دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
دبیری که صدراعظم شد
میرزاتقیخان امیركبیر نامی است كه از تاریخ معاصر ایران زدودهشدنی نیست و بخشهای مهمی از تاریخ معاصر ایران با نام این صدراعظم شهید عجین شده است.
سهچیز در امیركبیر وجود داشت كه برای تاریخ ایران نقطه عطف محسوب میشد و تاثیر زیادی بر روزگار ایرانیان گذاشت: اول اینكه او از طبقهای فرودست جامعه به بالاترین منصب غیرموروثی در ایران رسید و سرسلسله كسانی قرار گرفت كه در سالهای بعد از او با دست خالی و همت عالی نردبان ترقی را طی كردند تا در سرنوشت سیاسی و اجتماعی ملت خود اثرگذاری كنند. رسیدن آشپززادهای به صدارتاعظمی مقتدرترین پادشاه قاجاریه، آنهم بهگونهای كه شاه و دربار و قشون و رعیت ایران را تحت تاثیری عمیق قرار دهد، برای نظام فئودالی اشرافیت سیاسی در ایران یك پدیده نامالوف بود و ساختار نامرئی طبقات اجتماعی را درهم میشكست؛ دومآنكه او اصالتها و باورهای دینی و انسانی خود را بهگونهای كاملا ستودنی محافظت نمود و در اوج قدرت و اقتدار سیاسی، رویهای مردمی و انسانی در شیوه حكومتداری از خود به یادگار گذاشت، رویهای كه پس از كریمخانزند و رویكارآمدن قاجارها بهكلی از میان رفته بود و تواضع و مردمنوازی برای زمامداران ایرانی نه یك فضیلت، بلكه مایه كوچكی شمرده میشد و سومآنكه امیركبیر اولین مصلح اجتماعی در حیات ایران نوین محسوب میشود و او بود كه سلسلهجنبان فكر و عمل اصلاحات اجتماعی در ایران معاصر گردید؛ بهگونهای كه در همان دوران محدود صدارت خود پایه و اساس یك ایران مترقی، سلامت و آباد را پیریخت و اگر دست نابكار اجانب و خائنین او را از تاریخ ایران نگرفته بود، بیشك امروز كشور ما در زمره قدرتهای درجهاول سیاسی و اقتصادی جهان به حساب میآمد.
سالهای بعد از امیر، سالهای تاریك و پرآشوب و قهقرایی ایران است و شاهان و درباریان نالایق و رجال خودبافته دورههای بعد، نگذاشتند نهال اصلاحات امیركبیر به راستی و درستی نشو و نما كند و هرچه كه پیش رفت، آفات و كژیهای این نهال بیشتر شد؛ اما نام و نشان و تاثیر امیركبیر در تاریخ ایران همچنان استوار و پرافتخار باقی ماند و به قول منشی وقت سفارت انگلیس در تهران، او را فناناپذیر ساخت. مقاله پیشرو مختصری از زندگی و اصلاحات او است كه ملاحظه خواهید نمود.
پدر امیركبیر از اهالی ده «هزاوه» از قرای بلوك فراهان عراق عجم بود كه تا شهر سلطانآباد (اراك كنونی) ـ كه در آن زمان كرسی عراق عجم به شمار میآمد ـ دو فرسنگ فاصله داشت و در شمال غرب این شهر واقع شده بود. قریه مهرآباد فراهان موطن اصلی خاندان قائم مقام فراهانی در مجاورت ده هزاوه قرار داشت. نظر به این همجواری، پدر امیركبیر، كربلایی محمدقربان، توانست در عداد خدمتكاران قائم مقام اول، یعنی میرزاعیسی معروف به میرزای بزرگ، درآید و در دستگاه او به سمت آشپزی مشغول گردد. وی بعدها ناظر آشپزخانه و در هنگام پیری قاپوچی این خانواده شد. سال تولد میرزاتقیخان دقیقا معلوم نیست و منابع مختلف آنرا در فاصله سالهای ۱۲۱۰ تا ۱۲۱۴. ق ذكر كردهاند. او از كودكی به همراه پدرش در خانواده قائم مقام در تبریز میزیست و ضمن یاری رساندن به پدر در امور آشپزخانه، با اطفال خردسال خاندان قائممقام محشور و همبازی بود. هوش و درایت و علاقه وافر او به تحصیل، نظر قائم مقام را جلب كرد؛ بهگونهای كه ازاهتمام در تعلیم و تربیت او دریغ نورزید. میرزاتقی هرچهزودتر علوم عصر و دانش زمان را فراگرفت. مشهور است كه قائممقام در كودكی به وی گفته بود: تو در آتیه مشاغل بزرگی را اشغال خواهی كرد و روزی خواهد رسید كه در باریكترین مواقع اگر خائنین مزاحمت نشوند، كشتی طوفان مملكت را از گرداب پریشانی و هلاكت نجات خواهی داد. میرزا ابوالقاسم قائم مقام پس از آن كه به منصب صدارت محمدشاه رسید، میرزاتقیخان را به برادرزاده خود، میرزا اسحاق، سپرد و درباره او به برادر خود نوشت: «این پسر ترقیات دارد و قوانین بزرگ به روزگار میگذارد. باش تا صبح دولتش بدمد.»
میرزاتقیخان در سی یا سیوسه سالگی بود كه اولین مراحل خدمات اداری خود را در دستگاه عباسمیرزا، ولیعهد و نایبالسلطنه فتحعلیشاه، طی كرد و بهخاطر هوش فراوان و فراستی كه از خود نشان داد، مورد توجه خاص میرزا ابوالقاسم قائم مقام و در جایگاه محرم و دوست صمیمی او قرار گرفت. قائممقام كه در آن زمان وزیر عباسمیرزا بود، او را تحت فرمان میرزامحمدخان زنگنه امیرنظام به سمت دیوانی لشكر منصوب كرد. امیركبیر سپس به مقام منشیگری نظام ارتقاء یافت و در این سمت بود كه بهخاطر آشناییاش به آداب معاشرت با بیگانگان و حسن سلوك با ماموران خارجی در زمان فتحعلیشاه به همراه هیات اعزامی ایران به روسیه فرستاده شد. وی علاوه بر حسن انجام خدمات اداری، ماموریت سیاسی مهمی را در ارزروم در راستای حل اختلافات ایران و عثمانی و عقد معاهده با آن دولت در زمان سلطنت محمدشاه انجام داد.
وقتی نوبت پادشاهی به ناصرالدینشاه رسید، محیط سیاسی كشور سخت آشفته و متشنج بود و از هر سو فتنهها و قیامها و شورشهای گوناگون برپا بود كه امیركبیر به قوه تدبیر و عزم راسخ و اراده آهنین خود همه آنها را فرونشاند و پایههای سلطنت ناصرالدینشاه را تحكیم كرد. امیركبیر در آغاز سلطنت ناصرالدینشاه سیاست داخلی خود را بر این مبنا گذارده بود كه با نفوذ درباریان مبارزه كند، مستمریهای فوقالعادهای كه به اشخاص داده میشد، قطع گردد؛ امور اداری، مالیاتها و درآمدهای دولت تمركز یابد و سیستم بودجهبندی كشور تنظیم گردد تا میان درآمد و هزینه دولت تعادل ایجاد شود. از دیگر تلاشهای او در راستای سیاست داخلی؛ اقدام برای تشكیل سپاه منظم تحتالسلاح، ازمیانبردن نظام ملوكالطوایفی و نفوذ رؤسای ایلات و همچنین بسط معارف به طریق اقتباس از اصول و معارف اروپایی بود. قلعوقمع سالارالدوله در خراسان، رفع فتنه پیروان باب و سركوب شورشیان فارس و بختیاری از اولین اقدامات داخلی بود كه امیركبیر بر آنها همت گماشت.
اما اصول سیاست خارجی او را چنین میتوان برشمرد: برقراركردن روابط دوستی و احترام متقابل با كلیه دول و درهمشكستن قیودی كه بر اثر عقد معاهدات سابق به دولت و ملت ایران تحمیل شده بود، اصلاح وضع سفارتخانههای ایران در كشورهای دیگر، جلوگیری از هرگونه نفوذ خارجی در ایران، برانداختن اصول جاسوسی و خدمتگزاری به بیگانه و ریشهكنكردن بیگانهپرستی از دستگاه حاكمه ایران.
در راستای انجام این مقاصد كه عظمت ایران و قوت سیاسی كشور در خارج و داخل و نیز بسط و تعمیم نفوذ دولت مركزی در سراسر كشور منوط به تحقق آنها بود، امیركبیر با عزمی راسخ و با كوشش و فعالیتی وصفناپذیر گام برمیداشت و حتی از خردسالی و علاقه وافر ناصرالدینشاه به خود در این مسیر بهره میگرفت.
● اصلاحات امیركبیر
۱) تنظیم بودجه و ایجاد تعادل میان دخل و خرج: امیر از یك سو به كمك معتمدان و با نیروی نظامی جدیدی كه ترتیب داده بود مالیاتهای عقبافتاده را وصول كرد و ازسویدیگر كلیه مستمریهای گزاف را كه بدون استحقاق به درباریان داده میشد، از بودجه حذف نمود و علاوه بر آن، اصل صرفهجویی در هزینه را حتی در هزینههای دربار و خود ناصرالدینشاه نیز به اجرا درآورد و در اندكمدتی بین درآمدها و هزینههای كشور تعادل برقرار كرد. او برای جبران كسری بودجه دولت، مبالغی از دریافتی حقوق مستمریبگیران را كاهش داد. ازآنجمله، دوهزارتومان از حقوق مرسوم لسانالملك ــ تاریخنگار دربار كه در دربار منصب استیفا و منشی خاص نیز داشت ــ، نصف حقوق میرزاحبیبالله قاآنی ــ شاعر رسمی دربار ــ و مقادیری از مستمریهای شاهزادگان، از جمله مستمری شاهزاده عزتنساخانم، ــ همسرحاج میرزا آقاسی ــ را قطع نمود و با این شیوه توانست دو كرور كسری بودجه دولت را جبران كند.
۲) تشكیل نظام تحت سلاح: امیر در راستای وضع نظام، ابتدا صفوف نیروها را به سبك ممالك اروپایی گروهبندی كرد و سپس برای هركدام از گروه افسران و سربازان جیره و مواجب تخصیص داد. از جمله دیگر اقدامات در این راستا میتوان به این موارد اشاره كرد: ایجاد كارخانه اسلحهسازی (قورخانه)، تهیه لباس یونیفورم به سبك نظامیان اتریشی برای سربازان ایرانی از پارچه محصول داخل كشور، سعی در تهذیب اخلاق و روحیه سربازان، جلوگیری از تجاوز و تعدی آنان به اموال مردم، تهیه و نشر رسالات و كتب مربوط به فنون نظامی، بنای عمارت توپخانه در تهران و چندین سربازخانه در خارج پایتخت و همچنین ایجاد پاسدارخانهها و سربازخانهها و برخی استحكامات دیگر در شهرستانها و مراكز مهم سوقالجیشی.
۳) ترویج فرهنگ: امیر را باید از جمله بزرگترین تاثیرگذاران در شكلگیری فرهنگ نوین ایران دانست. احیاء روزنامه، تاسیس دارالفنون، انتشار كتب فنی و بهداشتی، اعزام محصلین به اروپا و استخدام معلمان اروپایی، درواقع بعد عملی ایدههای اصلاحطلبانه او در عرصه فرهنگ را به نمایش گذاشت. به دستور امیركبیر روزنامه وقایع اتفاقیه تاسیس گردید و نخستین شماره آن در روز جمعه پنجم ربیعالثانی ۱۲۶۷. ق در تهران انتشار یافت. این روزنامه هفتگی و چاپ آن سنگی و به تفاوت دارای دو یا سه ورق بود.
۴) ایجاد صنایع: مهمترین اقدام امیر در زمینه صنعت عبارت بود از: تاسیس كارخانههای تصفیه شكر و قندسازی در مازندران، بلورسازی در تهران و اصفهان و قم، كاغذسازی در تهران، حریربافی در كاشان و كارخانه نخریسی و . . .، اعزام صنعتگران و كارگران فنی به ممالك اروپایی برای كارآموزی، تاسیس نمایشگاه كالاهای صنعتی ایران در پایتخت، تشویق صنعتگران و صاحبان حرفه و . . .۵) اصلاحات اداری: مهمترین اصلاح اداری امیركبیر عبارت بود از: تعیین مشاغل و میزان حقوق مقرر برای هر شغل، مبارزه جدی با تنبلی و كاهلی كارمندان دولت، جلوگیری از رشوهخواری، اصلاح وضع چاپارخانههای دولتی به صورتی كه آماده حملونقل محصولات پستی به تمام نقاط كشور باشند، ایجاد قراولخانه در معابر و راهها برای حفظ چاپارها و محصولات پستی، تاسیس دایره پاسبانی و آگاهی در پایتخت، نظارت دقیق بر اعمال كاركنان عالیرتبه دولت و حكام ولایات.
در تاریخ تمام ملل و از جمله ایران، در هر دورهای آزادیخواهانی بودهاند كه عاقبت جان خود را در راه آزادی و عدالت از دست دادهاند. در تاریخ معاصر ایران و در اوج خفقان و استبداد ناصرالدینشاهی، بدونشك نام میرزاتقیخان امیركبیر جاودان خواهد ماند. امیركبیر با آنكه، داماد خاندان سلطنتی (شوهرخواهر ناصرالدینشاه) و وزیر اعظم دربار بود، عُلَم مخالفت با استبداد قاجاری را در عصر خود برافراشت و دراساس جایگاه ظلاللهی ــ سایهخدابودن ــ آنها و نیز در پایههای سلطنت موروثیشان لرزه انداخت. او مردی شجاع، مومن، مسلمان و تحصیلكرده بود كه میخواست سنتهای غلط را ریشهكن سازد، از سودجوییهای درباریان و بهویژه شخص شاه و مادرش(مهدعلیا) جلوگیری كند و همچنین از دخالتهای زیادهخواهانه دول روس و انگلیس در ایران ممانعت به عمل آورد. در حالی كه تا قبل از آن، شاهان قاجار كشور را ملك شخصی خود میدانستند و مردم نیز رعایای آنان محسوب میشدند و اساسا كسی حق اعتراض به آنها را نداشت. امیركبیر برای نخستینبار در تاریخ قاجار این قاعده را در هم شكست و چیزی نمانده بود كه تلاشهای او غول استبداد ایران را تحت نظارت و كنترل درآورد. گرچه او این راه و حركت را به پایان نبرد و عاقبت جان خود را نیز بر سر آن فدا كرد، اما نهضتی كه وی در راستای اشاعه روشنفكری و مبارزه با استبداد داخلی و همچنین در مقابله با استكبار دول قدرتمند خارجی شروع كرد، نهتنها با شهادت او خاموش نگردید، بلكه میتوان گفت انقلاب مشروطه تاحدودی در تداوم این تلاشهای او صورت گرفت. وی با اقدامات خود سببساز ایجاد تحول در افكار مردم جامعه شد و به آنان جرات داد علیه استبداد به مبارزه برخیزند تا جایی كه ناصرالدینشاه مستقیما به دست یكی از مبارزان به نام میرزارضا كرمانی ترور گردید. بهعبارتدیگر، در نتیجه این تلاشها بود كه مردم ایران دریافتند كه میتوان با شاه و دربار به چونوچرا پرداخت و حق خود را ـ ولو به زور ـ از حكومت مطالبه كرد. علاوه بر این امیركبیر دست دول استعمارگر را از منافع ایران هرچند برای مدتی كوتاه نمود. این باورها به تاسی از آموزههای تشیع اثناعشری و بهویژه مكتب ظلمستیز امام حسین(ع) بهطوربالقوه در میان مردم وجود داشت، اما به تبع جسارتها و اقدامات اشخاصی نظیر امیركبیر به فعل درآمد.
● عزل و قتل امیركبیر
در بیستودوم محرم ۱۲۶۸.ق گزارش انفصال امیركبیر از صدارت به سفارتخانههای مقیم تهران از سوی میرزامحمدخان شیرازی (وزیر دول خارجه) اطلاع داده شد. امیركبیر پس از سپردن تعهد درخصوص پذیرفتن شغل وزارت نظام، نزد ناصرالدینشاه رفت. شاه به او گفت: «شیوه اداره كشور را بر تقسیم وظایف قرار دادهام.» لسانالملك سپهر نوشته است: «در این دیدار امیركبیر گستاخی كرد و به شاه گفت: این كشور را من نظم دادهام و همه كارهای دشوار را من به انجام رساندهام. این دبیران و این نظام و اسلحهخانه را من آراستهام و یاغیان را من از میان برداشتهام و مالیات دیوانی را من به وصول رساندهام. امروز به جای پاداش نباید مرا كیفر داد و كشور را تباه كرد.» به تبع این دیدار، در بیستوپنجم محرم همانسال امیركبیر از وزارت نظام نیز معزول و از دخالت در كلیه امور داخلی و خارجی ممنوع گردید و مقام صدارت به میرزاآقاخان اعتمادالدوله تفویض شد. لسانالملك میگوید: «جسارت امیركبیر شاه را خشمناك كرد و دستور داد فرمان حكومت كاشان را برای او بنویسند و به توقف در كاشان مامور شد. اما امیركبیر این ماموریت را نپذیرفت. چون حضور امیركبیر در تهران به هر عنوان باعث تزلزل صدارت میرزا آقاخان اعتمادالدوله میشد، از این رو او باید از طهران طرد میگردید و بیش از هر كس میرزاآقاخان در تبعید امیر به فین كاشان اصرار داشت.»
● نتیجه
امیركبیر را میتوان از جمله دلسوزان و مشفقان این سرزمین در دوره سیاه و شوم استبداد و ستم قاجاریه و تاراج ایران بهوسیله دول قدرتمند بیگانه قلمداد كرد. درواقع عزت و افتخاری كه امیر به ایران و فرهنگ بومی و مذهبی مردم این مرزوبوم بخشید، باعث گردید تا رنسانس و تولدی دوباره و جدید در ایران رخ دهد. در طول سلطنت قاجار، امیر تنها وزیری بود كه با پشتكار و عزمی راسخ و كوبنده و شكستناپذیر، گوش و چشم ایرانیان را باز كرد و راه ترقی و پیشرفت كشور را به مردم نشان داد و استقلال فكری، فرهنگی و تمدنی از بیگانگان را از ابهت و معنا برخوردار ساخت. در هر صورت نفوذ فكری و معنوی امیركبیر امری نیست كه بتوان آنرا نادیده گرفت. در آن مقطع تاریك و اسارتبار، وجود چنین مرد آزادهای برای كشتی طوفانزده ایران به عنوان ناخدا و ناجی لازم و ضروری بود و او توانست با اعتماد به مردم و توكل به خدا به مقصود مقدس خود برسد و تحولی بزرگ و ریشهدار را در تمام اركان اجتماعی ایران ایجاد نماید.
امیركبیر را میتوان یك سیاستمدار موفق نامید. او با نزدیكشدن به شخص شاه (ناصرالدینشاه) و نفوذ در افكار او، توانست اوضاع بد و پریشان و آینده نومیدكننده ایران و سلطنت قاجاریه را به او تفهیم كند و بدینسان میان آن دو یك رابطه صمیمی و اطمینان متقابل برقرار شد؛ چنانكه امیركبیر در مقام دوست و مشاور اصلی شاه قرار گرفت و حتی به واسطه ازدواج با خواهر شاه جزو محارم اصلی ناصرالدینشاه درآمد و رابطه نزدیك و صمیمیتری را با خانواده سلطنتی برقرار نمود. زن امیركبیر نیز به شوهر خود وفادار و علاقمند بود و ضمن احترام به افكار این مرد بزرگ، صمیمانه او را در كارهایش یاری میكرد. نفوذ كلام و احترام و علاقه متقابل امیر در شاه و خواهرش و اعتبار و حیثیتی كه در دربار پیدا كرده بود و نیز افكار بلند و امیدواركننده و عدالتجویانه او، حسادتها و خشم و كینه درباریان طماع و همچنین مهدعلیا (مادرشاه) و عمال بیگانه را علیه وی برانگیخت؛ چنانكه همگی درصدد برآمدند با حیلهها و دروغپردازیها خاطر شاه را نسبت به او مكدر و تیره سازند. این تلاشها سرانجام كارگر شد و اطمینان اولیه شاه به امیر تغییر پذیرفت؛ تا بدانجا كه جز همسر امیر و عده قلیلی از طرفداران واقعی، كسی از او طرفداری نمیكرد و این عده نیز چون در اقلیت بودند، در نهایت كاری از دستشان برنمیآمد. اما اهداف واقعی و خیرخواهانه امیر در مردم تاثیر خود را گذاشته بود؛ چنانكه ناصرالدینشاه گرچه او را از میان برداشت، اما هرگز نتوانست جریانی كه را وی به آن دامن زده بود از بین ببرد و عاقبت خود شاه نیز در آتش آن نابود شد.
ناصرالدینشاه شخصا به امیر علاقمند بود و به درایت و كارآمدی او وقوف داشت اما بر اثر دسیسههای مختلف و بهویژه تحت تاثیر صحبتهای مادرش ــ مهد علیا ــ وی را معزول و به فینكاشان تبعید نمود. دسیسهگران در شبی كه ناصرالدینشاه به علت بادهنوشی به مستی دچار شده بود، حكم قتل امیركبیر را از شاه گرفته و شبانه، با كمك مهدعلیا، توسط یك پیك مخصوص آن را به كاشان فرستادند. ناصرالدینشاه بهمحضآنكه از آن حالت به درآمد، از عمل خود پشیمان شده، پیك سریعی را به كاشان جهت ابطال حكم روانه كرد اما دیگر دیر شده بود. مخالفان امیر سرانجام كار خود را كردند و در حمام فینكاشان او را به روش انتخابی خود وی، با بریدن رگ دستانش به قتل رساندند.
او در شرایطی كه وزیر و داماد شاه بود، راه اصلاح امور و مبارزه با عوامل دربار و عمال بیگانه را در پیش گرفت؛ در حالیكه در طول تاریخ ایران كمتر مشاهده شده است كه فردی از درون هیات حاكمه به مبارزه با دربار برخیزد.
● امیر از نگاه دیگران
هیچ نویسنده ایرانی و حتی غیرایرانی نیست كه درباره امیركبیر مطلبی نوشته باشد اما از زیركی فوقالعاده و نیروی فكر و ذهن فرهیخته او سخنی نگفته باشد. كلام قائم مقام درباره او جامع هر آن چیزی است كه دیگران گفتهاند: «پشتكاری شگفتآور داشت». واستون، منشی سفارت انگلیس، مینویسد: «امیر نظام به همان اندازه پركار بود كه غیرت مسئولیت داشت. روزها و هفتهها میگذشت كه از بام تا شام كار میكرد و نصیب خود را همان وظیفه مقدس میدانست و دشواریها و تیرگیها او را از كار، سست و دلسرد نمیساخت. درستی و راستكرداری از دیگر مظاهر استحكام اخلاقی اوست، از این نظر فناناپذیر بود.» وزیر مختار انگلیس درباره او میگوید: «پولدوستی در وجود امیر بیاثر بود.» رضاقلی هدایت كه او را نیك میشناخت مینویسد: «به رشوه و عشوه كسی فریفته نمیشد.» دكتر پلاك اتریشی چه خوب گفته است: «پولهایی كه میخواستند به او بدهند و نمیگرفت خرج كشتنش شد.» همچنین واستون مینویسد: «امیرنظام بهآسانی به كسی قول نمیداد، اما هر آینه انجام كاری را وعده میكرد، باید به سخنش اعتماد نموده و انجام آن كار محقق شمرده میشد. سخن كوتاه میگفت و كوتاه مینوشت.»
سیدعلی بهبهانی
منبع : ماهنامه زمانه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست