یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

«جان رالز» و نقد عدالت لیبرالی


«جان رالز» و نقد عدالت لیبرالی
نظریه عدالت«جان رالز» دو اصل مهم دارد. اصل اول تصریح می کند، هر کس حق دارد از آزادیهای بنیادین و برابر با دیگران تا آنجا که با حقوق دیگران سازگار باشد، برخوردار باشد. اصل دوم هم نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی را در صورتی مجاز می داند که برآیند آنها به نفع همه افراد جامعه باشد.
به این دو رویکرد از منظرهای مختلف نقد وارد شده است. جمع گرایانی مانند«السدیر مک اینتایر» و «چارلز تیلور»، رالز را به جانبداری از«لیبرالیسم» متهم و تصریح می کنند که وی انسانها را به مانند ذره ها و اتمهای مجزا از هم در نظر می گیرد، این در حالی است که هر انسان با یک رشته علایق و دلبستگیهای ذاتی چون خانواده، فرهنگ و زبان به دنیا می آید. در این منظومه، دولت صرفاً نهادی حقوقی که موجودیت آن پیشاپیش مفروض است- آنگونه که لیبرالها می گویند- نیست، بلکه دولت نهادی است که سراسر اجتماع از آن تغذیه می کند.نقد جمع گرایان از نظریه«عدالت» رالز در حالی صورت می گیرد که خود لیبرالها با رالز در بسیاری از وجوه اختلاف نظر دارند. می دانیم لیبرالها اصولاً از نظریه«دولت حداقلی» حمایت می کنند. هر چند لیبرالها در بین خود هم اختلاف نظر دارند، اما عموماًَ می پذیرند که دولت کاری جز تسهیل روابط افراد با یکدیگر ندارد و دولت چارچوبی کلی ایجاد می کند تا افراد در ذیل این چارچوب، هر شیوه زندگی را که می خواهند، برگزینند. به قول«جان استوارت میل»، دولت گویی سکاندار کشتی است که مقصد خاصی را ندارد.
با توجه به این مبانی، لیبرالها به نظریه رالز انتقادهایی وارد می کنند. به نظر آنها، عدالت اجتماعی، آرمانی واهی و بیهوده است و طرفداران آن خواهان آن هستند که وظایف دولت را تغییر دهند و دولت را به یک بنگاه خیریه تبدیل کنند. بر طبق این رویکرد، هیچ امری عادلانه تر از آن نیست که ما فضایی آزاد ایجاد کنیم که ذیل این فضا، افراد بتوانند به رقابت سالم و سودمند پرداخته و از این فضا همه افراد جامعه بهره خواهند برد. به تعبیر دیگر، نظم خودجوش بازار به همه سود می رساند و هرگونه دخالت در این نظم با هر بهانه ای، به زیان آزادی و به تبع از آن عدالت است. از آنجا که نظم خودجوش قابل پیش بینی نیست، نه تنها نمی توان گفت ناعادلانه است، بلکه بهترین نوع عدالت را با تأکید بر آزادی فراهم می کند. در این منظومه، عدالت معنای مستقلی از آزادی ندارد، زیرا عدالت در اینجا به معنای برابری نیست.
لیبرالها معمولاً درمیان انواع و اقسام برابری، برابری در مقابل قانون را می پذیرند و نابرابریهای دیگر را امری طبیعی می دانند که برافکندن آنها نه مقدور است و نه مطلوب. لیبرالها عموماً به اصل«فایده حداکثری» برای بیشترین افراد جامعه معتقدند. بر طبق نظر لیبرالها، اگر همه افراد باید در برابر قانون برابر باشند، به این خاطر است که این برابری، سود حداکثری برای جامعه به همراه دارد. آنها تصریح می کنند، برابریهای دیگر معمولاً سود حداکثری برای اکثریت افراد جامعه را به دنبال ندارد و این جایی است که دیدگاه رالز در باب عدالت از موضع لیبرالی جدا می شود؛ هرچند این دو موضوع در بسیاری از مبانی با یکدیگر مشترکند.
گفتیم که یکی از انتقادهای عمده جمع گرایان به رالز این بود که وی از مبانی لیبرالی برای دفاع از نظریه خود استفاده می کند، یعنی اولاً حق را بر خیر مرجح می داند و ثانیاً برای انسان به صورت پیشینی، حقوقی قایل است. این در حالی است که به نظر جمع گرایان، لیبرالیسم با تکیه بسیار بر حقوق اولاً جنگی را آغاز کرده که سلاح آن ابزارهای حقوقی است و ثانیاً، نتوانسته نسبت میان فرد و دولت را مبتنی بر خیری اعلا تعریف نماید. به نظر منتقدان لیبرالیسم، عدالت از جایگاه رفیع و سترگ خود فروافتاده و به پاره ای اصول خشک و عبوس و توخالی حقوقی تبدیل شده و کارآیی اساسی خود را از دست داده است. لیبرالها هم در جواب به این نقد، اذعان می کنند اصول و رویکرد آنها هر چند ممکن است کاملاً صائب و متقن نباشد، اما بهترین و کم هزینه ترین راه برای پاسداری از حقوق اساسی انسان که مهمترین آنها همان آزادی است، قلمداد می شود. بی تردید، دولت حداقلی از ضعفهایی رنج می برد، اما اگر به تاریخ بشر و مبارزه ای که برای به دست آوردن حقوق بنیادین انسانی صورت گرفته- که آزادی از جمله آنهاست- نظر بیفکنیم، در می یابیم دولتهای لیبرال مطمئن ترین و کم خطرترین نوع دولتها برای تحقق حق اساسی یعنی آزادی هستند. البته این بدان معنا نیست که این نحوه حکومت عاری از خلل باشد. به تعبیر دیگر، اصل«فایده حداکثری» برای حداکثر افراد که در همه موارد قابل اعمال است، در زمینه خود حکومتداری و ساماندهی امور بر اساس اصول لیبرالیسم هم صائب است. لیبرالها تصریح می کنند، اگر به تاریخ بشر رجوع کنیم، این نوع نگاه به انسان، جهان و زندگی بشر، سودمندترین نوع نگاه است.
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید