شنبه, ۲۶ خرداد, ۱۴۰۳ / 15 June, 2024
مجله ویستا

اقتصاددانی همچنان ناشناخته


اقتصاددانی همچنان ناشناخته
جان رائه، (۱۸۷۲-۱۷۹۶) یك كتاب مهم نوشته كه بیان برخی اصول جدید در موضوع اقتصاد سیاسی نام دارد و در سال ۱۸۳۴ منتشر شد و مورد توجه سینیور و جان استوارت میل قرار گرفت.
میل، از این كتاب مكررا در كتاب خود اصول اقتصاد سیاسی نام برده با این وجود كتاب رائه بی‌خواننده باقی مانده است. به طوری كه وقتی خلاصه تجدیدنظر شده آن با عنوان جدید نظریه جامعه شناختی سرمایه در سال ۱۹۰۲ منتشر شد، اقتصاددانان، مشهوری مثل بوم – باورك، ویكسل و فیشر آن را بسیار ستودند.
در واقع فیشر به قدری تحت تاثیر قرار گرفته بود كه كتاب مهم خود نظریه بهره را كه در سال ۱۹۳۰ نوشت به جان رائه و یوگن فون بوم – باورك كه «پایه بنایی را گذاشتند كه من سعی در ساختن آن داشتم» اهدا كرد. تقریبا همه از این كه رائه توانسته بود دو ستونی كه نظریه سرمایه مكتب اتریش بر آن استوار شده – یعنی این عقیده كه سرمایه اضافی تنها تولید را با «طولانی‌تر كردن» فرآیند آن افزایش می‌دهد و نیز این عقیده كه تولید به تاخیر افتاده همیشه به دلیل ترجیح زمانی كمتر از تولید جاری ارزش دارد – پیش‌بینی نماید، شگفت‌زده شده بودند.
به علاوه او تحلیل خود از این دو عامل را چنان با نیروهای فرهنگی و اجتماعی می‌آمیزد كه «تمایل موثر برای انباشت سرمایه» به صورت مسابقه‌ای میان فرآیند فنی و ترجیح زمانی در می‌آید.
خلاصه این كه توجیه كافی برای این كه رائه كتاب خود را نظریه جامعه‌شناسانه سرمایه بنامد، وجود دارد. عدم توجه به كتاب رائه به‌رغم این كه جان استوارت میل آن را ستوده، تا حدودی نیز به این علت است كه این كتاب در كانادا نوشته شد، در آمریكا به چاپ رسید و عنوان فرعی آن اشتباهات نظام آزادی تجارت و برخی از آموزه‌های دیگر كتاب ثروت، این توهم را به وجود می‌آورد كه كتاب در نفی اقتصاد كلاسیك نوشته شده است. جان رائه در اسكاتلند متولد شد و در دانشگاه ادینبورگ و آبردین تحصیل كرد، بدون این كه مدركی دریافت نماید. او در سال ۱۸۲۲ به كانادا مهاجرت نمود و در مقام مدیر مدرسه مشغول به كار شد. در سال ۱۸۴۸ ابتدا به كالیفرنیا و سپس به هاوایی رفت و به تدریس و مداوای بیماران پرداخت و برای روزنامه‌ها مقاله نوشت. او در سال ۱۸۷۱ به آمریكا بازگشت و پس از یك سال در نیویورك در گذشت. تجارب رائه از جوامع در حال توسعه باعث شد كه نظر درستی در مورد مداخله دولت در امور اقتصادی پیدا كند. او در كتاب خود استدلال می‌كند كه دولت‌ها قادرند «تمایل موثر برای انباشت» را به كمك مقررات مربوط به حق‌الامتیازها، مالیات ازكالاهای غیرضروری، محدودیت‌های بانكی، آموزش و پرورش رایگان و حمایت از صنایع تازه پا ممكن سازند. استدلالات او در این زمینه، شبیه استدلال‌های فریدریش لیست است كه در همین ایام در موضوعات مشابهی قلم می‌زد و با مسائل توسعه در كشورهای در حال توسعه دست و پنجه نرم می‌كرد.
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد