پنجشنبه, ۳ خرداد, ۱۴۰۳ / 23 May, 2024
مجله ویستا
نوزادان دختر ـ نوزادان پسر، تبعیض بین قندعسل و حبهنبات!
زن چشمانش را به در دوخته تا همسرش از در وارد شود. پس از مدتها انتظار بالاخره فرزندشان متولد شده، اما نه از شور و هیجان خبری است و نه از گل و شیرینی. مادر نگاهی به نوزادش میاندازد. گوئی او نیز در انتظار پدر بهسر میبرد. او نمیداند برای چه پدر سراغی از او نمیگیرد اما مادر خوب میداند که دخترک قربانی تفکرات و نگرشهای غلط است، فرهنگی که به پسر ارج مینهد و به او میبالد اما به دنیا آمدن نوزاد دختر برایش شاید کمی ننگ است! در گذشته ـ حتی شاید امروزه نیز ـ برای زنی که فرزند پسر میآورد ارزش و احترام بیشتری قائلند و مادر نیز از اینکه مورد توجه اطرافیان بهویژه همسر و خانواده وی قرار گرفته بهخود میبالد. او در صورت بهدنیا آوردن نوزاد دختر، با احساس نارضایتی، سرخوردگی و بیتفاوتی اطرافیان مواجه میشود. ظاهراً از همان بدو تولد جنسیت نوزاد، تعیینکننده شخصیت و جایگاه وی در جامعه و خانواده است. از تعدد آگهیهای مختلف جهت مشاوره تعیین جنسیت جنین و استقبال والدین از این امر نتیجه غیرمستقیم حاصل شده که در جامعه کنونی ما جنس پسر برتر از جنس مخالفش است. هر چند این امر در تمام خانوادهها صادق نبوده و بستگی به ریشههای فرهنگی و موقعیت خانواده دارد.دکتر قاسمزاده (روانشناس) معتقد است که در جوامع سنتی تفاوت گذاردن بین فرزندان بیشتر دیده میشود.در اینگونه از جوامع، مرد بهعنوان ”نانآور خانواده“ محسوب شده که به دنبال این تفکر وقتی خانوادهای صاحب فرزند پسر میشود برایشان بسیار خوشایندتر است از اینکه دارای فرزند دختر شوند، هر چند که میگویند ”نوزاد دختر چیز دیگری است!“ در جامعه دارای فرهنگ مردسالارانه، مرد از آزادی عمل بیشتری در برقراری ارتباطات، انتخاب همسر، فعالیتهای خارج از خانه و... برخوردار است، این عوامل بر روند رشد شخصیتی دختران و پسران تأثیر به سزائی میگذارد. برای مثال در این فرهنگ پسر حق دارد تا پاسی از شب بیرون از منزل و در میان گروه دوستان حضور داشته باشد و همچنین به سرگرمیهای مورد علاقه خود بپردازد اما دختر باید بسیاری از مسائل را رعایت کند.این اعطای آزادی عمل بیشتر به پسران در خانواده به مرور دختران را به نگرش نارضایتی از جنسیت خود وا میدارد و ایجاد عقدههای روانی خاص خود را مهیا میسازد. چنانچه فردی در مدت رشد شخصیتی و فکری خود از نوع جنسیتش ناراضی باشد، وظایف خاص مربوط به جنس خود را با نارضایتی انجام میدهد و فردی آسیبپذیر در جامعه خواهد بود. همچنین با توجه به جایگاهی که فرد در آن قرار میگیرد این نارضایتی اثرات سوئی در شغل، خانواده و اطرافیان او خواهد داشت. این دور تسلسل باطل ادامه خواهد داشت مگر اینکه فرهنگ عمومی حاکم بر جامعه در رابطه با این نگاه ویژه به زنان و دختران را تغییر دهیم.دکتر قرائیمقدم ـ جامعهشناس ـ میگوید: تضاد بین دختر و پسر سبب بروز صدمات جبرانناپذیر روحی، فکری، رفتاری، اخلاقی و فرهنگی میشود که نشأت گرفته از سنتهای نادرست و غلطی بوده که در میان خانوادهها و البته جامعه حاکم است. زمانیکه والدین بهویژه مادر از این مسئله سالها در رنج بوده و مورد ظلم قرار گرفته است، ناآگانه رفتارهائی را نسبت به فرزندان پسر خود بهعمل میآورد که سبب میشود دختران مورد تحقیر قرار گیرند. این مشکلات و ایجاد تضاد بین فرزندان برحسب نوع جنسیت آنان ریشه در سنت و فرهنگ ما دارد. فرهنگی که برای دختر چندان ارزشی قائل نبوده و هنوز در برخی از مناطق کشور از جمله خوزستان دخترعمو برای پسرعمو است و باید در هنگام ازدواج با فرد دیگر از او اجازه بگیرد، وگرنه با مشکلات عدیدهای مواجه میشود. هر چه مناطق، فرهنگ سنتیتر داشته باشند، این رسوم بیشتر نمایان است. این سنتها ریشه در آداب و رسوم و حتی قانون ما دارد چرا که قوانین ما مردسالارانه است. برای مثال سهم دختر از ارث یکدوم سهم پسر است، به این مفهوم که دختر جنس دوم است. این طرز نگرش به میزان تحصیلات والدین، شغل آنان و حتی سطح اقتصادی خانواده و... بستگی دارد. برای مثال با افزایش میزان تحصیلات والدین میزان تفاوت گذاشتن بین فرزندان نیز کاهش مییابد. دکتر فدائی، روانشناس معتقد است که یکی از عوامل زمینهساز آسیبشناسی روانی، ترجیحات ناسالمی است که در خانه بین فرزندان مختلف توسط والدین بهعمل میآید یا در مدرسه توسط آموزگاران بین شاگردان کلاس اعمال میشود. کودکی که احساس میکند پدر و مادر، فرزند دیگر را بیش از او دوست دارند و به او ترجیح میدهند دچار احساسات متعدد و متضاد میشو. برای نمونه ابتدا نسبت به پدر و مادر خشمگین میشود. برای نمونه ابتدا نسبت به پدر و مادر یک امر ناپذیرفتنی است، آن را واپس میزند و به ذهن ناخودآگاه میسپارد و در مقابل احساس گناه میکند. در چنین کودکی بهعلت آنکه والدین او را دوست ندارند، حس بیارزشی و دلتنگی غالب میشود. البته ممکن است این حالتهای عاطفی در گذر زمان به تدریج پنهان شود اما همیشه در ناخودآگاه فرد باقی میماند و بر زندگی او تأثیر میگذارد. بهنحوی که اگر بعدها هم در دوران بزرگسالی مورد بیتوجهی فرد دیگری قرار بگیرد، احساس گناه، بیارزشی و افسردگی در او ظاهر میشود. با توجه به آنکه بهطور کلی در خانوادههای ایرانی فرزندان پسر مورد توجه بیشتر اطرافیان و بخصوص والدین قرار دارند، احتمال آنکه چنین عواقبی دامنگیر دختران باشد بیشتر است و شاید یکی از عواملی که در دو برابر بودن میزان افسردگی در زنان نسبت به مردان دخالت دارد همین ترجیحات ناسالم دوران کودکی در خانواده به نفع فرزندان پسر باشد.
منبع : روزنامه اعتماد
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور سیدابراهیم رئیسی سقوط بالگرد رئیسی شهدای خدمت ابراهیم رئیسی شهید جمهور رئیسی ایران شهادت ابراهیم رئیسی شهادت رئیسی رهبر انقلاب
تهران هواشناسی سازمان هواشناسی مترو شهرداری تهران قتل کنکور شهر تهران بارش باران آموزش و پرورش پلیس هلال احمر
مالیات قیمت خودرو قیمت دلار حقوق بازنشستگان قیمت طلا خودرو بازار خودرو بورس یارانه دلار
تلویزیون هالیوود سالار عقیلی سینمای ایران سینما سریال آیت الله سید ابراهیم رئیسی هنرمندان رسانه ملی
کنکور ۱۴۰۳ دانش بنیان
رژیم صهیونیستی فلسطین غزه حسین امیرعبداللهیان شهید خدمت اسرائیل روسیه جنگ غزه آمریکا ترکیه چین حماس
فوتبال پرسپولیس استقلال ناصر حجازی باشگاه استقلال رئال مادرید لیگ برتر والیبال باشگاه پرسپولیس لیگ برتر ایران فدراسیون فوتبال لیگ برتر انگلیس
هوش مصنوعی اینترنت مایکروسافت اپل سامسونگ گوگل فناوری ایلان ماسک
استرس خواب فشار خون افسردگی پوست آلزایمر کاهش وزن طول عمر سلامت روان