شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


داستان مرد بازیگوش


داستان مرد بازیگوش
در حالی که یافتن و دریافتن سی دی ها و دی وی دی های آثار سینمایی جهان از آنها که منتخبان اسکار بوده اند تا برگزیدگان جشنواره های معتبر و کم اعتبار جهانی، به سادگی گردشی کوتاه در خیابان های شلوغ شهر و اندکی تامل در کنار بساط دستفروشان قانون گریز است، اعتبار کنونی سیما، به برخی برنامه های زنده و مستقیم و نیز مهم تر از آن مجموعه های تلویزیونی مناسبتی و غیرمناسبتی است. اینچنین است که مثلاً این نگارنده علاقه مند به تماشای فیلم، آثاری مانند تک تیرانداز، جایی برای پیرمردها نیست، را تاتوی و... را با کیفیت بسیار مناسب، بی هیچ حذف و اضافه و با زبان اصلی و زیرنویس فارسی و هر زمانی که دلم بخواهد بدون منت کشی از سیما می بینم و آنچه از سیما به تماشا می نشینم، مجموعه های تلویزیونی است.
اکنون به جرات می توانم بگویم که طی چند سال اخیر مسوولان شبکه های مختلف سیما نیز به این نکته پی برده اند که باید با تولیدات کیفی، دل مخاطبان خود را به دست آورده و آنها را پای جعبه جادویی بنشانند. به این تلاش باید احترام گذاشت و البته در جای خود به نقد و تحلیل آنچه به اصطلاح روانه آنتن می شود، پرداخت تا از این رهگذر سودی دوسویه نصیب مسوولان و مخاطبان این رسانه میلیونی شود. با این مقدمه کوتاه، می توان از میان مجموعه های تلویزیونی نوروزی سیما که حاصل تلاش جمع وسیعی از هنرمندان و افرادی است که شبانه روز تلاش کرده اند تا ساعاتی از نوروز را برای ما سرگرم کننده تر سازند، مجموعه تلویزیونی «مرد هزارچهره» را از جهات گوناگون که در ادامه به اجمال برخواهم شمرد، برگ برنده سیما در نوروز به شمار آورد.
«مهران مدیری» در یک کلام چهره موفق و تاثیرگذار تلویزیونی است. نشانه های این موفقیت که به طور روزافزونی جلوه کرد، از بازی او در نخستین مجموعه های طنز تلویزیون مشهود بود. مدیری از همان روزها که هنوز گرد میانسالی بر چهره اش ننشسته بود، چه جلوی دوربین یا پشت آن، نگاهی از سر تفکر و تامل به اطراف خود داشت. به گونه یی که این نگاه در بازی او نیز به عنوان یک عنصر تکرار شونده، قابل درک بود. به همین دلیل و دلایل دیگر، مدیری تلاش کرد هیچ گاه دنباله رو نباشد بلکه در پی ابداع و ابتکار در زبان و تصویر طنز در تلویزیون بوده و دست به ریسک بزند. او در طول فعالیت هایش بهای این خطر کردن ها را نیز به جان می خرید. یعنی گاه به نوعی از فعالیت محروم می شد و گاه تماشاگران را در بعضی مجموعه های خود در قسمت های آغازین ناامید و ناگهان جذب می کرد. در تمامی مجموعه هایی که مدیری با همکاری تیمی از نویسندگان باتجربه ساخته است، نگاه او به اجتماع و آدم های اطرافش، در یک سطح کاملاً مضحک و عموماً کاریکاتورگونه و در سطوح دیگر، طنزآمیز و تامل برانگیز بوده است. از این جهت گاهی اوقات مرا به یاد «اوژن یونسکو» نمایشنامه نویس فرانسوی می اندازد که به ویژه در آغازین تلاش هایش همچون نوشتن نمایشنامه «آوازخوان طاس» به هجو جامعه اطراف خود پرداخته و مناسبات گاه پوچ و بیهوده افراد جامعه را در برابر دیدگان آنها برملا ساخت. و اتفاقاً می خواهم تاکید کنم در مرد هزارچهره همین اتفاق افتاده است و هیچ کس هم نمی توانست به مانند مدیری مرز باریک و خطرناکی را که وی با چنین داستانی در شبکه یی پرمخاطب مثل شبکه سه و در ایامی که بخش عمده یی از جامعه پای تلویزیون می نشستند، طی کند و بتواند در کنار کمدی جذابی که در تاریخ تئاتر زیرمجموعه «کمدی اشتباهات» قرار می گیرد، نیشترهایی به مناسبات اجتماعی وارد کرده و مخاطبان خود را به تفکر وادارد.
در «مرد هزارچهره» تیغ انتقاد مدیری و همکارانش (نویسندگان مجموعه) مناسبات اجتماعی جامعه را با چند مصداق و مثال نشانه می گیرد. او سراغ چند نهاد اجتماعی می رود که می توانند نماینده سایر نهادهای مشابه باشند، مثلاً هنگامی که او ناخواسته وارد جریان پزشکی (در حساس ترین نوع آن که جراحی مغز و اعصاب است) می شود و می تواند با کمی رندی و به قول خودش بازی یا بازیگوشی، به درمان بیماران بپردازد و حتی در اتاق حساس عمل حاضر شود و دیگران را به سادگی دست بیندازد، این نکته را گوشزد می کند که راه بردن به مناصب علمی در بالاترین سطوح خود، بدون آنکه مراتبی را طی کنیم امکان پذیر است.
این موقعیت را می توان به سایر موقعیت های مشابه تعمیم داد، مثلاً امور اقتصادی، عمرانی و... یعنی مخاطب می تواند تصور کند که این فرد یا افراد مشابه در چنین شرایطی می توانند یک مهندس معروف و مطرح، یک اقتصاددان برجسته، یک جامعه شناس متبحر... شوند و حرفشان را پیش برند. این مرد ساده و تا حدودی ساده لوح که بازی او در لحظاتی ما را به یاد علی نصیریان در هالوی مهرجویی می اندازد، وارد نهادی امنیتی نیز شده و در آنجا نیز - با تضاد و قدر - سرهنگی باتجربه و باهیبت جلوه می کند که گاه در مقام قانونگذار نیز قانون های من درآوردی و مستبدانه را اعلام و اجرا و تصور می کند بسیار درست عمل می کند.
مدیری هنرمندان را نیز بی نصیب نمی گذارد و در واقع در بخشی از مجموعه خود جامعه یی که خود نیز یکی از افراد آن است را به نقد می کشد. او در واقع اعلام می دارد افراد با کمترین اطلاع از مسائل هنری می توانند خود را هنرمند جلوه داده و به مصداق این بیت که «ماه فروزنده چو پنهان شود، شب پره بازیگر میدان شود» به واقع با هنرمندان نیز بازی می کند و در ادامه مسیر سرانجام سر از گروهی قاچاقچی (نماینده نهادهای غیرقانونی) درآورده و با آنها نیز بازی می کند. این بازی و به تاکید خودش «اشتباهی بودن» که در قسمت آخر مجموعه به ظرافت از سوی «مسعود شصت چی» بیان می شود تا آب تطهیری بر تمام جرائم او ریخته شود، در نحوه بازی کردن او با سایر بازیگران (خارج از مناسبات داستانی) نیز دیده می شود. در واقع به زعم نگارنده، مدیری همچون بازیگری بازیگردان و مستبد، تمامی بازیگران دیگر را اولاً به انقیاد خود درآورده و به گونه یی آنها را به بازی می گیرد و دیگر اینکه هنگام بازی در قالب شخصیت «شصت چی» مدیری بودن خود را نیز به رخ می کشد که تبلور آن در صحنه پاتوق شعرا و هنگامی که او نجفیان را دست می اندازد، دیده می شود. تمام بازیگران نیز گویی در نهایت برای او سر تعظیم فرو می آورند. ناگفته نماند که در این مسیر، او خود را نیز در برابر آینده محکوم می کند. سرانجام اینکه می توان گفت مدیری در «مرد هزارچهره» گویی تمام تجربه و توان خود را در بازیگری و نیز نگاه طنزآمیز و هجوآلودش به کار گرفته و در نهایت توانسته است مجموعه یی تاثیرگذار بسازد به نحوی که اگر او دیگر در تلویزیون با مجموعه یی تازه ظاهر نشود، خود را به چهره یی ماندگار در ذهن برای بینندگان سیما، تبدیل کرده است.
دکتر رحمت امینی
کارگردان، نمایشنامه نویس و استاد دانشگاه
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید