یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ویژه‌نامه جام‌جهانی


ویژه‌نامه جام‌جهانی
● مقاله‌ای که مسئولان و مدیران... نباید مطالعه کنند؟
▪ بعد چهارم: فریاد و فغان از دست اغلب مسئولان، مدیران، مربیان و حتی کارشناسان و همکاران عزیز نشریات ورزشی؟! چرا که هر بار در آستانه جام‌جهانی و یا قبل از روشن شدن مشعل بازی‌های المپیک، مشعل اختلافات این عزیزان شعله‌ور می‌شود! نکته جالب این‌که دقیقاً قبل از آغاز رقابت‌های جهانی، این دو جناج در کشور شکل می‌گیرند.
جناح اول: گروه موافقان و جناح دوم: گروه مخالفان (فدراسیون‌ها و مربیان تیم‌های ملی). همان‌طور که می‌دانید؛ این موضوع صرفاً مختص ورزش فوتبال نیست و در اغلب رشته‌های ورزشی این جبهه‌گیری‌ها کم و بیش صورت می‌گیرد. اما چون ما در آستانه حضور در جام‌جهانی فوتبال هستیم اولویت بر این است که نقد خود را حول محور این رشته پرطرفدار مطرح کنیم. گرچه این حکایت تراژدی، در کشور ما تکراری شده است. اما چه کنیم که هر دو جناح متخاصم...! صد بار با طناب پوسیده به داخل چاه افتاده‌اند و هنوز هم به همان رویه سابق، کارشان را ادامه می‌دهند. البته این آقایان بعد از هر عدم موفقیتی، با نیت خیرخواهانه زحمت می‌کشند و گره‌های پیچ در پیچ و محکم‌تری به این طناب پوسیده می‌زنند، گره‌هائی که نه تنها گره‌گشا نیستد، بلکه کار را پیچیده‌تر هم می‌سازند. سرانجام کار به جائی می‌رسد که این گره‌ها را دیگر با داندان نیز نمی‌توان باز کرد. نکته این‌جاست که علت سقوط ما به خاطر طناب پوسیده نیست، بیچاره این طناب پوسیده سالیان سال است که دارد مقاومت می‌کند! مشکل مهم این است که ما به‌جای آن‌که طناب را به ستون اصلی و تنه درخت ببندیم، به شاخ و برگ درخت گره می‌زنیم، شاخ و برگ نازک و نحیفی که تاب و تحمل این بار سنگین را ندارد. غرض این‌که؛ ما طی سالیان متمادی، ستون و اصل بنیاد ورزش را رها کرده‌ایم و فقط به شاخ و برگ و حواشی ورزش پرداخته‌ایم! کافی است شما از اغلب مسئولان، کارشناسان، مدیران و مربیان ورزشی سؤال کنید، مهم‌ترین ابعاد و ارکان ورزش چیست؟ بی‌درنگ پاسخ خواهید شنید: در کلیه ورزش‌ها اعم از فردی یا گروهی و بستگی به نوع ورزش سه بعد اصلی عبارتند از: ”تکنیک، تاکتیک، آمادگی جسمانی“. اما ما معتقدیم که اصل و بنیاد و ستون اصلی ورزش حرفه‌ای ورای سه بعد فوق و در بعد چهارمی نهفته است که همچون بعد چهارم هستی، ناشناخته و پر از رمز و راز است. ما در ورزش نام این بعد ناشناخته را وضعیت آرمانی روحی و فراروان‌شناختی می‌گذاریم! البته نه به معنای کلیشه‌ای و محاوره‌ای کلمه که در باب آن بعضی از به اصطلاح کارشناسان و روان‌شناسان در حد اشاره و در لفافه سخن گفته‌اند و یا از فلسفه روان‌شناسی ورزش، به سبک غربی اقتباس کرده‌اند. بعد چهارمی که ما از آن یاد می‌کنیم؛ فراتر از مباحث متداول روان‌شناختی و مبتنی بر دیدگاه‌های جدید و در راستای فلسفه شرق است. این بعد به قدری تأثیرگذار است که حتی مهم‌ترین ابعاد ورزش یعنی: تاکتیک، تکنیک و آمادگی جسمانی و سایر ابعاد و ارکان زیر شاخه مانند: علوم تغذیه و علوم‌پزشکی را نیز تحت فرمان خود قرار می‌دهد.
● معجزه؟!
▪ داستان عجیب، اما واقعی
این داستان مربوط است به آخرین باری که ما با مشقت فراوان در جام‌جهانی (جام‌جهانی ۹۸) فرانسه حاضر شدیم.
سفر به گذشته و یادآوری خاطرات صعود به جام‌جهانی، بی‌گمان باعث می‌شود که اغلب خوانندگان آن روزها را در ذهنشان تداعی کنند و این برای ما از ارائه هزار دلیلل و برهان ساده‌تر و سودمندتر است. چرا که در نفس وقایع، حقایق وجود دارد و به‌دلیل و منطق و استناد جبری احتیاج ندارد، نگاهی می‌کنیم به آنچه که قبل از صعود به جام‌جهانی ۹۸ بر ما گذشت.
در حالی‌که تیم ما در دور رفت، خوب ظاهر شده بود و با اختلاف امتیاز بسیار خوبی سرگروه شده بود، به ناگهان در دور برگشت، ورق برگشت! و تیم ما از سه دیدار متوالی در مقابل کشورهای عربستان، کویت و قطر صاحب یک تساوی و دو شکست پیاپی شد! این در حالی بود که در دیدار برگشت، ما فقط به یک پیروزی احتیاج داشتیم تا به‌طور مستقیم راهی جام‌جهانی شوی. اما عدم آگاهی از وضعیت روحی بازیکنان باعث شد که تیم ما از مسیر اصلی خود خارج شده و به یک بیراهه برود، البته این حکایت امروز نیست، حکایتی است تاریخی به مانند: نوش‌دارو پس از مرگ سهراب، متأسفانه ما سال‌هاست که عادت کرده‌ایم همیشه بعد از بروز واقعه، به‌دنبال علاج واقعه برویم! خلاصه همین امر باعث شد که سکان هدایت تیم ملی به سرمربی برزیلی (آقای وی‌یرا) سپرده شود. ما با این تغییر و با اظهارات کارشناسان ناامید و منفی‌نگر، به دیدار تیم بسیار خوب استرالیا رفتیم. در دیدار رفت و در تهران هر چه در توان داشتیم به‌کار بردیم، اما زورمان به استرالیا نرسید، شاید آن‌ روزها را خوب به یاد داشته باشید که اغلب مسئولان، مربیان و کارشناسان ورزشی.. ساز عدم موفقیت کوک می‌کردند و عقیده داشتند؛ چون ما عمر خود را در ورزش گذراندیم پیش‌بینی می‌کنیم که تیم کشورمان به جام‌جهانی صعود نمی‌کند! چرا که تیم ما براساس اصول سه‌گانه: (تکنیک، تاکتیک و آمادگی جسمانی) از استرالیا ضعیف‌تر است، مضاف بر این‌که؛ تیم استرالیا در دیدار برگشت از شرایط میزبانی هم بهره می‌برد، پس احتمال به یقین، شانسی برای حضور در جام‌جهانی فرانسه نخواهیم داشت...! مگر آن‌که معجزه‌ای بشود؟! به‌دلیل همین اظهار نظرات بود که در دیدار برگشت و در نیمه اول، تیم ما زیر رگبار حملات تیم استرالیا داشت از پای در می‌آمد. اما سه اتفاق خوشایند، باعث بروز معجزه‌ای شد که کارشناسان ما آن‌را ناممکن تعبیر می‌کردند هر چند، هنوز هم آن‌را باور ندارند و این واقعه را با تراز بخت و اقبال و شانس می‌سنجند! و جالب این‌جاست که ما از سال ۱۹۹۸ تا سال ۲۰۰۶ میلادی یعنی در طول ۸ سال، هیچ‌گونه تغییری در افکار و رفتار و گفتار خود نداشته‌ایم و هنوز هم ساز عدم موفقیت را در جام‌جهانی آلمان کوک می‌کنیم!
