شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


میلتون فریدمن (۲۰۰۶-۱۹۱۲)


میلتون فریدمن (۲۰۰۶-۱۹۱۲)
میلتون فریدمن برنده جایزه نوبل اقتصاد در ۱۹۷۶ و از پایه‌گذاران مکتب اقتصادی شیکاگو در ۱۶ نوامبر ۲۰۰۶ در ۹۴ سالگی در سانفرانسیسکو درگذشت.
فریدمن که از حامیان بازار آزاد و سرمایه‌داری و از مخالفان سرسخت اقتصاد کیتزی است، در حوزه اقتصاد یک بدعتگذایر قلمداد می‌شود. او را به‌عنوان نماینده بزرگ پولگرائی یعنی انگاره اهمیت پول و شاید اقتصاددانی که پس از کینز بیشترین تأثیر را بر سیاست دولت گذاشته است، می‌شناسیم. گذار فریدمن از حد یک مخالف گمنام سنت جزمی حاکم اقتصادی به یک حامی پیشتاز در سنت جدید اقتصادی با سرعتی حیرت‌آور به وقوع پیوست. او تا اوایل دهه ۱۹۵۰ هنوز یک اقتصاددان آکادمیک به شمار می‌رفت که تا آن زمان فقط مقالات کوتاهی در زمینه نظریه‌های پولی تألیف کرده بود. اما تا اواخر دهه ۱۹۶۰ به مفسر پیشرو مکتب شیکاگو در تاریخ عقاید اقتصادی تبدیل شد. شهرت سریع او تا حدی مرهون شکست یکبارهٔ مکاتب اقتصادی رایج در دوران بعد از جنگ جهانی دوم بود. زیرا سیاست‌های افزایش حجم پول که برای بهبود اقتصادی بعد از جنگ طراحی شده بودند، به‌جای بازسازی منجر به تورم شدند. این ره‌آوردی بود که توجیه آن با نظریه‌های رایج اقتصادی در آن زمان دشوار بود. فریدمن با طرح این نظریه که افزایش قیمت‌ها تا حدی نتیجهٔ اجتناب‌ناپذیر افزایش حجم پول در گردش است، به یک نوآوری در برابر تفکرات جزمی زمان خود دست زد.
یکی از دلایل عمدهٔ آوازه او اتخاذ روش‌های تجربی بود و نه پژوهش‌های مفصل ولی غیرکاربردی در مورد مقولات نظری و انتزاعی که صرفاً مورد توجه سایر اقتصاددان‌ها بود. آثار او توانست راه‌کارهای مفیدی را برای حل مشکلات اقتصادی ارائه دهد. یک نظریه وقتی معتبر تلقی می‌شود که فرضیه‌های مطرح شده در آن با تجربه‌های واقعی سازگاری داشته باشد. نمونه بارز این برداشت. کتاب نظریه تابع هدف (۱۹۵۷ دانشگاه پرینستون) است که از آثار مهم فریدمن محسوب می‌شود.
آثار فریدمن دامنه متنوعی از موضوعات بسیار فنی مانند مجله آماری راهنما برای تاریخ پولی آمریکا (۱۹۷۰) و روند پولی در آمریکا و انگلستان تا موضوعات بسیار عام را که سبک انتقادی و قدرتمندی دارند، دربرمی‌گیرد. کتاب سرمایه و ازادی (۱۹۶۲)، مجموعه مقالاتش در مجله نیوزویک با عنوان اعتراض یک اقتصاددان و چیزی به نام ناهار رایگان وجود ندارد، اثر دیگرش تحت عنوان آزادی برای انتخاب که حاصل مجموعه برنامه‌های تلویزیونی او در ۱۹۸۰ بود و اثر به شدت سیاسی ظلم وضع موجود د راین طیف قرار می‌گیرند.
این آثار با مشاهداتی در مورد عملکرد فوق‌العاده نظام بازار در تأمین نیازهای افراد آغاز می‌شود. هیچ‌کس نه کالائی می‌خرد و نه می‌فروشد مگر اینکه هر دو طرف مبادله در آن ذی‌نفع باشند. لذا عملکرد روزمره بازار ابزاری مناسب برای افزایش رفاه انسان تلقی می‌شود. فریدمن طبق استدلال دیگر برنده جایزه نوبل، پروفسور هایک، در مقاله ”آزادی انتخاب“ بر نقش قابل توجه نظام قیمت در نشان دادن نقاط کمبود یا مازاد در ازار و در تصحیح این مازاد یا کمبود تأکید می‌ورزد.
گرچه یکی از مایه‌های فکری کتاب سرمایه‌داری و آزادی، تنوع، تعدیل سریع، نوآوری و مبانی تجربی بازار است ولی موضوع مهمتر مدنظر فریدمن این واقعیت بود که نظام مبادله اختیاری به وسیله تمرکززدائی وسعت و تنوعش از تمرکز وسیع قدرت جلوگیر یمی‌کنند. قدرت سرمایه‌دار محدود است، زیرا رقبا به سرعت می‌توانند با ارائه خدمات بهتر به مصرف‌کننده، او را تضعیف کنند. ترس فریدمن از تمرکز قدرت رسمی، از او یک متفکر لیبرال ساخت. او در جست‌وجی دولتی بود که با حمایت از ساختار قانون به مردم اجازه دهد به‌طور اختیاری در محلی به نام بازار فعالیت کنند. بدین‌ترتیب فریدمن کمک زیادی به نفوذ نگرش لیبرالیستی کلاسیک‌ها در برخی از کشورهای غربی کرد.
کتاب اقتصاد مکتب پولی، حاوی گزیده سخنرانی‌ها و مقالات فریدمن است که از مؤسسه امور اقتصادی لندن در ۱۹۹۱ آن را منتشر کرد. این اثر به بیان دیدگاه فریدمن در خصوص سیاست پولی می‌پردازد.
بهترین سیاست پولی از منظر او افزایش عرضه پول با نرخ ثابت اما پائین در هر سال است. این سیاست، رخ تورم و نوسانات در تولید و اشتغال را که ناشی از تغییر در نرخ رشد پول است. در حد پائین و قابل تحمل نگه می‌دارد. در نتیجه به‌کارگیری این سیاست، در کوتاه‌مدت آسیبی به اقتصاد وارد نمی‌شود و در بلندمدت نیز قیمت‌ها تثبیت می‌شوند. از نظر فریدمن، تورم، نه یک پدیده واقعی، بلکه یک پدیده پولی است. بانک‌های مرکزی، صرفاً مسئول حفظ ثبات قیمت‌ها هستند.
راهکاری که فریدمن برای کشورهای نفت‌خیز خاورمیانه جهت خروج از بن‌بست اقتصادی ارائه داد توزیع درآمد نفت به صورت سود سهام در بین مردم بود. به عبارت دیگر درآمد نفت در جهت تقویت خصوصی‌سازی هزینه و از سرازیر شدن آن به خزانه دولت جلوگیری شود.
فریدمن در سراسر زندگی خود، همواره نقش یک منتقد را داشت و در عین حال توانائی خود را برای نقد و بررسی مسائل اقتصادی با ارائه آثار علمی اثبات کرد. آثار او موجب افول اسطوره اقتصاد کینزی شد. ابعاد حمله فکری او به مواضع کینزی‌ها عبارتند از:
۱) بیان مجدد نظریه مقداری پول و آزمون آن.
۲) تأکید بر قدرت سیاسی پولی
۳) ابطال تفسیر سنتی بحران بزرگ دهه ۱۹۳۰ و ارائه راهکاری برای جلوگیری از وقوع مجدد آن در آینده.
۴) نقد منطق شیب نزولی منحنی فیلیپس براساس رابطهٔ مبادله میان تورم و بیکاری و همچنین ثبات آن.
۵) کارائی سیاست‌های مالی برای دستیابی به اشتغال کامل
۶) حمایت از نظام سرمایه‌داری آزاد و بیان فلسفه آن براساس مقتضیات زمان خود
۷) اعتقاد به اینکه علم اقتصاد باید در برابر هرگونه معیار ارزشی، احساسی، ذهنی یا هنجاری بی‌طرف و تأثیرناپذیر باشد.
فریدمن را باید به همراه هایک از بزرگترین قهرمانان آزادی اقتصادی دانست که به برتری اخلاقی و مادی یک جامعه آزاد در مقام مقایسه با یک نظام برنامه‌ریزی شده اذعان داشت. او با نحوه ارائه قدرتمند و در عین حال ساده از اندیشه‌های اقتصادی و سیاسی جدید میان حرفه اقتصاد و سیاستمداران و مردم، یک پل ارتباطی قوی ایجاد کرد. او در زمینه علوم اقتصادی، مجموعه گسترده‌ای از نظریه‌ها را طرح کرد و در معرض تجربه قرار داد. یک مورد روش‌شناسانه که مفهومی حیاتی در فهم کارهای فریدمن قلمداد می‌شود، تأکید بر این نکته است که نظریه‌های اقتصادی را باید به واسطه قابلیتشان در پیش‌بینی وقایع واجد ارزش دانست نه براساس پیچیده بودنشان. این امر همانگونه که اشاره شد در متن برخی از عناصر اساسی استراتژی شناخته‌شده‌ای تحت عنوان ”مکتب پولی“ بهتر قابل فهم است. مکتبی که به‌طور ناگسستنی با تفکر و شخصیت میلتون فریدمن در آمیخته است.
فریدمن به‌عنوان معاون ریاست‌جمهوری در دوره ریگان، توانست تا حد زیادی سیاست‌های اقتصادی موردنظرش را اعمال کند. گرچه فریدمن ملاقات‌هائی با مارگارت تاچر، نخست‌وزیر بریتانیا، داشت که از بازار پولی حمایت می‌کرد، اما تأثیرپذیری تاچر از اندیشه‌های هایک بیشتر بود. حمایت ریگان از سیاست پولی انقباضی دولت فدرال در اوایل دهه ۱۹۸۰، اتخاذ سیاست‌هائی در جهت حمایت از بزار، تعدیل کمتر و اصلاح مالیاتی ۱۹۸۶، تمامی این سیاست‌ها مورد تأیید فریدمن بود که در پی پایان ریاست جمهوری ریگان، تمامی پیش‌بینی‌های او در هم ریخت. او از مخالفان سیاست‌های جرج دبلیو بوش بود و دونالد رامسفلد را برای این پست شایسته‌تر می‌دانست.
اما بحث‌برانگیزترین سیاستمداری که به اندیشه‌های فریدمن توجه داشت، نه ریگان بود و نه تاچر بلکه اگوستو پینوشته، دیکتاتور سابق شیلی بود. گرچه بسیاری از منتقدان، فریدمن را مسبب آنچه در شیلی رخ داد می‌دانند؛ اما در واقع سیاست‌های پینوشته برداشتی انحرافی از اندیشه‌هیا فریدمن محسوب می‌شد. فریدمن در ملاقاتی که با پینوشته در ۱۹۷۵ داشت، دستورالعمل‌های اقتصادی موردنظرش را به او منتقل کرد، در حالی که بر این باور بود که محور سیاست‌های دیکتاتور شیلی، نه اندیشه‌های اوِ، بلکه تفکرات اقتصاددانان معروف به ”بر و بچه‌های شیکاگو“ بود.
یکی از اقتصادهای درخور تحسین از منظر فریدمن، اقتصاد هنگ‌کنگ بود. موفقیت‌های حیرت‌آور این کشور، او را به این تفکر سوق داد که گرچه آزادی سیاسی مستزم وجود آزادی اقتصادی است، اما عکس آن همیشه روی نمی‌دهد. آزادی سیاسی در نوع خود قابل تقدیر است، اما شرط وجود و بقای آزادی اقتصادی قلمداد نمی‌شود، با وجودی که هنگ‌کنگ تا ۱۹۹۷ تحت سیطره بریتانیا بود، ولی به رونق اقتصادی دست یافت.
شاید تعلق خاطر فریدمن به بازار آزاد ناشی از آن بود که خود از بین طبقات پائین جامعه برخاسته و پی به اهمیت نهادهای رقابتی در پیشبرد منافع افراد برده بود. فریدمن در ۱۹۱۲ در نیویورک و در یک خانواده مهاجر و فقیر یهودی متولد شد. در ۱۹۳۲ از دانشگاه راتگرز فارغ‌التحصیل شد. آنجا تحت‌تأثیر روش علمی آرتور برنز که بر ماهیت تجربی علم اقتصاد تأکید داشت، قرار گرفت. در ۱۹۴۶ از دانشگاه کلمبیا در رشته اقتصاد به درجه دکترا نائل شد. از ۱۹۴۶ تا ۱۹۷۶ به تدریس در دانشگاه شیکاگو پرداخت. در همانجا ”مکتب پولی“ را بنیان نهاد. مدل آزادی رئیس‌جمهور را در ۱۹۸۸ دریافت کرد. مشاور غیررسمی بَری گلدواتر نامزد ریاست جمهوری، نیکسون و ریگان در دوره ریاست‌جمهوری او بود. در ۱۹۷۶ به خاطر تحقیق در تحلیل رفتار مصرف‌کننده، جایزه نوبل در رشته اقتصاد را از آن خود کرد. آخرین اثر فریدمن، این زوج خوشبخت، بود که به کمک همسرش، رز فریدمن به رشته تحریر درآورد.
فریدمن بر این باور بود که نفع شخصی یعنی تعقیب ارزش‌ها برای نیل به آزادی مهمترین اصل به رسمیت شناختن حق طبیعی افراد نسبت به اموال و دارائی خود می‌باشد.
مریم صراف‌پور
منبع : فصلنامه اقتصاد سیاسی


همچنین مشاهده کنید