شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

خاتمی هزینه‌ای برای بقا


خاتمی هزینه‌ای برای بقا
"متاسفانه جبهه دوم خرداد از هر چیز استفاده ابزاری و مقطعی می‌کند و از آن جایی که برنامه مشخصی ندارد، همه را از روحانیت و دانشجو گرفته تا مردم را به قتلگاه می‌برد."
این جمله ای است که مدتها پیش شیخ اصلاحات در گفتگو با رسانه ها بیان کرده بود؛ جمله ای که هر روز عینیت بیشتری یافت.
مَثَل اصلاحات به فردی ماند که در چاهی گرفتار آمده و برای حفظ خویش به هر ریسمان و گیاهی چنگ می زند. شاید هم بخت برگشته ای را ماند که در مرداب کارنامه درخشانش گیر افتاده و هر روز که فروتر می رود، نعره اش برای یاری گرفتن از جن و انس بلندتر می شود.
آن روز که خاتمی در لسان ایدئولوگ اصلاحات به پرایدی تشبیه می شد که توان کشیدن ۲۸ میلیون رأی را ندارد، آن روز که عبور از او در حلقه های فکری جبهه دوم خرداد و در اندیشه جوانان اصلاح طلب موضوعیت داشت، آن روز که دیگر بخت برگشته داستان ما گمان می کرد به دهانه چاه رسیده است، شاید کمتر کسی تصور می کرد، اصلاحات متکبر و مغرور دیروز که گاه واژه انقلاب را در مقدمه داشت و گاه جنبش، این چنین به گل بنشیند و پل های خراب پشت سر را باز بسازد!
خاتمی پلی بود که چون پشت سر داعیه داران روشنفکری قرار گرفت، با پتک و تمام قوا بر او کوفتند تا خود زمام کشتی را عهده دار شوند. کشتی ای که زیاده خواهی ها و ساختارشکنی های افراطیون را برنمی تافت. و اکنون؛ اکنون که پرونده اصلاحات نه آبرویی برایش بر جای گذاشته و نه اعتمادی در بین مردم، بار دیگر پتک به دستان کمر بستند تا رئیس جمهور محبوبشان را هزینه ای برای بقاء خویش گردانند و عجب که خود او که بارها از همرهان خویش می نالید، باز دامن به دست آنان سپرده است.
آن گاه که فضای انتخابات گرم شد و کشتی شکستگان، توانی برای حضور نداشتند، باز هم او بود که می بایست دیار به دیار و شهر به شهر از اصلاحات بگوید و دایه دار جریانی شود که مردم دیگر بدان اعتمادی ندارند و این شد که عنوان "یاران خاتمی" شکل گرفت تا حیثیت ستاره اصلاحات به سخره گرفته شود. آنچنان که هوادارانش هم به فریاد آیند: «آنچه قابل پیش بینی بود اما بسیار ناگوار بود، قمار کردن ثروت مردمی ما به نام "سید محمد خاتمی" بود. شکست انتخاباتی چندان اهمیتی ندارد. بلور قیمتی امید مردم نباید می شکست.»
بار دیگر خاتمی هزینه شد تا بلکه کامیابی بازنشستگان عرصه سیاست و افراطیون پرادعا فراهم آید. کروبی درست می گفت؛ جبهه اصلاحات می خواهد همه را به قتلگاه ببرد. جوانان اصلاحات هم چنین می گویند: «...بپرسید چرا قطار اصلاحات هرچه جلوتر رفت، مسافرانش را کمتر و کمتر کردند و دسته دسته آنها را بیرون انداختند؟ چرا همه پژواک «حضور خاتمی»، تبدیل شد به سرمایه گروه اندکی که خود را «یاران خاتمی» نامیدند و آنچنان عمل کردند که با قمار چنان سرمایه ای، جز بدهکاری و ورشکستگی، نتیجه ای ببار نیاورند؟ کار تباه کردن و تحقیر این ثروت ملی به چنان وضع اسفباری رسید که دلسوزانی مجبور شدند "لوگوی تحقیر شده یاران خاتمی" را از بالای پوسترهای تبلیغاتی دور دوم انتخابات بردارند؟! چرا راضی به این قمار و این نتیجه خسارت بار شدید؟»
حقیقت آن است که خاتمی خود دایه دار میدانی شد که در آن جز شکستن او سودی حاصل نمی شد. شکستی که همه بر آن اذعان داشته و دارند. رئیس سابق ستاد اصلاح طلبان در خصوص حذف عنوان یاران خاتمی در دور دوم گفت: «نه بودن این عبارت [یاران خاتمی] برای مشارکت مردم بازدارنده و نه حذف آن تشویق‌کننده است» و این خود اعترافی بود بر این مدعا که حیثیت چهره خندان اصلاحات بر باد رفته است. آنگونه که حتی دیگر حضور و عدم حضورش نیز تفاوتی در کار ندارد. مرعشی هم اضافه کرد که نام خاتمی را تنها برای تفکیک لیست‌ها انتخاب کرده اند و شاید درک همین اوضاع نابسامان بود که عبارت بازنشستگی را بر زبان خاتمی راند. عبارتی که باز هم طمع کاران اصلاحات را به خروش آورد تا طریق دلجویی پیش گیرند، شاید بتوانند از همراهی او لااقل در انتخابات آتی کیسه ای برای خویش بدوزند.
کسانی که بارها خاتمی را هزینه حیات سیاسی خویش کردند، این بار نیز برای فرار از علل شکست در انتخابات مجلس، از فعالیت زودهنگام برای انتخابات ریاست جمهوری با حضور خاتمی می گویند و می نویسند تا مفری از ناامیدی حاصل از شکست و کنایه های طیف مقابل یافته باشند. البته انتخابات مجلس برای برخی از اصلاح طلبان یک پیروزی تمام عیار بود، برای آنان که پیشتر پل های پشت سر را خراب کرده بودند. آنانی که خود بر مدعای این نوشتار صحه گذاشته اند: «بر اساس جمع بندی ما، مشخص شد که ما در انتخابات برنده شده ایم ...بر خلاف انتخابات ریاست جمهوری گذشته، این بار سازمان مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت و خاتمی در کنار یکدیگر قرار گرفته اند.»
موفقیت برای کسانی که هیچ پل عبوری برای بازگشت نگذاشته اند، یقینا بازسازی پل است و هم پیاله شدن دوباره با خاتمی به همین معناست. در این عرصه حیثیت خاتمی مهم نیست. مهم آن است که بار دیگر نردبانی برای بالا رفتن فراهم شود. و اکنون نیز برای فراموشی انتخابات مجلس، می بایست پای انتخابات بعد را وسط کشید، حتی اگر زود هم باشد.
با این همه سؤال اینجاست که آیا باز هم خاتمی ملعبه سیاست بازی کسانی خواهد شد که حتی به او و آراء او هم اعتقادی ندارند و تنها به پیروزی خویش و حزب خویش می اندیشند؟ کسانی که هم اکنون نیز در تصمیم برای حضور در انتخابات، کوچکترین حقی برای خاتمی متصور نیستند و او را مدیون اصلاحات می دانند و نه اصلاحات را مدیون او!؟ خانجانی: «یک حقی خاتمی به عهده اصلاح‌طلبان دارد و یک حقی هم اصلاح‌طلبان به عهده خاتمی دارند ...خاتمی باید خواسته‌های شخصی خودش و تهدیدهایی که می‌شود را کنار بگذارد و برای عزت ایران و اسلام وارد صحنه انتخابات شود.»
او در انتخاب مخیر است. اما کاش روزهایی که خود از افراطیون گله می کرد و آنها را سد راه اصلاحات می خواند را فراموش نکند. روزهایی پر از تنش که بحران هایش از شماره خارج بودند و همان همرهان او بودند که بحران ها می ساختند و تحصن ها بر پا می کردند.
بگذار عبارت پایانی را نیز جوان اصلاحات بنویسد: «جای تأسف است که هزینه های تلخ شکست انتخاباتی مشارکت، به صورتحساب شما واریز شده. اما تأسف بیشتر از آنجاست که جنابعالی انذارهای دوستداران مخلص خود را نشنیده واگذاشتید و اجازه دادید یک گروه اندک و تمامیت خواه، "مصادره و هزینه" اتان کنند. استدعایم این است که این بار چنان نکنید و باقیمانده این ثروت اعتماد مردمی را پاس بدارید.»
منبع : رستاک


همچنین مشاهده کنید