سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

ترجمه متون مسلمین در اروپا(قرن‏های ۱۲ و ۱۳ میلادی)


ترجمه متون مسلمین در اروپا(قرن‏های ۱۲ و ۱۳ میلادی)
برای روشن شدن روابط و تعاملات فرهنگی و علمیِ میان شرق و غرب نیاز به تحقیقات بیش‏تری در این زمینه می‏باشد. در این میان فهم روابط شرق و غرب در دوران میانه و در حقیقت روابط فرهنگی و تمدنیِ جهان اسلام و مسیحیت در این دوران، بسیار بااهمیت می‏باشد. چرا كه در این دوره، تمدن اسلامی با تمدن مسیحیِ غرب در تعاملی نزدیك و شدید بوده است. هدف ما در این نوشتار، توجه به روابط و تعاملات تمدنی و علمی جهان اسلام و مسیحیتِ غرب در قرون پایانی دوران میانه می‏باشد؛ دورانی كه فرهنگ و تمدن اسلامی طی فرایندی چند مرحله‏ای و تجربه‏ی دوره‏ای كه به عصر زرین تمدن اسلامی مشهور گشته انوار علمی و فرهنگی آن روشنی بخش اندیشه‏ی طالبان علم و اندیشه بود. در این میان توجه ما به یكی از مهم‏ترین انواع روابط معنوی دو تمدن یعنی انتقال و ترجمه‏ی متون مسلمانان توسط اروپاییان در قرن‏های دواز دهم و سیزدهم میلادی معطوف است.
●مقدمه‏
اسلام به عنوان دینی تمدن‏ساز، مانند بسیاری از تمدن‏های دیگر، افت و خیزهای متعددی را پشت سر گذارده است. بنابراین اگر بخواهیم از فرایندی كه فرهنگ و تمدن اسلامی از قرن اول تا هفتم قمری طی نموده بحث نماییم، می‏توانیم سه مقطع مهم را شناسایی كنیم:
در مقطع اول، پس از دوره‏ی گذر، و فتوحات گسترده، شاهد اخذ علوم از ملل مختلف (هندی، ایرانی، مصری و...) هستیم. شیوه‏ی اصلی در این راه، ترجمه‏ی كتب مختلف به زبان عربی می‏باشد و اوج این مقطع، قرن سوم قمری می‏باشد. بنا به گفته‏ی كرومبی:
در این زمان تقریباً ترجمه‏ی همه‏ی متون یونانی كه بعدها در دسترس جهان باختر قرار گرفت، به عربی موجود بود.۲
در مقطع دوم - عصر زرّین تمدن اسلامی - ما شاهد تكامل و توسعه‏ی علوم و معارف قدیم، توسط اندیشمندان اسلامی هستیم. در این مرحله اندیشمندان مسلمان، نبوغ و اندیشه‏های خلّاق خود را در جهت تصحیح و توسعه‏ی علوم گذشته و هم چنین ایجاد علوم جدید، به كار بردند و ما شاهد تولد علوم اسلامی به معنای خاص كلمه می‏باشیم.۳ اوج این مقطع قرن چهارم و پنجم قمری می‏باشد. در واقع آن چه مسلمانان را شایسته‏ی تحسین و تكریم می‏كند، ورود آنان به مرحله‏ی نوآوری و سعی در ابتكار، خلاقیت، تركیب و بازسازی و در نهایت تعمیق و گسترش علومی اس ت كه در مرحله‏ی ترجمه و اقتباس به دست آورده بودند.
مقطع سوم - دوره‏ی ركود علمی و عقلیِ فرهنگ و تمدن اسلامی - حدوداً از اواخر قرن پنجم قمری آغاز می‏گردد. در این دوره هر چند علوم عقلی در جهان اسلام به دلایل مختلف رو به انحطاط می‏گذارد،۴ اما تمدن اسلامی به واسطه‏ی دستاوردهای قرون پیشین هم چنان نسبت به تمدن ‏های دیگر، قوت و غنای بیش‏تری دارد و به همین دلیل مورد توجه اروپاییان قرار می‏گیرد و آنان به انتقال فرهنگ و علوم اسلامی از راه‏های گوناگون اقدام می‏نمایند. اوج این مقطع را در قرن پنجم و ششم قمری (دوازدهم و سیزدهم میلادی) شاهد هستیم. یكی از راه‏های اصلی ا ین انتقال، ترجمه‏ی كتب مسلمانان به زبان‏های اروپایی می‏باشد.
در این دوره اروپا با پشت سر گذاشتن نیمه‏ی اول قرون وسطی و استقرار نظم و قانون، تا حدودی امنیت و آرامش لازم را جهت اشتغال و كار علمی پیدا نمود. كلیسا در استقرار این نظم، نقش بزرگی داشت.۵ از سوی دیگر نیز به واسطه‏ی افزایش حجم داد و ستد بین شرق و غرب، و به تَبَع آن رشد شهرهای بازرگانی مستقل، زمینه جهت رشد اندیشه و عقلِ غربی، كه از قرن‏ها پیش متروك مانده بود، فراهم شد. عوامل فوق در كنار تماس اروپا با جهان اسلام موجب بیداری و هوشیاری اروپاییان گردید.
تلاش جدی اروپاییان از ابتدای قرن دوازدهم میلادی به بعد برای كسب علوم مختلف مسلمانان، موجب گردید تا «رنسانس قرن دوازدهم»۶ ایجاد و در پی آن، قرن بعدی (قرن سیزدهم) به «قرن دانشگاه‏ها» معروف گردد.۷
در این زمان برای اندیشمندان اروپایی كه آرزو داشتند تا پیكره‏ی دانش را در جهان مسیحیتِ لاتینی وسعت بخشند، روشن شد كه برایشان هیچ راهی بهتر از برقرار كردن ارتباط با فرهنگ‏هایی كه از لحاظ فكری متعالی‏تر هستند، نیست. این فرهنگ متعالی كه در درون آن سنت‏های چ شم‏گیرِ فلسفی، دینی و تفكر علمی پرورده شده بود و از خاورمیانه تا شمال آفریقا و تا اسپانیا اقتدار داشت، همان فرهنگ و تمدن اسلامی بود.
●نگاه محققین غربی به فرهنگ و تمدن اسلامی‏
به دنبال نهضت ترجمه‏ی متون مسلمانان در اروپا «عصر انتقال و مصالحه»۸ چنان تحول و تغییراتی در حیات فكری و نگرشی متفكران اروپا به وجود آمد كه اسقف اكستر در سال ۱۲۸۷ میلادی قرن خویش را «مدرنی تمپورس» (اعصار جدید) نام نهاد.۹
متأسفانه، به دلیل برداشت‏های نادرست در طی صدها سال نقش فرهنگ و تمدن اسلامی در تحولات فكری و علمی اروپا از سوی نویسندگان غربی نادیده گرفته شده است. به طوری كه اكثر مؤلفین تاریخ علوم، بی‏درنگ پس از تشریح تمدن‏های عتیق به ویژه علوم یونانی به عصر رنسانس و ب یداری اروپا می‏پردازند و در این میان نقش اسلام را در توسعه و تكامل علوم، مورد توجه قرار نمی‏دهند.۱۰
پاره‏ای از محققان نیز كه به نقش اسلام توجه نموده‏اند، به آن به عنوان حلقه‏ی اتصال و واسطه‏ی اروپای متمدن با دانش كهن یونانی، نگاه كرده و مدعی هستند كه كار عمده‏ی مسلمانان ترجمه و حفظ علوم یونانی و انتقال آن به اروپا بوده است. چنان كه فیزیك‏دان، فیلسوف و مورخ مشهور پیردوئم می‏نویسد:
علمی به اسم علم عربی وجود ندارد. مردان دانشمند و فرزانه‏ی كیش محمدی، همیشه كم و بیش شاگردان باوفای یونانیان بوده‏اند، اما خودشان عاری از هرگونه اصالت و خلاقیت هستند.۱۱
پس از او پی‏یر روسو نیز در این مورد می‏نویسد:
پس اگر نقش دانشمندان عرب به طور كلی ایجاد علم نبوده است، این افتخار برای آنها باقی می‏ماند كه بهترین اكتشافات كشورهای دست نشانده را جمع‏آوری كردند و به ما انتقال دادند.۱۲
حتی نویسندگان متأخر نیز با وجود برشمردن برخی از دستاوردهای علمیِ مسلمانان، در نهایت با جملاتی چون «آنها در عرصه‏ی اندیشه، سهمی انقلابی ندارند»۱۳ و «اعراب در این زمینه (نجوم) چیز تازه‏ای بر نوشته‏های یونانی اضافه نكردند»۱۴ و...، سعی در ناچیز جلوه دادن دس تاوردهای علمی مسلمانان می‏نمایند.
این در حالی است كه اندیشه و فرهنگ اسلامی، افق وسیع‏تری را فرا می‏گیرد و «پروردن میراث یونانی» تنها یكی از مراحل تكامل و تطور فكر و اندیشه‏ی اسلامی می‏باشد؛۱۵ و سهم مسلمانان در تكوین فرهنگ و تمدن بشری نه تنها كمتر از یونانیان نیست بلكه در بسیاری موارد بی ش‏تر نیز می‏باشد. در این میان نویسندگانی نیز بوده‏اند كه با تعمق در علوم اسلامی، بر نقش و تأثیرات مهم آن در تحولات فكری و علمی اروپا تأكید كرده‏اند. به عنوان نمونه، ماكس میرهوف می‏نویسد:
علوم عرب (مسلمانان) مانند ماه تابانی تاریك‏ترین شب‏های اروپایی قرون وسطی را منور ساخت و چون علوم جدید ظاهر گشت ماه بی‏رنگ شد، ولی همان ماه بود كه ما را در شب‏های تار، هدایت كرد و تا به اینجا رسانید و می‏توانیم بگوییم كه هنوز هم تابش آن با ماست.۱۶
در ادامه این مقاله با روشن ساختن گستردگی نهضت ترجمه‏ی متون مسلمانان در اروپا، كه هم‏زمان با نبردهای باز پس‏گیری )reconquest( اندلس در سده‏ی یازدهم میلادی آغاز، و در طی یك قرن به اوج خود رسید و تأثیرات گسترده‏ی این متون در بیداری و حركتِ فرهنگی و علمی ار وپا، میزان وامداری اروپا به فرهنگ و تمدن اسلامی بیش‏تر آشكار گشته و به درستی سخن «گوستاولوبون» كه مسلمانان را در طی مدت ششصد سال، استاد اروپا معرفی می‏كند پی خواهیم برد.۱۷
●ترجمه‏ی كتب علمی مسلمانان در اروپا
اصولاً ترجمه در موقعیتی صورت می‏گیرد كه جامعه از حالت ابتدایی و ركود خود خارج شده و حركت خود را به سوی ترقی و تكامل آغاز كرده باشد. این مرحله‏ای بود كه اروپا از اواخر قرن یازدهم میلادی بنا به علل گوناگونی چون: ایجاد امنیت نسبی، توسعه‏ی تجارت، رشد ش هرها و از همه مهم‏تر آشنایی با جهان اسلام وارد آن گردید. در چنین وضعیتی، اندیشمندان اروپایی برای غنی كردن فرهنگ و تمدن خود، چاره‏ای جز توسل به تمدن‏های پیشرفته‏تر و غنی‏تر ندیدند. بدین منظور آنها ابتدا عقاید، اندیشه‏ها و علوم مختلف را از زبان‏های گوناگون كه مهم‏ترین آن‏ها زبان عربی بود به زبان لاتین - زبان علمی اروپا در این زمان - باز گرداندند.
چنان كه قدیمی‏ترین ترجمه‏هایی كه از زبان عربی به لاتین صورت گرفته، مربوط به قرن دهم میلادی می‏باشد. این ترجمه‏ها در زمینه‏ی ریاضیات و اسطرلاب بوده و در اسپانیا صورت گرفته است.۱۸ هر چند قبل از قرن دوازدهم میلادی ترجمه‏ی كتب مسلمانان از زبان عربی به زبان لاتین به صورت پراكنده و موردی، وجود داشته است؛ اما آن چه تحت عنوان نهضت ترجمه‏ی متون مسلمانان در اروپا شهرت یافته محدوده‏ی زمانی قرون دوازدهم و سیزدهم میلادی را در بر می‏گیرد. چرا كه در این دوره كتب مسلمانان در سطحی وسیع و به طور برنامه‏ریزی شده از زبان عربی به زبان لاتین برگردانده شد.
در ابتدا هدف از ترجمه‏ی كتب مسلمانان، علاوه بر آشنایی با میراث گذشتگان و انتقال علوم، این بود كه با ترجمه‏ی افكار و اندیشه‏های مسلمانان و آشنایی با آن، بتوانند پاسخ‏های مناسبی در رد آنها ارائه كنند. چنان كه ترجمه‏ی قرآن به زبان لاتین در اواسط قرن دوازده م میلادی به همین منظور صورت گرفت؛ اما به تدریج با آشنایی بیش‏ترِ اندیشمندان اروپایی با پیشرفت‏های شگرف مسلمانان در علوم گوناگون، و عطش بیش از پیش اندیشمندان اروپایی برای كسب علوم مسلمانان، بیش‏تر شاهد انگیزه‏های صرفاً علمی هستیم.
زمنیه‏های فعالیت مترجمان بنابر نیاز جوامع اروپایی، بیش‏تر علوم طبیعی و تجربی (پزشكی، فیزیك، نجوم، كیمیا و...) و علوم نظری (حساب و هندسه) بود؛ لذا اولین آثاری كه از عربی ترجمه شد، در همین زمینه‏ها بود. ترجمه‏ی آثار فلسفی با تأخیر زمانی زیادی آغاز شد و او لین ترجمه آثار فلسفی در قرن سیزدهم انجام گرفت. علت این تأخیر را می‏توان روی‏گردانی اندیشمندان این عصر از مباحث نظریِ فلسفه و حكمت الهی كه مدت‏ها در كلیساها بدان پرداخته شده بود، دانست.۱۹
●حوزه‏های اصلی ترجمه‏ی متون مسلمانان در اروپا
كانون‏هایی كه این وظیفه‏ی مهم را به عهده گرفتند دو حوزه‏ی سیسیل و اندلس بودند. از این رو در این بخش، به معرفی مترجمان معروف و نقش این دو حوزه در ترجمه‏ی كتب مسلمانان به زبان لاتین می‏پردازیم.
هدف اصلی ما در این مبحث، ترجمه‏هایی می‏باشد كه از زبان عربی به زبان لاتین صورت گرفته است. اما باید توجه داشت كه در این دوره ترجمه‏های فراوانی از عربی به زبان‏های دیگر، مثل: كاستیلی و عبری نیز صورت گرفته است كه در محدوده‏ی بررسی ما قرار نمی‏گیرند، و خود نیاز به تحقیقی جداگانه دارد.
●اندلس و هشتصد سال حاكمیت مسلمانان‏
انتقال علوم اسلامی به جهان مسیحیت، در شبه جزیره‏ی ایبری، عمیق‏تر و شدیدتر و نسبت به نقاط دیگر طولانی‏تر بود. هشتصد سال (۹۲ق - ۸۹۷ق/۷۱۱م - ۱۴۹۲م) حضور حاكمان مسلمان در اندلس كه تمام این منطقه و در اواخر، تنها منطقه‏ی جغرافیایی كوچكی را تحت سلطه‏ی خو د داشتند موجب پیدایش فرهنگ و تمدنی غنی و درخشان در این منطقه گردید. مسلمانان در طول تاریخ هشتصد ساله‏ی حاكمیتِ خود بر این سرزمین، یكی از بارزترین و غنی‏ترین مظاهر فرهنگ و تمدن اسلامی را به نمایش گذاشتند؛ چنان كه نهرو در مورد آن می‏نویسد:
مورها [عرب‏های اسپانیا] آن حكومت حیرت‏انگیز «كورودووا» [قرطبه‏] را به وجود آوردند كه از شگفتی‏های قرون وسطی بود، و در موقعی كه سراسر اروپا در جهل، بربریت و جدال و زد و خورد غوطه می‏خورد به تنهایی مشعل دانش و تمدن را روشن نگاه داشتند كه پرتو آن بر دنیای غرب می‏تابید.۲۰
تنها در قرطبه كتابخانه‏ی حكم دوم (۳۵۰ تا ۳۶۶ق) ۶۰۰۰۰۰ جلد كتاب وجود داشت؛ در صورتی كه شارل عاقل، ۴۰۰ سال بعد كتابخانه‏ی دولتی پاریس را تأسیس كرد و فقط توانست ۹۰۰ جلد كتاب جمع‏آوری كند كه یك سوم آن كتاب‏های مذهبی بود.۲۱ در این زمان در اندلس، سالیانه حدود هفتاد تا هشتاد هزار جلد كتاب تهیه می‏شد، و تنها در شهر قرطبه ۷۰ كتابخانه‏ی عمومی وجود داشت.۲۲
در اندلس مدارس بسیاری وجود داشت، برای نمونه، حكم دوم كه از پادشاهان علم دوست آن دیار محسوب می‏شد، به تنهایی بیست و هفت مدرسه در آن جا بنا كرد كه تعلیم در آن‏ها رایگان بود. بسیاری از شهرهای اندلس دارای مؤسسات عالی، مانند دانشگاه بودند كه از آن جمله می‏تو ان قرطبه، اشبیلیه، مالقه (مالاگا)، غرناطه و طلیطله را نام برد، این شهرها چنان كه پی‏یر روسو آورده است؛
مراكز فرهنگی بزرگی شده بودند كه جوانان فرانسوی و آلمانی و انگلیسی به آن‏ها هجوم می‏بردند، و این دانشگاه‏ها ثروت‏های بی‏كرانی را كه برای این جوانان تصور ناكردنی بود، در مقابل چشمان خیره‏ی آنان نمودار می‏ساخت. آثار بقراط، ارسطو، بطلمیوس، جالینوس و غیره در این مدارس مطالعه می‏شد. بر نیمكت این دانشگاه‏ها عرب و اسپانیولی، مسلمان و مسیحی در كنار یكدیگر می‏نشستند و هنگام بازگشت به كشور خود، مطالب مفیدی را كه آموخته بودند منتشر می‏كردند....۲۳روحیه‏ی تساهل حكام مسلمان با پیروان سایر ادیان، به ویژه با دانشمندان مسیحی و یهودی و فراهم نمودن زمینه‏ی تحصیل علم در اندلس، موجب روی آوردن طالبان علم از نقاط مختلف اروپا به این سرزمین می‏گردید. از جمله‏ی مشهورترین افرادی كه نزد مسلمانان در اندلس درس خو انده و به تحصیل ریاضیات پرداخته است گربرت(gerbert) می‏باشد كه بعدها نام سیلوستر دوم گرفت و نخستین پاپ فرانسوی و بزرگ‏ترین پاپ قرن دهم گردید.۲۴ بنابراین در انتقال فرهنگ و تمدن اسلامی به اروپا، دروازه‏ی درخشان اندلس را نمی‏توان نادیده گرفت.
پس از ضعف قدرتِ مسلمانان در اندلس و تصرف سرزمین‏های مسلمان‏نشین توسط مسیحیان، دستیابی به ذخایر علمیِ مسلمانان این مناطق تسریع گردید؛ نمونه‏ی بارز این مسأله پس از تصرف شهر طلیطله توسط آلفونس ششم می‏باشد. این شهر از سال ۱۱۳۰ میلادی، تحت سرپرستی اسقف اعظم آن ریموند،(reymond) مركزی برای ترجمه‏ی كتب اسلامی گردید و شمار زیادی از مترجمان متبحّرِ مسیحی و یهودی در دارالترجمه‏ی آن، به كار ترجمه‏ی كتب مسلمانان، از عربی به لاتین مشغول بودند. به طوری كه برخی معتقدند در این دارالترجمه تنها در علم طب، متجاوز از سیصد كتاب ترجمه شده است.۲۵
●مترجمان حوزه‏ی اندلس‏
در این بخش به معرفی چند تن از برجسته‏ترین مترجمان حوزه‏ی اندلس، كه در دوره‏ی نهضت ترجمه‏ی متون مسلمانان در اروپا، به ترجمه‏ی متون عربی به لاتین پرداخته‏اند می‏پردازیم:
●دومنیگو گوندیسالوو (domenigo gondysallvo)
دومنیگو فیلسوف و مترجم اسپانیایی، در ترجمه‏ی كتب اسلامی، از هم‏كاران یوحنا اشبیلی بود. ظاهراً یوحنا از عربی به كاستیلی ترجمه می‏كرد و دومنیگو از كاستیلی به لاتین ترجمه می‏نمود. از ترجمه‏های او می‏توان به ترجمه‏ی كتاب مراتب العلوم فارابی اشاره كرد ك ه نسخه‏ی عربی آن، در دست نیست؛ ولی ترجمه‏ی لاتینی آن با عنوان )deortus scientiarum( موجود می‏باشد. هم چنین او كتاب دیگری از فارابی به نام احصاء العلوم را با كمك یوحنا ترجمه كرده است. از ترجمه‏های دیگر او كه با كمك یوحنا صورت گرفته است، می‏توان به ترجمه‏ ی ینبوع الحكم، اثر ابن جبرول اشاره نمود.۲۶
●یوحنا اشبیلی (joan de sevilla)
سرآمد مترجمان یهودی اسپانیایی، یوحنا اشبیلی بود كه در میان مسلمانان به ابن داوود شهرت داشت. یوحنا بین سال‏های ۵۳۰ تا ۵۴۸ قمری/۱۱۳۵ تا ۱۱۵۳ میلادی، در شهر طلیطله و زیر نظر اسقف اعظم ریموند كار می‏كرد.
در نیمه‏ی اول قرن دوازدهم میلادی، مغرب زمین در موجی از آثار نجومیِ ترجمه شده از زبان عربی غرق شد. عامل اصلی انتقال این آثار، یوحنا بود. او به آیین مسیحیت درآمده بود و ترجمه‏هایش را با كمك دومنیگو گوندیسالوو انجام می‏داد. یوحنا به قدری آثار علمای اسلامی را ترجمه كرد، كه به نظر ویل دورانت، ترجمه‏های او یك كتابخانه‏ی واقعی را تشكیل می‏داد.۲۷
●پلاتو تیولی(plato of tiole)
ریاضی‏دان و منجم ایتالیایی، طی سال‏های ۱۱۳۴ تا ۱۱۴۵ میلادی در بارسلون می‏زیست. او از جمله‏ی معدود مترجمینی بود كه به سه زبان عربی، عبری و لاتینی تسلط كامل داشت. بیش‏تر ترجمه‏های وی با هم‏كاری ابراهیم برحیا انجام گرفته است، در نتیجه محققین هنوز نتوا نسته‏اند كارهای این دو را به طور كامل از هم تفكیك كنند.۲۸
●رابرت چستری (robert of chester)
ریاضی‏دان، منجم، كیمیاگر و مترجم انگلیسی (ولز)، بین سال‏های ۱۱۴۱ تا ۱۱۴۷ میلادی در اسپانیا ساكن بود. شهرت وی بیش‏تر به علت نخستین ترجمه‏ی قرآنی‏اش بود، وی آن را با همكاری هرمان دالماتیایی، در سال ۱۱۴۱ آغاز و در سال ۱۱۴۳ م به اتمام رساند.۲۹
●ژرارد كریمونایی(jerard of kerimona)
ژرارد (۱۱۱۴ تا ۱۱۸۷ م) از مردم ایتالیا بود. وی سال‏های زیادی از عمرش را در طلیطله گذراند. او در اواخر دهه‏ی ۱۱۳۰ میلادی یا اوائل دهه‏ی ۱۱۴۰ میلادی به دنبال كتاب المجسطی بطلیموس عازم طلیطله شد. وی در طلیطله به آموختن زبان عربی پرداخت و سپس به ترجمه‏ ی كتب گوناگون اسلامی روی آورد. تعداد زیاد كتبی كه او از عربی به لاتین برگردانده است، بی‏شك او را شایسته‏ی لقب بزرگ‏ترین مترجمان همه‏ی اعصار۳۰ می‏نماید. محققان بر این عقیده‏اند كه وی بیش از ۷۰ كتاب را شخصاً ترجمه كرده و بر ترجمه‏ی تعدادی دیگر نیز، نظارت ك امل داشته است؛ حاصل كار او به راستی شگفت‏انگیز است. جورج سارتون، ۸۷ اثر ترجمه‏ای او را در كتاب خود نام برده برده است.۳۱ ویل دورانت او را با حنین بن اسحاق (مترجم معروف كتب یونانی به عربی در بیت‏الحكمه) مقایسه كرده و هم‏ردیف او دانسته است.۳۲
از دیگر مترجمان حوزه‏ی اندلس می‏توان به مارك طلیطلی(marc of toledo) پزشك و مترجم اسپانیایی، آلفرد سارشلی(alfred of sarshel) فیلسوف و دانشمند انگلیسیِ ساكن در اسپانیا، اصطفن سرقسطی،(stephen of saragossa) پدرو گالگو(peter galo) راهب اسپانیایی، رودولف بروگ سی،(rudolf of bruges) هرمان دالماتیایی(herman of dalmatia) و هوگو سانتالایی (hugh of santalla) اشاره نمود.۳۳
●حوزه‏ی سیسیل (صقلیه)
سیسیل كه در منابع اسلامی از آن به نام صقلیه یاد شده، جزیره‏ای در جنوب ایتالیا و در دریای مدیترانه است. این جزیره از جنبه‏ی سیاسی و نظامی، به جهت تحت فشار قرار دادن امپراطوری بیزانس و از جنبه‏ی اقتصادی به دلیل قرار داشتن در مسیر تجارتی و بازرگانی شر ق به غرب، برای مسلمانان اهمیّت فوق‏العاده‏ای داشت؛ به همین جهت از آغاز فتوحات مسلمانان، مورد توجه آنها قرار گرفت. تا این كه در سال ۲۹۰ قمری/۹۰۲ میلادی این جزیره به طور كامل، به تصرف ابراهیم دوم اغلبی، فرمانروای افریقیه در آمد. پس از اغالبه فاطمیان بر سیس یل حكم راندند هم چنین در سال ۳۴۰ قمری حكومت نیمه مستقل كلبیان در این جزیره تشكیل گردید و سرانجام با ضعف حكومت كلبیان و حملات مكرر نورماندی‏ها، حاكمیت مسلمانان بر جزیره‏ی سیسیل، در سال ۴۸۳ قمری/۱۰۹۱ میلادی به پایان رسید.
سیسیل در طول حاكمیت حدوداً دویست ساله‏ی مسلمانان، تبدیل به یكی از مراكز مهم فرهنگی و تمدنی جهان اسلام گردید. تصرف این جزیره به وسیله‏ی نور ماندی‏ها نه تنها باعث از میان رفتن فرهنگ و تمدن اسلامی در این جزیره نشد، بلكه به دلیل حمایت و پشتیبانی فرمانروایان نورماند از مسلمانان و فرهنگ و علوم اسلامی، به گسترش و شكوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی در این جزیره انجامید.
طی سالیان متمادی كه فرهنگ اسلامی در جزیره‏ی سیسیل رواج داشت، این جزیره نقش برجسته‏ای در انتقال علوم و فرهنگ اسلامی به اروپا ایفاء كرد. در این میان فرمانروایان نورماندی به واسطه‏ی حمایت از دانشمندان و عالمان و دوست‏داری علم، نقش بارزی در حفظ و انتقال فره نگ و علوم اسلامی به اروپا داشتند؛ از جمله‏ی این فرمانروایان می‏توان به راجر دوم (۱۱۳۰ م تا ۱۱۵۴ م) كه ادریسی، جغرافی دانِ مسلمان، كتاب نزههٔ المشتاق خود را برای او تهیه كرد و فردریك دوم (۱۱۹۴ م تا ۱۲۵۰ م) اشاره نمود.۳۴
در خصوص ترجمه‏ی متون اسلامی به لاتین، باید توجه داشت كه، نخستین فعالیت منظم و گسترده در این حوزه صورت گرفته است. البته حوزه‏ی سیسیل، در این نوشتار قلمرو جغرافیایی جنوب ایتالیا را نیز در بر می‏گیرد؛ چرا كه فرهنگ و تمدن اسلامی به واسطه‏ی حضور مسلمانان و ح اكمیت نورماندی‏ها در این منطقه، به اندازه‏ی جزیره‏ی سیسیل تأثیرگذار بود. در این حوزه از مراكز ترجمه‏ی فعال می‏توان سالرنو، پالرمو، ناپل و پادوا را نام برد.
●مترجمان حوزه‏ی سیسیل‏
در این بخش، به معرفی چند تن از مترجمان حوزه‏ی سیسیل كه در دوره‏ی نهضتِ ترجمه‏ی متونِ مسلمان، در اروپا به ترجمه‏ی متونِ عربی به زبان لاتین پرداختند، می‏پردازیم:
●كنستانتین آفریقایی (conctantin of africa)
كنستانتین در تونس به دنیا آمد و تحصیلاتش را در شمال آفریقا آغاز نمود. او پس از مسافرت‏های طولانی به ممالك شرقی، همچون عراق و سوریه، برای كسب علوم اسلامی در آن مناطق، به ایتالیا رفت و در سالرنو سكنی گزید. كنستانتین كه به خاطر اصالتِ شمال آفریقایی‏اش ، به زبان عربی مسلط بود در این زمان به ترجمه‏ی كتب مسلمانان پرداخت.
ترجمه‏های كنستانتین بیش‏تر در زمینه‏ی طب می‏باشد و این به دلیل ارتباط او با مدرسه‏ی طبِ سالرنو بود. او در ترجمه‏ی آثار عربی به لاتین، از كمك دو تن از شاگردانش به نام‏های یحیی بن افلح (یوحنای عرب) و اوتو(oto) بهره می‏گرفت. سرانجام او در سال ۱۰۸۷ میلادی د رگذشت.۳۵
كنستانتین در بسیاری از آثارش كه ترجمه‏ی كتب عربی بود، با حذف نام نویسندگان و قرار دادن نام خود به جای آن سعی می‏كرد تا این آثار را نوشته‏ی خویش معرفی كند؛ چنان كه این كار را در مورد كتاب شفاءالعیونِ حنین بن اسحاق و زادالمسافرِ ابن جزار و برخی از كتب كیم یایی محمد بن زكریای رازی انجام داد، اما با پیدایش اصلِ عربیِ كتاب‏های مذكور، این اقدامِ نادرستِ وی آشكار گردید.۳۶ سارتون او را نخستین مترجم بزرگ كتب عربی به لاتین می‏داند.۳۷●آدلارد باثی (adelard of bath)
آدلارد، انگلیسی بود، او در حدود سال ۱۰۷۰ میلادی به دنبا آمد. وی در اوایل قرن دوازدهم میلادی، مدتی اقدام به سیر و سفر در ممالك اسلامی هم‏چون سوریه، فلسطین، سیسیل و انطاكیه نمود. او در طی این سفرها با علوم اسلامی و آثار دانشمندان مسلمان آشنایی یافت و برخی از این آثار را جمع‏آوری نمود و در بازگشت به اروپا، به ترجمه‏ی آنها پرداخت از جمله‏ی نخستین ترجمه‏های لاتینیِ آدلارد، اصولِ اقلیدس، زیجِ خوارزمی، تصحیح مسلمهٔ بن احمد مجریطی و مقدمات حساب خوارزمی می‏باشند.۳۸
●مایكل اسكات (michel scot)
مایكل اسكات، دانشمند، منجم و مترجم اسكاتلندی (متوفی ۱۲۳۶ م) بود. او در آغاز در طلیطله فعالیت می‏نمود، ولی از حدود سال ۱۲۲۷ میلادی در سیسیل به عنوان مترجم و منجم، در خدمت فردریكِ دوم درآمد و مورد توجه او قرار گرفت. اغلب آثار ترجمه‏ایِ معروف‏ترین متر جم سیسیل در قرن سیزدهم میلادی و به قول ویل دورانت عالم همه فن حریف آن عصر، در زمینه فلسفه بود.۳۹ و شاید به دلیل ترجمه‏های اوست كه هونكه، سیسیل را دروازه‏ی فلسفه‏ی اسلام به اروپا می‏داند.۴۰ از دیگر مترجمان حوزه‏ی سیسیل، می‏توان به افراد ذیل اشاره نمود:
- سالیوی پادوایی؛ او رییس كلیسای پادوا و مترجم بود وی در نیمه‏ی نخست قرن سیزدهم میلادی می‏زیسته است.
- استفان انطاكی؛ وی در شهر پیزای ایتالیا به دنیا آمد و مشهورترین اثرش، ترجمه‏ی كتاب الطب الملكی یا كامل الصناعهٔ، نوشته‏ی علی بن عباس اهوازی می‏باشد؛ او در پایان این كتاب یك واژه نامه‏ی یونانی - عربی - لاتینی تدوین كرده است. (۱۱۲۷م)
- فرج بن سلیم، وی پزشك و مترجم یهودیِ قرن سیزدهم، و از اهالی سیسیل بود. او به فرمان شارل اول پادشاه ناپل، به ترجمه‏ی كتاب الحاوی نوشته‏ی زكریای رازی پرداخت و سرانجام ترجمه‏ی آن را در سال ۱۲۷۹ میلادی به پایان رساند.
- بوناكوزا، او مترجمِ یهودیِ ایتالیایی بود، و در سال ۱۲۵۵ میلادی كتاب كلیات فی‏الطبِ ابن رشد را در پادوا ترجمه كرد.
ناگفته نگذاریم كه در این نوشتار، ما تنها به معرفی برخی از چهره‏های برجسته‏ی مترجمان دو حوزه‏ی اندلس و سیسیل، در محدوده‏ی زمانیِ اواخر قرن یازدهم تا اواخر قرن سیزدهم میلادی پرداخته‏ایم، حال آن كه اولاً تعدد افرادی كه به ترجمه‏ی كتب مسلمانان در اروپا پردا خته‏اند بسیار بیش‏تر از افرادی است كه نام آنها ذكر گردید؛ ثانیاً ترجمه‏ی كتاب‏های مسلمانان، كمابیش تا قرن شانزدهم میلادی ادامه یافته است؛ ثالثاً ترجمه‏ی متون اسلامی، تنها محدود به ترجمه از عربی به لاتین نبود، بلكه این متون به زبان‏های دیگرِ اروپایی نیز ت رجمه می‏شدند.
●كیفیت ترجمه‏ها
ترجمه‏ی كتب اسلامی توسط اروپاییان به زبان‏های گوناگونی انجام می‏شد. مهم‏ترین این زبان‏ها از نظر تعداد ترجمه به ترتیب: لاتین، اسپانیایی، عبری و ایتالیایی بود.
علاوه بر ترجمه‏هایی كه به صورت انفرادی انجام می‏شد در این دوره شاهد فعالیت گروهیِ مترجمان نیز هستیم. نمونه‏ی جالب كار گروهی مترجمان را در گروهی كه پی‏یر ونرابل(venerable) برای تهیه‏ی نخستین ترجمه از قرآن به وجود آورد می‏بینیم.۴۱
از آن جا كه برخی از مترجمان تسلطی به زبان عربی نداشتند، ترجمه‏ها در دو مرحله انجام می‏گرفت؛ یعنی ابتدا مترجمین، آثار علمی دانشمندان اسلامی را اكثراً به صورت شفاهی از عربی به یكی از زبان‏های عبری یا كاستیلی ترجمه می‏كردند و سپس مترجمین مسیحی آنها را به ز بان لاتین برمی‏گرداندند. نمونه‏ی مشهور این نوع ترجمه را در ترجمه‏های دومنیگو گوندیسالوو و یوحنای اشبیلی می‏بینیم كه یوحنا از عربی به كاستیلی و دومنیگو از كاستیلی به لاتین ترجمه می‏نمود. اما ایراد اساسی این شیوه، این بود كه ممكن بود مطالب و مفاهیم در طی م راحل ترجمه، معانی خود را از دست داده و یا تغییر یابند.
یكی از مشكلاتی كه در این دوره همه‏ی مترجمان با آن روبه‏رو بودند، عدم وجود معادل‏های مناسب در زبان لاتین برای برخی از اصطلاحات عربی بود؛ در نتیجه نواقص فراوانی در ترجمه‏های این دوره دیده می‏شود. چرا كه مترجمان ناگزیر می‏شدند یا اصطلاحی كه كاملاً معادل اص طلاح عربی نیست را به كار ببرند و به اصطلاح تحت اللفظی ترجمه نمایند و یا عین كلمه‏ی عربی را با حروف لاتینی یادداشت نمایند، كه در هر دو مورد در فهم درست مطالب خلل ایجاد می‏شد. یك نمونه‏ی جالب در این مورد ترجمه‏ی گوندیسالوو از كتاب مابعدالطبیعه یا الهیاتِ ا بن سینا می‏باشد. در این ترجمه او از كلمه‏ی لاتینی (being/ هستی) برای ترجمه‏ی سی و چهار تعبیر متفاوتِ عربی، استفاده كرده است كه در میان آنها طیف وسیعی از معانی باریك و متفاوتِ هستی وجود داشت.۴۲
در كل می‏توان گفت، ترجمه‏های عربی به لاتین در این دوره، با وجود تأثیر شدید و مثبت در اروپا، به استثنای برخی موارد، به صورت معیوب انجام شده و از كیفیت مناسبی برخوردار نبوده است. شاید به همین دلیل است كه ما در این دوره شاهد ترجمه‏های مكرر از یك اثر، توسط افراد مختلف می‏باشیم.
●تأثیرات ترجمه‏ی كتب مسلمانان در اروپا
با توجه به حجم گسترده‏ی كتاب‏هایی كه در سده‏های پایانی قرون میانه، از عربی به لاتین ترجمه شده است نباید تأثیرات این كتب را در فرهنگ و تمدن مغرب زمین نادیده گرفت. این تأثیرات به قدری عمیق و شدید می‏باشد كه كارل بكر(beker) می‏نویسد:
آن چه را قرون وسطی می‏خوانیم از بسیاری جهات اگر نه از همه حیث... چیز دیگری نیست جز شرقی مآب شدن غرب.۴۳
تأثیرات ترجمه‏ی كتب علمیِ مسلمانان در اروپا، بنا به قول ویل دورانت اثری انقلابی‏۴۴ داشت و می‏توان از دیدگاه‏های گوناگون آن را مورد توجه قرار داد؛ اما آن چه در این مبحث مورد نظر می‏باشد تأثیرات علمی این ترجمه‏ها است.
جلوه‏های تأثیر ترجمه‏ی كتب مسلمانان در اروپا متعدد و گوناگون می‏باشد، از جمله:
۱ - دستیابی به علوم و معارف یونان باستان به واسطه‏ی ترجمه‏های مسلمانان از این آثار.
۲ - آشنایی و دستیابی به منابع و معارف تمدن‏های كهن مشرق زمین، مثل: تمدن‏های هندی، ایرانی، عبری و... از طریق آثار مسلمانان.
۳ - آشنایی و دستیابی به دستاوردهای علمی و تحقیقاتی مسلمانان در رشته‏های گوناگون علمی هم چون: ریاضیات، نجوم، مكانیك، فیزیك و نورشناسی، كیمیا، طب و فلسفه.
۴ - ایجاد تحرك در تفكر و اندیشه‏ی اروپاییان و متوجه ساختن آنان به علم و فلسفه.
۵ - انتقال اعداد هندی به اروپا.
نظام اعداد هندی به واسطه‏ی ترجمه‏ی آثار ریاضیِ مسلمانان، به اروپا انتقال یافت و به همین دلیل به ارقام عربی شهرت یافت. پذیرش این نظام در جهان مسیحیت، یكی از پیشرفت‏های بزرگ در علم اروپایی محسوب می‏شود. جای‏گزینی این اعداد با اعداد رومی، به جهت تسهیل نمود ن عمل محاسبات، زمینه‏ساز بسیاری از پیشرفت‏های اروپاییان گردید.۴۵
۶ - رشد مراكز دانشگاهی در اروپا.
در كنار عواملی چون: آشنایی اروپاییان با مراكز علمی مسلمانان، رشد اقتصادی، رونق شهرنشینی و زمینه‏سازی مدارسِ موجود در كلیساها و دیرها، آن چنان كه ویل دورانت اشاره می‏كند، ترجمه‏ی كتاب‏های عربی به زبان لاتین نیز از عوامل مهم رشد شگفت‏انگیز دانشگاه‏های ارو پایی، در قرن سیزدهم میلادی بود. در واقع نخستین دانشگاه‏های اروپایی (هم چون پاریس، آكسفورد، مونت پلیه، ناپل و...) زمانی شكل می‏گیرند كه بر اثر نهضت ترجمه‏ی كتب مسلمانان، منابع لازم علمی برای ارائه در این دانشگاه‏ها تأمین گردیده بود.۴۶
۷ - رواج روش‏های علمی جدید هم چون: تجربه، آزمایش و مشاهده در مغرب زمین.
راجرز بیكن، داوینچی و گالیله هیچ كدام پایه‏گذار روش تجربی نبوده‏اند، بلكه پیش از آنها روش علمیِ تجربه و آزمایش، توسط دانشمندان اسلامی پایه‏گذاری شده و به كار رفته است. چنان كه گوستاولوبون می‏نویسد:
اعراب در كارها از روی آزمایش و تجربه پیش می‏رفتند، و نخستین ملتی بودند كه پی به اهمیّت آن بردند.۴۷
شاید آوردن سخنان بعضی از دانشمندان مسلمان، در خصوص اهمیّت مشاهده، تجربه و آزمایش، جهت اثبات پیشتازی مسلمانان در روش‏های علمی جدید، به ما كمك نماید:
عبداللطیف بغدادی (۱۲۳۱ - ۱۱۶۲ م) چنین می‏گوید:
بنابراین آن چه ما ملاحظه و درك می‏كنیم دلایل ما هستند و قانع كننده‏تراند تا آن چه فقط بر اساس نوشته‏ی نام‏داران است.۴۸
ابن الخطیب وزیر، پزشك و شاعر معروف غرناطه می‏گوید:
این باید برای ما، اصل باشد اگر از گذشتگان نقل قولی به عنوان دلیل اقامه می‏كنیم، هرگاه آن دلیل با عینیات ما در تضاد باشد، باید عینیات خود را اصل گرفته، نقل قول یا دلیل را تغییر دهیم.۴۹
هم چنین ابن البیطار (۱۱۹۷ - ۱۲۴۸م) در مورد خصوصیاتِ كتابی كه، در باب گیاهان دارویی تألیف كرده، می‏نویسد:
هر آن چه من در این جا از نویسندگان قدیم و جدید ارائه دادم، خودم شخصاً مورد آزمایش و مشاهده قرار دادم كه یا صحت آن را تصدیق كرده و مجاز دانستم و یا این كه در آزمایش مشاهدات، معلوم كردم كه غیر واقعی و مردود است.۵۰
۸ - زمینه‏سازی، جهت نهضت علمی و رنسانس اروپا.
با توجه به حجم بسیار زیاد آثاری كه پیش از رنسانس از عربی به لاتین ترجمه شد، به طور طبیعی تأثیر آنها را در ایجاد نهضت علمی اروپا نمی‏توان نادیده گرفت. دكتر زرین كوب رنسانس قرن پانزدهم اروپا را، عكس‏العمل اروپایی‏ها
در برابر غلبه‏ی فلسفه‏ی اسلامی در طی قرون دوازده و سیزده میلادی، بر فرهنگ غربی می‏داند؛ كه آنان را واداشت تا برای فرار از فرهنگ اسلامی، به یونانی مآبی روی آورند.۵۱
البته ما ورود آثار ترجمه شده‏ی مسلمانان به اروپا را تنها به عنوان یكی از عوامل زمینه‏ساز رنسانس می‏دانیم و در كنار عواملی چون: اختراع چاپ، تصرف قسطنطنیه به دست تركان عثمانی و مهاجرت دانشمندان بیزانس به ایتالیا، اكتشافات جغرافیایی، كشف آمریكا و ظهور فرقه ‏ی پروتستان و در هم شكستن حاكمیت كلیسا كه همواره در شمار علل وقوع رنسانس در اروپا ذكر می‏شود، با توجه به نفوذ و تأثیرات گسترده و متنوعی كه فرهنگ و علوم اسلامی بر جنبه‏های گوناگون زندگی و فكر اروپایی تا پیش از رنسانس داشته است، از عامل دیگری كه در پیدایش رنسانس مؤثر بوده است باید نام برد، و آن عامل، نهضت ترجمه‏ی متون مسلمانان در اروپا می‏باشد.
نویسنده:محمد رضا ناظری
پی‏نوشت‏ها:
۱. كارشناس ارشد تاریخ.
۲. كرومبی، از آگوستین تا گالیله، ص ۴۲.
۳. در این مورد می‏بایست علومی را كه منابع آن كاملاً اسلامی است، هم چون فقه، حدیث و تفسیر استثنا نماییم چرا كه این علوم از همان قرن اول قمری با یك رشد سریع و ناگهانی مواجه شد.
۴. برای آگاهی از برخی دلایل ن. ك: ذبیح‏اللَّه صفا، تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، صفحات ۱۳۴ الی ۱۵۱.
۵. در این مورد ن. ك به: لویس ویلیام هلزی هال، تاریخ و فلسفه علم، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، ص ۱۴۸ و ذكراللَّه محمدی، نقش فرهنگ و تمدن اسلامی در بیداری مغرب زمین، ص ۷۱.
۶. كرومبی، پیشین، ص ۱۳.
۷. ژاك اوگوف، روشنفكران در قرون وسطی، ص ۸۳ .
۸. با توجه به روابط و تعاملات گسترده در دوره زمانی سده دوازدهم تا اواسط سده سیزدهم، جورج سارتون این دوره را به این نام می‏خواند این در حالی است كه معمولاً در نگاه محققانی كه تنها به روابط سیاسی و ستیز دولت‏ها توجه دارند، از آن جا كه این مقطع زمانی همزما ن با جنگ‏های صلیبی می‏باشد، این دوره عصر ستیز و كشمكش معرفی می‏شود. جورج سارتون، مقدمه بر تاریخ علم، ص ۲۵۳۵.
۹. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج ۴، ص ۱۴۵۴.
۱۰. برای نمونه ن. ك به: برنال، علم در تاریخ، در یك كتاب چهار جلدی با بیش از هزار صفحه تنها ده صفحه (۲۰۹ الی ۲۱۸) به شرح علوم مسلمین اختصاص داده است. همچنین ن. ك به: پی‏یر روسو، تاریخ علوم، ترجمه حسن صفاری، كه در كتابی با بیش از ۷۵۰ صفحه، تنها پنج صفحه ( ۱۱۷ الی ۱۲۲) به معرفی علوم اسلامی و دانشمندان آن اختصاص یافته است.
۱۱. به نقل از: دیویدسی لیندبرگ، سرآغازهای علم در غرب، ص ۲۳۹.
۱۲. پی‏یر روسو، پیشین، ص ۱۲۱.
۱۳. ویلیام هلزی هال، پیشین، ص ۱۴۰.
۱۴. كرومبی، پیشین، ص ۵۲.
۱۵. سید حسین نصر، علم و تمدن در اسلام، ص ۹.
۱۶. به نقل از: سید مجتبی موسوی، سیمای تمدن غرب، ص ۱۹۸.
۱۷. گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ص ۷۲۲.
۱۸. ن. ك به: لیندبرگ، پیشین، ص ۲۷۶.
۱۹. ن. ك به: حسن حسین‏زاده شانه‏چی، ترجمه متون علمی مسلمانان در اروپا، فصلنامه تاریخ اسلام، شماره ۸ زمستان ۱۳۸۰.
۲۰. جواهر لعل نهرو، نگاهی به تاریخ جهان، ص ۳۷۸.
۲۱. زین‏العابدین قربانی، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، ص ۶۷.
۲۲. همان، ص ۶۸.
۲۳. پی‏یر روسو، پیشین، ص ۱۲۷.
۲۴. آلدو میه‏لی، علوم اسلامی و نقش آن در تحولات علمی جهان، ص ۵۰۸. ن. ك: زیگرید هونكه، فرهنگ اسلام در اروپا، صفحات ۱۱۱ الی ۱۱۹.
۲۵. محمد رشاد، جنگ‏های صلیبی، ص ۲۴.
۲۶. ر.ك: جورج سارتون، پیشین، صفحات ۱۲۴۹ الی ۱۲۵۱ و همچنین ذبیح‏اللَّه صفا، پیشین، صفحات ۱۹۳ و ۱۹۴.
۲۷. ویل دورانت، پیشین، ص ۱۲۳. همچنین برای دیدن برخی آثار ترجمه‏ای وی ر.ك: جورج سارتون، پیشین، صفحات ۱۲۴۶ الی ۱۲۴۹.
۲۸. برای آشنایی بیشتر ن. ك: آلدومیه لی، پیشین، ص ۵۱۲.
۲۹. در خصوص ترجمه قرآن كریم به زبان‏های گوناگون ن. ك: جواد سلماسی‏زاده، تاریخ ترجمه قرآن در جهان، برای آشنایی بیشتر با رابرت چستری ن.ك: جورج سارتون، پیشین، صفحات ۱۲۵۳ و ۱۲۵۴.
۳۰. جورج سارتون، پیشین، ص ۹۹۶.
۳۱. همان، صفحات ۱۴۵۹ الی ۱۴۶۵.
۳۲. ویل دورانت، پیشین، ص ۱۲۳۱.
۳۳. برای آشنایی با این مترجمین و آثار ترجمه‏ای آنان ن. ك: جورج سارتون، مقدمه بر تاریخ علم، ص ۱۷۳۲.
۳۴. عبدالحسین زرین كوب، كارنامه اسلام، ص ۸۲ در مورد فردریك دوم و توجه او به دانشمندان ن. ك: ابن العبری، مختصر تاریخ الدول، صفحات ۳۷۵ و ۳۷۶.
۳۵. در مورد شرح زندگی كنستانتین ن. ك: زیگرید هونكه، پیشین، صفحات ۲۹۷ الی ۳۰۲.
۳۶. در خصوص آثار كنستانتین ن. ك: لیندبرگ، پیشین، ص ۴۳۵ و جورج سارتون، مقدمه بر تاریخ علم، صفحات ۸۸۱ و ۸۸۲.
۳۷. جورج سارتون، مقدمه بر تاریخ علم، ج ۱، پیشین، ص ۸۸۱.
۳۸. جورج سارتون، مقدمه بر تاریخ علم، ج ۲ بخش اول، صفحات ۱۰۰۳، ۱۰۱۱ و ۱۰۲۵.
۳۹. ویل دورانت، پیشین، ص ۹۶۶.
۴۰. زیگرید هونكه، پیشین، ص ۴۸۶.
۴۱. ن. ك به: ژاك لوگوف، پیشین، صفحات ۲۷ و ۲۸.
۴۲. دیوید لاسكم، پیشین، ص ۸۸.
۴۳. به نقل از: زرین‏كوب، پیشین، ص ۱۶۷.
۴۴. ویل دورانت، پیشین، ص ۱۲۳۳.
۴۵. كرومبی، پیشین، ص ۵۴. در خصوص تاریخچه ارقام هندی و نحوه ورود آن به جهان اسلام و سپس انتشار آن در اروپا ن. ك: همان، ص ۹۷ الی ۱۲۱.
۴۶. ویل دورانت، پیشین، ص ۱۲۳۳.
۴۷. گوستاولوبون، پیشین، ص ۵۴۵.
۴۸. زیگرید هونكه، پیشین، ص ۲۷۲.
۴۹. همان، ص ۳۴۸.
۵۰. همان، ص ۳۳۲.
۵۱. زرین‏كوب، پیشین، ص ۱۶۹.
منابع:
- ابن العبری، مختصر تاریخ‏الدول، ترجمه عبدالمحمد آیتی، چ اول، (تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۷).
- برنال، جان، علم در تاریخ، ترجمه پیرانفر وفانی، چاپ اول، (تهران، امیركبیر، ۱۳۵۴).
- حسین‏زاده شانه‏چی، حسن، ترجمه‏ی متون علمی مسلمانان در اروپا، فصلنامه‏ی تاریخ اسلام، شماره ۸، زمستان ۱۳۸۰.
- دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ترجمه ابوالقاسم پاینده، چ دوم، ج ۴ (تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۶۷).
- رشاد، محمد، جنگ‏های صلیبی، چ سوم، (تهران، نشر اندیشه، ۱۳۷۳).
- روسو، پی‏یر، تاریخ علوم، ترجمه حسن صفاری (تهران، امیركبیر، ۱۳۴۶).
- زرین كوب، عبدالحسین، كارنامه اسلام چ هشتم، (تهران، امیركبیر، ۱۳۸۰).
- سارتون، جورج، مقدمه بر تاریخ علم، ترجمه غلامحسین صدری افشار، جلد اول (تهران، دفتر ترویج علوم وزارت علوم، ۱۳۵۳).
- - ، مقدمه بر تاریخ علم، ترجمه غلامحسین صدری افشار، جلد دوم بخش اول (تهران، وزارت علوم، ۲۵۳۵ شاهنشاهی).
- - ، مقدمه بر تاریخ علم، ترجمه غلامحسین صدری افشار، جلد دوم بخش دوم (تهران، شورای پژوهش‏های علمی كشور، ۲۵۳۷ شاهنشاهی).
- سلماسی‏زاده، جواد، تاریخ ترجمه قرآن در جهان، چ اول (تهران، امیركبیر، ۱۳۶۹).
- صفا، ذبیح‏اللَّه، تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، مجلد اول، چ پنجم (تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۴).
- قربانی، زین العابدین، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، چ دوم (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۰).
- كرومبی، آ. سی، از آگوستین تا گالیله، ترجمه احمد آرام، چ اول (تهران، سمت، ۱۳۷۱).
- لوبون، گوستاو، تمدن اسلام و عرب، سید هاشم حسینی، چ سوم (تهران، كتابفروشی اسلامیه، ۱۳۵۸).
- لوگوف، ژاك، روشنفكران در قرون وسطی، ترجمه حسن افشار، چ اول (تهران، نشر مركز، ۱۳۷۶).
- لیندبرگ، دیویدسی، سرآغازهای علم در غرب، ترجمه فریدون بدره‏ای، چ اول (تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۷).
- محمدی، ذكراللَّه، نقش فرهنگ و تمدن اسلامی در بیداری مغرب زمین، چ اول (قزوین، دانشگاه بین‏الملی امام خمینی، ۱۳۷۳).
- موسوی، سید مجتبی، سیمای تمدن غرب، چ چهارم (قم، كتابخانه‏ی صدر، ۱۳۵۴).
- میه‏لی، آلدو، علوم اسلامی و نقش آن در تحولات علمی جهان، ترجمه محمدرضا شجاع رضوی و اسداللَّه علوی (مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۱).
- نصر، سید حسین، علم و تمدن در اسلام، احمد آرام، چ اول (تهران، نشر اندیشه، ۱۳۵۰).
- نهرو، جواهر لعل، نگاهی به تاریخ جهان، ج اول، چ پنجم، ترجمه محمود تفضلی (تهران، امیركبیر، ۱۳۵۳).
- هلزی هال، ویلیام لویس، تاریخ و فلسفه علم، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، چ سوم (تهران، سروش، ۱۳۷۶).
- هونكه، زیگرید، فرهنگ اسلام در اروپا، ترجمه مرتضی رهبانی، چ چهارم (تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلام، ۱۳۷۳).
منبع:فصلنامه تاریخ اسلام ، شماره ۱۹
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید