یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

آیینه دار فضایل آل عصمت


آیینه دار فضایل آل عصمت
این روزها روزهای پربرکت و خوش یمنی است زیرا در این ایام تولد سه تن از قهرمانان دشت کربلا قرار دارد. دیروز، روز میلاد امام حسین (ع) بود، فردا روز میلاد امام سجاد(ع) است و امروز روز میلاد بزرگ پرچمدار سپاه حسینی، حضرت ابوالفضل العباس (ع) است و به همین سبب قصد داریم سطوری چند در باب وجود پربرکت آن حضرت به رشته تحریر درآوریم. هرچند همگان می دانند که سخن گفتن از قهرمان علقمه، حضرت عباس (ع) کاری سخت است و جرات می خواهد قلم بر داشتن و راجع به آن حضرت مطالبی را نوشتن اما چه می‌شود این عشقی که در سینه به مولایمان داریم، اصرار می ورزد به عنوان یک عاشق به حضرت ابوالفضل (ع) و دیگرخاندان نبوت (‌ع) با قلمی که آمیخته به مرکب عشق و ارادت است مطالبی را بنگاریم. باشد که بتوانیم تا حد امکان ادای دین نماییم.
آنچه از کتب تاریخ روشن و مبرهن است حضرت علی (ع) پس از شهادت حضرت زهرا (س) غم جانکاه و فزاینده ای را در سینه داشت اما سوای غم و اندوه خود این فرزندانش بودند که هر لحظه جای خالی مادر را احساس می کردند. هرچند آنها برای رعایت حال پدر و نیز برخی مصالح مربوط به اسلام اندوه خویش را آنچنان اظهار نمی کردند امام علی (ع) به عنوان پدری دلسوز و آگاه به امور این حس فرزندانش را احساس می کرد. از آن طرف هم امام علی (ع) با توجه به علم امامت خویش به خوبی می دانست که بعد از آن باید فرزندانی از ایشان پا به عرصه وجود نهند که بتوانند یاری گر خاندان امامت در صحنه های مختلف سیاسی، نظامی و ... باشند. پس روزی به برادرش عقیل بن ابیطالب که در علم نسب شناسی تبحر داشت و قبایل و تیره‌های مختلف و نیز خصایص روحی و اخلاقی آنها را علی رغم نابینا بودن، خوب می دانست گفت که قصد دارد همسری اختیار کند همسری که به خانه فاطمه زهرا (س) خواهد آمد بنابراین لازم است که بانوی پاکدامن و صاحب نجابت خانوادگی و اصالت و عظمت باشد. این چنین بود که عقیل بن ابیطالب بعد ازتحقیق در میان قبایل مختلف، بانوی پاکدامن و صاحب عظمت و اصالت را به برادرش معرفی کرد و آن بانوی بزرگوار کسی نبود جز فاطمه دختر حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر کلبی که وی را فاطمه کلابیه می نامیدند و به مرور زمان کنیه اش هم ام البنین یعنی مادر پسران شد.
از آنجا که فاطمه کلابیه عشق و ارادت خاصی نسبت به رسول خدا (ص) و اهل بیت (ع) داشت و هماره از حضرت فاطمه زهرا (‌س) به نیکی یاد می کرد در خانه علی (ع) نه تنها همسری مهربان برای امام علی (ع)‌ شد بلکه مادری دلسوز و غمخوار برای کودکان و فرزندان حضرت زهرا (س) گردید، چنانچه مهربانی او نسبت به فرزندان حضرت زهرا (س) زبانزد عام و خاص بود. به عنوان مثال بعد از واقعه عاشورا و رسیدن خبر شهادت پسران این بانوی بزرگ به وی ایشان قبل از آنکه در سوگ شهادت فرزندان خود ناله کنند سراغ امام حسین (ع) را می گرفتند. وقتی هم شنیدند که امام (ع) شهید شده اند ناله ای سر داد و فریاد بر آورد که: رگ های قلبم گسسته شد. اولادم و هرچه زیر این آسمان کبود است فدای نام حسین (ع) شوند.
پر واضح است از پدری چون حضرت علی (‌ع) و مادری چون ام البنین، فرزندانی که پا به عرصه وجود می نهند، فرزندانی بزرگ منش و صاحب اصالت و دینداری باشند که در میان چهار پسر این بانوی گرامی، نام حضرت عباس (ع) چونان ستاره ای درخشان می درخشد. گویند زمانی که حضرت ابوالفضل (ع) به دنیا آمد حضرت علی (ع) در گوش او اذان و اقامه گفت. نام خدا و رسول (ص) را به گوش او خواند و وی را با توحید و رسالت و دین پیوند داد. بعد نام عباس را بر او گذاشت. نامی که نشان از غیرت دینی و جوانمردی حضرت در برابر ستمکاران و یاوه گویان داشت؛ چنانچه حضرت علی (ع) از همان اوان کودکی حضرت عباس (ع) به صورت مستقیم یا غیر مستقیم این نکته مهم را بازگو می کرد که آن حضرت در آینده‌ای نه چندان دور دوش به دوش برادرش حسین (ع) حماسه ای بزرگ را خلق خواهند کرد؛ به عنوان مثال زمانی که حضرت ابوالفضل (ع) نوزاد بود، حضرت علی (ع) گاهی قنداقه عباس (ع) را در آغوش می گرفت و آستین دست های کوچک او را بالا زده و بر بازوان او بوسه می زد و اشک می ریخت. روزی مادرش ام البنین که شاهد این صحنه بود سبب گریه امام (ع) را پرسید. حضرت فرمود: این دست ها در راه کمک و نصرت برادرش، حسین قطع خواهد شد؛ گریه من برای آن روز است.
عباس (ع) در خانواده ای والا مقام و تحت تربیت پدر و مادری چنین پرورش می یابد؛ چنانچه استعداد ذاتی و تربیت خانوادگی او سبب می‌شود که در کمالات اخلاقی و معنوی پا به پای رشد جسمی و نیرومندی خاص خویش رفته رفته جوانی ممتاز و شایسته شود؛ چنانچه رسایی قامت و توانایی جسمانی را همراه با پیرایه عقل و دانش خود، همزمان داشته باشد. حضرت چهارده سال از عمر مبارکش را در کنار امام علی (ع) گذراندو طی این مدت که پدرش با بنی امیه و خوارج در نبرد بود پا به پای برادران ودیگر شیعیان امام (‌ع) در میدان های نبرد مبارزه کرد و آنچنان شجاعتی از خود نشان داد که در تاریخ بی نظیر است. گویند در یکی از روزهای نبرد صفین نوجوانی از سپاه علی (ع) بیرون آمد که نقاب بر چهره داشت و از حرکات او نشانه های شجاعت و قدرت هویدا بود. این نوجوان نقاب بر چهره با پسران یکی از مردان سپاه معاویه به نام ابن شعثاء درگیر شده و تک تک آنها را به هلاکت رساند. سپس روی در روی ابن شعثاء نهاد و بعد از جنگی سخت او را با ضربتی از پا در آورد. همگان حیران شدند که این نوجوان کیست که چونان علی بن ابیطالب ‌(ع) می جنگد و به دل دشمن، بی ترس و واهمه حمله می برد؟ او نقاب را کنار زد و همگان دیدند که او قمر بنی هاشم است.
درادامه این مقال باید گفت که حضرت عباس (ع) چند سال پس از شهادت پدر در سن هجده سالگی با لبابه دختر عبدالله بن عباس ازدواج می‌کند؛ همان ابن عباسی که راوی حدیث و مفسر قرآن و شاگرد لایق و برجسته امام علی (‌ع) است و حاصل این پیوند مبارک دو پسر می‌شود با نام های عبیدالله و فضل که هر دو و فرزندانشان بعدها از عالمان بزرگ دین و مروجان قرآن در دیگر بلاد می شوند و این چنین روح و نفس علوی بودن نیز از طریق حضرت ابوالفضل (ع) و فرزندانش در نسل های بعد از ایشان گسترش یافته تا این‌گونه عطر خوش خاندان هاشمی بیش از پیش در دیگر بلاد و ازمنه رواج یابد. حضرت در دوران امامت برادرشان، امام حسین (ع) همواره پا به پای برادر و در اطاعت ایشان بوده و لحظه ای برادر و امام خویش را تنها نمی گذارد و این اطاعت کردن از امام توسط حضرت عباس (ع) در زمان امامت امام حسین (ع) بخصوص در روز عاشورا و صحرای کربلا به اوج خودش می رسد؛ آنچنان امام سجاد (ع) از شهادت و غم و اندوه شهادت او را به مثابه شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا (ع) عموی پیامبر (ص) و غم و اندوه آن حضرت در جنگ احد یاد می‌کند ضمن آن این چنین قهرمانی های حضرت عباس (ع) را می ستاید؛ خداوند عمویم عباس (ع) را رحمت کند که در راه برادرش ایثار و فداکاری کرد و از جان گذشت. چنان فداکاری کرد که دو دستش قطع شد. خداوند به او نیز همانند جعفر بن ابیطالب در مقابل آن دو دست، دو بال عطا کرد که با آنها در بهشت با فرشتگان پرواز می‌کند. عباس (ع) نزد خداوندمقام و منزلتی دارد بس بزرگ که همه شهیدان در قیامت به مقام والای او غبطه می خورند و رشک می‌برند.
در ادامه چه خوب است نوشتارمان را با القاب تابناک آن حضرت متبرک سازیم، القابی که برخی از آنها را در زمان حیاتش و برخی را هم بعد از شهادتش به ایشان داده اند؛ القابی چون قمر بنی هاشم که بیانگر بهره مندی آن حضرت از زیبایی ظاهر و جمال و جلال سیرت درون است، باب الحوائج که نشان از بخشندگی ایشان در همه حال دارد، طیار که گویای مقام و عظمت حضرت در فضای عالم قدس و بهشت جاودان دارد. الشهید که نشان از آمادگی ایشان برای شهادت در راه حق دارد، سقا که هم یاد آور سقایی آن حضرت در دشت کربلاست و هم اینکه او را در میان بنی هاشم از همان کودکی ابوالقربه می نامیدند به معنای پدر مشک که گویا آن حضرت از همان اوان عمر خویش میان بنی هاشمیان سقا بوده است، عبدصالح لقبی که در احادیث امام صادق (ع) در باب عمویشان بیشتر دیده می‌شود، ابوالفضل هرچند او را به سبب داشتن فرزند پسری به نام فضل، کنیه ابوالفضل دادند اما این هم لقبی است برازنده آن حضرت که بزرگمرد فضل و بخشش بوده است. کبش الکتیبه لقبی است که به بالاترین رده فرماندهان می دادند و چه کسی در شجاعت بالاتر از حضرت عباس (‌ع) می تواند باشد ؟ و ...
به هر حال آنچه عنوان شد تنها قطره ای از اقیانوس بی کران فضایل و خصایص بسیار نیکو و آسمانی حضرت ابوالفضل عباس (ع) است که به رشته تحریر درآمد. از آنجا که مناسبت امروز به سبب جانفشانی و جانبازی های حضرت در میدان کربلا به روز جانباز معروف شده است و چند سالی می‌شود این روز را با نام روز جانباز نیز می شناسند پس بر جانبازان عزیز، این افتخاران ایران زمین مایه مباهات و افتخاری وصف ناشدنی است که در کنار افتخار نایل شدن به مقام جانبازی در راه دین و میهن، سالروز بزرگداشت آنها با روز تولد بزرگ مردی چون حضرت عباس (ع) قرین شده است. باشد که همگان بتوانیم بیش از پیش زنده نگهدارنده نام عباس (ع) در پهنه گیتی باشیم و سپاسگزار جانفشانی این جانبازان عزیز.
طاهره محلاتی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید