پنجشنبه, ۲۲ آذر, ۱۴۰۳ / 12 December, 2024
مجله ویستا


مدل تحلیل صورت‌های مالی در امیدنامه‌های پذیرش و درج


مدل تحلیل صورت‌های مالی در امیدنامه‌های پذیرش و درج
ارائه نسبت‌های مالی سودمند برای سرمایه‌گذاران، یكی از موضوعات اساسی است كه بخش پذیرش اوراق بهادار برای تهیه گزارش‌های پذیرش و درج (امیدنامه) با آن مواجه است.
برای تبیین و پیش‌بینی بازده سهام، مدل‌ها و نظریه‌های مختلف شامل مدل قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای (CAPM) ، مدل‌های عاملی یا شاخصی (FM)، مدل آربیتراژ (APT) ، تحلیل‌‌های فنی (TA) و تحلیل‌های بنیادی (FA) مطرح شده است. در تحلیل بنیادی بازده سهام تابعی از شرایط كلان اقتصادی، وضعیت صنعت و شرایط خاص شركت است. شرایط خاص شركت شامل عملكرد و وضعیت مالی است كه در قالب صورت‌های مالی اساسی ارائه می‌شود.
در دهه اخیر به نقش اطلاع‌رسانی حسابداری بیش از هر زمان دیگری تاكید شده است. پیشرفت‌های وسیع در به‌كارگیری مدل‌های كمی، علوم رفتاری و فناوری اطلاعات نقش قابل توجهی در تحول تفكر حسابداری مالی و مدیریت ایفا كرده است. این تحولات نافذ و فراگیر، زمینه‌های متنوعی را برای تحقیقات علمی و تجربی در حسابداری فراهم كرده است كه در نشریه‌های تخصصی، رسانه‌های علمی و گاه در كتاب‌های درسی مطرح شده‌اند. یكی از مهم‌ترین زمینه‌ها، ارائه مدل‌های تعیین و پیش‌بینی ارزش دارایی‌ها، ارزش اوراق بهادار و سهام شركت‌ها است.
مطالعات انجام شده در این خصوص را می‌توان در دو دسته طبقه‌بندی كرد:
۱) مطالعات توصیفی (اثباتی): این مطالعات به شناسایی پدیده‌های موثر در تبیین و پیش‌بینی رفتار سود، عوامل تعیین‌كننده تداوم فعالیت، ریسك و بازده اوراق بهادار،‌ تاثیر اطلاعات مالی و تغییر رویه‌های حسابداری در رفتار سرمایه‌گذاران پرداخته است. در خصوص قیمت و بازدهی سهام انجام این مطالعات و تحقیقات منجر به پیداش دو دیدگاه متضاد شد كه به فرضیه‌های رقیب معروف است. یكی از این فرضیه‌ها، فرضیه گشت تصادفی است كه بر غیرقابل پیش‌بینی بودن قیمت سهام تاكید دارد. فرضیه مقابل اعتقاد دارد كه بر اساس مجموعه‌ای از اطلاعات، می‌توان قیمت را پیش‌بینی كرد. مطرح شدن فرضیه بازار كارا، مدل قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای، مدل‌های عاملی (شاخصی)، مدل آربیتراژ، تحلیل فنی و بنیادی، جملگی به دو فرضیه فوق ارتباط دارند.
۲) مطالعات تجویزی (هنجاری): هدف اصلی این مطالعات، ارتقای توان تصمیم‌گیری جاری است. مطالعات این گروه به پیش‌بینی بهینه سود، ورشكستگی، درجه‌بندی اوراق بهادار، ارتقای توان تصمیم‌گیری بانك‌ها در اعطای وام، ارتقای مفید بودن داده‌های مالی در برآورد پارامترهای مدل‌های پرتفوی و تحلیل‌های مالی در بازار كارا می‌پردازد. حجم فراینده‌ای از تحقیقات تجربی انجام شده، حول محور رویكرد پیش‌بینی انجام شده است.
در این خصوص دو جریان فكری شكل گرفت. جریان اول به آزمون توانایی داده‌های حسابداری در تبیین و پیش‌بینی رویدادهای اقتصادی می‌پردازد. جریان دوم واكنش بازار را نسبت به افشای اطلاعات بر مبنای داده‌های حسابداری مورد آزمون قرار می‌دهد. ادبیات حسابداری نیز همواره بر ارائه اطلاعاتی، تاكید داشته است كه بتواند به پیش‌بینی و تصمیم‌گیری كمك كند. باوجود مطالعات انجام شده تئوری مشخصی در خصوص نسبت‌های مالی مرتبط با ارزش یا قیمت وجود ندارد. بنابراین پژوهشگران و متخصصان حرفه‌ای دو رویكرد برای انتخاب نسبت‌های مالی به شرح زیر به كار گرفته‌اند:
۱) رویكرد قیاسی:
این رویكرد مبتنی بر مدل‌های ریاضی است. برای مثال استوارت براساس روابط ریاضی، متغیرهای حسابداری مرتبط با قیمت را تعیین نكرده است. تحقیقات تجربی در ایران نیز نشان داده است كه این متغیرها می‌توانند بخشی از تغییرات قیمت را تبیین كند.
۲) رویكرد استقرایی:
در این رویكرد متغیرهایی كه به لحاظ آماری با قیمت ارتباط معناداری دارند برای تحلیل انتخاب می‌شوند. مدیریت پذیرش اوراق بهادار مدل استوارت را به عنوان مبنای مناسبی برای تعیین نسبت‌های مالی انتخاب كرده است.
با این وجود تحلیلگران و سرمایه‌گذاران محترم می‌توانند از سایر روش‌ها و مدل‌ها برای تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری استفاده كنند.
● مدل استوارت:
استوارت در تلاش برای تبیین قیمت سهام با استفاده از متغیرهای حسابداری مدل دوپونت را بسط داد. با توجه به تجزیه و تحلیل‌های مالی رایج هر یك از عوامل این مدل بسط داده می‌شود تا متغیرهای موثر بیشتری شناسایی شود. نقطه شروع تجزیه و تحلیل سیستماتیك كارایی یك شركت نرخ بازده حقوق سهامداران (ROE) است. این شاخص نشان می‌دهد كه یك شركت تا چه حد توانسته است از منابع موجود در راستای ایجاد بازده برای سهامداران استفاده كند. در بلندمدت ارزش حقوق سهامداران از طریق ارتباط نرخ بازدهی سهامداران با هزینه سرمایه تعیین می‌شود. اگر نرخ بازدهی سهامداران بیش از هزینه سرمایه باشد، ارزش بازار سهام بیش از ارزش دفتری آن خواهد شد. فزونی نرخ بازدهی سهامداران نسبت به نرخ هزینه سرمایه می‌تواند شاخصی برای اندازه‌گیری قدرت رقابت شركت نیز باشد. در مدل استوارت قدرت رقابت براساس دو شاخص كارایی عملیاتی (نسبت سود خالص قبل از بهره و مالیات به سود ناخالص) و بهره‌وری (نسبت سود ناخالص به فروش) اندازه‌گیری شده است.
مدل استوارت یك رویكرد قیاسی مبتنی بر روابط ریاضی در خصوص ارتباط بین قیمت سهام و متغیرهای بنیادی حسابداری را فراهم می‌كند.
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد