یکشنبه, ۳۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 19 May, 2024
مجله ویستا

بحران خاورمیانه از نگاهی دیگر


بحران خاورمیانه از نگاهی دیگر
جورج بوش ضمن استقبال از قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت درباره لبنان، بدون ارائه دلیل و مدركی حزب الله، ایران و سوریه را متهم كرد كه جنگی ناخواسته را در منطقه به راه انداخته اند. به گزارش پایگاه اینترنتی وزارت امور خارجه آمریكا،رئیس جمهور آمریكا، حزب الله را گروهی تروریستی خواند و مدعی شد كه درگیری صهیونیست ها با حزب الله با حمله حزب الله علیه اسرائیل آغاز شد. بوش ادعا كرد: آمریكا و متحدینش از زمان آغاز این درگیری برای ایجاد شرایطی برای رسیدن به آتش بس و جلوگیری از بروز بحرانی دیگر به وسیله شبه نظامیان و گروه های تروریستی كه از سوی خارجی ها حمایت می شوند، نظیر حزب الله به سختی تلاش كردند.
دنیای عجیبی است بعضی ها با آزار و كشتن مردم بی دفاع و قتل عام زنان و كودكان و سالخورگان روزگار می گذرانند و برخی در كنج آزمایشگاه ها و بیمارستان ها و مراكز علمی و تحقیقاتی سعی می كنند از آلام و رنج بشر بكاهند و مردم را به زندگی و ادامه آن امیدوار سازند. در نهایت تمامی افرادی كه در طول تاریخ به اهداف والای بشریت خدمت كرده اند و مساعی خود را به كار برده اند كه انسان را به سوی تعالی روح و عظمت واقعی اش رهنمون سازند. در كنار انسان نماهایی كه از همه استعداد و توانایی خود در جهت نابودی و تخریب واژه قابل احترام بشر و اهداف بلندش بهره گیری كرده اند، امروز در جایگاه های ابدی خود آرمیده و تنها نامی و خاطره ای از خود باقی گذاشته اند.
●استراتژی و سیاست در خدمت جنگ
برخی معتقدند نقل قولی كه از «كلاوز ویتس» استراتژیست قدیمی و متبحر راجع به فلسفه جنگ می شود، تحریفی بیش نیست و از آن به عنوان دستاویزی جهت تجاوز در زمان كنونی استفاده می شود و می گویند: «كلاوز ویتس جنگ را آخرین راه حل سیاسی می دانست نه ادامه آن.» موافقان و مخالفان این تعبیر تحلیل های متفاوتی ارائه می دهند. آنچه مسلم است در طول تاریخ از جنگ به عنوان آخرین راه حل نوعا استفاده شده است و ابزار نظامی زمانی پای به عرصه گذاشته كه تمامی راه حل های دیپلماسی و مسالمت جویانه به بن بست رسیده اند. معمولا در یك جنگ كلاسیك طرفین ابتدا سعی در نابودی تجهیزات نظامی و خطوط انتقال تسلیحات می كنند و مراحل متعددی طی می شود تا به شكلی همه گیر غیرنظامیان و افراد بی سلاح و بی دفاع به خطر نزدیك شوند. در اینجا بحث بر سر آن نیست كه اصولا چرا درگیری و جنگ میان واحدهای سیاسی و یا در یك منطقه میان قومیت ها و افراد حتی هموطن به وقوع می پیوندد آنچه در روند كنونی مسائل روز دنیا حائز اهمیت است قربانی كردن انسان های بی گناه با توجیهاتی غیرمنطقی و تحمیلی است. امروز سیاست در خدمت جنگ قرار گرفته نه صلح. كشورهای قدرتمند از توانایی سیاستمداران خود در جهت آتش افروزی و كشتار و دفن ارزش های انسانی بهره گیری می كنند تا برقراری صلح و آرامش. واقعا به چه دلیل خانم كاندولیزا رایس نمی تواند ملكه صلح و دوستی باشد و نام و چهره اش برای اكثر مردم دنیا سمبل خشونت و بیرحمی و قساوت گشته و یا امروز كمتر كسی در دنیا نگران آریل شارون مرگ مغزی شده در گوشه بیمارستانی در تل آویو است هیتلر خودكشی كرد یا به مرگ طبیعی از دنیا رفت موضوع قابل طرحی نیست زیرا اصولا خود این افراد قابل مطرح شدن مجدد در اذهان نیستند. مطمئنا در سال های آینده هر گاه نام بوش پسر و وزیر جنگ طلبش به میان آید وجدان های بیدار، با تاسف سری تكان می دهند و خواهند گفت: «افسوس كه نام مقدس بشر از طریق آنان خدشه دار شد.» بنابراین سیاست ابتدا ضروری است در خدمت صلح و آرامش و امنیت باشد و سیاستمدار واقعی به فردی اطلاق می شود كه قادر باشد با درایت و تدبیر و اندیشه، فضایی آكنده از عشق به بشریت ابتدا در حوزه خود، سپس در منطقه و در جهان فراهم آورد. جاسازی چند كیلو ماده منفجره، بستن چند سیم به یكدیگر و جاسازی آن در محفظه ای و انداختن آن از طریق هواپیماهای تیزپرواز بر سر كودكان و سالخوردگانی كه در یك ساختمان معمولی پناه گرفته اند چه شاهكاری در سیاست اندوزی محسوب می شود و یا هدایت تانك به سوی مسجد و كلیسا و مدرسه و خانه های بی دفاع و تخریب ساختمان های معمولی و مسكونی آیا می تواند به عنوان استراتژی بی بدیل و منحصربه فرد قلمداد شود سال ها زرادخانه های كشورها مملو از اسلحه ها و تجهیزات نظامی گشته و بودجه های كلانی صرف خرید ابزارهای نظامی شده است. كارخانه های تولیدكننده تسلیحات در غرب به خصوص در ایالات متحده آمریكا به دلیل فروش مداوم و مستمر تجهیزات جنگی پررونق هستند و منافع سرشاری نصیب دلالان بین المللی تسلیحات و دولت های تولیدكننده می شود.
غرب اعتقاد دارد كه بمب ها و ادوات نظامی به هر حال نیاز به آزمایش دارند و خریداران كه عمدتا در آسیا، آفریقا و آمریكای جنوبی هستند نباید احساس كنند كه زرادخانه هایشان تكمیل و بی نیاز است زیرا با عدم تقاضا، چرخه اقتصادی در كشورهای پیشرفته در این رابطه كند خواهد شد. بنابراین هر بار مردم بی گناهی جهت آزمایش و مصرف تسلیحات حتی شیمیایی انتخاب می شوند و بر سر آنها انواع بمب ها و موشك ها ریخته می شود. امروز هم قرعه فال به نام جنوب لبنان اصابت كرده، البته این تجاوزات علاوه بر اهداف فوق به توسعه طلبی، تحمیل عقیده، ایجاد ارعاب و وحشت، نسل كشی، تضعیف روحیه و توان مردمی را همراه دارد. مطمئنا یكی از دلایل دشمنی غرب با كشورهای علاقه مند به استقلال و خودكفایی، مسائل نظامی است. غرب مایل است بازار فروش تسلیحات نظامی را در ید خود داشته باشد و كشورهای ضعیف و متوسط همچنان نیازمند تامین این نوع ابزارها در غرب باشند زیرا خوب می دانند كه خودكفایی كشورهای كمتر توسعه یافته در هر زمینه ای احتمال دارد بازارهای آنها را با كسادی و ركود مواجه سازد. این خودكفایی ها علاوه بر نظامی می تواند در زمینه های اقتصادی صنعتی، فرهنگی و اجتماعی نیز باشد.
●صهیونیسم و تروریسم
واژه صهیونیسم همواره با قتل، كشتار، تجاوز و ترور، تخریب و ویرانگری همراه بوده. حركت صهیونیستی در آغاز براساس نیرنگ و دسیسه و دورویی بوده، سپس با حیله و فریب و اتكا به قدرت های استعماری و محافل سرمایه داری شكل گرفته و تداوم یافته است. در سال ۱۸۹۷ «هرتصل» بنیانگذار اندیشه صهیونیسم با نوشتن كتاب «دولت یهود» و طرح موضوع مهاجرت یهودیان به فلسطین در كنفرانس «بازل» زمینه های این توطئه را فراهم آورد، سپس «سازمان جهانی صهیونیسم» به اتكای كمك های مالی غرب، به خصوص حمایت مستقیم نظامی و سیاسی انگلستان توانست مقدمات صدور اعلامیه «بالفور» را در ۱۹۱۷ م آماده كند. سیل مهاجرت یهودیان به فلسطین موجب شد، صهیونیست ها با خرید زمین های اعراب و تشكیل گروه های مسلح تروریستی به سركوب قیام ها و اعتراضات برحق فلسطینی ها بپردازند. نكته قابل تامل اینكه در سال ۱۸۸۰ م از نیم میلیون سكنه فلسطین تنها ۲۴ هزار نفر یهودی و اكثریت با اعراب غیریهودی بود. در سال ۱۹۱۴ م از كل جمعیت، ۷۳۹۰۰۰ نفری، ۸۵هزار نفر یهودی بودند. اوایل دهه ۱۹۲۰ ارتش غیررسمی و زیرزمینی آژانس یهود تاسیس شد هاگانا كه پس از اعلام موجودیت دولت اسرائیل ارتش رسمی اسرائیل شد.
