سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

تحلیلی از استراتژی انتخاباتی کاندیداهای اصلاح طلب رویای انقلاب مخملی


تحلیلی از استراتژی انتخاباتی کاندیداهای اصلاح طلب رویای انقلاب مخملی
قرائن و شواهد از تلاش مرموزانه، استتار شده و بسیار پیچیده ای برای زمینه سازی در راستای انقلاب رنگی پرده برمی دارد.
با نزدیک شدن به بیست ودوم خرداد و دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، فعالیت و اقدامات جریان ها و گروه های مختلف سیاسی به اوج خود رسیده است به گونه ای که اخیراً یک گروه سیاسی طی نامه ای از وزارت کشور درخواست کرده که مجوز برپایی جشن پیروزی برای نامزد انتخاباتی مورد نظرش صادر شود.
در نگاه اول به این اقدامات این مسأله به ذهن متبادر می شود که موضوعاتی از این قبیل، به نوعی بهره گیری از تکنیک ها و تاکتیک های جنگی روانی برای منفعل کردن رقیب در انتخابات باشد اما هنگامی به بازی با رنگها و موضوعات زیر توجه می نماییم که بحث فراتر از استفاده برخی جریان های سیاسی از تکنیک ها و تاکتیک های جنگ روانی درنظر آید. قرائن و شواهد نشان می دهد تلاش مرموزانه، استتار شده و بسیار پیچیده ای برای جابجایی افکار عمومی و زمینه سازی جهت انقلاب رنگی درحال شکل گیری است.
- تشکیک در سلامت انتخابات و القاء تقلب در انتخابات
- طرح نظارت بین المللی بر انتخابات و تشکیل کمیته صیانت از آراء
- افزایش انتظارات و مطالبات عمومی
- تلاش برای سلب اعتماد مردم از نظام و القاء ناکارآمدی حاکمیت
- هجمه به گفتمان انقلاب امام و رهبری
- تهدیدنمایی، بحران نمایی و سیاه نمایی از وضعیت کشور
- به صحنه آمدن تمامی مخالفین و معاندین نظام
● انقلاب های رنگین:
انقلاب های مخملی یا «انقلاب های رنگی» و «گلی» از شیوه های براندازی نرم است که نوعی دگرگونی و جابجایی قدرت همراه با مبارزه منفی و نافرمانی مدنی را شامل می شود. انقلاب های رنگی و مخملی در جوامع پساکمونیستی در اروپای مرکزی، شرقی و آسیای مرکزی اتفاق افتاد. این واژه برای نخستین بار از سوی والسلاو هادل رئیس جمهور پیشین چک، که در آن زمان رهبر مخالفان چکسلواکی سابق بود وارد ادبیات سیاسی گردید.
مخالفان حکومت در چکسلواکی با انجام سلسله اقدامات مرتبط و زنجیره ای در طی یک دوره شش هفته ای ۱۷نوامبر تا ۲۹دسامبر ۱۹۸۹ در این کشور، موفق به نوعی دگرگونی و جابجایی قدرت شدند. این پدیده سپس به شکل زنجیره ای در صربستان طی دو مرحله ۱۹۹۷-۲۰۰۰ گرجستان ۲۰۰۳ اوکراین ۲۰۰۴ و قرقیزستان ۲۰۰۵ ادامه یافت. ضمن آنکه تاکنون تلاش برای انقلاب رنگی در ایران، لبنان و ونزوئلا با شکست مواجه شده است.
انقلاب های رنگین و مخملین جنگ سرد جدید و غیرایدئولوژیکی بود که در راستای راهبرد جهانی آمریکا برای پر کردن خلأ قدرت شوروی سابق در اروپای مرکزی و شرقی، آسیا مرکزی و قفقاز و از میان برداشتن موانع هژمونی آمریکا عملیاتی گردید.
به طور کلی اهداف آمریکا از ساماندهی انقلاب های رنگین در کشورهای هدف را در چارچوب حوزه های زیر می توان بررسی کرد.
- تسلط بر مناطق ژئوپلتیکی ژئواستراستژیکی
- کنترل شریان انتقال انرژی و جلوگیری از تسلیحاتی شدن آن.
- حذف و یا مهار نظامهای چالش گر و موانع نظم هژمونیک آمریکا.
- ممانعت از ایجاد اتحادیه های نظامی و امنیتی در آسیا، خاورمیانه و آسیای مرکزی.
- همسو نمودن کشورهای هدف با سیاست های آمریکا.
- فرصت سازی اقتصادی برای آمریکا.
- مهار بیداری اسلامی.
انقلاب های رنگین براندازی نرم در کشورهای مدل:
الف) انقلاب گل رز گرجستان
با فروپاشی شوروی سابق و نفوذ آمریکا و ناتو به حلقه اول اروپای شرقی سپر دفاعی هارتلند، توسعه نفوذ در حلقه دوم (آسیای مرکزی و قفقاز) سپر مذکور در دستور کار آمریکا قرار گرفت و در این میان نفوذ در گرجستان به عنوان منطقه خارج نزدیک روسیه در اولویت قرار گرفت. براین اساس ایالات متحده آمریکا و متحدان اروپایی آن از طریق بنیاد سوروس و مؤسسات به ظاهر غیردولتی با ساماندهی انقلاب رنگی، گسترش ناتو به حیات خلوت روسیه در قفقاز را زمینه سازی نمودند.
در انتخابات پارلمانی نوامبر ۲۰۰۳ در گرجستان ائتلاف برای گرجستان نو به رهبری ادوار شواردنادزه از یک سو و ائتلاف تروئیکای گرجستان شامل میخائیل ساکاشویلی، زوراب ژواینا (رئیس قبلی پارلمان گرجستان) و نینو یورجانادزه(رئیس پارلمان) از سوی دیگر، با هم به رقابت پرداختند.
در کوران رقابت انتخاباتی، بنیاد سوروس که مسئولیت پشتیبانی از انقلاب مخملین در گرجستان را عهده دار بود، از طریق انستیتو جامعه باز و با استفاده افکار سنجی، پیروزی ائتلاف تروئیکا را پیشاپیش اعلام نمود. اما پس از انتخابات، نتایج شمارش آراء، بر پیروزی ائتلاف برای گرجستان نو دلالت می کرد. با اعلام نتایج اولیه انتخابات ائتلاف تروئیکای گرجستان به نتیجه انتخابات اعتراض نمود و دولت را متهم به تقلب درانتخابات کرد.
ائتلاف تروئیکای گرجستان که از طریق رسانه های آمریکایی و اروپایی حمایت می شدند هواداران خود را به مبارزه منفی و نافرمانی مدنی فراخواندند جنبش کامارا توانست پانزده هزار نفر را در پایتخت سازماندهی نماید آنان چند روز در مقابل ساختمان های دولتی از جمله ریاست جمهوری تجمع نمودند و به پلیس و ارتش گرجستان شاخه های گل رز اهداء می کردند.
در روز افتتاح پارلمان این کشور و درحالی که شواردنادزه مشغول سخنرانی بود، مخالفان به رهبری ساکاشویلی، بدون مقاومت پلیس وارد پارلمان شده و مانع از تثبیت ائتلاف برای گرجستان نو در قدرت شدند.
سرانجام با موافقت مقامات روسی، شواردنادزه مجبور به استعفاء شد و انقلاب به اصطلاح گل رز به پیروزی رسید. به طور کلی فرآیند عملیاتی شدن انقلاب گل رز در گرجستان موارد زیر را شامل می گردد.
۱) تزریق کمک های مالی آمریکا و غرب به مخالفان حکومت گرجستان
۲)حمایت تبلیغاتی وسیع آمریکا و غرب از ائتلاف تروئیکای گرجستان و جابجایی افکار عمومی
۳) متهم نمودن نظام حاکم در گرجستان به فساد مالی، سیاسی و ناکار آمدی.
۴ ) افزایش انتظارات و مطالبات عمومی در جریان مبارزات انتخاباتی
۵) متهم نمودن دولت گرجستان به تقلب در انتخابات.
۶) از پیش برنده اعلام نمودن جریان های متمایل به آمریکا و غرب
۷)درخواست باز شماری آراء و به رسمیت شناختن پیروزی مخالفان از طرف دولت
۸) فراخوان مخالفان به مبارزه منفی و نافرمانی مدنی
۹) تصرف پارلمان و اماکن دولتی و به تعطیلی کشانیدن ادارات.
ب) انقلاب نارنجی اوکراین
اوکراین بعد از فدراسیون روسیه بزرگترین کشور اروپایی است و در عرصه ژئوپلتیکی از موقعیتی منحصر به فرد برخوردار می باشد. این کشور دارای موقعیت کلیدی در میان چند منطقه مهم یعنی اروپایی شرقی، قفقاز و خاورمیانه است و نفوذ آمریکا در این کشور، از یک سو حلقه محاصره روسیه را تنگ تر می نمود و از سوی دیگر دست یابی آمریکا به بازار منابع نفت و گاز منطقه را تسهیل می کرد. کاخ سفید برای ساماندهی انقلاب رنگی در اوکراین تلاش مضاعفی را انجام داد به طوری که پس از وقوع انقلاب نارنجی در این کشور، نیویورک تایمز فاش ساخت؛ بوش دست کم ۶۵میلیارد دلار برای این انقلاب سازماندهی شده خرج کرد.
در سال ۲۰۰۴ و در جریان انتخابات رئیس جمهوری اوکراین، هیچ یک از نامزدهای انتخاباتی نتوانستند حدنساب لازم را در مرحله اول کسب نمایند. یانوکویچ نخست وزیر وقت و هوادار روسیه در دور اول ۸۸/۳۹ درصد و ویکتور یوشچنکو نامزد مورد حمایت آمریکا و غرب ۲۲/۳۹ درصد آراء را به دست آوردند در نتیجه انتخابات به دور دوم کشیده شد.
در مرحله دوم بنابر اعلام غیر رسمی، یانوکویچ با کسب ۴۶/۴۹ درصد آراء بر یوشچنکو که
۶۱/۴۶درصد آراء را کسب کرده بود پیروز شد. اما این نتیجه از سوی یوشچنکو و طرفدارانش مورد قبول قرار نگرفت و آنان دولت یانکویچ را به تقلب در انتخابات متهم نمودند.
با اعلام نتیجه انتخابات جنبش پارا که از مدت ها قبل با حمایت مالی و تبلیغاتی آمریکا سازماندهی شده بود با حضور در خیابان های کیف، اقدام به تحصن و تظاهرات نمودند. متحصنین که تی شرت، بازوبند، کمربند و هدبند نارنجی برتن داشتند و با خود پرچم های نارنجی حمل می کردند خواستار اعلام پیروزی یوشچنکو از سوی کمیسیون انتخابات شدند. اما کمیسیون انتخابات پیروزی یانوکویچ را رسماً اعلام نمود و با اصرار این کمیسیون پارلمان اوکراین نیز نتیجه انتخابات را به تصویب رسانید.
با اعلام نتیجه انتخابات از سوی پارلمان اوکراین، تظاهرکنندگان مانع ورود یانوکویچ به دفتر نخست وزیری شدند و کشور در شرایطی جنگ داخلی و تجزیه به دو بخش شرقی (طرفداران یانوکویچ) و بخش غربی(به هواداری یوشچنکو) قرار گرفت. با فوق العاده شدن وضعیت کشور، پارلمان اوکراین در رأی خود تجدیدنظر کرد و اعلام نمود که در انتخابات تقلب صورت پذیرفته است و از رئیس جمهور کوچما درخواست کرد تا کمیسیون انتخابات را منحل کند.
با جانبداری وزیر دفاع از یوشچنکو، شرایط به سود غرب گرایان و افراد مورد حمایت آمریکا تغییر کرد در نتیجه دادگاه عالی اوکراین سرانجام در ۷دسامبر نتیجه انتخابات را باطل و تاریخ ۲۶دسامبر را برای برگزاری انتخابات مجدد اعلام نمود.
انتخابات مجدد در تاریخ ۲۶دسامبر و با حضور ۱۲۰۰۰ ناظر بین المللی برگزار گردید و یوشچنکو با کمک تبلیغاتی رسانه های آمریکایی و اروپایی ۶۲/۵۲ درصد آرا را کسب نمود و رئیس جمهور این کشور شد.
● فرآیند انقلاب نارنجی در اوکراین
۱) تزریق کمک های مالی آمریکا و غرب به مخالفان دولت اوکراین
۲) انجام عملیات مشروعیت قهقرایی با متهم نمودن دولت اوکراین به خشونت، ترور مخالفان، فساد مالی، اداری و سیاسی
۳) القاء ناکار آمدی دولت.
۴) تصویر سازی مطلوب از یوشچنکو و مخدوش نمودن چهره یانوکویچ توسط رسانه های آمریکایی و غربی
۵) جابجایی افکار عمومی از طریق پخش شایعه مسموم کردن یوشچنکو توسط دولت یانوکویچ
۶) القاء تقلب در انتخابات توسط دولت.
۷)مخالفت با اعلام نتیجه انتخابات و فراخوان مخالفان به نافرمانی مدنی و مبارزه منفی
۸) انعکاس گسترده تحولات اوکراین توسط سی ان ان، بی بی سی و یورو نیوز و هدایت افکار عمومی در این کشور.
۹) برهم زدن نظم و امنیت عمومی و اشغال اماکن دولتی.
ج) انقلاب لاله ای قرقیزستان
قرقیزستان اگر چه دارای منابع طبیعی نفت و گاز نمی باشد، اما به دلیل هم مرز بودن با چین و افغانستان، دارای جایگاه و اهمیت استراتژیک است. حادثه یازده سپتامبر، قرقیزستان را بیش از پیش در کانون توجهات آمریکا قرارداد. از این رو کاخ سفید در صدد جابجایی قدرت در این کشور و تثبیت موقعیت خود در قرقیزستان برآمد. در سال ۲۰۰۵ با رد صلاحیت نامزدهای مخالف دولت در پارلمان جرقه های انقلاب مخملی در این کشور زده شد.
پس از برگزاری دو مرحله انتخابات پارلمانی و اعلام نتیجه آن، دو مخالف عسگر آقایف، یعنی کولوف وزیر پیشین امنیت قرقیزستان از اهالی شمالی به همراه باقی اف نماینده برکنار شده پارلمان از اهالی جنوب با یکدیگر متحد گردیدند. با پیوستن خانم اتو نبایا نامزد رد صلاحیت شده انتخابات پارلمانی به صفوف مخالفان آقایف، شرایط برای انقلاب مخملی در این کشور فراهم گردید.
در چنین شرایطی جرقه های انقلاب رنگی یا انقلاب گلی توسط جنبش مقاومت جوانان کلید زده شد و در مناطق جنوبی قرقیزستان، معترضان سازماندهی شده تحت حمایت آمریکا، با تجمع در میدان اصلی شهر اوش، فرودگاه و اماکن دولتی را به محاصره خود درآوردند.
دامنه اعتراضات توسط جنبش مذکور به سرعت به تمامی مناطق قرقیزستان سرایت نمود و در نتیجه مخالفان عسگر آقایف اماکن دولتی و دفتر ریاست جمهوری را در بیشکک به تصرف خود درآوردند و خواستار کناره گیری وی شدند. با متواری شدن آقایف جابجایی قدرت در این کشور با حمایت و سازماندهی آمریکا صورت پذیرفت.
عسگر آقایف پس از فرار از کشور، استفن یانگ سفیر آمریکا در قرقیزستان را عامل اصلی این انقلاب معرفی کرد. وی اظهار داشت: یک هفته قبل از وقوع این حوادث در شبکه جهانی اینترنت، نقشه این انقلاب منتشر شده بود. این نقشه را استفن یانگ تدوین کرده است و این انقلاب دقیقا همانند نقشه صورت گرفت.
در وقوع انقلاب لاله ای در قرقیزستان نقش بنیاد سوروس و اعطاء کمک های مالی کاخ سفید به مخالفان دولت این کشور عامل تعیین کننده ای بود.
● انقلاب مخملین و رنگی در ایران:
ایجاد انقلاب مخملین و رنگی در ایران از طریق نافرمانی مدنی بخشی از پازل راهبردی آمریکا برای تغییر ساختار جمهوری اسلامی ایران از درون می باشد که تاکنون به دفعات طراحی شده اما در هر نوبت با شکست مواجه گردیده است. پیشینه انقلاب مخملی در ایران به سال ۱۳۷۸ و حادثه کوی دانشگاه باز می گردد.
در روزهای آغازین سال ۱۳۷۸ نتانیاهو، نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی، خواستار اجرای فوری پروژه انفجار از درون ساختار حکومتی ایران شد و تأکید کرد: «باید با ایران کاری کرد که همان اتفاقی که در شوروی سابق صورت گرفت، پیش آید و آن هم انفجار از درون است.»
در همین راستا یکی از تجدیدنظر طلبان نیز طی مصاحبه ای با هفته نامه راه نو تصریح کرد؛ «انقلاب اسلامی متأثر از الگوی حکومت شوروی سابق است و سرانجام آنها نیز یکسان است.»
در حادثه کوی دانشگاه با القاء خبر کذب مبنی بر کشته شدن پنج دانشجو در جریان درگیری با نیروی انتظامی از سوی خانم «ص-و» و تشدید این فضا توسط نشریات زنجیره ای، هیجان گرایی و برانگیختگی در فضای سیاسی جامعه شکل گرفت.در این هنگام تجدیدنظر طلبان سعی داشتند با گسیل داشتن دانشجویان به سوی بیت رهبری، به زعم خود، پروژه انقلاب مخملی و نافرمانی مدنی را کلید بزنند که با حضور میلیونی مردم در صحنه دفاع از انقلاب و رهبری این توطئه خنثی و عقیم ماند. القاء انسداد سیاسی در کشور (۱۳۷۹) و تئوریزه کردن مقاومت مدنی (نافرمانی مدنی) از سوی مسافرین کنفرانس ننگین برلین، مرحله دیگری از ساماندهی انقلاب مخملین در ایران بود. در همین رابطه اکبر گنجی در گفت وگویی با نشریه «کریستین ساینس مانیتور» تصریح کرد؛ امیدوارم که انقلاب بدون خونریزی چکسلواکی مدل ایران قرار گیرد. ما قدم به مرحله ای از دموکراسی می گذاریم که هزینه ای دارد. برای رسیدن هر چیز باید بهای آن را داد.» این مرحله منجر به ایجاد اغتشاش و آشوب در جریان نشست دفتر تحکیم وحدت در شهر خرم آباد گردید.
در سال ۱۳۸۰ شبکه های ماهواره ای ضدانقلاب، جوانان را به نافرمانی مدنی فراخواندند. بی اعتنائی مردم به ویژه جوانان به فراخوان ضدانقلاب آنان را دچار سرخوردگی کرد. در این مرحله نیز دشمنان جمهوری اسلامی ایران، انقلاب مخملین را به نظاره نشسته بودند که همانند مراحل قبلی با ناکامی مواجه گردیدند.
پروژه قرقیزستانیزه کردن انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۳ برنامه دیگری از مجموعه اقدامات تجدیدنظرطلبان برای ایجاد گسست در ساختار سیاسی و به هم زدن انسجام اجتماعی بود. این پروژه با استعفاء برخی از نمایندگان رد صلاحیت شده مجلس ششم و عده دیگری از مدیران دولتی آغاز شد و در ادامه تحصن نمایندگان مجلس ششم را درپی داشت.
بی اعتنایی جامعه به تجدیدنظرطلبان و ناآگاهی افراطیون از ظرفیت اجتماعی خود و از همه مهمتر قاطعیت رهبر معظم انقلاب اسلامی، این پروژه را نیز با شکست مواجه کرد.
ساماندهی انقلاب مخملی در ایران توسط بنیاد سوروس با واسطه افرادی همچون هاله اسفندیاری، کیان تاجبخش و رامین جهانبگلو نیز از دیگر برنامه های براندازی نرم در ایران بوده است. براساس اعترافات هاله اسفندیاری، بنیاد سوروس با حمایت از برنامه های خاورمیانه ای مرکز آمریکایی «ولسون»، به دنبال ایجاد یک شبکه غیررسمی در ایران جهت عملی کردن اهداف براندازی نرم بوده است. در این راستا کیان تاجبخش مدیر و نماینده بنیاد سوروس در ایران با اقداماتی همچون راه اندازی کارگاههای مطالعاتی متشکل از جوانان و دانشجویان و تدریس اصول و مبانی شبکه سازی اجتماعی سعی کرد زیر ساخت های براندازی نرم در ایران را ایجاد نماید.
● طراحی و اجرای پروژه جدید:
شواهد و قرائن نشان می دهد که تجدیدنظرطلبان هوا خواه لیبرالیسم و سکولاریسم با پشتیبانی دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران، در حال طراحی و عملیاتی نمودن پروژه دیگری از سلسله پروژه های انقلاب رنگی و مخملین در انتخابات ریاست جمهوری هستند. این پروژه که گرجستانیزه نمودن و اوکراینیزه کردن انتخاب می باشد از مدتها پیش در دستور کار قرارگرفته است.
پروژه جدید در ۳فاز «جنینی»، «مقدماتی» و «تکمیلی» طراحی شده است.
▪ فاز جنینی:
این فاز در درون خود ۳مرحله را در بر داشته که هدف از اجرای آن زمینه سازی برای قطب بندی نمودن جامعه به «افراط» و «اعتدال» بوده است. مراحل سه گانه این فاز عبارت است از:
۱) ایجاد کارشکنی در عرصه های مختلف برای ناکار آمد ساختن معتقدان به گفتمان انقلاب
۲) بحران نمایی، تهدید نمایی وضعیت کشور و غیرعادی جلوه دادن آن
۳) ایجاد رویگردانی در افکار عمومی از طریق سیاه نمایی و کانالیزه نموده به سوی جریان ناجی
▪ فاز مقدماتی:
این مرحله با ملاقاتهای پنهانی بعضی از مجریان پروژه جدید با واسطه های امنیتی و سیاسی آمریکا در «دوبی» به فاز اجراء منتقل گردید و متعاقب آن، بنیاد سوروس (طراح پروژه های انقلاب رنگین) در سال ۱۳۸۶ عده ای از فعالین سیاسی و مطبوعاتی از جمله «م-ع» را به آمریکا دعوت می نماید.مراحل این فاز را به شرح زیر می توان برشماری کرد.
۱) درخواست از برخی کشورهای اروپایی جهت ترغیب آمریکا و صدور قطعنامه سوم در آستانه انتخابات مجلس هشتم.
۲) پیاده سازی قطب بندی اعتدال و افراط در انتخاب هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی.
۳) ورود در حاکمیت و ساماندهی جریان مشابه با جریان ۱۴مارس در لبنان برای ایجاد تعارض و دوگانگی در حاکمیت.
▪ فاز تکمیلی:
پیاده سازی فرآیندهای انقلاب رنگین در گرجستان و اوکراین فاز تکمیلی پروژه جدید می باشد.
شواهد و قرائن نشان می دهد این فاز نیز به مرحله اجراء منتقل گردیده است. «تشکیک در سلامت انتخابات و القاء تقلب در آن»، «اعلام پیروزی در انتخابات قبل از آغاز آن»، «زمینه سازی برای اعتراض به نتیجه انتخابات»، «بازی با رنگها» و... از جمله مراحل اجرائی و عملیاتی نمودن پیاده سازی فرآینده های انقلاب رنگین در گرجستان و اوکراین فاز تکمیلی پروژه جدید می باشد.
در این راستا و در پایان تنها کافی است به اظهارات یکی از تجدیدنظرطلبان افراطی هواخواه سکولاریسم در ایران توجه نمائیم وی اخیرا با صراحت اذعان داشته است؛ اصلاحات جز با دادن خون به پیروزی نمی رسد.
رضا سراج
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید