چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


«افغانستان» در زمان «مولانا» وجود نداشته است


«افغانستان» در زمان «مولانا» وجود نداشته است
«میرجلال الدین کزازی»، «احمد جلالی» و «سیدمحمد بهشتی» به افغانی نامیدن مولانا توسط روزنامه «گاردین» واکنش نشان دادند. چندی پیش این روزنامه فهرست صد اثر داستانی برتر تاریخ را که شامل نام نویسنده و اثرش بود، منتشر کرد که در میان آثار فارسی، بوستان و گلستان سعدی، هزار و یکشب و مثنوی مولانا به چشم می خورد. اما روزنامه «گاردین»، «مثنوی» مولوی را بهترین اثر داستانی ادبیات افغانستان ذکر کرده بود!
● «افغانی» یا «ترک» نامیدن «مولانا» شوخی است
«میرجلال الدین کزازی»، پژوهشگر و استاد بازنشسته دانشگاه علامه طباطبایی در این باره می گوید: بدان سان که پیش تر هم بارها گفته ام، افغانی خواندن مولانا مگر رفتار یا ترفندی سیاسی از سر دشمن کامی و آزارگری نیست; زیرا که در آن هنگام که مولانا در بلخ (که امروز شهری است در افغانستان) زاده شده، کشوری به نام افغانستان در جغرافیای جهان وجود نداشته است. وی ادامه می دهد که افغانستان از سرزمین های ایرانی است که از دیرزمان، در فرهنگ و دیگر ویژگی ها با ایران یکی است. بعدها پس از مولانا در پی نبردها و بازی های سیاسی، افغانستان از ایران زمین جدایی می گیرد. «کزازی» افغانی یا ترک نامیدن مولانا را بیشتر سخنی از سر شوخی و بذله و مزه و مزاح می داند که نمی توان آن را به جد گرفت و بر آن بنیاد کرد.
به گفته او این مایه شگفتی است که شاهکاری ادبی مانند «شاهنامه» فردوسی در شمار این صد اثر نیامده است. بی گمان «شاهنامه» از «مثنوی» یا «بوستان» و «گلستان» ارزشمندتر است و بیش تر شایسته گزینش شاهکاری ادبی و فرهنگی در فرهنگ و ادب جهان است.
● سوی مشرق نرویم و سوی مغرب نرویم
همچنین «احمد جلالی»، رئیس پیشین کتابخانه مجلس شورای اسلامی، نماینده سابق ایران در یونسکو و رئیس بنیاد شمس تبریزی که در این باب مطالب زیادی نوشته است، به فارس گفته: «خود مولانا می گوید: هان و هان ناقه حقیم تعرض مکنید/ تا نبرد سرتان را سر شمشیر اجل/ سوی مشرق نرویم و سوی مغرب نرویم/ تا ابد گام زنان جانب خورشید ازل;» مولانا می گوید به آن چیزی که پیام را منتقل کرده، توجه کنید و اگر ما به آن مقصود توجه کنیم به عمل می آید. چون هر کس بخواهد ثقل پیام را درک کند ناگزیر باید به معنای آن راه یابد.
● این وطن جایی است کاو را نام نیست
همچنین «سیدمحمد بهشتی» از اعضا» بنیاد شمس تبریزی، گفته: من این دعوایی را که بین کشورهای حوزه فرهنگ ایران وجود دارد که هر کدام از مفاخر متعلق به کجاست را دعوای خوبی می دانم. چون بالاخره ممکن است ما ایرانی ها را سر غیرت بیندازد که همت و توجه کنیم. چون اگر دعوایی نباشد، غفلت می کنیم و ممکن است هزار سال بگذرد. وی افزوده: واقعیت این است که این شخصیت ها، شخصیت هایی هستند که مرزها را به ما نشان می دهند. این ها متعلق به هیچ جایی نیستند. «بهشتی» با بیان این که اتفاقا این ها شخصیت هایی هستند که وجودشان بر یک جبر یگانگی فرهنگی دلالت می کند; تصریح کرد: وگرنه اینکه دعوا کنیم که مثلا مولانا افغانی بوده، ترک بوده یا ایرانی، اگر مقصود مرزهای سیاسی باشد، اصلا مولانا می گوید: «این وطن جایی است کاو را نام نیست;» او اهل چنین وطنی است و این وطن، فرهنگ ایرانی است.
منبع : روزنامه ابتکار