جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آثار اپیکور - نامه ها


آثار اپیکور - نامه ها
▪ آثار كلاسیك فلسفه -۲۵
«مرد جوان برای اینكه به فلسفه روی آورد نباید در انتظار آینده نشیند؛ پیرمرد از پرداختن به فلسفه نباید خود را فرسوده یابد؛ برای اینكه آدمی به نفس خود توجه كند نه بسیار زود و نه بسیار دیر است. اگر كسی بگوید كه موقع تفلسف او نرسیده یا از دست رفته است بدین معنی است كه بگوید كه ساعات طلب سعادت یا هنوز برای او نیامده یا دیگر از او گذشته است.»
▪ اپیكور - نامه به مِنِكئوس
اپیكور (۲۷۰- ۳۴۱ق م)، فیلسوف یونانی و بنیانگذار مكتب اپیكوری، نویسنده ای كثیر التألیف بود. به نظر دیوگنس لائرتیوس وی در حدود ۳۰۰ كتاب نوشت، لیكن اكثر نوشته های او از میان رفته است. اكنون آثاری كه با نام اپیكور پیوند دارند عبارتند از: سه نامه، وصیتنامه، قطعاتی از اثر عمده و اصلی او به نام «درباره طبیعت» كه در سال ۱۷۱۹ در حفریات و كاوش های هركولانم، شهری باستانی در ایتالیا، به دست آمد و نیز مجموعه ای كه آن را با عنوان «آموزه ها و تعالیم اصلی» (اندرزها) می شناسیم. در این اثر، خود یا یكی از شاگردان با تكیه بر آثار استاد، فلسفه اپیكوری را در چهل رای اصلی بیان داشته است و بخش دیگر، یك دست نویس شامل هشتاد و یك آموزه و تعلیم او است كه در سال ۱۸۸۸ در كتابخانه واتیكان كشف شد.
نامه های او عبارتند از: «نامه به مِنِكئوس» (درباره روش زندگی)، «نامه به هرودوت» (درباره طبیعت) و «نامه به پوتُكْلِس» (درباره كائنات جو) كه این نامه اخیر از نظر ناقدان اصیل نیست و گویی خلاصه ای از تعالیم اپیكور است كه یكی از شاگردان وی فراهم كرده است. نامه های اپیكور بسی بهتر از آموزه ها و تعالیم به جای مانده از او، شخصیت جدی او را بر ما آشكار می كند. «نامه به مِنِكئوس» به سبب ارزش ادبی بسیار آن، از دو نامه دیگر ممتاز است. تعالیم آن همان تعالیم «اندرزها»، یعنی همان آیین فلسفی اپیكور است كه هدف آن نیكو زیستن و نیكو مردن است: «مرگ برای ما چیزی نیست؛ زیرا هر نیكی یا هر بدی در احساس نهفته است؛ و مرگ عبارت است از فقدان كامل احساس... بنابراین موقتی بودن زندگی سبب می شود ما قدر شادی های آن را بیشتر بدانیم.» یا: «كسی كه می گوید جوان را نیكو زندگی كردن شایسته است و پیر را نیكو مردن ابلهی بیش نیست...، زیرا سعی در نیكو زیستن تفاوتی در نیكو مردن ندارد... از او ابله تر كسی است كه می گوید بهتر آن بود كه هرگز به دنیا نمی آمدیم...اگر او به راستی این سخن را از روی اعتقاد می گوید پس چرا خود زندگی را ترك نمی گوید؟» و بالاخره: «وقتی ما می گوییم لذت هدف غایی ما است، مقصود ما از آن، هرگز لذت عیاشان نیست... لذت مورد نظر ما عبارت است از فقدان رنج های جسم و ناآرامی های روح.» و اما «نامه به هرودوت» گرانبها ترین منبعی است كه ما برای شناختن اپیكور از جهت ارتباط او در فیزیك در دست داریم. این نامه از دو نامه دیگر دشوار تر است زیرا روی سخن در آن با متخصصان است و زبان فنی نسبتاً مبهم و گاه عاری از دقت دارد. اپیكور در سومین و آخرین نامه، كه خطاب به پوتُكْلِس نوشته است بحث درباره كائنات جو (پدیدارهای آسمانی) را پیش می كشد. این نامه از این جهت اهمیت دارد كه روش معمول نویسنده را نشان می دهد. در حقیقت، اپیكور پوتُكْلِس را دعوت می كند كه «راه اساطیر را رها كند و بكوشد تا اشیایی را كه دارای طبیعت واحدی اند بشناسد» و در یك كلمه به شیوه علمی تحقیق روی آورد، با اعلان این معنی كه عقل آدمی قادر به تفسیر اسرار طبیعت است.

مسعود زنجانی
منبع : روزنامه شرق