزایش قیمت گندم شده است. تند باد ۲۰۰۷ در بنگلا دش باعث از بین رفتن مزارع برنج به ارزش ۶۰۰میلیون دلار و افزایش ۷۰ درصدی قیمت آن گردید. (دیلی استار ،بنگلادش ،۱۱فوریه ۲۰۰۸). خشکسالی سال گذشته در شمال و مرکز چین همراه با سرما و برف غیر معمول ، احتمالا منجر به افزایش خرید دولت چین از بازارهای جهانی و در نتیجه موجب فشار به قیمت های بازار جهانی شده است.
دلالی در بازار و احتکار مواد غذایی یقیناً در قسمتی از وضعیت گرانی مواد غذایی نقش بازی می کند . همانطوری که بحران مالی در آمریکا در زمستان ۲۰۰۸ تعمیق و گسترش یافت . بورس بازان و دلالان شروع به سرمایه گذاری در مواد غذایی و فلزات برای استفاده از مزیت آنچه که "سیکل سوپر کالا "نامیده می شود نمودند. (کاهش ارزش دلار در مقابل ارزهای دیگر موجب افزایش سرمایه گذاری در کالاهای معینی شد). دیدن این مناظر غیر انسانی و پست بعنوان عوامل بحران اشتباه آمیز است . یقینا حباب این "سیکل سوپر کالا "خواهد ترکید و موجب پایین آمدن جزئی قیمت مواد غذایی خواهد شد . بهر حال دلالی و احتکار در اعمال فشار به تداوم افزایش قیمت غذایی منجر خواهد شد . همکاری ها در مبادلات فرا ملی محصولات کشاورزی و تولید مواد غذایی مختلف و فروش مواد غذایی به عموم مردم ، عموماً راه کار خوبی است. این همکاریها معمولا در کوتاه کردن زمان وکنترل افزایش قیمت مناسب هستند .
عرضه ماهی اقیانوسها به قیمت بالاتر نیز ، اگرچه نه بعنوان سببی برای افزایش قیمت سایر کالا ها ، بار مضاعفی برای فقرا بوجود آورده است. ماهیگیری بی رویه در خیلی از اقیانوسها این منبع پروتئین را از وعده غذایی تعداد زیادی از مردم جهان حذف کرده است.
عکسل العمل به این بحران ، خود را بشکل تظاهرات ، شورشها و همچنین تغییرات در سیاست های دولتها بروز می دهد. در طی چند ماه اخیر تظاهرات و شورش در پاکستان ، گینه ، موریتانی ، مراکش ، مکزیک ، سنگال ، ازبکستان و یمن در مقابل افزایش قیمت مواد غذایی اتفاق افتاده است. چین برای مواد غذایی اصلی کنترل قیمت بر قرار کرده و روسیه نیزقیمت شیر ، نان ، تخم مرغ ، روغن خوراکی را بمدت ۶ ماه تثبیت کرده است. یونان ، هندوستان و ویتنام محدودیت کنترل در صادرات برنج اعمال کرده اند تا مردم آنها به مواد غذایی کافی دسترسی داشته باشند. یونان بعنوان بزرگترین وارد کننده گندم ، افراد واجد شرایط اخذ کمک غذایی را به بیش از ۱۰ میلیون افزایش داده است. خیلی از کشورها برای کاهش اثرات سوء قیمت بالای مواد غذایی وارداتی ، تعرفه های حمایتی شان را پایین آورده اند . کشورهای شدیداً وابسته به واردات مواد غذایی نظیر فیلیپین (بزرگترین وارد کننده برنج در دنیا )، تلاش در تغییر الگوی وعده غذایی برای سازگاری با واردات مورد نیاز شان انجام می دهند. ولی همه این تلاشهای مختلف اثرات حاشیه ای در مسئله دارند. مردم اغلب به سطح استاندارد زندگی پایین تری مجبور می شوند ، اقشار متوسط در خرید های خود مراقبت به خرج داده و اقشار ضعیف در ورطه فقر گرفتار می شوند. این اثرات توسط همه اقشار مردم دنیا بجز افراد واقعاً ثروتمند ، احساس شده است . همان طوری که جوست شیران ، رئیس برنامه غذایی سازمان ملل گفته است "این صورت جدید گرسنگی است ....غذا در قفسه های فروشگاها وجود دارد ولی مردم توان خرید آن را ندارند. در مناطق شهری آسیب پذیریهایی وجود دارد که ما قبلا مشاهده نکرده و در کشورهایی آشوب و شورشهای غذایی وجود دارند که ما قبلا آنرا ندیده بودیم .(گاردین ،۲۶ فوریه ۲۰۰۸).
گر چه هائیتی یک کشور فقیر در طی سالیان متمادی بوده است (۸۰% مردم با کمتر از۲ دلار آمریکا امرار معاش می کنند ). موقعیت اخیر، آن کشور را در یک یأس عمیق گرفتار کرده است . دو فنجان برنج یکسال پیش سه سنت قیمت داشت ، اکنون ۶سنت ارزش دارد .توصیف مقاله آسوشیتد پرس در اوایل امسال ، در جزئیات خود بسیار نیشدار و زننده است .
" موقع نهار در یکی از محله های کثیف هائیتی ، چارلن دومانز داشت گِل می خورد . با افزایش قیمت غذا ها ، فقیران هائیتی نمی توانند به یک بشقاب برنج در روز دسترسی داشته باشند. خیلی ها به سختی شکم خود را سیر می کنند. چارلن ۱۶ ساله با یک بچه یک ماهه برای درمان درد سخت گرسنگی به فروشگاه سنتی آمده است. کلوچه های خشک ساخت کشور فلات مرکزی است . کلوچه ها شامل سبزیجات خرد شده و نمک هستند ." در انتهای مقاله چنین می خوانیم :" ماری نوئل چهل ساله فروشنده کلوچه ها در یک فروشگاه برای تامین هزینه ی ۷ فرزند و خانواده اش نیز از آن کلوچه ها استفاده می کند ومی گوید ، من همیشه آرزو دارم که غذای کافی برای خوردن داشته باشم. در آن صورت خوردن این کلوچه را ترک خواهم کرد. من می دانم که اینها برای من خوب نیست ."
خیلی از کشورها در افریقا و آسیا ، بارها با بحران گرسنگی گسترده روبروشده بودند، ولی اکنون تمامی ملتها تحت تأثیر یک بحران گسترده قرار دارند. در ایالات متحده در طی سال گذشته برنج و تخم مرغ ۳۸%، شیر ۳۰%، کاهو ۱۶% و تمامی نان های گندمی ۱۲% افزایش قیمت داشته و خیلی از مردم خرید محصولات کم ارزش را شروع کرده اند . " قیمت بالای مواد غذایی ، شروع تنگناها و درمضیقه قرارگرفتن مصرف کننده ها " عنوان مقاله وال استریت جورنال می باشد (۳ ژانویه ۲۰۰۸).
تذکر یک نکته این جا لازم است ، از آنجایی که قیمت گندم در بالاترین سطح قیمت خود قرار دارد، لذا قیمت محصولات گندمی در آمریکا بالا خواهد رفت. نقش قیمت گندم در یک قرص نان قسمت کوچکی از یک سری عوامل دنباله دار است. وقتی قیمت گندم دو برابر می شود ، افزایش قیمت قرص نان ناشی از آن ممکن است ۱۰% باشد. بهر حال اثر دو برابر شدن قیمت ذرت ، گندم ، سویا و برنج برای مردم فقیر جهان سوم که عمدتاً کالا های خام می خرند ، ویرانگر خواهد بود .
با کشیده شدن آشپز خانه و آبدار خانه ها بسمت نقطه شکننده خود ، فقیران ایالات متحده ، رنج کشیدن عمیق را تجربه می کنند . در حالت کلی فقرا در آمریکا ابتدا صورتحساب کرایه ، گرمایش ، گاز و برق خود را پرداخت می کنند و این امر باعث می شود که غذا بعنوان آیتم و پارامتری انعطاف پذیر در بودجه آنها ظاهر شود . در قسمت مرکزی محل زندگی من در ایالت ورمنت ، در طی سال گذشته استفاده کننده گان از بقالی های صدقه دهنده (برنامه ریزی شده از طرف موسسات خیریه برای دادن غذا به نیازمندان )۱۳۳% در مقایسه با کل استفاده کننده گان و ۱۸۰ % در بین کار گران فقیر افزایش پیدا کرده است. (هال کوهن ،۲۰ فوریه ۲۰۰۸).
پس روی اقتصادی در خیلی از بخشهای ایالات متحده احساس می شود. علاوه بر افزایش در خواست کمک از برنامه کمکهای غذایی مختلف دولتی (نیویورک تایم -۳۱ مارچ ۲۰۰۸، وقتی شغل از دست می رود و قیمتها افزایش می یابد ، استفاده کننده گان کمک های غذایی به رکود خود نزدیک می شوند ) و استفاده مکرر مردم از کمک های غذایی و پشتوانه غیر کافی برنامه های دولتی به کم آوردن مواد غذایی در آخر ماه و باعث افزایش شدید تقاضا در آشپزخانه ها و فروشگاهها ی غذایی منجر می شود . از آنجائیکه نیاز به غذا افزایش یافته ، کمک های غذایی عملاً کاهش یافته است . (۵۸ میلیون دلار در سال گذشته در مقایسه با ۲۴۲ میلیون دلار ۵ سال پیش ).
سوپرمارکتها روشهایی برای پول در آوردن از کالاهای تاریخ مصرف گذشته ومعیوب پیدا کرده اند که قبلا آنها را به عنوان کمک به موسسات خیریه می دادند. در این ارتباط درقسمت تقاضا برای غذا نوسانات و تغییراتی بوجود آمده ، در حالی که تولید ثابت بوده است. یک غذاخوری دراستامفورد برای چهار صد خانوار غذا تأمین و تهیه می کند که این مقدار ۲ برابر سال گذشته می باشد. طبق اظهارات مدیر غذاخوری "ما بایستی مردم متقاضی را به بیرون هدایت کنیم.....زمانهایی بوده که من به خانه می رفتم و می خواستم فریاد بکشم ." (نیویورک تایمز ،۲۳دسامبر ۲۰۰۷). یک پرو فسور در کرنل وضعیت را چنین خلاصه کرد "یک بحران نو ظهور دارد تشکیل می شود. تقاضا برای غذا در حال افزایش است ، کمکهای بانکی به سرعت در حال بالا رفتن و منابع بطور قابل توجهی در حال کاهش است . زیرا دلار ارزش خود را در مقایسه با گذشته از دست داده است .(وال استریت ژورنال ۲۰ مارچ ۲۰۰۸).
● بحران غذایی بلند مدت :
به همان اندازه بحران غذایی کوتاه مدت (در اثر افزایش تقاضای فوری در جهان و سایر کشورها) گاهی بحران ساختاری بلند مدت غذایی با اهمیت تر از آن می باشد. بحران غذایی بلند مدت که دهه های متمادی وجود داشته ، بحران غذایی امروز را بسیار حاد نموده است . در واقع این بحران اساسی ساختار کشاورزی و غذایی در جوامع جهان سوم است که دلیل واقعی حاد بودن بحران غذایی کوتاه مدت را تشکیل داده و فائق آمدن به آن را در سیستم خیلی مشکل کرده است.
مهاجرت گسترده مردم از روستاها به شهرها در جهان وجود داشته است. آنها روستاها را بعلت عدم دسترسی به زمین ترک می کنند. اغلب زمین آنها در اثر نابودکردن شغلهای کشاورزی از دست آنها ربوده شده است. درحالیکه زمین آنها با قیمت ارزان مشابه آنچه که به صورت تاریخی محصولات آنها با قیمت ناچیز، از چنگ آنها بیرون آمده است.
آنها برای جستجوی زندگی بهتر بسمت شهرها هجوم می آورند ولی آنچه که دریافت می کنند یک زندگی خیلی سخت و جانکاه است. (زندگی در محلات کثیف با عدم اشتغال زایی و یا زیر اشتغال زایی فوق العاده بالا). اغلب آنها در اقتصاد غیر رسمی با خرده فروشی امرار معاش می کنند (حدود نصف جمعیت سه میلیاردی شهرها و یا جمعیت ساکن شهرها در محلات فقیر نشین زندگی می کنند) . رئیس یک بخش لائوس واقع در نیجریه وضعیت را چنین بیان می کند. "ما یک رشد جمعیت زیاد همراه با اقتصاد راکد و انقباضی داریم . ده دوازده سال پیش این شهر را تجسم کنید. این یک فقر شهری نیست. این یک تهی دستی و بی چیزی جدید است ." مقاله ای طولانی در نیویورکر در باره لائوس ، مقاله اش را با یادآوری فوق العاده بد بینانه زیر تمام می کند. "چیز ناراحت کننده در مورد دستفروشان لائوس این است که به زندگی آنها اساسا اهمیتی داده نمی شود. آنها در حوزه اقتصاد کلان به جمع آوری آشغال مشغولند. آنها در جهانی سازی خشن ، زائد محسوب می شوند.(۱۳ نوامبر ۲۰۰۶).
یکی از اساسی ترین عوامل که تعداد عظیم مهاجرین را روانه شهر ها ساخته و آنها را بی زمین و یا مجبور به از دست دادن زمین می کند ، مشکلاتی است که در زندگی کشاورزی کوچک وجود دارد . این مسئله وقتی حادتر می گردد که کشورها سیاست های نئو لیبرالی پیشنهادی و دیکته شده توسط I.M.F ، بانک جهانی و گاهی سازمانهای غربی (N.G.O ) شاغل در کشورهای ضعیف جهان سوم را به مورد اجرا می گذارند . ایدئولوژی لیبرالی بیان می کند که باید به آنچه که بازار آزاد نامیده می شود ، اجازه داده شود که به صورت جادویی و سحر آمیز کار کند . گفته می شود که با کارکرد دستهای نامریی بازار آزاد عملکرد اقتصادی خیلی کار آمد و تولید بهینه خواهد شد و برای اینکه بازار آزاد باشد، دولتها دخالت در امور بازار را بایستی متوقف کنند.
در رابطه با کشاورزی ، دولتها بایستی سوبسید کشاورزان برای خرید کود ، ذخیره سازی وحمل و نقل غذا را به حال خود رها کنند. روش نئولیبرالی همچنین اعلان می دارد که حکومتها بایستی سوبسید به مردمان فقیر را نیز متوقف کنند و بازار افسار گسیخته آنها را تحت مراقبت و کنترل خود درآورد. تحت تأثیر این ذهنیت و تفکر بود که بحران غذایی هائیتی در سال ۲۰۰۷ گذشته شروع به گسترش نمود. طبق گفته وزیرتجارت و صنعت هائیتی: " ما نمی توانیم قیمت ها را محدود یا ثابت نگه داریم، زیرا ما بایستی قوانین بازار آزاد را عمل کنیم".(رویتر ۹دسامبر ۲۰۰۷). این همان عکسل العملی است که کشورهای مستعمره انگلستان در قحطی سیب زمینی در ایرلند و همچنین در قحطی های هندوستان قرن ۱۸۰۰ اقتباس کرده بودند. ولی این شیوه تفکر به مقدار زیادی در بعضی از کشورهای مستقل پیرامونی با شرایط داخلی شان تطبیق داده شده است .
این ایدئولوژی هیچگونه مبنای حقیقی و واقعی مبنی بر آنچه بازار آزاد نامیده می شود ندارد. بازار آزاد بطور مطلق توانایی لازم بعنوان یک مکانیزم برای پایان دادن فقر وگرسنگی را ندارد. ما بایستی بخاطر داشته باشیم این ایدئولوژی درست عکس آنچه که کشورهای سرمایه داری مرکزی بصورت تاریخی انجام داده اند وآنچه که امروز انجام می دهند را به نمایش می گذارند. به عنوان مثال دولت ایالات متحده از کشاورزان به طرق مختلف بیش از یک قرن حمایت کرده است. این حمایت ها شامل برنامه های دولت در تحقیقات و توسعه کشاورزی ، گرفتن اراضی از بومی ها و دادن آن به اروپایی تبارها ، دادن سوبسید مستقیم به کشاورزان از طریق وام های ارزان قیمت و ایجاد انگیزه صادرات محصولات کشاورزی می گردد. همچنین بایستی به خاطر داشت که ایالات متحده ، اروپا و ژاپن تحت سیاستهای حمایتی دولتی ، اقتصاد صنعتی خود را توسعه داده اند.
تاثیر قطع حمایت دولت های کشورهای جهان سوم از کشاورزان و مصرف کننده گان زندگی را برای مردم آن کشورها بسیار مشکل کرده است. طبق گزارش منابع مستقل بانک جهانی "در اغلب کشورهای در حال توسعه ، بخش خصوصی خلأ ناشی از خارج شدن بخش عمومی را پر نکرده است (نیویورک تایمز ۱۵اکتبر ۲۰۰۷). بعنوان مثال خیلی از دولتها ی آفریقایی تحت فشار سیاستهای اقتصادی نئولیبرالی دیکته شده توسط بانک جهانی ،صندوق بین المللی پول I.M.F و سیستم کشورهای مرکزی ثروتمند ، سوبسید کود کشاورزی را متوقف نمودند . چون کودهای وارداتی بسیار گرانقیمت و خاک کشورهای آفریقایی غنی نبوده و بدون کودهای مصنوعی و حیوانی محصول کمی میدهند ، در اثر قطع کمک های دولتی برای خرید کود ، اغلب کشاورزان نتوانستند بقاء خود را حفظ کنند و به حاشیه شهرها مهاجرت نمودند. جفری ساک – مشهوربه دکتر شوک تجارت آزاد - نظر دیگری دارد . طبق نظر ساک "همه چیز بر این ایده مبنتنی بود که اگر شما دولت را از یاری به فقیرترین مردم باز دارید ، بازار مشکلات را حل خواهد کرد .....ولی وقتی مردم چیزی ندارند، بازار نه میتواند ونه خواهد توانست دخالتی نمایند و زمانی که شما کمک ها را کنار بگذارید، آنها را مرده خواهید یافت. .(نیویورک تایمز ۱۵اکتبر ۲۰۰۷) سال قبل کشور آفریقایی مالاوی ، تصمیم به عمل کردن عکس پیشنهادات دریافتی نمود. دولت برای کود و دانه ها سوبسید معین کرد. کشاورزان کود بیشتری استفاده نمودند و این امر موجب افزایش محصول گردید و وضعیت غذایی کشور ارتقاء پیدا نمود .(نیویورک تایمز ۲دسامبر ۲۰۰۷). در واقع آنها قادر به صدور مقداری از محصولات خود به کشور زیمبابوه شدند .
مشکل دیگر وقتی اتفاق افتاد که کشاورزان سرمایه دار در بعضی کشورهای فقیر پیرامونی وارد بازار جهانی شدند . از آنجایی که کشاورزان معیشتی معمولاً مقدار کمی از محصولات خود را بفروش می رسانند و اغلب آن را خودشان مصرف می کنند . کشاورزان سرمایه دار اکثر یا قسمت عظیم محصولات خود را به فروش می رسانند . کشاورزان سرمایه دار متناوباً تولید خود را گسترش و زمین های کشاورزان معیشتی را از چنگ آنها بیرون می آورند و با شیوه های تولید مکانیزه افراد کمتری را در یک زمین مشخص بکار می گیرند.
دربرزیل شرکت "سوبین کینگ" یکصد هزارهکتار زمین را با بکار گیری تراکتور و خرمن کوب ....کنترل می کند.
بدین ترتیب ، شرایط سخت و خشن تحت عوامل مختلف به کشاورزان تحمیل می شود . وضعیت آنها با اعمال ایدئولوژی بازار آزاد بدتر می گردد که یک جریانی از مهاجرت از روستا ها به سمت شهرها را که شغلی برای آنها نیست فراهم می آورد و آنها در مراکز فقیرنشین بدون دسترسی به زمینی برای تولید غذای خود، در معرض قیمت جهانی غذا قرار می گیرند .
یکی از دلایل بیرون ریختن کشاورزان معیشتی ، نفوذ شرکتهای کشاورزی چند ملیتی در کشورهای پیرامونی است (این شرکت های چند ملیتی از فروش دانه ، کود ، آفات نباتی تا فرآیند تولید محصولات خام کشاورزی برای صادرات و فروش آنها در بازارهای بزرگ جهانی فعالیت می کنند) که اثرات ویران کننده ای در کشاورزی کوچک دارند . اضمحلال سیستم حمایتی از کشاورزان و انحلال شرکتهای دولتی کشاورزی محلی، راهی مفروش برای تاخت و تاز شرکتهای کشاورزی چند ملیتی می باشد .
شرکت فرا ملیتی عظیم مثل کارگیل و مونساتو اکنون به اکثر کشورهای جهان سوم رسیده اند. این شرکتها به فروش دانه ، کود ، آفات نباتی و خرید و تولید فرایند تولید مواد خام کشاورزی مشغول اند. در فرایند تولید ، این شرکت ها با بازده بالا در زمین های بزرگ و وسیع عمل می کنند. با اصلاح ژنتیک نباتات و ساده سازی تولید کشاورزی با افراد کم در زمین های بزرگ ، موجب فشار شدید بر کشاورزان کوچک می شوند.
اثرات منفی نفوذ سوپرمارکت ها ی بزرگ زنجیره ای نیز احساس می شود . مطابق سرمقاله نیو یورک تایمز "سوپر مارکت های عظیم کشاورزان آمریکا ی مرکزی را له و خرد کرده اند. "(۲۸ دسامبر ۲۰۰۴). سوپر مارکتهای بزرگ موجب رشد تعداد کمی از کشاورزان در مقیاس بزرگ در مقابل کشاورزان کوچک می شوند. باز شدن سوپر مارکت ها ی بزرگ ، بازار فروش کشاورزان سنتی را از بین می برد.
● تشدید بحران بلند مدت :
منطقی جلوه می کند که با افزایش قیمت مواد غذایی ، برای ارضاء و پاسخ به تقاضای بازار، تولید کشاورزان و در نتیجه وضعیت آنها بهتر شود. این مسئله بویژه برای کشاورزانی که از مزیت های فیزیکی و فکری تولید انبوه استفاده نمایند ، تاحد زیادی صحیح است. با توجه به اینکه هزینه ها ی اولیه کلیه تولیدات کشاورزی نیز افزایش پیدا کرده است بنابراین سود حاصل برای کشاورزان به مقدار مورد انتظار بالا نیست. این یک مسئله حاد بویژه برای کشاورزانی است که حیوانات خود را با حبوبات گران قیمت تغذیه می نمایند .
بعلاوه ، همه چیز لزوماً مطابق میل کشاورزان معیشتی به پیش نمی رود . خیلی از آنها چنان در قرض عمیق فرو رفته اند که نمی توانند روی پای خود به ایستند . طبق برآورد انجام یافته ۲۵۰۰۰ کشاورز هندی در سال گذشته بخاطر نبود راه فرار از وضعیت بد اقتصادی خود ، خود کشی کردند. (دولت هندوستان بودجه ای را پیشنهاد کرده است که تبصره قانونی وامی را که کشاورزان کوچک از بانک ها دریافت می کنندشامل می شود . اگر این کارعملی شود میلیون ها کشاورز که از منابع محلی وام گرفته اند متضرر خواهند شد). در طی چند سال اخیر به خاطر افزایش استثنایی قیمت حبوبات موقعیت کشاورزان کوچک و کارگران بدون زمین تثبیت شده است .
افزایش قیمت حبوبات موجب افزایش قیمت زمین ها ی کشاورزی می شود – بویژه زمین های بزرگ که امکان کار ماشینی در مقیاس بزرگ روی آن فراهم باشد - این موضوع در ایالات متحده و کشورهای پیرامونی خاص ، دارد اتفاق می افتد . بعنوان مثال : یک شرکت سرمایه گزاری کشاورزی جهانی در تگزاس، ۳۴۰۰۰ جریب زمینهای کشاورزی در برزیل را که تنها در یکی از مزارع خود ، ۱۶۰۰جریب سویا دارد ، خریداری و بکار گرفته است. یک شرکت تازه نیوزلندی حدود ۱۰۰۰۰۰ جریب زمین را در اروگوئه خریداری و مدیرانی را برای بهره برداری کارخانجات لبنیات سازی تاسیس شده در زمین خود بکار گرفته است .
تجار با انصاف بخش خصوصی !! زمینهای کشاورزی و همچنین جاده های ایالات متحده را خریداری می کنند . (آشویتد پرس ۷ می ۲۰۰۷). شرکت A.U.S با شرکای برزیلی و ژاپنی خود در خرید ۳۸۵ مایل مربع زمینهای برزیل همکاری می کنند . این اتفاق همچنین در سایر کشورها ی آمریکای جنوبی مثل اروگوئه ، آرژانتین ... اتفاق می افتد.
افزایش قیمت حبوبات منجر به شتاب بخشیدن به تخریب جنگل های حوزه رودخانه آمازون - ۱۲۵۰ مایل مربع در ۵ ماه گذشته – بخاطراشتهای سیری ناپذیر کشاورزان سرمایه دار برای به چنگ آوردن زمینهای بیشتر ، شده است. (B.B.C ,۲۴ژانویه ۲۰۰۸). بعلاوه مقدار عظیمی از زمینهای کشاورزی برای امور توسعه - بعضی موارد استفاده مشکوک ، نظیر الگوی خانه سازی حومه شهر و رشته های ورزشی گولف جهت ثروتمندان مورد استفاده قرار می گیرد .
در چین ، طی سال های ۲۰۰۵- ۲۰۰۰ بطور متوسط سالانه ۲.۶ میلیون جریب زمین کشاورزی برای امور توسعه ای ازبین رفته است. یک شرکت چینی برای دسترسی به تولید کشاورزی خارجی، یک موافقتنامه اجاره زمینی با مساحت نزدیک به ۲.۵ میلیون جریب رابا فیلیپین برای کاشت برنج ، ذرت و شکر منعقد نموده است.(بلومبرگ۲۱فوریه ۲۰۰۸). همانطور که یک کشاورز می گوید "دولت فیلیپین و چین این کار را همکاری مشترک می نامند ولی مفهوم آن این است که چینی ها ارباب و ما برده آنها خواهیم بود" .
● پایان دادن به گرسنگی در جهان:
پایان دادن به گرسنگی در جهان از نظر مفهومی ساده است ولی تبدیل آن به عمل ، کار چندان ساده ای نیست. دسترسی به بهداشت و نیازهای غذایی متنوع بایستی حقوق اولیه بشر شناخته شود. دولتها بایستی برای از بین بردن گرسنگی مردم خود متعهد و برای بر آوردن این تعهد خود کارهای موثر و مفید انجام دهند . در بسیاری از کشورها ، حتی در این زمان ، به اندازه کافی محصولات غذایی جهت تغذیه کل جمعیت در یک سطح بالای تغذیه وجود دارد. این مسئله در ایالات متحده کاملا واضح است جائیکه مواد غذایی فوق العاده تولید می شود . این مسئله کمتر از یک جنایت و تبهکاری نیست که خیلی از مردم فقیر در ایالات متحده گرسنه ، یا گرفتارسوء تغذیه هستند و یا نمی دانند که وعده غذایی بعدی آنها از کجا تامین خواهد شد (که این یک ضایعه روانشناسی است) در حالی که عملاً مقدار انبوهی از غذا وجود دارد.
در یک اقدام کوتاه مدت ، موقعیت اضطراری گرسنگی حاد و سوء تغذیه در حال گسترش ، نیازمند فرا خوان تمامی منابع و اختیارات کشور است . توزیع گسترده حبوبات و شیر خشک می تواند نقش و رل خوبی بازی کند، کشورها بایستی ابتکار کشور ونزوئلا در تغذیه فقرا را مورد بررسی قرار دهند . وقتی مردم ایمان داشته باشند که واقعا دولت در تلاش کمک رسانی و توانمندسازی آنها برای حل مشکلاتشان می باشد ، در آنها جدیت و روحیه کار داوطلبانه بوجود می آید . بعنوان مثال : گر چه برنامه تغذیه غذا در ونزوئلا بوسیله دولت تامین می گردد ، تهیه و توزیع غذا برای فقرا ، کودکان ، پیران و افراد ناتوان بصورت قابل توجهی با کار داوطلبانه صورت می پذیرد. بعلاوه ونزوئلا شبکه ای از فروشگاه ها ی عرضه مواد غذایی اساسی را با تخفیف قابل توجه در مقایسه با فروشگاه های خصوصی فراهم نموده است.
برزیل در سال ۲۰۰۳، برای التیام شرایط زندگی فقیرترین مردم، برنامه ای را شروع کرد. تقریباً یک چهارم جمعیت برزیل تحت عنوان برنامه فقر زدایی از دولت ملی یارانه مستقیم دریافت می کنند .مطابق این برنامه خانواده هایی که در آمد سرانه آنها زیر ۲ دلاردر روز باشد حدود ۵۳ دلار در ماه به ازای هر نفر دریافت می کنند.(اکونومیست ,۷فوریه ۲۰۰۸) . تزریق این وجه نقد بستگی به حضور بچه های خانواده ها در مدارس و برنامه واکسیناسیون ملی دارد. این برنامه مطمئناً در زندگی و رفع گرسنگی آنها اثرات مثبتی دارد. این برنامه درهر صورت ، سیستمی نیست که به اندازه برنامه ونزوئلا اثر بخش باشد که مردم را در راستای منافع مشترک و کار مشترک شان به تحرک وا می دارد.
در کوبا ، باغ های شهری ، بعنوان منابع در آمدی برای مردم در تامین غذای آنها بصورت موفقیت آمیزی مورد استفاده قرار گرفته است . این روشها بایستی قویاً با کاربست خلاق در مناطق شهری ارتقاء پیدا کنند.
کشاورزی باید در اولویت اصلی کشورهای جهان سوم باشد .همانطوریکه دکتر قوزی اکونجو مدیر بانک جهانی بیان کرده است . بانک جهانی نیز به تأکید براهمیت دادن دولت ها به کشاورزی در کشور هایشان شروع نموده است .
امروزه توجه سیاستگزاران جهانی، بر گرفتاریهای غیرعمده و بحرانهای مالی متمرکز شده است، ولی بحران واقعی بحران گرسنگی و سوء تغذیه است. بحران گرسنگی مشکل واقعی است که بایستی توجه جهان رابه خود جلب کند . می دانیم که ۷۵% فقیران دنیا را روستا ئیان تشکیل می دهند که برای زندگی خود به کشاورزی اشتغال دارند .کشاورزی امروز بیش از هر زمان دیگری وسیله اصلی برای مبارزه با گرسنگی و سوء تغذیه و حمایت از توسعه پایدار وکاهش فقر است (آفریقا گلو بال مدیا، ۱۹فوریه ۲۰۰۸).
تمامی کشورهای دنیا خاک ، آب و هوا برای تامین غذای کافی و تغذیه غذایی سالم مردم را دارند. بعلاوه دانش لازم در اغلب کشورها وجود دارد. اگر حمایت لازم از کشاورزان صورت پذیرد آنها قادر به فرآوری محصولات قابل توجهی خواهند شد.
افزایش تولید محصولات کشاورزی یک مسئله مهم و اساسی است. در گذشته تاکید بیشتر بر تولید محصولات صادراتی بوده است، چون این امر می توانست به متعادل کردن تراز پرداخت کشورها کمک نماید . کشاورزی با جهت گیری صادراتی نه برای همگان غذای کافی تامین می کند و نه محیط سالم روستایی را بهبود و ارتقاء می بخشد. کشاورزی با جهت گیری صادراتی منجر به تولید محصولات لوکس مورد تقاضای بازار جهانی بجای مواد کم ارزش مورد نیاز جمعیت داخلی کشورها می گردد.
تولید مقدار کافی انواع مواد غذایی در محدوده هر کشور با کشاورزان کوچک یا تعاونی های کشاورزی و بکارگیری تکنیک های پایدار بهترین راه بدست آوردن امنیت غذایی است . بدین طریق قسمتی از جمعیت مردم از سایر نقاط دنیا ایزوله شده و حداقل از نوسانات قیمت در بازار جهانی در امان می مانند. زمینها از کشت محصولات غذایی خارج و به تولیدات حبوبات بازار سوخت زیستی تبدیل نمی شوند.
یکی از روشهای انجام این کار و همزمان کمک به حل مشکل مردمان متمرکز در مناطق فقیر نشین شهرها (مردمی که اغلب در برابر افزایش قیمت ها آسیب پذیر هستند ) تامین زمین از طریق اصلاحات ارضی است. حمایتهای تکنیکی و مالی برای تولید غذا ، سیستم های حمایتی اجتماعی نظیر انجمنها ، تعاونیها و تحکیم و حمایت از این فعالیت ها وهمچنین تأمین خانه ، برق و آب بایستی در دسترس باشند تا محیط جذاب برای رفتن مردم از شهر به روستا ها فراهم گردد. راه دیگر تشویق مردم به سمت کشاورزی ، تحریک احساس میهن پرستی بعنوان پیشگامان حرکت خود کفایی و استقلال از شرکتهای فراملیتی برای تولید غذای سالم به تمامی مردم است . این کشاورزان پیشگام نیاز دارند که در جامعه مطرح و به نحو شایسته ای مورد تشویق وحمایت قرار گیر ند.
● نتیجه گیری :
غذا حق بشر است و دولت ها در مقابل تأمین تغذیه مناسب آنها مسئولیت دارند. راههای شناخته شده ای برای پایان دادن به گرسنگی وجود دارد. اتخاذ تدابیر اضطراری برای مبارزه با وضعیت بحرانی جاری، ایجاد باغ های شهری،انجام اصلاحات ارضی با تمامی حمایتهای نظام مند از کشاورزان و فن آوری کشاورزی پایدار با حفاظت از محیط زیست از جمله آنها می باشد. دسترسی مردم به غذا به شکل امروزین ، مناسبات نا برابر اقتصادی و قدرت سیاسی در کشورها و ما بین کشورها را بازتاب می دهد . یک سیستم غذای امن و پایدار نیازمند مناسباتی متفاوت، منصفانه و عادلانه در بین مردم است .همانطوری که هوگو چاوز گفته است : کشاورزان ، فقرا و اکثر مردم خودشان بطرق مختلف برای بدست آوردن امنیت غذایی در تلاش هستند و بیشتر آنها دراین فرایند بحرکت در آمده اند و فرصت نائل شدن به امنیت غذایی پایدار عظیم فراهم شده است.
آری ، پایان دادن به فقر و بد بختی خیلی مهم است ولی خیلی مهمتر از آن عرضه میدان به فقرا است تا بتوانند برای خودشان مبارزه کنند.
نگاهی دیگر
نویسنده : فریدمگداف
ترجمه: نوید شادی
منبع : صدای مردم


همچنین مشاهده کنید