شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

زندان، خدیجه مقدم و سردار زارعی


زندان، خدیجه مقدم و سردار زارعی
خبردستگیری خدیجه مقدم ازخوشنام ترین فعالان اجتماعی درتهران، خبرتکان دهنده ایی بود. نه اینکه دستگیری ‏فعالان اجتماعی و یا دانشجویان و روزنامه نگاران خبر تکان دهنده ایی به شمار می رود. نه! تکان دهنده از این ‏جهت بود که این دستگیری درست چند هفته پس از دستگیری فرمانده پلیس تهران صورت می گیرد که هم اکنون ‏آوازه فانتزی های جنسی-مذهبی اش مرزهای ایران را درنوردیده است. مردی که نه تنها با آبروی سیستم پلیس ‏بازی کرد، بلکه بنا به دلایلی که حدس زدن آن چندان دشوار نیست، با آوردن بخش های مختلف نظام پشت خود، ‏از جمله بخش هایی از دستگاه قضایی و امنیتی، عملا دامن نظام را با رویاهای جنسی خود آلوده کرده است.
خدیجه مقدم میانسال در حالی روزسه شنبه بی احترامی دستگیر شد و درباره خصوصی ترین مسائل زندگی اش ‏که همانا نام میهمانانی که به خانه خود دعوت کرده مورد بازجویی قرار گرفت که سردار زارعی با سلام و صلوات ‏وثیقه می گذارد و کسی نمی داند وی کجاست و چه زمانی مردم آگاهی خواهند یافت که حقیقت ماجرای خلع ‏از سمتش چه بوده است. پلیس امنیت و دادستانی تهران و مجموعه افرادی که شانه به شانه سردارزارعی تابستان ‏گذشته طرح امنیت اجتماعی را اجرا کردند و موجب آزار و اذیت مردمی شدند که حتی در مورد نحوه لباس پوشیدن ‏خود نیز باید منتظر آیین نامه های دولتی باشند، با دستگیری خدیجه مقدم پیام واضحی را به مردم و به بخش های ‏عاقل حکومت و از جمله قضاییه می دهند که عواقب درخشانی نخواهد داشت. ‏
خدیجه مقدم بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشد دستگیر می شود. فعال اجتماعی که کارنامه مشخصی دارد و ‏مورد احترام همه کسانی است که طی سالهای گذشته گامی برای بهبود وضعیت اجتماعی جامعه شان برداشته اند. ‏امثال خدیجه مقدم در داخل کشور نشانه رشد و پویایی جامعه هستند و در خارج از کشور به عنوان نمایندگان جامعه ‏مدنی، از امیدهای بهبود وضعیت به شمار می روند. در یک کلام خدیجه مقدم و دیگر کسانی که زندگی خود را ‏وقف کارهایی کرده اند که به صورت سنتی یک دولت کارآمد و مدرن باید در کار انجام آن باشد، آبروی نظامی ‏هستند که به دلیل بیماری مزمن بدبینی که اندک اندک وخیم تر هم می شود، دچار آستیگماتیزم در دوست و دشمن ‏شناسی است و دائما موجب آنان می شود. ‏
درحالی که امثال سرداز زارعی تصویر بیمار گونه ایی از مسئولان نظام می سازند که مشکلات جنسی و رویاهای ‏شهوانی-مذهبی شان آنها را به سمت اعمال سیاست های خشن وسختگیرانه می راند. آسان گیری و مهربانی با ‏چنین افرادی که خدماتشان به نظام منحصر می شود به افزایش تعداد ناراضیان و به کارگیری روش های ‏بیمارگونه برای حل و یا کنترل مسائل اجتماعی، یک دهن کجی آشکار به مردم است. ‏
ازسوی دیگر، تناقضات نظام سیاسی ایران و کسانی که از قدرت پلیسی و قضایی به بدترین و زننده ترین شکل آن ‏استفاده می کنند، خود را در این دو دستگیری نشان می دهد. همسر خدیجه مقدم بسیار متین گفته است که به جای ‏دستبند باید بر دستان وی بوسه بزنند به دلیل خدماتی که انجام داده است. او اما امروز در زندانی است که اگر ‏قرار بود سنگ ها بسته و سگ ها رها نباشند، امثال سردار زارعی را در خود جای می داد، نه دانشجویان، زنان ‏وروزنامه نگارانی که در چارچوب های موجود قانون اساسی خواهان زندگی بهتری هستند. این هشداری است ‏برای شیخ دستگاه قضا و دیگرمسئولانی قضایی که به نظر می رسد کنترل خود را بر بخش هایی از دستگاه تحت ‏امر خود از دست داده اند. دستگیری خدیجه مقدم وآزادی سردار زارعی هر دو به یک میزان با آبروی نظام بازی ‏می کند. اولی نشان می دهد که حکومت چگونه به شهروندانش نگاه می کند ودومی نشان می دهد که حکومت ‏چگونه عدالت را قربانی روابط گروهی قبیله ایی می کند. ‏
به نظرم آمد زندانی که خدیجه مقدم و امسال وی را جا می دهد چنانکه هر فعال اجتماعی از به زندان رفتن احساس ‏افتخار می کند تا شرمساری، جای امثال سردار زارعی نخواهد بود.
امید معماریان
منبع : پایگاه خبری تحلیلی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر