شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


ویلیام کنتریج


ویلیام کنتریج
ویلیام كنتریج(۱) برای بیش از پنجاه سال در آفریقای جنوبی فعالیت هنری داشته است. اما اولین نقدهای مهم در مورد آثارش از زمان شركت او در سال ۱۹۹۷، در «داكیومنتای دهم» كاسل آلمان صورت گرفت. از آن زمان تا به حال او در موزه‌های، گالری‌ها و بی‌ینال‌های مهم در سراسر جهان شركت داشته و هر روز بر شیفتگان آثار او افزوده می‌شود. در بی‌ینال اخیر ونیز نیز، یكی از بزرگ‌تین مكان‌ها در غرفه‌ی اصلی بی‌ینال به آثار وی اختصاص یافته بود. او در سال ۱۹۹۹ مدال كارنگی را دریافت داشته و به درجه دكترای افتخاری از دانشكده‌ی هنرهای زیبای مریلند بالتیمور نایل آمده است. آثار كنتریج به صورتی ژرف ریشه در شهر «ژوهانسبورگ» (شهری در شمال آفریقای جنوبی) دارد.
شهری كه او در آن به‌دنیا آمده و امروز در آن كار و زندگی می‌كند. آثار كنتریج، حضور او را در ماین میراثی مملو از آپارتاید (جدایی میان سفید و سیاه پوست) و سیاست‌های مستعمراتی به نمایش می‌گذارد. در آثار او بدعتی تازه از استفاده‌ی طراحی ذغالی، چاپ، كلاژ و انیمیشن و فیلم و تئاتر پایه‌ریزی شده است.
در واقع اشتهار وی در عرصه‌های بین‌المللی به خاطر انیمیشن‌های ممتاز و فیلم‌های كوتاه و طراحی‌های ذغالی اوست. كنتریج برای سال‌های در تئاتر كار كرده است. او ابتدا طراح صحنه و بازیگری و بعد كارگردانی را تجربه می‌كند. بعد از سال ۱۹۹۲ میلادی او با كمپانی عروسك‌گردان‌ها همكاری داشته و عروسك‌سازی كرده، بازیگری نموده و انیمیشن ساخته است. در خلال این شغل‌ها او مابین فیلم، طراحی و صحنه حركت كرده است و هنوز هم در طراحی‌های او شكل توسعه یافته‌ای از درك و نگاه تئاتری و آثار فیلم‌سازی او را مشاهده می‌كنیم.
یكی از مسایل جذاب در مورد كنتریج این است كه او چگونه فیلم‌هایش را به نمایش در می‌آورد. وی ابتدا شروع به طراحی می‌كند سپس دوربین را روشن می‌كند و بعد شروع به پاك كردن طراحی خود كرده و دوباره دوربین را به كار می‌اندازد. این راهی برای خلق تصورات او است. جالب توجه است كه این روش بسیار سریع‌تر از نقاشی‌های معمول در انیمیشن یا صحنه‌پردازی‌های دیجیتالی است.
او به روش‌های میانه و حتی به ماهیت حس لمس در آثارش حساس است. نبوغ كنتریج در این است كه نشان می‌دهد چگونه طراحی سر راست و مستقیم می‌تواند در یك هنر كه بر مبنای كار با دوربین شكل می‌گیرد، غیرمستقیم و پیچیده‌تر به زندگی خود ادامه دهد.
طراحی‌های او به مانند ماده‌ای از رؤیاها و آن‌چه خیال‌ها را می‌سازد، به نظر می‌رسند. بدنه‌ی آثار او از آن‌چه آبستره اكسپرسیونیست‌ها با آن شناخته می‌شوند، دور هستند. اندام‌های طراحی شده‌ی كنتریج با یك شیفتگی رئالیستی از تصاویر، به صورتی درهم و آرام آرام باهم پیوند برقرار می‌كنند، درست مانند تصاویری كه بر روی آب دیده می‌شوند. او آثارش را با زندگی به هم می‌آمیزد و با انیمیشن به آن‌ها جان می‌دهد. فیلم‌های كوتاهش كوششی پْرقوت برای به مبارزه طلبیدن گزین‌ ساخته‌های هنر، در عصر دیجیتالی است.
تضاد خاكستری طراحی‌های كنتریج تاریخی از مقاصد و آن‌چه فراموش نشدنی است را ذره‌ذره به یاد ما می‌آورد. در روش او هنر، یك گریه یا یك «آه» پْرافسوس است. او به حیرت و معمای «تئودور آدورنو» پاسخ می‌گوید كه عنوان می‌كرد: «آیا نوشتن شعر بعد از آشوویتس بربریت است یا نه»، چگونه می‌توان بعد از فجایع به زندگی ادامه داد؟ جواب كنتریج این است: با «آه»‌ (از كتاب اینترنتی جونیفر آرلن استون: ضمیر فرویدی یا خاطرات حزن، لوسین فروید و ویلیام كنتریج».)
كنتریج فیلم را برای ثبت اثرات فوری و تصادفات تصویری كه در خلال فرآیند طراحی رخ می‌دهند، استفاده می‌كند. گاهی كودكان او را از روی صفحات طراحی با دوچرخه رد می‌شوند و زمینه‌ای اتفاقی را برای شروع كار ایجاد می‌كنند. او ذغال را به دلیل ترددی و شكنندگی بر وسایل دیگر ترجیح می‌دهد. همچنین كاربرد ذغال او را قادر می‌سازد كه بتواند به وسیله‌ی پاك كردن تیرگی‌های خطوط و اشكال را ایجاد كند. همچنین می‌توان با قلم‌مویی پهن و یا با فوتی قوی طراحی را پاك یا محو نمود.
حتی بعد از پایان طراحی می‌توان دوباره روی آن تجدیدنظر كرد. طراحی‌های كنتریج هاله‌ای روح مانند و بافتی ویژه دارند. كنتریج اشكال را تغییر می‌دهد و فضای اثرش را دوباره‌سازی می‌كند تا نیازهای تداوم احساساتش را برآورده سازد. كار با فیلم به او اجازه می‌دهد تا همه‌ی قسمت‌های چرخه‌ی زندگی طراحی‌هایش را ثبت كند. فیلم‌های او به طور بنیادی به وسیله‌ی ایده‌های او از طراحی دگرگون می‌شوند. در واقع یك شكل به تدریج به شكل دیگر دگردیسی می‌یابد. فیلم‌های كوتاه او چگونگی خلق حس مجازی فضا و نور را در سطح دوبعدی ثبت كرده‌اند.
در واقع فیلم‌های كنتریج از كثرت نقاط پاك و محو شده شكل پیدا می‌كنند و او پرسپكتیو طراحی‌ها و چاپ‌هایش را تغییر می‌دهد تا دیگر به صورتی تك نقطه‌ای به نظر نرسند.
او از فضا استفاده می‌كند تا محتوای سیاسی مبهمی را شكل دهد. بدعت‌اش در طراحی و سامان دادن این فضا اجازه می‌دهد تا شعر شخصی‌اش برای آمیختن با واقعیت هولناك «آپارتاید»‌ به تصویر درآید.
او به عنوان یك كودك، یك چشم‌انداز زیبا و گیاهان سبز بی‌شمار را آرزو می‌كند، در حالی كه به عنوان یك هنرمند بزرگ‌سال در جستجوی «انتقام از نابود شدن» مناظر ژوهانسبورگ است. این نابودی به دنبال مهندسی غلط شهری بوده است.
تیرهای برق، با برج‌ها و ایستگاه‌های نیرو و لوله‌های به‌هم فشرده بزرگ‌راه‌های نیمه‌ساز و معدن‌های حفر شده این چشم‌انداز را پْر كرده‌اند. «آلفرد جری» می‌گفت: ناكجا، همه‌جاست، اما بیشترین نمود آن شهری است كه ما در این لحظه در آن به سر می‌بریم»
به وسیله‌ی طراحی از یك منظره، كنتریج، در ابتدا دلسوزی خویش را ابراز می‌دارد. او منظره را زیبا می‌بیند اما آن را زیبا نمی‌كند. او ترجیح می‌دهد كه سطوح را معیوب و ناهموار كند و این رفتاری است كه از خلال آن گذشته احضار می‌شود. مناظر او قابل مقایسه با زمین‌ها و چشم‌اندازهای «انسلم كیفر»(۲) هستند، بی‌آن‌كه تقلیدگر آ‌ن‌ها باشند.
فیلم‌های كنتریج منعكس‌كننده‌ی عقاید پیچیده‌ی سیاسی اوست، بی‌این‌كه حالتی شعاری بیابد. آن‌ها همچنین خود-زیست‌نامه‌ای هستند كه از زندگی شخصی او شكل پیدا می‌كنند. آن‌ها به صورتی صمیمی به مراحل طراحی مربوط می‌شوند و دارای آمیختگی و در حال دگردیسی هستند. معناهای مجازی در فیلم‌های كنتریج شامل این‌هاست:
۱) فضای داخلی در میان یك زمینه‌ی بیرونی حل می‌شود یا تغییر شكل می‌یابد.
۲) شكل انسانی جلو چشمان ما محو می‌شود و چیز دیگری جای آن را می‌گیرد، (مانند یك توده روزنامه یا ردیف بی‌پایانی از ارقام).
۳) فضای داخلی از آب مالامال می‌شود.
این وقایع ممكن است به صورت موقعیت‌های شاخص رؤیا جلوه‌گر شود اما به طور جالب توجه‌ای بر اساس نگاه هنرمند تعریف شده است. آن‌ها الهامی هستند كه به وسیله‌ی انگیزش هوشیارانه و اتفاق‌ها شكل گرفته‌اند. روند طراحی خود مجسم‌كننده است و این رویكرد، با حركت خودبه‌خودی متفاوت است. طراحی‌های كنتریج از طرفی از تخیل سورئالیستی بهره می‌گیرند و از طرف دیگر نیز كاریكاتوری از رئالیست‌های اجتماعی را به نمایش می‌گذارند.
تجسم نابرابری‌های اجتماعی ممكن است ساده به نظر برسد اما كنش‌های مبهم طراحی و نمادها امكان معناها را تشدید می‌كنند. او استاد زمان‌بندی است. گذار منظره و چشم‌اندازهایی كه سیال می‌شود. حركت آرام و خشنود كننده‌ی تصاویری كه نمادین و محو می‌شوند. گاه ممكن است معلوم نباشد كه چه دارد رخ می‌دهد، اما عناصر طراحی شده به صورت بی‌نقصی در جای خویش قرار یافته و برای جذب توجه بیننده به طور كامل كافی به نظر می‌رسند. اشیا در آثار كنتریج باری مفهومی و نمادین می‌یابند.
او از ظروف آزمایشگاهی، وسایل بیمارستانی، تلفن و تایپ و تلمبه و اشیا قدیمی برای تبارشناسی و تحول تمدن شهری سود می‌جوید.با تبدیل چشم‌انداز تغییرات جابرانه‌ی تاریخ آفریقای جنوبی نمادپردازی می‌شود. جایی كه ۴۰% مردان سیاه‌پوست بی‌كارند و قبل از این كه به سن ۱۸ سالگی برسند هتك‌حرمت می‌شوند. ایدز در آفریقا سالانه هزاران كشته می‌گیرد و كنتریج علاوه بر این‌كه به دنیای شخصی خویش توجه می‌كند به این مسایل اجتماعی نیز بی‌تفاوت نیست. او یك دنیای شكسته و از هم گسیخته را در آثارش احضار می‌كند تا هم‌زمان نمایان‌گر و تطهیركننده‌ی آن باشد.
او می‌گوید: «من هیچ‌گاه سعی نكرده‌ام آپارتاید را تصور كنم. طراحی‌ها و فیلم‌های من هسته‌هایی را كه وحشیگری‌های جامعه‌ی چپ از آن تغذیه می‌كند را برملا می‌كند. من به هنری با زمینه‌ی سیاسی علاقه‌مندم. هنری ابهام آلود، پرتناقض و با اشاره‌های ناتمام برای این مقصود مناسب به نظر می‌رسد. در این هنر خوشبینی در ترتیب پنهان و نیهیلیسم معطوف به بن‌بست نهفته است».
آثار كنتریج ثابت می‌كند كه چطور می‌توان امكانات طراحی ذغالی را در زمینه‌ای بسیار تازه به كار گرفت. و این‌كه چگونه می‌توان در جهانی دور از هیاهوی پایتخت‌های هنری با جهان شخصی و منطقه‌ای حرفی جهانی و تأثیرگذار زد.
نویسنده : بهنام كامرانی
پی‌نوشت:
۱- William kentridge
۲- Anselm Kiefer
منابع:
- Dan Cameron- William Kentridge- Pub. Phidon Press۱۹۹۹
- William Kentridge- Museum of contemporary Art Chicago & New Musem of contemporary Art New York by Harry N Abrams. Inc ۲۰۰۱-۲۰۰۳
- كاتولوگ بی‌ینال پنجاه‌یكم ونیز
- www.cofa.unsw.edu.au
- www.artthrob.co.za/۹۹may/artbio.htm
- www.artcritical.com/fogel/afkentridge. htm
منبع : دوهفته‌نامه هنرهای تجسمی تندیس


همچنین مشاهده کنید