جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

پنج قدرت و یک انقلاب


پنج قدرت و یک انقلاب
آمریکا، اروپا، شوروی سابق و چین چه موضعی در برابر پیروزی انقلاب اسلامی ایران اتخاذ کردند؟
حمید معبادی و حسن خداوردی درکتاب ۲۵۰ صفحه ای «قدرت های بزرگ و جمهوری اسلامی ایران» به دنبال جواب هایی برای این سؤال هستند.
این کتاب شامل پنج بخش و هرکدام از این بخش ها شامل فصل های متعددی است. در بخش نخست این کتاب به تحلیل انقلاب اسلامی از منظر رهیافت خرد و کلان که به برخی از شرایط فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، مذهبی، اجتماعی، درگذشت ناگهانی فرزند امام خمینی(ره)، واکنش رهبری و مردم در قبال حادثه نوزده دی و نقش امام خمینی درپیروزی انقلاب اسلامی در آن روزگار پرداخته شده است.
بخش دوم کتاب به مواضع آمریکا در قبال تحولات انقلابی ایران که خود شامل، تاریخ روابط ایران و آمریکا از ابتدا تا کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ و از کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ تا انقلاب اسلامی، می پردازد.
سیاست واشنگتن در قبال انقلاب مردم ایران را به روشنی می توان در نوشته های کارتر (رئیس جمهور وقت آمریکا) یافت: «درهرحال برای من تردید باقی نمانده بود که ما باید بدون هیچ گونه قید و شرطی از شاه پشتیبانی کنیم. او طی چندین دهه گذشته یکی از وفادارترین متحدان ایالات متحده آمریکا به شمار می رفت و ما فکر می کردیم که ایجاد دولت ثابت و استوار در ایران بدون مشارکت وی امکان پذیر نیست. ما درباره مخالفان شاه اطلاعات کمی داشتیم، ولی بیانیه ها و شعارهای ضدآمریکایی آنها، برای قانع کردن ما در این مورد کافی بود که برای حفظ منافع موجود خود باید به حمایت از رژیم شاه ادامه دهیم و هرگونه کمکی را که از ما ساخته است برای موفقیت او در مبارزه مأیوسانه اش به خاطر حفظ تاج و تخت خود در اختیار وی قراردهیم.»
همانطور که در این بخش آمده، آمریکایی ها در یک اصل اساسی را هم توافق داشتند و آن هم حمایت از رژیم شاه و مهار انقلاب بود اما در چگونگی پیاده کردن این سیاست اختلافاتی داشتند که از غافل گیری آنان ناشی می شد. دراین زمینه می خوانیم:
«گذشته از اطلاعات غلط و تحلیل های نادرست، دودستگی درسیستم اداری آمریکا نیز سبب واکنش های ناهماهنگ آن دولت در برابر تحولات ایران شد. به این ترتیب علائم ضد و نقیضی از واشنگتن صادر می شد و شاه را سردرگم می کرد. یک جناح به رهبری برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر، معتقد به راه حل نظامی بود و جناح دیگر به رهبری سایروس ونس، وزیر خارجه، به تحدید قدرت شاه و مصالحه با جناح های مخالف در قالب یک دولت ائتلافی هوادار آمریکا گرایش داشت. البته هر دو جناح تا آخرین ماه های بحران بر حفظ شاه تاکید داشتند، زیرا مبنای سیاست گذاری آمریکا حفظ منافع خود بود و حفظ شاه و سلسله پهلوی برای این کشور ضرورتی امکان ناپذیر می نمود.»
بخش سوم کتاب مواضع لندن و پاریس را در قبال انقلاب بررسی می کند. روباه پیر (انگلیس) مانند همیشه نقش مرموزتری را نسبت به سایرین دارد. دهم آبان ماه ۱۳۵۷ ملکه انگلستان برای رژیم سلطنتی، آرزوی بقا می کند اما لندن پس از تظاهرات عظیم عاشورا و تاسوعا می فهمد این رژیم رفتنی است و نباید روی شاه حساب باز کرد.
یکی از بحث های جالب دراین میان نسبت بی.بی.سی و انقلاب و تصور شاه از فعالیت این شبکه بود. شاه معتقد بود این شبکه علیه رژیم او فعالیت می کند و به همین دلیل به پارسونز (آخرین سفیر لندن درتهران) این اعتراض را منتقل می کند. پارسونز در خاطرات خود دراین مورد می نویسد:
«درملاقاتی که با شاه داشتم یک بار دیگر مسئله بی.بی.سی مطرح شد. شاه گفت که برنامه های فارسی رادیولندن این فکر را در مردم القا می کند که انگلیسی ها از مخالفان او جانبداری می کنند- البته خود او هم همین طور فکر می کرد. من از کوره در رفتم و گفتم اگر دیگری این تهمت را به ما می زد، جواب کوتاه و خنثی دریافت می کرد. اگر کسی آنقدر احمق باشد که تصور کند دولت انگلستان نفرت و خصومت مردم را با حمایت علنی از شاه به جان می خرد و در خفا با مخالفان زد و بند می کند، جایش در تیمارستان است. این تهمت مثل این است که بگویید من سفارتخانه خود را خودم آتش زدم.» (۱۴ آبان ۱۳۵۷سفارت انگلیس مورد حمله قرار گرفت و به آتش کشیده شد).
فصل بعدی این بخش به مواضع فرانسه اختصاص دارد. پاریس که مدتی میزبان حضرت امام بوده، دو بار سعی می کند ایشان را اخراج کند اما به مرور زمان و با شدت گرفتن انقلاب، فرانسه سعی می کند موضع محتاطانه تری نسبت به امام و انقلاب اتخاذ کند.
بخش چهارم کتاب به مواضع بلوک شرق (شوروی و چین) در برابر انقلاب می پردازد. کرملین به دلیل رقابتهای خود با کاخ سفید درفضای جنگ سرد، از قطع نفوذ گسترده آمریکا در ایران استقبال می کرداما این مسئله به معنای همراهی مسکو با انقلاب نبود. شوروی با سکوت خود رژیم پهلوی را نیز دچار دردسرهای خاص کرده بود. شاه در خاطرات خود دراین مورد می نویسد:
«سیاست شوروی هم دراین روزها برای من روشن نبود، زیرا اوایل تابستان به بعد دیگر سفیر شوروی را ندیدم. تا آن موقع من سفیر شوروی را مرتبا ملاقات می کردم و او همیشه به من اطمینان می داد که دولت شوروی به سیاست دوستی و همکاری خود با دولت ایران ادامه خواهد داد... هم زمان با اوج گیری مخالفتهای مردم، سفیر شوروی به بهانه مرخصی ایران را ترک کرد و این اقدام به معنی آن بود که شوروی ها مایل نیستند با من مستقیماً تماس داشته باشند.»
بخش پنجم این کتاب، مواضع این قدرتها در برابر دولت موقت را بررسی می کند و در پایان نیز در چند صفحه از کل مباحث کتاب نتیجه گیری شده است.
به طور کلی می توان گفت کتاب مذکور دارای اطلاعات مفید و ارزنده ای در باب مواضع قدرتهای جهانی در قبال انقلاب است اما این اطلاعات همه جانبه و کامل نیست، چرا که در چنین جمعی بدون شک نمی توان مواضع قدرت ها را به صورت ریز کالبدشکافی و بررسی کرد و هرکدام از این بخش ها می توانند خود موضوع کتابی جداگانه قرارگیرند.
کتاب «قدرت های بزرگ و جمهوری اسلامی ایران» را مرکز اسناد انقلاب اسلامی با قیمت ۱۷۰۰ تومان عرضه کرده است.
صنوبر محمدی
منبع : روزنامه کیهان