می توان از گروه های تروریستی و فعال اسرائیل از پالماخ به رهبری دیگال آلون، ایرگون به ریاست مناخیم بگین، اشترن به رهبری آبراهام اشترن نام برد. اسرائیل در ژوئیه ۱۹۳۳ با ترور سیاسی اعضای جامعه یهود در شهر تل آویو نشان داد كه یهودی بودن مانع مهمی به شمار نمی آید و یهودی صلح طلب و غیرصهیونیست از نظر آنها شایسته ادامه زندگی در منطقه نیست. بمب گذاری در رستوران، اتوبوس، بازار، ادارات غیرنظامی، هتل ها و بانك های فلسطینی به وسیله اشغالگران از حدود دهه ۱۹۳۰ رسما آغاز شد و ترورهای سیاسی فلسطینی ها در خارج از فلسطین، گروگانگیری های نظامی و غیرنظامی، حتی مین گذاری در زیر آمبولانس ها از دیگر مظاهر ایجاد رعب و وحشت توسط صهیونیست ها بود. در ۹ آوریل ۱۹۴۸ قتل عام از قبل طراحی شده زنان و كودكان در «دیریاسین» نشانگر بی رحمی اشغالگران در سال های آغازین تجاوز به حقوق اعراب ساكن فلسطین به شمار می آید. از دهه ۱۹۵۰ اردوگاه های اسكان پناهندگان فلسطینی به صورت مداوم توسط بمباران های هوایی و نیروهای زمینی در معرض آسیب و تهدید قرار گرفتند. در سال ۱۹۵۶،رژیم اسرائیل در شب حمله به مصر تصمیم گرفت تا در دهكده های عربی آن سوی مرز اسرائیل از جمله «دهكده كفر قاسم» حكومت نظامی از ساعت ۵ بعدازظهر برقرار كند. در ساعت ۴ و ۳۰ دقیقه بعدازظهر روز ۲۶ اكتبر ۱۹۵۶ گاردهای مرزی اسرائیل وارد دهكده شدند و اعلام مقررات منع رفت وآمد كردند. بسیاری از اهالی دهكده كه در مزارع خارج از محدوده فوق بدون اطلاع از این اطلاعیه به خانه های خود بازمی گشتند ناگهان با آتش گاردهای مرزی مواجه شدند و ده ها نفر به شهادت رسیدند.عاملان این كشتار وحشیانه به صورت نمایشی به زندان افتادند و در فاصله كوتاهی آزاد شدند.قتل عام در اردوگاه های فلسطینی صبرا و شتیلا در تاریخ جنایت بار صهیونیسم همان گونه كه اولین نبود آخرین هم محسوب نشد. صهیونیست ها حدود ۴ هزار نفر از زنان و مردان و كودكان این دو اردوگاه را به طرز فجیعی قتل عام كردند و تنها گوشه هایی از این سبعیت و ددمنشی در رسانه های جهان در آن روزها انعكاس یافت. ۱۹۸۲م صهیونیست ها در تل زعتر در جریان محاصره ۶۰ روزه در ۱۴ اوت ۱۹۷۶ حدود ۲۰۰۰ نفر را قبلا به قتل رسانده بودند و صبرا و شتیلا ادامه كشتار تل زعتر به شمار می آمد. قتل عام اردوگاه های صبرا و شتیلا اوج وحشی گری صهیونیست ها بود زیرا بنا به روایات مستند و تصاویر به جا مانده اجساد قربانیان توسط سربازان اسرائیلی اكثرا مثله شد و آثار تجاوز جنسی به زنان و دختران حتی حدود دوازده سال مشهود بود. بسیاری از اجساد با دست ها و پاهای بسته در محوطه رها شده بودند و محل اصابت تیرهای خلاص به سرهای مجروحان كه احتمالا زنده می ماندند از صحنه های رقت انگیز و غمبار این تهاجم بود. نكته مهم اینكه در میان تمامی ۴ هزار نفر قربانی حتی یك جسد با لباس نظامی مشاهده نشد. به هر تقدیر، رژیم اسرائیل از بدو تاسیس غیررسمی دهه ۱۹۲۰ تا اعلام موجودیت رسمی ۱۹۴۸ رشته های حیات بسیاری از انسان ها را اعم از یهودی، مسلمان و مسیحی قطع و بناهای بسیاری را تخریب كرده و از میان برده است، افراد بیگناهی را در زندان های مخوف و سری با آلات شكنجه اختراعی خود با مرگ تدریجی روبه رو كرده و امروز هم به قتل عام مسلمانان، اعراب ساكن مناطق اشغالی و مردم كشور همجوار مانند لبنان پرداخته و بمب های اهدایی غرب را بی محابا در مناطق غیرنظامی فرو می ریزد و به كشتار خود همچنان ادامه می دهد. چشم ها و گوش هایی كه از دهه ۱۹۲۰ نسبت به این وقایع كور و كر مانده اند امروز هم همچنان ناشنوا و نابینا هستند. حاكمانی كه از دور و یا نزدیك سال ها است شاهد این قتل عام های فجیع هستند و در كاخ ها و تو در توی سرسراهای زیبای خود حتی حاضر نیستند به اخبار وقایع منطقه گوش فرا دهند و همانند اعقابشان اهمیتی به موضوع نمی دهند. بخشی دیگر از كورها و كرهای جهان زمامداران و قدرت هایی هستند كه اصولا به صلاح شان نیست كه از فلسطینی ها حمایت كنند و تجاوزات اسرائیل را دفاع از خود توجیه می كنند. به هر حال این گروه مجبورند وجدان ضعیف خود را به گونه ای راضی نگاه دارند، از سوی دیگر اسرائیل فرزند خودشان است، فرزندی كه به حدی گستاخ و شقی شده كه والدینش باید از او حرف شنوی داشته باشند. گلدامایر نخست وزیر وقت اسرائیل در ژوئن ۱۹۶۶ اظهار كرد: «فلسطینی ها... اینها كجا هستند چیزی به این نام وجود ندارد»
●●نتیجه گیری
مطالعه تاریخ پر فراز و نشیب منطقه فلسطین حاكی از این واقعیت است كه حداقل از ۱۹۴۸ تا امروز اسرائیل موفق به تثبیت حتی نسبی موقعیت خود نگشته و دهه های متمادی است كه با وحشت و نگرانی و ترس از آینده به هر دستاویزی خود را آویخته و حملات مكرر این رژیم به هر آنچه كه تصور می كند موجودیتش را به خطر انداخته و یا در آینده به خطر می اندازد نشان از همین ترس و نگرانی دارد. صهیونیست ها از آغازین روزهای تجاوز به جان و مال ساكنان فلسطینی همواره در اضطراب به سر برده اند و به قول معروف در این سال های طولانی آب خوشی از گلویشان پایین نرفته. بنابراین می توان با صراحت اعلام كرد كه صهیونیست های متجاوز از بدبخت ترین و مستاصل ترین انسان ها در این كره خاكی هستند. شاید اگر دولت اسرائیل در هر نقطه ای دیگر از جهان شكل می گرفت تا این حد نیاز به تهاجم و دفاع از سوی آنها وجود نداشت.
اصولا حضور و وجود فلسطینی ها كه میزان تولدی به مراتب بالاتر از صهیونیست ها دارند حتی نامشان برای غاصبان ترس آور و رعب انگیز است. حملات كور و شتابزده و تعمد در قتل عام زنان و كودكان از همین روحیه سرچشمه می گیرد. اتفاقا مطالعه تاریخ منطقه نشان می دهد كه حملات تروریستی، جنگ های متعدد، قتل عام ها و دستگیری های فراوان كمترین رهاورد و آثار بهبودی برای صهیونیست ها به ارمغان نیاورده، رویدادها بسیار مشابه یكدیگرند و در حقیقت آریل شارون همان موشه دایان و مناخیم بگین مشابه شیمون پرز و پرز همان گلدامایر است. انسان نماهایی كاملا مشابه با یكدیگر كه از قتل عام و كشتن انسان های بی گناه لذت می برند و هیچ چیز دیگر در این دنیا برایشان جذابیتی ندارد. مطمئنا به دلیل همین خصایص انتخاب شده اند. اگر كمی و ذره ای رٲفت و مهربانی و حس بشردوستی در قلب شان بود هرگز جهت این پست و مقام ها انتخاب نمی شدند.
پیش بینی می شود چنانچه دامنه نافرمانی صهیونیست ها از اربابان و موسسین شان ادامه یابد اسرائیل عرصه را بر خود آنها نیز تنگ خواهد كرد و عاقبت این فرزند نامشروعی خود را ثابت خواهد كرد و نظریه نژاد برتر، دامان غربی ها را نیز خواهد گرفت. تا امروز نیروهای حزب الله دفاع خوبی داشته و به رغم عدم حمایت جدی سایر اعراب همچنان در مقابل تهاجمات اسرائیل مقاومت می كند و این قابل تقدیر است مسئله ای كه در آینده تاریخ راجع به آن گواهی خواهد داد. اسرائیل همانند گذشته در مرزهای خود متوقف می شود و در صورت اشغال احتمالی بخش های جنوبی لبنان به مصیبت های خود می افزاید. هر اندازه اسرائیل از لحاظ مكانی و جغرافیایی وسعت یابد مشكلاتش نیز به همان نسبت وسیع تر می شود همانگونه كه در دهه ۱۹۲۰ مسئله اشغال، مهاجرت یهودیان، تسلیحات پیشرفته نظامی، حمایت های بی دریغ مادی و معنوی غرب و در راس آن ایالات متحده آمریكا، قتل عام فلسطینیان در داخل و كشورهای همجوار و... معضلات این رژیم را كاهش نداده در آینده نیز ادامه این وضعیت برای این رژیم سودآور نخواهد بود. و احتمالا دامنه رعب و وحشت و فشارهای ناشی از آن صهیونیست ها را به سوی جنون و دیوانگی افزون تر خواهد كشاند. مسلما یهودیان ساكن در اسرائیل و مهاجران به این منطقه در صورت مشاهده ناامنی و از میان رفتن همان امنیت نسبی و نیم بند از همان راهی كه به این سرزمین آمده اند باز خواهند گشت و اسرائیل با مشكل كمی جمعیت روبه رو خواهد شد. بنابراین ادامه درگیری اگرچه به قطع رشته حیات انسان هایی بی گناه در كوتاه مدت می انجامد لكن در درازمدت كاملا به ضرر اسرائیل خواهد بود، و عواقب ناشی از تهاجمات به صورت عمیق و احتمالا جبران ناپذیر برای این رژیم باقی خواهد ماند.ایران در نقشی بشردوستانه وظیفه دارد به این منطقه محموله های غذایی و دارویی ارسال كند و آلام جسمی و روحی بازماندگان را تا حدودی تسكین دهد، همان گونه كه تا امروز بدین صورت انجام شده است.
آشكار است غرب به دلیل ناتوانی در مهار اسرائیل سعی می كند با بهانه های واهی، كشور هایی مانند ایران را در این مسئله درگیر كند و از آن بهره برداری سیاسی داشته باشد. در حقیقت بهانه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و دیگر توجیهات به تدریج زنگ زده و كهنه شده اند. و این بار در ترفندی همه جانبه قدرت های بزرگ جهان قصد دارند ضمن جست وجو و تحلیل مشتركات ایرانیان و نیروهای حزب الله عرصه ای جدید در سطح بین المللی ایجاد كنند و اذهان عمومی جهان را نسبت به ایران تیره و مشوب سازند. در حال حاضر مقطع حساسی از تاریخ را پشت سر می گذاریم و مسئولین سیاسی ایران باید بسیار هوشیارانه و با تدبیر بیندیشند و عمل كنند. حیله های بسیاری در ورای این چیدمان ها وجود دارد كه باید آنها را شناخت و ضمن آگاهی وسیع نسبت به آنها عكس العمل مناسب ابراز كرد.
معصومه طاهری
منبع : روزنامه شرق