دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

آزادی در مشارکت نهفته است


آزادی در مشارکت نهفته است
مشارکت در امور اجتماعی، نوعی تعهد و قبول مسوولیت فردی و اجتماعی است که همه افراد انسانی ناگزیر به پذیرش آن هستند. امام علی (ع) خطاب به مردم مصر می‌فرمایند: ای مردم مصر، نگویید ما سرپرستی چون مالک و امامی چون علی داریم؛ اگر در صحنه حاضر نباشید، شکست می‌خورید.
یکی از بارزترین نمونه‌های مشارکت مردمی، مشارکت در امور اجتماعی و سیاسی است که کمک فراوانی به حفظ وحدت و همبستگی ملی می‌کند. برای «مشارکت سیاسی» با توجه به دیدگاه‌های متفاوت، تعاریف متفاوتی نیز ارائه شده است از جمله: دخالت مردم و یا دست‌کم درگیر شدن آنان در سیاست به صورت آگاهانه و یا نا آگاهانه؛ اختیاری و غیراختیاری. «مشارکت سیاسی» فعالیت داوطلبانه اعضای جامعه در انتخاب رهبران و شرکت مستقیم و غیرمستقیم در سیاستگذاری عمومی است. «مشارکت سیاسی» به معنای وجود رقابت و منازعه مسالمت‌آمیز بین بخش‌های گوناگون جامعه سیاسی برای به دست آوردن قدرت و اراده جامعه و تعریف مصالح عمومی است. مشارکت سیاسی نوعی تظاهر علنی اراده مردم برای تعیین سرنوشت جمعی خود است و فقط از طریق مشارکت است که قدرت سیاسی به طریق مسالمت‌آمیز دست به دست می‌گردد. مشارکت در واقع، تجلی مشروعیت حاکمیت و ضامن تأمین و ثبات است؛ زیرا مشارکت مردمی می‌تواند به مثابه مؤثرترین و مناسب‌ترین پشتوانه برای حل و فصل معضلات و بحران‌های سیاسی اجتماعی و امنیتی مورد استفاده قرار گیرد. هر دولتی که بتواند جلوه‌های بیشتری از همکاری و همدلی توده‌های مردمی را در ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و بخصوص در دفاع از کشور و حکومت در مقابل تهدیدات داخلی و خارجی جلب کند، در جامعه بین‌المللی از اعتبار، شخصیت و موقعیت رفیع‌تری برخوردار می‌شود.
در معنای مدرن، «مشارکت» کنشی آگاهانه برای ابراز مسوولیت اجتماعی در نظر گرفته شده است. «مشارکت‌» را به ‌عمل‌ یا موقعیتی‌ که ‌بیش‌ از چند نفر در آن‌ شرکت‌ دارند و برای ‌تأثیر‌گذاری بر روی‌ تصمیمی‌ انجام‌ می‌گیرد، منتسب می‌کنند.
البته باید اذعان کرد که مشارکت همگانی لزوما به دموکراسی واقعی منجر نمی‌شود و چه بسا بالا بودن مشارکت به معنای فرانکفورتی آن به زوال دموکراسی و روی کار آمدن نازیسم در آلمان منجر شد.
● ویژگی‌های مشارکت سیاسی
۱) در مشارکت، آزادی نهفته است و بدون آزادی و امکان فکر کردن و عمل آزاد، مشارکت واقعی امکان ندارد. بدین منظور، دولت‌ها نیز برای مشارکت سیاسی، باید امکان رقابت در عرصه قدرت گرفتن را برای همگان مهیا کنند و در این زمینه، وجود برابری بین انسان‌ها و گروه‌ها نیز تأثیر مهمی دارد.
۲) مشارکت سیاسی باید آگاهانه باشد. از این‌رو، مشارکت‌هایی که از روی اکراه و اجبار و فرمایشی است مشارکت سیاسی واقعی به شمار نمی‌آیند.
۳) در مشارکت سیاسی، ۳ عنصر اصلی سهیم شدن در قدرت، کوشش‌های سنجیده گروه‌های اجتماعی به منظور در دست گرفتن سرنوشت و بهبود شرایط زندگی خودشان و ایجاد فرصت‌هایی برای گروه‌های فرودست مهم است.
۴) مشارکت سیاسی، «وسیله بودن آن» است. از این راه افراد می‌توانند با افزایش و توزیع مجدد فرصت‌ها، در تصمیم‌گیری‌های سیاسی نقش مؤثری ایفا کنند.
مهم‌ترین حسن مشارکت سیاسی تضمین رشد سیاسی مردم و جامعه در عین حفظ ثبات رژیم سیاسی است. در حقیقت، مشارکت سیاسی مردم در تصمیم‌گیری‌ها در سطوح و نیز در عرصه‌های گوناگون، به آنها این آگاهی را خواهد داد که از مقدورات و توانایی‌هایشان استفاده بهینه کنند. مشارکت مردم در امور سیاسی اجتماعی و تأثیرگذاری آنان بر سیاست و حکومت، در ۵ حوزه می‌تواند در داخل کشور عملی شود:
۱) تعیین رهبران و حاکمان؛
۲ ) نظارت؛
۳) نصیحت و بیان حقایق تلخ؛
۴) بازخواست و استیضاح؛
۵) مخالفت.
همچنین در حوزه خارجی، ضرورت مشارکت و نقش مردم در دفاع، هدفی فراتر از حفظ و گسترش توان دفاعی است و ممکن است به منظور تحکیم و گسترش وحدت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تقویت پیوندهای مردمی و نظام حاکم در مقابله با تهدیدات مشترک صورت گیرد.
در یک تقسیم‌بندی مشارکت سیاسی را به دو گروه
۱) مشارکت مستقیم؛
۲) مشارکت غیرمستقیم دسته‌بندی کرده‌اند؛
دخالت در تعیین سرنوشت و انتخاب و نظارت بر نظام سیاسی حاکم بر خود به صورت رای دادن در چارچوب احزاب فراگیر را می‌توان مشارکت سیاسی مستقیم نامید، همچون انتخابات مجلس و ریاست جمهوری در ایران؛ اما مشارکت سیاسی غیرمستقیم، راهکاری برای دخالت مردم در امور سیاسی است به طوری که در این سیستم سیاسی، فعالیت‌های حزبی اولویت اول را دارد. در این سیستم نظام سیاسی و دولت حاکم، برآمده از رای مستقیم و انتخاب رهبر سیاسی کشور به وسیله مجلس است، مانند انتخاب رئیس‌جمهور در آمریکا، در این کشور به عنوان نظام سیاسی دو حزبی، مشارکت سیاسی در قالب ۲ حزب نمود پیدا می‌کند.
در جمهوری اسلامی ایران مشارکت سیاسی به معنای حق دخالت مردم در تعیین سرنوشت خود با توجه به آموزه‌های سیاسی دینی است. بر همین اساس دخالت مردم در امر تصمیم‌گیری‌های سیاسی و نظارت بر آنها با توجه به اصول قانون اساسی به رسمیت شناخته شده است. این مشارکت مبتنی بر اصول‌قانونی، مذهبی و عرفی حاکم بر روابط اجتماعی مردم ایران، لازمه حفظ و انسجام نظام جمهوری اسلامی ایران است.
دولت‌ها برای مشارکت سیاسی باید امکان رقابت در عرصه قدرت گرفتن را برای همگان فراهم کنندعناصر مشارکت‌کننده و موضوع مشارکت از جمله مختصات مشارکت محسوب می‌شوند. هر اجتماعی برای بقا نیاز به مشارکت اعضای خود دارد، در واقع مشارکت، پویایی و هویت یک گروه یا جامعه است، هرگروه فعال از اعضایی تشکیل شده است که در واقع همان مشارکت‌کنندگان هستند و به واسطه موضوع، انگیزه و هدفی در فعالیت‌های گروهی مشارکت می‌کنند.
مشارکت در نظام مردم‌سالاری دینی از نوع مشارکت عمومی است. مشارکت عمومی برخلاف مشارکت سیاسی صرفا انتخابات و شرکت در احزاب سیاسی نیست. در مشارکت عمومی همان‌گونه که از نامش پیداست مردم در عموم مسائل کشور دخیل هستند نه این‌که تنها پای صندوق‌های رای حاضر شوند و بعد از انجام انتخابات از صحنه تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌های کلان کشور حذف شوند. مردم در هر لحظه این نظام، صاحبان اصلی حکومت هستند. از طرفی عموم مردم در مسائل کشور شریک هستند نه این‌که تنها بخشی از منتقدان و نخبگان سیاسی ذی مدخل در برنامه‌ریزی‌ها و سیاستگذاری‌های کشور باشند. اما در جوامع به اصطلاح دموکراتیک، مردم توده تلقی می‌شوند در این جوامع صاحبان نفوذ، مسوول تصمیم‌گیری برای سایر مردم هستند و وظیفه دارند توده‌های ناآگاه را کنترل کنند. براساس این تئوری، توده‌های ناآگاه تنها می‌توانند تماشاچی باشند و حق دخالت در سیاست را نخواهند داشت.
در حالی که در نظام مردم‌سالار دینی مردم ولی‌نعمتان مسوولان هستند و حاکمان می‌باید خدمتگزاران مردم باشند. در واقع در مشارکت عمومی ۲ عنصر مشارکت یعنی مشارکت‌کننده و موضوع مشارکت هر دو جایگاه ویژه خود را دارند و مردم به عنوان مشارکت‌کنندگان، ولی نعمتان موضوع مشارکت یعنی حکومت دینی هستند و ۲ عنصر مشروعیت و مقبولیت هم پای و هم باعث پویایی و زندگی مردم‌سالاری دینی هستند.
سلسله مراتب مشارکت سیاسی عبارتند از:
۱) داشتن مقام سیاسی
۲) جست‌وجوی مقام سیاسی اداری
۳) عضویت در سازمان سیاسی
۴) مشارکت در اجتماعات
۵) عضویت انفعالی در سازمان سیاسی
۶) مشارکت در بحث‌های سیاسی
۷) اندکی علاقه به سیاست
۸) رای دادن.
رای دادن کمترین مشارکت سیاسی محسوب می‌شود، اما به نوبه خود در تبلور دموکراسی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش از اهمیت فزاینده‌ای برخوردار است.
● اشکال ‌مشارکت‌
۱) مشارکت‌ مشروط‌: در این ‌نوع ‌مشارکت‌ توجهی‌ چندانی به ‌خواسته‌ها و تقاضاهای ‌واقعی‌ مردم‌ بومی‌ نمی‌شود بلکه‌ بیشتر برای ‌مشروعیت‌ بخشیدن ‌به ‌سیستم‌های ‌حاکم ‌و جلوگیری‌ از تنش‌های‌ اجتماعی‌، سیاسی ‌صورت‌ می‌گیرد.
۲)مشارکت‌ یکپارچه‌کننده ‌(همگرایی): این مشارکت‌ براساس‌ یکپارچگی ‌اجتماعی ‌و فرهنگی‌ و نیز جامع‌پذیری ‌صورت‌ می‌گیرد. نبود ‌یکپارچگی‌ و نیز وجود پراکندگی در ‌بخش‌های‌ گوناگون‌فرهنگی‌ و قومی‌ یکی‌ از بحران‌های ‌توسعه ‌به ‌شمار می‌رود و عبور موفقیت‌‌آمیز آن ‌در بسیاری‌ از موارد، زمینه‌ساز مشارکت‌ پیشرفت‌های‌ مختلف‌ جامعه ‌می‌شود.
۳) مشارکت‌توسعه‌ای‌: چنین ‌مشارکتی‌ به ‌صورت ‌فرآیندی اجتماعی‌ جامع، همه‌جانبه‌ و چندبعدی ‌عمل ‌می‌کند و درصدد وارد کردن ‌و شرکت‌دادن‌ همه ‌مردم ‌و گروه‌ها در مرحله‌ گوناگون ‌توسعه ‌است‌.
۴) مشارکت‌ ابزاری: در این‌ نوع ‌مشارکت،‌ مردم‌ وسیله‌ای ‌هستند برای ‌اجرای ‌دستورهای ‌حکومت‌ بدون‌ آن ‌که ‌از خود اراده ‌و ابتکار عمل ‌داشته‌ باشند.
۵) مشارکت‌محلی‌: این ‌نوع ‌مشارکت‌ اغلب درچارچوب ‌حکومت‌های ‌محلی ‌مطرح ‌می‌شود.
۶) مشارکت حداکثری و واقعی: مایکل راش معتقد است: اجتماعی شدن در مشارکت سیاسی تأثیر دارد، اما نباید اجتماعی شدن سیاسی و مشارکت سیاسی را تنها در امتداد یکدیگر در نظر گرفت. اجتماعی شدن ممکن است هم متضمن باز اجتماعی شدن باشد و هم تعدیل‌کننده آن. از این طریق، فرد ممکن است نسبت به پدیده‌ها و انگیزه‌های سیاسی خارجی مثل امنیت و تهدید امنیت واکنش‌های متفاوتی نشان دهد.
در این زمینه، رفتار مناسب ممکن است حتی شرکت نکردن در فعالیت سیاسی باشد؛ از جمله نظریه‌پردازان رفتارگرا در باب مشارکت سیاسی، رابرت دال است وی تلاش کرد تا پدیده «گرایش و عدم گرایش افراد به مشارکت سیاسی» را تبیین کند. در این خصوص، وی معتقد است: اگر میزان اثربخشی سیاسی بالا باشد، میزان مشارکت سیاسی نیز افزایش می‌یابد و اگر میزان اثربخشی سیاسی پایین باشد، بی‌تفاوتی را به ارمغان می‌آورد. به نظر وی، وقتی افراد تصور کنند آنچه انجام می‌دهند، اثر درخور توجهی بر نتایج سیاسی خواهد گذاشت، بیشتر در امور سیاسی درگیر می‌شوند و بعکس.
دال ۴ عامل اساسی را به عنوان عوامل مؤثر در شکل‌گیری عقاید سیاسی برمی‌شمارد:
۱) جامعه‌پذیری و تحت تأثیر قرار گرفتن کودک و نوجوان به دلیل تولد در محیطی که اندیشه و عقیده خاص بر آن حاکم است.
۲) احترام ‌به یک عقیده یا تفسیر از یک عقیده و مذهب نیز ممکن است موجب گرایش جوانان به آن عقیده شود.
۳) سازگاری عقیده‌ای جدید با عقاید پیشین. ۴- میزان‌ سازگاری ‌یا ناهمسازی‌ عقاید با تجربه ‌شخصی‌فرد. دال بر این عقیده است که اعتماد و مسوولت‌پذیری در بین فعّالان سیاسی مهم‌ترین محل مناسب برای مشارکت سیاسی است. بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت: نظریه رابرت دال درباره مشارکت سیاسی عبارت است از:
۱) مردم به دلیل این‌که فکر می‌کنند مشارکت یا عدم مشارکت آنها تأثیری در نتیجه کار دارد، بی‌تفاوت نیستند.
۲) مردم با اعتقاد به این‌که نتیجه مشارکت آنها احتمالا تهدید باشد، برایشان قابل‌قبول نیست و مشارکت می‌کنند.
۳) مردم به دلیل آگاهی از جریان سیاسی، مشارکت خود را اثربخش تلقّی می‌کنند.
هر میزان امنیت ملی تهدید شود به همان مقدار مشارکت سیاسی مردم افزایش می‌یابدعوامل دیگری همچون موارد ذیر مشارکت را حداکثری و واقعی می‌کند:
۱) نقش و تاثیر مشارکت ‌در اصلاح‌ و بهبود وضعیت فرد و جامعه.
۲) ‌‌اجرایی کردن مشارکت؛ در این باره باید‌ نیروهای ‌طرفدار مشارکت‌ جامعه‌ برای‌ متقاعد کردن ‌و کنترل ‌نیروهای ‌صدر مشارکت‌ همدست‌ شوند.
۳)برای ‌آن‌که ‌مشارکت ‌مؤثر باشد، باید اصل‌حداقل ‌میانجیگری ‌عمومی ‌و حداکثر پیوستگی‌ افقی‌ اعمال‌ شود. یعنی‌ باید بین ‌مراکز تصمیم‌گیری ‌و قاعده ‌مشارکتی‌ تا کمترین ‌حد ممکن‌ واسطه‌ یا میانجی ‌وجود داشته‌ باشد، مشارکت‌ شکلی‌ از خودتحققی ‌اجتماعی ‌است‌ و باید به ‌سمت‌ تبدیل ‌به ‌عمل‌ عادی‌ روزمره ‌پیش ‌رود.
در ایران، بویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مشارکت سیاسی از توجه شایانی برخوردار شد. شعارهای انقلابی و تاکید آنها بر ارزش‌ها و آرمان‌هایی همچون استقلال، آزادی، برابری و حق تعیین سرنوشت توسط مردم، همگی حکایت از دعوت مردم به مشارکت سیاسی بالا دارند. مشاهده می‌شود مقوله آزادی، مشارکت سیاسی و امنیت به عنوان مهم‌ترین محور شعارهای انتخاباتی در جامعه ما دارای اهمیت است. به دلیل آن‌که میزان مشارکت سیاسی مردم با میزان مشروعیت نظام‌های سیاسی ارتباطی تنگاتنگ دارد، زمانی که دشمنان خارجی ایران تلاش کرده‌اند از طریق ایجاد بحران، امنیت ملی جامعه و مشروعیت نظام سیاسی را به چالش بکشند، مشارکت سیاسی بیشتر شده است. به عبارتی، بین امنیت ملی و مشارکت سیاسی همبستگی وجود دارد و به هر میزان امنیت ملی به طور جدی مورد تهدید و خطر قرار گیرد، به همان مقدار، مشارکت سیاسی مردم در جامعه افزایش یافته است.
مشارکت‌ در ایران براساس‌ یکپارچگی ‌اجتماعی ‌و فرهنگی‌ و نیز جامع‌پذیری که همان مشارکت یکپارچه‌کننده و مشارکت‌ توسعه‌ای است که به ‌صورت ‌فرآیندی اجتماعی‌ جامع، همه‌جانبه‌ و چند بعدی ‌عمل ‌می‌کند و درصدد وارد کردن ‌و شرکت‌دادن‌ همه ‌مردم ‌و گروه‌ها در مرحله‌ گوناگون ‌توسعه ‌است‌.
فرهنگ، هویت، عدالت محوری، دینداری، بینش و آگاهی سیاسی، آزادی و استقلال غیرت و منش ایرانی عوامل موثر و مثبتی در تصمیم‌گیری و مشارکت سیاسی مردم ایران محسوب می‌شوند که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در مبارزه با استبداد داخلی و استعمار خارجی آغاز شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در حمایت از نظام و تعیین سرنوشت در همه مراحل به شکل فزاینده‌ای ادامه یافت. تبلیغات رسانه‌های خارجی و خصومت برخی عوامل داخلی و خارجی نیز نه تنها نتوانست در مشارکت همه‌جانبه مردم ایران خللی ایجاد کند بلکه به مشارکت حداکثری منجر شد که حاکی از فرهنگ سیاسی و آگاهی مردم ایران است که آنان را از دیگر ملت‌ها متمایز می‌کند.
● علل و عوامل مؤثر بر مشارکت مردم در امور سیاسی و اجتماعی
۱) عوامل فرهنگی: فرهنگ از مهم‌ترین متغیرهای مشارکت سیاسی و اجتماعی است. در جامعه دارای فرهنگ سیاسی مشارکتی، مشارکت افراد گسترده‌تر است و در جامعه‌ای که فاقد چنین فرهنگی است، مردم با پدیده‌های سیاسی و اجتماعی برخوردی انفعالی دارند. یکی از دلایل شرکت افراد در امور سیاسی و اجتماعی پیوستن به جمعیتی است که به گونه‌ای آرزوها، ارزش‌ها و نارضایتی‌های آنان را منعکس می‌کند.
۲) هویت‌سازی: عقاید و هویت سیاسی یک شخص، تأثیر تعیین‌کننده‌ای بر عمل سیاسی او می‌گذارد. بیشتر مردم و فعالان سیاسی، عقاید و هویت سیاسی خود را در دوره جوانی کسب می‌کنند، اگرچه در آینده ممکن است تحت تأثیر شرایطی تغییر عقیده دهند.
۳) سنت و آداب و رسوم: سنت، حلقه اتصال گذشته و حال و آینده است. اگر سنت و آداب و رسوم یک جامعه، مثبت و مشارکت‌جو باشد، با باز تولید آن، نسل جدید به آسانی در فعالیت‌های سیاسی جامعه مشارکت می‌کند؛ در غیر این صورت، تغییر سنت به سنت‌های مشارکت جو، به زمان و هزینه بسیاری نیاز دارد.
۴) فقرزدایی و عدالت اجتماعی: اگر شرایط اقتصادی به گونه‌ای باشد که انسان بتواند وسیله اولیه معاش را فراهم کند، فرصت بیشتری برای پرورش استعدادهای لطیف مشارکت سیاسی و اجتماعی فراهم می‌شود.
۵) گروه‌های نفوذ: یکی از بهترین راه‌های بسیج مردم برای مشارکت سیاسی و اجتماعی، بهره‌گیری از گروه‌های کوچک و منسجم است. این گروه‌ها توانایی بسیج سریع افراد را دارند. همه نظریه‌های سیاسی، نقش گروه‌های واسط را در ایجاد وحدت ملی بارز دانسته‌اند؛ چون بیشتر افراد توانایی همسان کردن هویت خود با گروه‌های بزرگ واسط میان احزاب و گروه‌های انتزاعی، مانند ملت را ندارند و گروه‌های واسط، این فراگرد و همسان‌سازی را تسهیل می‌کنند.
۶) رسانه‌ها: به یقین در کشوری که مردم می‌توانند آزادانه در تصمیم‌گیری‌های اجتماعی شرکت کنند، باید انگیزه لازم برای مشارکت را در آنان فراهم کرد. رسانه‌ها در این امر نقش مهمی دارند؛ مثلا با تقویت ملی‌گرایی مثبت می‌توانند انگیزه مشارکت را بالا ببرند.
۷) عوامل شخصیتی: افراد به دلایل مختلف، از جمله تجربیات شخصی یا سرخوردگی و یا محصور و ممنوع بودن، در امور سیاسی و اجتماعی مشارکت نمی‌کنند.

۸- تحصیلات: تحصیلات تأثیر دوسویه‌ای بر مشارکت افراد دارد. افراد با تحصیلات بالا ممکن است به خاطر آگاهی‌هایی که دارند در انتخابات شرکت و یا از آن اجتناب کنند.

۹- دین و مذهب: مذهب به نوبه خود عاملی مهم و شاید مهم‌ترین عامل در مشارکت عمومی باشد. ادیان و مذاهب مشارکت جو مثل تشیع، افراد را به مشارکت در امور سیاسی و اجتماعی دعوت می‌کنند.

آموزش‌های سیاسی، گردش صحیح اطلاعات، حق فعالیت سیاسی، تأمین حقوق اجتماعی، رفاه اقتصادی، ایجاد بسترهای مناسب جهت انعکاس افکار و آراء، وجود جنبش‌های سیاسی، برخورداری از حق رای، شرکت دادن شهروندان در هرم قدرت و انتقادپذیری مسوولان از دیگر عوامل موثر بر مشارکت سیاسی است.
عباس بشیری
منبع : روزنامه جام‌جم