اما سه رویداد مهمی که متأسفانه هرگز از سوی هر دو جناح مورد پردازش قرار نگرفت، از این قرار است.
۱. حرکت تماشاگر استرالیائی که وارد زمین شد و تور دروازه ایران را پاره کرد! ۲. اظهاراتی که در بین دو نیمه، سرمربی برزیلی عنوان کرد. ۳. سخنانی‌که در نیمه دوم و در لحظه ورود به زمین، بین کاپیتان و سایر بازیکنان تیم مطرح شد.
حال شاید سؤال کنید این سه موضوع چه ربطی به یکدیگر دارند؟... ما عقیده داریم، این سه موضوع زنجیروار، به هم پیوند خورده‌اند تا معجزه ایجاد شود. زیرا حرکت اول؛ یعنی رفتار توهین‌آمیز تماشاگرنمای استرالیائی به سود ما تمام شد؟! چرا که تلنگری بود به موقع! بر وضعیت روحی بازیکنان، به‌حدی‌که انگیزش، تعصب و عرق ملی بازیکنان و حامیان تیم ملی را چه در ملبورن و چه در میان میلیون‌ها ایرانی که از تلویزیون بازی را تماشا می‌کردند، جریحه‌دار شد! حرکت دوم: سخنان سنجیده‌ای بود که آقای ویه‌را در بین دو نیمه به بازیکنان گفت: من در این لحظه نمی‌توانم بگویم چه تاکتیکی اتخاذ کنید، اما اگر خودتان باشید و ترس و استرس نداشته باشید به جام‌جهانی صعود می‌کنید... متأسفانه این سخنان مدبرانه و روان‌شناسانه، همچون گذشته در محافل ورزشی ما بازتاب معکوس داشت و ایشان را متهم کردند که مربی بی‌دانش و بی‌کلاسی است که شعور تاکتیکی ندارد!
حرکت سوم: بعد از این دو حرکت بازیکنان دچار تحول شگرفی شدند، به‌طوری‌که قبل از ورود به زمین به پیشنهاد کاپیتان تیم ملی، هم قسم می‌شوند که با تمام وجود، از نام و مام میهن دفاع کنند.
سه رویداد فوق، کمک کرد تا غیرممکن، ممکن شود و معجزه به حقیقت بپیوندد و همان‌طور که بقیه داستان را می‌دانید... داستانی به نام حماسه ملبورن در تاریخ ورزش کشورمان (هشتم آذر) ثبت شد.
۱. اگر افکار به‌صورت واضح، روشن و از صمیم قلب و با ایمان از ذهن تراش شوند، آن افکار در آینده به شکل واقعی تجلی می‌یابند. بازیکنان، مربیان، حامیان تیم ملی در ملبورن و حتی بینندگانی که بازی را از تلویزیون تماشا می‌کردند آن افکار و امواج نامرئی عجیب را احساس کردند! به‌خصوص بعد از گل اول کریم باقری یک احساس لطیف قلبی این نوید را به یکایک هموطنان عزیز داخل و خارج از کشور می‌داد که گل دوم نیز شکل خواهد گرفت. آیا خود شما در آن لحظه چنین احساسی نداشتید؟ این همن فکر متمرکز، روشن و با ایمان است که به مانند یک طیف مغناطیسی عمل می‌کند و بر حوادث و وقایع آینده تأثیر می‌گذارد؟! همان‌طور که ترس از شکست باعث ایجاد شکست می‌شود، میل شدید به ”موفقیت“ نیز باعث ایجاد ”موفقیت“ می‌شود.
متأسفانه ما در طول سالیان سال: هرگز به اهمیت موضوع فراروان‌شناختی در ورزش پی نبرده‌ایم، هرگز فرهنگ مثبت‌نگری را نیاموخته‌ایم، هرگز به مسائل اخلاقی و تنش‌زا توجه نکرده‌ایم، هرگز در راستای روحیه واحد تیمی گام برنداشته‌ایم و هرگز... بگذریم، ناگفتنی‌ها بسیارند حکایت همچنان باقی است. نظر شما چیست؟
یونس اسمعیل‌زاده ملی
منبع : مجله موفقیت


همچنین مشاهده کنید