چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

آیا اصلاحات بالغ شده است؟


آیا اصلاحات بالغ شده است؟
یک سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری دهم، گویی شور و هیجان این انتخابات بر خلاف همه انتخابات‌های قبل از آن، زوتر از موعد شروع شده است؛ بحث‌ها و گفتگو‌ها در محافل و میان نخبگان و روشنفکران و جوانان و ... بالا گرفته است، همه به ریاست جمهوری دهم می‌نگرند و اینکه در این انتخابات چه می‌شود.
از یک طرف گروه‌هایی از درون جبهه اصولگرایی به تدوام روند فعلی و تمدیدِ دولت حاضر برای ۴ سال دیگر می‌اندیشند.
از طرفی بخش‌هایی دیگر از اصولگرایان در حال گفتگو و مذاکره برای یافتن راه کار انتخاباتی برای ریاست جمهوری دهم هستند، اینکه از دولت حمایت بکنند و او را در مقابل رقبایش تقویت بکنند یا اینکه به دنبال گزینه‌های دیگری بگردند.
دامنه این بحث‌ها در جبهه اصولگرایی از راست سنتی آغاز شده و تا منتها الیله میانه راست و سمتِ پراگماتیگِ آن ادامه پیدا کرده است.
از طرف دیگر، اصلاح طلبان که ۳ سال از قدرت بیرون مانده‌اند و نتوانسته‌اند در انتخابات مجلس هشتم به جایگاه قابل قبولی دست یازی کنند، نیز به دنبال بازگشت به قدرت‌اند.
لیکن بحث‌ها بر سر روش بازگشت به قدرت بالاست.
گروه‌های رادیکال جبهه اصلاحات که در دوران اصلاحات طرح عبور از خاتمی را مطرح می‌کردند و در انتخابات ریاست جمهوری نهم نه تنها از نامزدی آیت الله هاشمی رفسنجانی حمایت نکردند که حتی حجت السلام والمسلمین مهدی کروبی را که شیخ اصلاحات می‌نامیدنش را نیز تنها گذاشتند و با پخش کردن ارای اصلاح طلبان و میانه‌روها؛ خود و دیگر هم مسلکانشان را از دولت خارج کردند حال با طرح شعار ائتلاف حداکثری و حمایت از کاندیداتوری رئیس جمهور سابق حجت اسلام والمسلمین سید محمد خاتمی وارد عرصه کارزار انتخاباتی شده‌اند.
از طرفی دیگر، بخش‌های فوق رادیکال و تحول‌خواه اصلاح طلب که به طیف "تحریمی‌ها" معروف بوده‌اند نیز با حمایت از کاندیداتوری حجت السلام عبدالله نوری وزیر کشور سابق دوران سازندگی و اصلاحات، قصد دارند در این انتخابات حضور جدی داشته باشند.
حال در این میان طیف‌های میانه‌رویِ اصلاحات که از مجمع روحانیون مبارز شروع می‌شود و از اعتماد ملی و کارگزاران به عنوان سه حزب شاخص میانه‌رو در جبهه اصلاحات عبور می‌کند و به احزاب کوچک‌تر می‌رسند نیز در این میان، علایق دیگری دارند.
مجمع روحانیون مبارز یا به اصطلاح نماد چپ سنتی و روحانی نظام، کماکان تمایل به نامزدی رئیس جمهور سابق را دارد، اما بزرگان این تشکل سیاسی بر خلاف طیف رادیکالِ مشارکت – مجاهدین به صورت تام و تمام دنبال حضور جدی ایشان نیستند و معتقدند که اگر ایشان شخصا حاضر به حضور در رقبات نباشند باید گزینه‌هایی مبتنی بر شرایط روز را پیدا کرد و با شعارهای نو وارد عرصه کارزار انتخاباتی دهم شد.
از طرفی حزب اعتماد ملی یا به نوعی چپِ میانه کشور نیز تمایل دارد که حجت السلام کروبی در انتخابات شرکت کنند و در این میان فاصله بین اعتماد ملی و مجمع روحانیون مبارز احزابی که قرار گرفته‌اند بینابین ضمن حمایت از کاندیداتوری رئیس جمهور سابق معتقدند که اگر ایشان حاضر به حضور نباشند می‌توان روی گزینه‌هایی همچون مهندس میر حسین موسوی آخرین نخست وزیر ایران و نخست وزیر دوران جنگ و حجت السلام کروبی نیز اجماع کرد.
در این حال اگر این پاره خط اصلاح طلبی را که از تحول خواهان تحریمی شروع می‌شود و از چپِ رادیکال (مجاهدین انقلاب اسلامی) و چپِ مدرن (مشارکت) می‌گذرد و به سمت چپِ میانه (اعتماد ملی) و چپِ سنتی (مجمع روحانیون مبارز) کشیده می‌شود را با راست گرایی اصلاح طلب ادامه بدهیم و به منتها الیه نزدیک به راست اصلاح طلب یعنی احزابی چون کارگزاران سازندگی برسیم.
طیف راست مدرنِ اصلاح طلب نظر متفاوتی نسبت به انتخابات و نحوه انتخاب کاندیدای اصلاح طلب دارند.
حزب کارگزاران اسلامی به عنوان نماد راستگرایان اصلاح طلب، نظرش متفاوت از بقیه احزاب اصلاح طلب است و با تعیین مصادیق کاندیداتوری تا زمان مشخص نشدن راه‌کارهای اجماع و ائتلاف مخالف است.
به همین دلیل این حزب نه از کاندیداتوری آقای خاتمی حمایت بلاقید کرده‌ است و نه حتی از کاندیداتوری دکتر نجفی از اعضای شورای مرکزی خودش.
بر اساس طرح دکتر نجفی که مورد قبول اکثریت اعضای حزب کارگزاران سازندگی است، اصلاح طلبان باید قبل از بحث روی کاندید‌ها ابتدا کمیته‌های کشوری و استانی‌ ای برای مشخص کردن اعضای یک کنگره سراسری زیر چتر واحد اصلاح طلبی، تشکیل دهند و سپس بر اساس وزن و پراکندگی جغرافیایی احزاب اصلاح طلب برای همه احزاب اصلاح طلب و گروه‌های تحول‌خواه سهمیه‌ای مشخص شود و در حوالی مهرماه کنگره سراسری اصلاح طلبان متشکل از نمایندگانِ ارشد حزبی اصلاح طلب از همه نقاط کشور تشکیل گردد، در این زمان هرکس که تمایل به کاندیداتوری برای ریاست جمهوری را داشت، حتی خود آقای خاتمی، بیایند و برنامه‌های خودشان را اعلام بدارند و اعضای کنگره در این باره باهم بحث کنند، هر کاندیدایی که رای نهایی را گرفت به عنوان کاندیدای واحد اصلاح طلبان معرفی گردد و همه اصلاح طلبان با همه امکانات پشت سر او قرار بگیرند و از او حمایت کنند، حال فرقی نمی‌کند این کاندیدا چه کسی باشد، می‌تواند دکتر نجفی یا هر کس دیگری باشد.
طرح دموکراتیک و مکانیزه کارگزاران سازندگی بسیار شباهت با مدل انتخاباتی حزب دموکرات آمریکا دارد و اگر اجرایی شود، شاید بتوان گفت این اولین تجربه دموکراتیک احزابِ ایرانی برای ائتلاف حداکثری خواهد بود.
همچنین اکثریت اعضای کارگزاران به این نتیجه رسیده‌اند که نباید از گزینه‌هایی که احتمال رد صلاحیت آنها بالاست و به نوعی سوخته تلقی می‌شوند حمایت کنند، فلذا معتقدند که اگر نشود بروی کاندیدای واحدی به صورت دموکراتیک اجماع کرد، باید طرح ائتلاف با راست سنتی و تشکیل «دولتِ وحدت ملی» و «کابینه ائتلافی» را اجرایی کرد که گزینه‌هایی همچون آیت الله ناطق نوری، دکتر حسن حبییبی، دکتر حسن روحانی و دکتر علی ولایتی برای طرحِ «دولت وحدتِ ملی» مطرح‌اند، اما هرچه باشد کارگزاران با رصدی واقع‌گرایانه از شرایط روز و حال حاضر ایران به این نتیجه رسیده است که باید بروی کاندید‌هایی سرمایه‌گذاری کرد که اولا قابلیت رای ابتکاری بالایی داشته باشند و دوما بتواند با نظام تامل کند، برای همین بر خلاف طیف مشارکت – مجاهدین که با استدلال محبوبیت رئیس جمهور سابق و احتمال تایید صلاحیت شدن ایشان می‌خواهند وارد کارزار بشوند، کارگزاران با توجه به تجربه کاندیداتوری آیت الله هاشمی رفسنجانی معتقد است که کاندیداتوری آقای خاتمی چالش پذیر است و امکان رشد ابتکاری بالاتری آرای را ندارد و کاندید‌های جدید هرچند که سبد رای ابتدایی خالی تری دارند اما قابلیت رشد ابتکاری نیز دارند و این بر خلاف کاندیدایی است که برای سومین دوره شرکت می‌کند و نمادِ کهنگی گذشته است و باید در مورد گذشته جواب پس بدهد و ضمن داشتن سبد رای ابتدایی بالاتیر، امکان پر شدن ابتکاری سبدِ رایش که با خلاقیت بدست می‌آید را ندارد.
همچنین همین تحلیل را اعضای حزب اعتماد ملی دارند و معتقدند که اگر شیخ مهدی کروبی مورد اجماع قرار بگیرند ضمن داشتن رای اصلاح طلبان در سبدشان، به دلیل مشترک بودن سبد رای شان با آقای دکتر احمدی‌نژاد قابلیت رقابت بالاتری نسب به آقای خاتمی در جلوی آقای احمدی‌نژاد دارند، زیرا آرای آقای خاتمی ثابت‌اند و تحت هیچ شرایطی به سبد اصولگرایان ریخته نمی‌شوند اما آرایی که آقای کروبی می‌توانند مورد هدف قرار بدهند، تقریبا همان آرایی هستند که دکتر محمود احمدی‌نژاد به آنها متکی است و از این جهت آقای کروبی برای رقابت با اصولگرایان گزینه خطرناک‌تری هستند تا آقای خاتمی.
در این میان طیف موسوم به تحریمی‌ها نیز با این استدلال که نیاز به حرف نو، کاندیدای غیر مماشات کننده و جسور است، و پیدا کردن کاندیدایی که سکوت نکند و از حقوق آنها دفاع کند، معتقدند آقای نوری بر آقای خاتمی ارجحیت دارند و درصورت رای نیاوردن یا رد صلاحیت آقای نوری می‌توان یک اپوزیسیون قدرتمندِ داخلی تشکیل داد.
این حمایت را می‌توان از حمایت غیررسمی سران سازمان دانش آموختگان تحکیم وحدت از کاندیداتوری آقای نوری مشاهده کرد و اینکه این طیف قصد دارد به دلیل اینک رئیس جمهور سابق را مماشات کننده می‌داند و نماد کهنگی و کسیکیه ممکن است با آرای ناپلئونی رای بیاورد و بنا به گفته این طیف آرایشان دچار ابهام شود، طرح عبور از آقای خاتمی و حمایت آقای نوری را ریخته‌اند.
در این میان برخی افراد و شخصیت‌ها نیز هستند که معتقدند حتی اگر آقای خاتمی بیایند و رای نیاورند و این ذخیره انقلاب و نمادِ بین المللی اصلاحات نتواند در مقابل کاندیدایِ اصولگرایان رای بیاورد کلِ اصلاحات دچار یاس خواهد شد و تبعاتِ رای نیاوردن آقای خاتمی بسیار سنگین‌تر از رای نیاوردن یک کاندیدای نو و غیر «نمادِ اصلاحات» شده است.
حال در این میان مخالفت‌های دیگری نیز در بین اصلاح طلبان وجود دارد که راه اجماع را بسیار ناهموار می‌کند.
گویی طنز روزگار است که آنها که روزی از دموکراسی و تحول خواهی حرف می‌زنند امروز از مدل‌های دموکراتیک حمایت نمی‌کنند و طرفدار تنها و فقط یک کاندیدا هستند و اعلام می‌کنند در صورت نبود او نباید منتها واقعیت این است که تا دوگانه مشارکت – مجاهدین بر جبهه اصلاحات سایه افکنده باشد، نتیجه‌ای فراتر از انتخابات‌های قبلی همانند ریاست جمهوری نهم و مجلس هشتم برای اصلاح طلبان قابل تصور نیست و اصولگرایان می‌توانند با خاطری جمع از عدم اتحاد دورنی و برنامه ریزی اصولی آنها پا در عرصه رقبات انتخاباتی ریاست جمهوری دهم بگذارند.
انتخابات ریاست جمهوری دهم و تلاش برای انتخاب کاندیدای واحد اصلاح طلب از طرف همه احزابِ اصلاح طلب، مشخص خواهد کرد که آیا اصلاح طلبی به سمت مکانیزه شدن و میانه‌رویی متمایل شده است یا کماکان قصد بازی نقش اصلاح طلب اپوزوسیون را دارد.
این یک آزمون مهم برای احزاب میانه روی اصلاح طلب است که تکلیف خودشان را با هویت اصلاح طلبی و اپوزیسیونی، میانه رویی یا خردگرایی و ردایکالیسم یا آرمان گرایی مشخص کنند، باید نظاره گر اوضاع بود تا رویدادها را به خوبی تحلیل کرد.
مهدی مصطفایی
منبع : فردا


همچنین مشاهده کنید