سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا


کنترل عصبانیت


در این تجربه، نقش احساسی چندان ثابت نیست بلكه این رنج پیوندی نزدیك با افسردگی دارد. این نكته كه رنج فیزیكی ناشی از افسردگی، خشم را به دنبال دارد، از دیرباز شناخته شده است.
اما خشم ابراز شده، اغلب از افسردگی ناشی می شود تا رنج جسمی. در نتیجه ابراز خشم، گاهی انسان احساس خوبی پیدا می كند. به بیانی دیگر نوعی تخلیه در او صورت می پذیرد اما این فقط برای یك لحظه است. خشم و چگونگی ابراز آن می تواند برانگیزاننده باشد و دیگران را به سوی انجام عملی معین سوق دهد. چه عمل مثبت و چه منفی (چه خوب و چه بد) در هر دو حالت، این قدرت انگیزش وجود دارد. آنچه كه مهم است تشخیص میان آن دو است.خشم با آن كه در زندگی معمولی ما ممكن است چیز چندان مهمی به حساب نیاید، اما از حساسیت و ظرافت خاصی برخوردار است و قدرت بالقوه ای در زمینه تأثیرات فیزیولوژیكی بر انسان دارد و شما ممكن است این حس را در سینه، سر و یا در تمامی اعضای بدن خود تجربه كنید.در عین حال این احساس می تواند بسیار موذیانه عمل كند. خشم ممكن است توصیه ای ناگهانی به شما بكند (برای انجام كاری یا اقدامی) عصبانیت ممكن است انگیزه ای برای عملی ایجاد نماید، عملی كه برای جبران عوارض ناشی از آن، باید وقت زیادی را صرف كنیم. از طرفی، عصبانیت سیكل معیوبی از خشم و به دنبال آن شكست های پی در پی، را تولید می كند.آنگاه كه شما احساس خشم و عصبانیت می كنید این احساس به شما مجال می دهد تا پروسه درد و رنجتان را به همراه دیگران سپری سازید و به نوعی، دیگران را در احساس خودتان شریك كنید. بعضی وقت ها این احساس اثری دیگر بر شما دارد. رئیس، شما را از كار اخراج كرده و یا رفتار بدی با شما داشته، شما نیز به هر كسی كه نزدیكتان می شود، حمله ور می شوید و این گونه، فشار درونی خود را بر دیگران بار می كنید.از طرفی خشم شاید بتواند نوعی ترحم به خود را نیز ایجاد نماید چرا كه فرد قادر نیست از باتلاق خودآزاری و جریحه دار شدن احساس خارج شود.براساس طبقه بندی كلاسیك خشم یكی از روش های انتقال درد و رنج به دیگران است. گاه روشی است برای این كه دیگران را متحمل و جبران كننده كمبودها و كسری های احساسی و عاطفی خودتان سازید.اما روش هایی چند برای كنترل و پیشگیری از بروز خشم و عصبانیت در زندگی، وجود دارد كه به برخی از آنها اشاره می كنیم:
نخستین گام، تشخیص، شناخت و پذیرش این نكته است كه خشم نوعی احساس هیجانی است كه بیان و ابراز آن، به صورت یك «تابو» درآمده است. مردم باید توان شناخت و درك آن را در خود بالا ببرند.آنها اغلب، این احساس را گونه ای فشار و ناراحتی جسمی تلقی می كنند و با همه اینها، نمی دانند چه نشان و برچسبی بر آن بگذارند.چقدر خوب است برای حالت های درونی خود یك فرهنگ واژگان بسازیم.احساسات مثل آبی روان هستند یا باید آنها را در یك جا جمع و تسخیرشان كنی و یا رهایشان بگذاری و اصلاً فراموش كنی كه وجود دارند به همین سادگی!
از سویی می توان خشم را یك نوع نشانه و علامت تلقی كرد. چرا كه گاهی بروز آن اجتناب ناپذیر است و نمی شود جلوی آن را گرفت.
می توانید آن را، نشانه ای برای تهدیدی جدی به حساب آورید. تهدیدی كه نیاز به توجهی جدی تر، از سوی شما دارد.
به توصیه هایی كه عصبانیت و خشم به شما می كند، آگاهی و وقوف یابید. پیشنهادهای مثبت، ناشی از عشق، انگیزه، جست وجوی بهتر شدن، رشد، تكامل و ارتقا می باشند و پیشنهادهای منفی، از احساس عدم كفایت و نالایقی در وجود شما، برانگیخته شده اند.سرپرستتان به شما توهینی می كند و یا شما را آزرده می سازد. در پی این اتفاق، شما در خود احساس نقصان و حقارت می كنید و حس عصبانیت كه به دنبال آن می آید، شما را به این سمت سوق می دهد كه دیگران را مسبب این واقعه بدانید. برای شناخت انگیزه، لازم است با دقت به عمق احساستان بنگرید. در گفت وگوهای درونی كه به طور معمول با خود دارید، تعادل و واقع نگری بیشتری ایجاد كنید.اگر دیدید كه خشمتان ناشی از احساس بی كفایتی است (شاید آرزویی داشته اید كه به آن دست نیافته اید و یا باور غلطی در مورد كارهایی كه انجام داده اید، دارید) كار خود را روی «پذیرش» اشتباه و خطا متمركز كنید.
زیاد روی اشتباهات وسواس نداشته باشید. بیرون كشیدن اشتباهات به طور مداوم نشان از حساسیت بیش از اندازه شما دارد سعی كنید نیمه پر لیوان را ببینید و روحیه پذیرش داشته باشید.اغلب موارد عصبانیت، ناشی از باورهای غیرواقعی است كه در مورد شرایط خود داریم. مثلاً باور این كه زندگی باید زیبا، منصفانه و بی نقص باشد و شما مستحق داشتن زندگی كاملاً منصفانه ای هستید، ناشی از این باور غلط است كه شما فردی خاص و ویژه اید. اصرار بر این كه زندگی باید كاملاً منصفانه باشد، غیرعقلانی است و باعث می شود تا شما مجموعه ای از بی عدالتی هایی را كه در حقتان شده است، در ذهن خود جمع كنید. حتی اگر سهمی كه از آن بی عدالتی ها به شما رسیده، چندان هم قابل توجه نباشد. خود این تصور، می تواند موجب خشم و افسردگی شود. این خشم، تنها از درون شما ناشی می شود چرا كه بر این اعتقاد هستید كه هیچ كاری در برابر بی عدالتی ها، نمی توان انجام داد.ترحم به خود نیز بیان دیگری از این حس درماندگی است. به شكایات و گله های خود دقت كنید. به شكایات پنهان و آشكار خود گوش فرا دهید. شكایات آشكار شما به دیگران برمی گردد. این در واقع نوعی استراتژی زیركانه است. سعی كنید در مورد این كه چه وقت هایی این شكایات به مغزتان هجوم می آورند، آگاهی یابید. اما شكایات نهان، به خودتان بازمی گردد و این باعث انفعال و سكون شما خواهد شد. پس از درك و تشخیص این فرآیند، ابتدا شما می توانید بپذیرید كه زندگی گاهی اوقات عالی و بر وفق مراد نیست و پس از آن، خواهید توانست اهداف و مقاصد مثبت را دنبال كنید. شما می توانید با بی عدالتی كه در اطراف خود می بینید به طور سازنده مقابله كنید و در پی اصلاح برخی از آنها باشید.عصبانیت و خشم خود را به شوق و اشتیاق تبدیل كنید تا بتوانید در برابر بی عدالتی واقعی در زندگی، با تمام وجود دست به كار شوید.
منبع : روزنامه کیهان