یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
مجله ویستا
امنیت خلیج فارس با نفت خزر
همچنین ورود مصرفکنندگان بزرگی مانند چین و هند به عرصه رقابتهای نفتی، کار را برای آمریکا دشوارکرده است، زیرا این دو کشور به دلیل نزدیکی به بازار خلیج فارس می كوشند جایگاه خود را در این منطقه حفظ كنند و رشد شتابان آنها نیز بر این تلاش میافزاید؛ از همین روست که منابع نفتی دریای خزر، امروزه اهمیت ویژهای یافته است. کارشناسان سیاسی، حضور نظامی آمریکا در منطقه قفقاز را نیز در همین جهت ارزیابی می کنند. بررسی مواضع ایران در این زمینه و میزان تأثیرگذاری آن مهم به نظر میرسد. اقدام های انجام شده نشان میدهد که ایران در این زمینه بیتفاوت نبوده است، اما این اقدام ها از کمبودی به نام مدیریت راهبردی رنج میبرد، زیرا ترکیب کلی برنامههای ایران درباره منطقه خزر، بیانگر وجود دیدگاه های کوتاه مدت در این زمینه است. در یک کلام میتوان کل اقدام ایران را انتقال روزانه ۱۲۰ هزار بشکه نفت خام ترکمنستان و قزاقستان و روسیه به خلیج فارس دانست. به این صورت که این کشورها نفت را با تانکر به بندر نکا تحویل میدهند و معادل آن در جزیره خارک نفت به مقاصد آنها صادر میشود. آشكار است که نفت صادر شده از خارک همان نیست که در نکا تحویل گرفته شده است، زیرا آن نفت پس از انتقال به پالایشگاه های تهران و تبریز به مصرف داخلی میرسد. ترکمنستان و قزاقستان از سال ها پیش این برنامه را اجرا می كنند و روسیه نیز پیش تر به این طرح پیوسته است. در نگاه اول این برنامه که به «سوآپ نفت خزر» مشهور است، بسیار اقتصادی به نظر میرسد، زیرا نیاز پالایشگاههای داخل با کمترین هزینه انتقال تامین میشود و از سوی دیگر، مبالغ چشمگیری به عنوان حق سوآپ از طرف های قرارداد دریافت میشود.
اما سؤال مهم، آینده این پروژه و امکان استمرار و پیشرفت آن است. اگرچه دولت برنامههای خوبی در این زمینه در دست اجرا دارد، به نظر میرسد برنامه های پیش گفته نگاه بلند مدت و راهبردی نداشته باشند.
خط لوله نکا به تبریز و تهران در حال حاضر۱۷۰ هزار بشکه در روز ظرفیت دارد که در برنامههای اعلام شده وزارت نفت قرار است با نصب پمپاژ و ایستگاه های بیشتر تا پایان امسال به ۵۰۰ هزار بشکه در روز برسد.
اما آیا کشورهای طرف قرارداد هم مانند ما میاندیشند؟ به بیان دیگر، آیا بالا بردن ظرفیت انتقال و پمپاژ ما کافی است تا آنها هم روزانه ۵۰۰ هزار بشکه به صادرات خود از طریق «سوآپ» بیفزایند؟ شواهد چیزی غیر از این را نشان میدهد. متوسط صادرات نفت خام از این منطقه (شوروی سابق) ۸/۵ میلیون بشکه در روز است و به گفته مقامات ارشد شرکت نفت «شورون» تولید قزاقستان تا سال ۲۰۱۵ میلادی به۳ میلیون بشکه در روز میرسد. از سویی قزاقستان توانسته است در یک دهه اخیر به موازات رشد در تولید، از مصرف خود بکاهد. اینها همه حاکی از ظرفیت صادراتی این منطقه در آینده است، اما هرگز به معنای روی آوردن بیشتر به سمت «سوآپ خزر» نیست، زیرا در آن سوی مرزها و در جهت مقابل برنامههای ما، طرحهای دیگری در دست اجراست. در حال حاضر، خط لوله CPC که «تنگیز» را به «نوروسیسک» وصل میکند، روزانه ۵۶۰ هزار بشکه نفت خام منتقل میکند که قرار است این میزان به زودی به ۳/۱ میلیون بشکه در روز برسد. همچنین خط لوله معروف باکو- جیحان نیز به تازگی راه اندازی شد که یک میلیون بشکه در روز ظرفیت انتقال دارد.
در واقع افزایش یاد شده در تولید و صادرات نفت خام قزاقستان قرار است از طریق خط لوله CPC و در مواقع لزوم از طریق خط لوله باکو-جیحان صورت گیرد و این به معنای تحقق نیافتن برنامه های ما در طرح «سوآپ نفت خزر» است. حتی موفقیت این طرح نیز به معنای استفاده از بهترین موقعیت پیش روی ما نیست. آنچه طرح و پیگیری آن ضروری است، ساخت خط لوله دریای خزر به خلیج فارس است که در شرایط كنونی، مطلوبترین گزینه به نظر میرسد. البته این طرح بارها مطرح شده اما حمایت ها تنها تئوریک بوده و عملی نشده و در واقع تمام تلاش ها برای افزایش میزان «سوآپ» بوده است. این در شرایطی است که از منظر راهبردی، ما در شرایط حساسی قرار داریم و ساخت خط لوله باکو- جیحان، وضعیت را برای ما دشوارتر خواهد کرد. به بیان دیگر، هرچه میزان وابستگی کشورهای منطقه و اقتصاد آنها به ما بیشتر باشد، میتوان گفت که ما حاشیه امنیتی بهتری داریم. به علاوه، بر قدرت چانه زنی ما در عرصه اقتصاد و سیاست بینالملل خواهد افزود.
در شرایطی که افزایش قیمت های نفت و استمرار آن، طرح توسعه میدان نفتی دوم «تنگیز» را سودآور كرده است، ساخت و حتی مطرح کردن پروژه خط لوله خزر– خلیج فارس، گزینههای جدیدی را فراروی کشورهای منطقه قرار میدهد. در صورت تحقق یافتن و عملی شدن اتصال آسیای میانه به خلیج فارس پیچیدگیهای سیاسی و اقتصادی خلیج فارس افزایش مییابد و این به نفع ماست. در واقع امنیت کشورهای آسیای میانه نیز به امنیت ما و امنیت خلیج فارس گره خورده است.
اما سؤال مهم، آینده این پروژه و امکان استمرار و پیشرفت آن است. اگرچه دولت برنامههای خوبی در این زمینه در دست اجرا دارد، به نظر میرسد برنامه های پیش گفته نگاه بلند مدت و راهبردی نداشته باشند.
خط لوله نکا به تبریز و تهران در حال حاضر۱۷۰ هزار بشکه در روز ظرفیت دارد که در برنامههای اعلام شده وزارت نفت قرار است با نصب پمپاژ و ایستگاه های بیشتر تا پایان امسال به ۵۰۰ هزار بشکه در روز برسد.
اما آیا کشورهای طرف قرارداد هم مانند ما میاندیشند؟ به بیان دیگر، آیا بالا بردن ظرفیت انتقال و پمپاژ ما کافی است تا آنها هم روزانه ۵۰۰ هزار بشکه به صادرات خود از طریق «سوآپ» بیفزایند؟ شواهد چیزی غیر از این را نشان میدهد. متوسط صادرات نفت خام از این منطقه (شوروی سابق) ۸/۵ میلیون بشکه در روز است و به گفته مقامات ارشد شرکت نفت «شورون» تولید قزاقستان تا سال ۲۰۱۵ میلادی به۳ میلیون بشکه در روز میرسد. از سویی قزاقستان توانسته است در یک دهه اخیر به موازات رشد در تولید، از مصرف خود بکاهد. اینها همه حاکی از ظرفیت صادراتی این منطقه در آینده است، اما هرگز به معنای روی آوردن بیشتر به سمت «سوآپ خزر» نیست، زیرا در آن سوی مرزها و در جهت مقابل برنامههای ما، طرحهای دیگری در دست اجراست. در حال حاضر، خط لوله CPC که «تنگیز» را به «نوروسیسک» وصل میکند، روزانه ۵۶۰ هزار بشکه نفت خام منتقل میکند که قرار است این میزان به زودی به ۳/۱ میلیون بشکه در روز برسد. همچنین خط لوله معروف باکو- جیحان نیز به تازگی راه اندازی شد که یک میلیون بشکه در روز ظرفیت انتقال دارد.
در واقع افزایش یاد شده در تولید و صادرات نفت خام قزاقستان قرار است از طریق خط لوله CPC و در مواقع لزوم از طریق خط لوله باکو-جیحان صورت گیرد و این به معنای تحقق نیافتن برنامه های ما در طرح «سوآپ نفت خزر» است. حتی موفقیت این طرح نیز به معنای استفاده از بهترین موقعیت پیش روی ما نیست. آنچه طرح و پیگیری آن ضروری است، ساخت خط لوله دریای خزر به خلیج فارس است که در شرایط كنونی، مطلوبترین گزینه به نظر میرسد. البته این طرح بارها مطرح شده اما حمایت ها تنها تئوریک بوده و عملی نشده و در واقع تمام تلاش ها برای افزایش میزان «سوآپ» بوده است. این در شرایطی است که از منظر راهبردی، ما در شرایط حساسی قرار داریم و ساخت خط لوله باکو- جیحان، وضعیت را برای ما دشوارتر خواهد کرد. به بیان دیگر، هرچه میزان وابستگی کشورهای منطقه و اقتصاد آنها به ما بیشتر باشد، میتوان گفت که ما حاشیه امنیتی بهتری داریم. به علاوه، بر قدرت چانه زنی ما در عرصه اقتصاد و سیاست بینالملل خواهد افزود.
در شرایطی که افزایش قیمت های نفت و استمرار آن، طرح توسعه میدان نفتی دوم «تنگیز» را سودآور كرده است، ساخت و حتی مطرح کردن پروژه خط لوله خزر– خلیج فارس، گزینههای جدیدی را فراروی کشورهای منطقه قرار میدهد. در صورت تحقق یافتن و عملی شدن اتصال آسیای میانه به خلیج فارس پیچیدگیهای سیاسی و اقتصادی خلیج فارس افزایش مییابد و این به نفع ماست. در واقع امنیت کشورهای آسیای میانه نیز به امنیت ما و امنیت خلیج فارس گره خورده است.
منبع : شبکه اطلاع رسانی شانا

ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست