چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
استراتژی تدوین اهداف جهت توسعه سازمان
توسعه اهداف سازمانی بیشتر هنر است تا علم. تدوین اهداف نیاز به ابتكارات و خلاقیت داشته و زنده نگاه داشتن آن مستلزم تعهد نسبت به آن هدف است. جهت مشخص نمودن روشهای توسعه سازمان بر مبنای هدف و ابراز عقیده نسبت به هر یك از طرق موجود، باید اهداف تفسیر گردند. اهداف سازمانی انگیزه و انرژی برای حركت بوده و راهنمایی برای رهسپار شدن سازمان به سوی اعمال موفقیتآمیز میباشد. مدیران بسیاری از سازمانها اهداف سازمانی را به صورت علمی پیاده میكنند و در مرحله اول این مدیران در پیشبینی برنامههای فروش و عایدی ناشی از آن بسیار كوشا هستند تا در مرحله بعد، اهداف سازمان را تدوین كرده و آنها را در جهت خطمشی سازمان هدایت كنند. در انتها در صورت عملی نشدن اهداف نهایی سازمان، مدیران، كارمندانی را كه به هر ترتیب مغایر با اهداف سازمان عمل كردهاند مورد مواخذه قرار میدهند در نتیجه كارمندانی كه با مدیران هماهنگ نیستند احساس میكنند كه مدیران از آنها قدردانی نمیكنند و یا در دادن پاداش به كوششهای آنها منصف نیستند.
در این خطمشی سازمانی، افراد مهم هستند اما افراد به طرفی هدایت میشوند كه تجارت به آن احتیاج دارد، بدون آنكه ارزش شخصیتی كاركنان اهمیت داشته باشد به عبارت دیگر از افراد فقط برای رساندن سود به سازمان استفاده میشود.
روگرهاریسون Roger Harrison در نوشتههای خود چهار نوع سازمان را توصیف میكند كه هركدام با فرهنگ ویژه خود كوشش میكنند به آهستگی اهداف را به كاركنان القاء كنند. اولین نوع از آنها سازمان با گرایش »قدرت« نامیده میشود در این سازمان یك رهبر بسیار قوی در ارتباط با كنترلهای كامل سازمانی وجود دارد و از نیروی انسانی انتظار دارد كه هرچه به آنها میگویند اجرا شود، نتیجتا سازمان فقط از بخش كوچكی از انرژی فوقالعاده كاركنان بهرهمند میشود.
نوع دوم از فرهنگ، سازمان با گرایش »مقررات« است كه در این فرهنگ كنترلهای سازمانی مطابق با قوانین و آییننامههاست در این نوع فرهنگ سازمانی، از استعدادها به وسیله طرحها و عوامل غیرسودمند استفاده بیش از اندازه میشود.
نوع سوم فرهنگ، سازمان با گرایش »موفقیت« است در این فرهنگ سازمانی از تمام كاركنان در مسیر رسیدن به اهداف استراتژیك سازمان استفاده میشود در صورتی كه پیشنهادات ارایه شده در عمل سودمند و رضایتبخش بوده و همچنین از درصد بالایی از اطمینان برخوردار باشند، در غیر این صورت تعدادی از اعضاء سازمان در موقع كار كردن گرایش و تاكید زیادی به خراب كردن و منهدم كردن دارند. البته در این فرهنگ سازمانی توجه كمی به آسایش و رفاه زندگی كاركنان وجود دارد.
چهارمین و آخرین نمونه فرهنگ، سازمان با گرایش »كمك و حمایت« است در این نمونه از فرهنگ سازمانی نیروهای انسانی بسیار مهمتر از سود هستند، یعنی این انسانها ارزشمندتر از شغل و كار و تجارت میباشند. كارمندان با یكدیگر روابط محكم و دوستانهای را ایجاد میكنند كه به بعد از ساعات محیط كار نیز منتقل میشود. هركدام از این فرهنگها دارای نكات مثبت و منفی هستند مسیری كه اهداف سازمانی را میسازد و شیوهای كه هدف سازمانی را به مورد اجرا درمیآورد مشخص نمودن هدف و ماموریت موسسه با استفاده از تمام امكانات مثبت چهار فرهنگ در شركت میباشد این وضعیت به عنوان تعادل فرهنگی سازمان مطرح است و موفقترین سازمانها این موازنه را رعایت مینمایند، مدیران موفق توانایی استفاده موثر از نیروی انسانی خود را دارند.
●توسعه یك رویاست
اولین گام در توسعه اهداف سازمانی، ساختن یك تصور ذهنی از آن است، موقعیت موسسه چیست؟ ما با جدیت و سعی و كوشش میخواهیم به كجا برسیم؟ سازمان به چه دلیلی وجود دارد؟ برای گسترش دادن و تكمیل این تصور مدیران باید به سوالات فوق جواب دهند اما مهمتر از آن باید این سوالات را با مشتریان خود مطرح كنند و به دقت به جواب آنان توجه داشته باشند، مشتریان باید بگویند كه آنها در حال حاضر و آینده به چه كالاهایی احتیاج دارند همچنین یك مدیریت هماهنگ باید یك نفر را در این ارتباط به كار گمارد تا مشتریان را ملاقات كرده و در این ارتباط به سخنان آنان گوش دهد. گوش كردن به سخنان مشتریان یك تجربه خوب و روشنفكرانه است هر فرد از افراد خارج از شركت میتواند از دید خود نقاط بی طرفانه خود را تهیه كند كه البته این عقاید را نباید پیش از تفكر و تفحص دقیق ابراز نمود.
●ملاقات با مشتری
هر مسئلهای را كه مشتری درباره آن آگاهی دارد احتمالا باید از میل و آرزوهای او منتج شده باشد این ملاقات و گوش فرا دادن به نظرات مشتریان باید دربرگیرنده همه مسایل و جوانب سازمان باشد آنچه كه میتواند مدیران را به سوی خط صحیح سازمانی هدایت كند، كه فرایند تشویق بین تمام ردههای سازمان در ارتباط با احتیاجات مشتری است، این فراید مانند ایجاد محدودیت و عیان نشدن انتقادات و نقاط ضعف سازمان از جانب كاركنان و افرادی كه از تولیدات بهرهمند میشوند میباشد، هركدام از كارهای تجاری با یكدیگر متفاوت هستند یكی دیگر از روشهایی كه در ارتباط با حل شكافها و اختلافها به كار گرفت میشود، دعوت از مشتری برای همكاری در ارتباط با برنامهریزیهای سازمان است در این روش توصیه میگردد كه مشتریان را ملاقات كرده و به سوالات آنان جواب دهید.همچنین همه كاركنان را نیز تشویق كنید كه به سوالات آنان پاسخ دهند گوش فرادادن به نظرات و پاسخها میتواند منبعی برای ساخت مصنوعات و كالایی جدیدتر و مدرنتر باشد.
●ایجاد یك دیدگاه، ساختن یك هدف است
تماس با مشتری شروع یك روند تصمیمگیری است كه شركت میخواهد به كدام جهت حركت نماید در حال حاضر یك فرایند قوی و سازنده برای توسعه این دیدگاه ایجاد شده كه با جواب دادن به تمام سوالات مشتریان، پس از اینكه دیدگاههای ارباب رجوع و احساس او در ارتباط با انتظاراتی كه در آینده از شركت دارد، مشخص شد روی كاغذ میآید ودر پی آن تعیین اهداف سازمان آغاز میشود، سپس شخصی كه مسئولیت فوق (مصاحبه با مشتریان و آگاه شدن از نظرات آنان) را به عهده دارد عقاید و پاسخها و آرا را كاملا ماهرانه و بی نقص جمعآوری میكند، آن چنان كه برای به دست آوردن اهداف، این فرایند باید وجود داشته باشد، صرف زمان زیاد نیز بر روی این چرخه و فرایند، موجب به دست آمدن نتیجه موثرتر از آن است. تلاش برای رسیدن به بالاترین و عالیترین درجات دیدگاههای سازمانی، بهترین وسیله برای رهسپار شدن به سوی اهداف و نتیجه آن، تولید یك كالا برای خریداران و مصرفكنندگان است كه كاركنان شركت سهم بزرگی از آن را به عهده داشتهاند وكلیه مشكلات و پیچیدگی درخواستهای مشتریان با مداخله و مشاركت كاركنان در این طرح از بین رفته است.
اظهارات مشتری در جهت درك بهتر از نیازهای سازمان است. مشاركت كاركنان در اهداف یك شركت بزرگ موجب قرار دادن اهداف در جای صحیح خویش است، با در نظر گرفتن كاركنان در فرایند تاسیس یك سازمان هدفمند و اعتقاد داشتن به تواناییهای افراد، درواقع استفاده از اثربخشی نیروی انسانی به این روند است این نوع رهبری بهترین روش در جهت رسیدن به اهداف است. دیدگاههای هر شركت با شركت دیگر در رسیدن به نتایج دلخواه متفاوت میباشد. به عنوان مثال در دیسنی لند كه یك مكان بازی و تفریح است كاركنان آن اعضای طرح و بازدیدكنندگان مهمان نامیده میشوند. این مهمانان، قدرت این را دارند كه با استفاده از كلمات، دیدگاههای خود را بیان كنند و از طرف دیگر برای ساختن این دیدگاهها مسئولان دیسنی لند و تمام كاركنان كه در شاد كردن مهمانان سهیم هستند، مشاركت مینمایند. دیدگاه شركتها و نمایندگیهای وابسته با دستورات و درخواستهای آن مشخص میشود این روش بسیار كارا و سودمند است زیرا آنان معمولا دیدگاههای جدید و دست نخوردهای دارند كه سبب دگرگونی در تمام سازمان خواهد شد.این مثالها غالب اوقات یك نكته بسیار مهم را اثبات میكند كه اهداف یك شركت فقط برای دیدگاهها و نظرات همان شركت قابل استفاده است. هنگامی كه یك شركت روی دیدگاههای خود مصر و مصمم است، این دیدگاهها باید بیانكننده ماموریتهای روشن و صریح در یك دوره زمانی باشد.
كوتز KUTS مشاور امور مدیریت نتیجه میگیرد كه خطمشی رهبری سازمان در ارتباط با توضیح یك دیدگاه موثر و كارا باید شامل موارد زیر باشد:
۱ - شرح یك ماموریت به صورت صحیح و درست باید كوتاه و منظم و بدون ابهام و صریح بوده و نباید بیش از ۱۴ لغت داشته باشد، در صورتی كه بین ۶ تا ۸ لغت بیان شود بهتر و گویاتر است.
۲ - بیرون كشیدن احساسات عمیق و تعلقات مصرفكنندگان باید به وسیله دلبستگی و علاقههای آنان میسر میشود، مردم دارای احساسات هستند و به عقاید و احساسات خود شدیدا وابستهاند.
۳ - خط مشی یك سازمان با سازمان دیگر متفاوت است خطمشی هر سازمان مشخصكننده موضوعاتی است كه منحصر به همان سازمان است و اینكه انتظارات و خواستههای مشتریان از موسسه چیست.
۴ - اگر شرح ماموریتهای سازمان در یك دوره زمانی تمام موضوعات را بتواند شرح داده و تفسیر كند این چنین گزارشی میتواند تعدیلكنندهای ارزشمند برای سیستم باشد.
۵ - شرح ماموریت بیانكننده چگونگی اداره سازمان در حال حاضر و همچنین چگونگی كیفیت مورد انتظار از سازمان در آینده میباشد هرگونه انحراف از اهداف سازمانی همانند انحراف از هویت اصلی و واقعی است.
روگر هاریسون برای اثبات نظرات خود برای نمونه مشخصات خوب و بد شرح ماموریت را به ترتیب زیر آورده است:
●شرح ماموریتهای خوب
۱ - ادامه نقاط مثبت و روشن طرح (نكاتی كه در سابقه سازمان همیشه درخشان و توام با موفقیت بوده در نظر گرفته شود).
۲ - ثبات و استمرار در خدماتی كه باعث میشود مشتریها دوباره به سازمان مراجعه كنند.
۳ - راضی كردن مشتریان و ارباب رجوع در هر زمان.
۴ - در این مرحله ثابت نگهداشتن و استمرار به كار بردن روش صحیح موردقبول.
۵ - بروشورها و مجلاتی كه مردم مایلند در ارتباط با سازمان مطالعه كنند.
۶ - رفتار مشتری منعكسكننده عملكرد سازمان است.
شرح ماموریتهای بد
۱ - ما رتبه اول هستیم (رتبه یك برای چه؟ چه كردهایم كه از همه بهتر و برتر شدهایم؟)
۲ - ما سختتر از همه كوشش و تلاش میكنیم (سختكوشتر از چه كسی؟ آیا ما سعی میكنیم و در عمل به نتیجه نمیرسیم؟)
۳ - بهترین نوع كیفیت محصول برای پول بیشتر (بهترین كیفیت برای پول، چگونه متوجه شدیم كه باید این گونه عمل كنیم؟)
۴ - مشتریان را با بهترین محصول و خدمات با توجه به قیمت و ایمنی مناسب راضی نماییم (به وجود آمدن یك ایمنی و امنیت جای بحث دارد پایه و معیار صحیح برای تعیین ارزشها چیست؟)
۵ - حداكثر سود برای سهامداران و صاحبان سهام بدون احساس مسئولیت درباره كارمندان و مشتریان و تهیهكنندگان و جامعه(سود برای صاحبان سهام یك انگیزه و الهام خوب برای كار كردن اثربخشی بهتر برای كارمندان نیست؟)
اعلام یك شعار خوب نمیتواند یك شرح ماموریت خوب برای اهداف سازمان باشد هدف نهایی شرح ماموریت، تسخیر یك دیدگاه و به وجود آمدن یك نیروی جمعی از كارمندان برای همكاری در جهت این اهداف است.
●حیات یك دیدگاه
تصورات و دیدگاههای خوب و همچنین یك گزارش خوب برای اهداف سازمان بی معنی و بدون نتیجه است مگر اینكه در سطوح مختلف سازمان در عمل مكررا پیگیری شود و مورد استفاده قرار گیرد. نتیجه بهرهبرداری غلط از یك دیدگاه و هدف سازمانی، محكوم به شكست بودن آن است. نه آنكه همه بخشهای آن دچار اشكال و ایراد باشد اما اعتبار این طرح بدین ترتیب از بین میرود و پس از آن است كه مدیران مصمم میشوند كه خواستههای مشتریان را بشناسند و از دیدگاه تمام ردههای سازمان از طریق ملاقاتها و بازدیدها مطلع شوند. اهداف سازمان برای ادامه حیات خود نیازمند به مزین شدن به شرح ماموریتها و دیدگاههای سازمان است.
در این ارتباط، هدف میتواند رسیدن به سود و فروش در اكثر میزان خود باشد كه به طور مناسب به وسیله افكار و عقاید مشتریان تحقق مییابد. فرایند افزایش تولیدات و شكستن قیمتها به وسیله دادن امتیازات و تشویق كاركنان و كارمندان همان خط تولید، میسر است.
رهبری و هدایت سازمان از طریق شرح ماموریتها به توسعه یك سازمان كمك موثری میكند كارمندان باید اهداف سازمانی را در میان خود بپذیرند و به آن ایمان داشته باشند زمانی كه دیدگاه سازمان برای مدیران و كارمندان به طور منطقی و واقعی پذیرفته شود، كارمندان باید به وسیله مدیران در این جهت رهبری شده و كار و تلاش كنند. اگر هدف نهایی یك شركت بالا بردن كیفیت تولیدات باشد، ادامه حیات كیفیت تولید باید مدنظر باشد، چنانچه در این زمان رهایی یافتن از مشكلات دیدگاه و هدف شركت باشد، بنابراین باید دقیقا در عمل به اجرا درآید و در تمام ردههای سازمان باید این مطلب به وقوع بپیوندد. یك سازمان هدفمند باید تصمیمگیری صحیح و درست برای رسیدن به اهداف شركت داشته باشد.
اگر دیدگاههای شركت در یك موسسه بزرگ، با نظم و ترتیب مناسبی در تمام قسمتهای آن اشاعه نشود، این دیدگاهها در عمل اجرا نخواهند شد چیزی كه بیش از یك دست نویس از عقاید كارمند ارزش و اهمیت بیشتری دارد گوش كردن و قدردانی كردن از كمكها و همكاریهایی است كه با شركت انجام میشود. این حالتی است كه برای هر كارمند در موسسه مهم و ارزشمند است و جزو عقیده و آرمان شركت باید محسوب شود. ادامه حیات یك شركت به وسیله كاركنان آن امكانپذیر خواهد بود.
مشكلات و گرفتاریها زمانی آغاز میشود كه بوروكراسی و تشریفات دست و پاگیر اداری ایجاد شده، سبب محدود شدن تلاش كاركنان شود و مشكلاتی برای كاركنانی كه برای نوآوری و ابتكار در كار خود در جهت تقویت سازمان تلاش میكنند ایجاد شود.
منبع : مجله گسترش صنعت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست