سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

روند اعزام دانشجو در ایران


روند اعزام دانشجو در ایران
پوشیده نیست که یکی از عمده ترین مسائلی که گریبانگیر جامعه ما و دیگر جوامع اسلامی در دوران معاصر است، مساله بینش غربی، غرب پسندی و غرب زدگی اقشاری از جامعه است. متاسفانه این موضوع در خصوص طبقات به اصطلاح روشنفکر و تحصیل کرده حادتر است و یکی از عوامل اصلی تداوم وابستگی کشورهای اسلامی به اجانب و لغزشگاهی مهم در مسیر حرکت ها و نهضت های اسلامی - مردمی این جوامع به حساب می‌آید.
البته، این موضوع به جوامع اسلامی منحصر نمی شود و بیشتر جوامع جهان سوم از آن رنج می برند، ولی به لحاظ عمق و غنای فرهنگ اسلامی جوامع مسلمان، این مساله در این جوامع با تعارض و آثار ویرانگر بیشتری ظاهر شده است.
بعداز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، یکی از محسوس ترین تعارض های فرهنگی - اعتقادی که بسیاری از صف بندی های سیاسی نیز از آن ناشی می شد، اختلاف بین مواضع معتقدان به اسلا م و ارزش های فرهنگی اصیل آن و غبر باوران و غرب پسندان بوده است.
حضور فرهنگی اندیشه های غربی در ایران - که معنای اعم آن مورد نظر ماست- برخلا ف بسیاری از کشورهای دیگر، از طریق حضور مستقیم سیاسی و نظامی قدرت های غربی تحقق نیافته است، بلکه یکی از عمده ترین راه های نفوذ آن، کیفیت مبادله یک جانبه علمی و کوشش هایی است که طی یکی دو قرن اخیر به قصد اخذ علوم و فنون غربی، صورت گرفته است.
به قول یکی از بزرگان، اصل مبادله علمی و حتی اخذ یک جانبه آن از فرهنگ های بیگانه و غربی، موضوعی نیست که در تاریخ اسلا می ما برای اولین باررخ داده باشد، بلکه در قرون اولیه اسلا می نیز ترجمه کتب یونانی و روی آوردن به علوم و فلسفه آن دیار، رواج بسیار داشت، ولی به وضوح معلوم است که حاصل این دو اقدام به ظاهر مشابه، بکلی متفاوت بوده است.
در برخورد اول، مسلمانان به علوم و فنون آنها روی آوردند و آن را به خدمت خود درآورده، به آن رنگ و شکل اسلا می بخشیدند و در بطن تعالیم و ارزش های اسلا می، پرورش دادند; در حالی که دراقدام اخیر، آنچه وارد شد، نه به صورت مهمان، که خود تا مدت ها صاحبخانه شد و حتی بعد از انقلا ب اسلا می نیز پافشاری می کند وبا همه ضرباتی که خورده است، هنوز مشکل جدی ما به شمار می رود. آنچه موجب این نتایج متفاوت شده است، دو وجه دارد: یکی تفاوت های مربوط به دریافت کننده ودیگری، وضعیت متفاوت صاحبان آن اندیشه ها و علوم در این دو مقطع است.
مسلمانان متقاضی و جویندگان علم و فلسفه یونانی در مرحله اول، خود باورانی بودند که به اسلا م و ارزش های آن ایمان داشته، از عالیترین سطح اعتماد به نفس برخوردار بودند ودر برابر، متولیان آن علوم، در خواب و یاس از آینده به سر می بردند.
در مواجهه دوم، متقاضی، خود باخته و مقهور، ولی طرف مقابل، بیدار و پرانرژی و سرشار از امید به آینده و رسته از قیود اخلا قی دین و سرمست از باده قدرت و ثروت بود.
این بار متقاضی، به اختیار و انتخاب خودش بدان سو روی ننهاد، بلکه از همان ابتدا، تمایل او با هدایت طرف مقابل همراه بود. اگر اولین جرقه های پیدایش تمایل جهت اخذ علوم و فنون غربی را احساس عباس میرزا و امثال او نسبت به برتری علمی و فنی سپاه روس بر ارتش ایران در جنگ های معروف این دو لشکر به حساب آوریم و متعاقب آن، نقش هیات های سیاسی فرانسه و انگلیس را در جذب نخستین دانشجویان اعزام شده به اروپا به خاطر آوریم، نقش طرف مقابل، در ارائه پاسخ گمراه کننده به این ابراز تمایل، معلوم خواهد شد.
شاید بتوان با الهام از خاطره جنگ های ایران و روس، مواجهه اول ودوم را بدین صورت تشبیه کرد. در مواجهه اول، مسلمانان بعد از فتوحات نظامی - سیاسی، به سان لشکری پیروز بوده اند که به ذخایر علمی و فلسفی سرزمین هایی که تصرف کردند، دسترسی یافتند و هر چه را مطلوب و مقبول یافتند، از آن خود کرده، به هر صورت که خود می پسندیدند در قلمرو خویش به کار می گرفتند، اما در مواجهه دوم، جامعه شکست خورده ایران، به پرداخت غرامت جنگی ملزم شد و در کمال یاس و سرخوردگی، بخشی از نیروهایش را نیز به اسارت دشمن داد.
به نظر ما در موقعیت فعلی، زمینه های روانی - اجتماعی در جامعه اسلامی ما مواجهه از نوع اول کمابیش فراهم است و می توان وضعیت طرفین را تا حدودی مشابه آن مواجه دانست. از یک طرف، تمدن غرب به اعتراف بیشتر صاحبنظران و دوراندیشان، مرحله صعود از مراتب حیثیت و قدرت را پشت سر گذاشته و از امید و آینده پر نوید قرون ۱۸ و ۱۹، دیگر بدان صورت خبری نیست، بلکه تا حدودی سرخورده شده و این، دردی است که اگرچه از درمان آن هنوز مایوس نشده است، مداوای آن، مساله ای جدی تلقی می شود. دیگر اینکه جامعه اسلامی ایران به ویژه در سال های اخیر، در مقام پیشتاز جوامع اسلامی، دوباره در حد نسبتا مطلوبی اعتماد به نفس و اعتقاد به اصالت ارزش های اسلامی را به دست آورده است.
با توجه به موارد مذکور، یکی از ضرورت های اساسی، بازشناسی خطوط حرکت فرهنگی و آموزشی گذشته و تبیین ضرورت اصلاح و کیفیت انتخاب شیوه های مناسب مواجهه با غرب در اخذ علوم و تکنولوژی آن است. این انتخاب باید به صورتی باشد که شیوه هایش موید و قوامبخش جوانه های نوخاسته اعتماد به نفس کنونی و تشدید کننده آن باشد.
سیاست اعزام دانشجو به خارج، یکی از شیوه هایی است که به منظور اخذ علوم غربی اتخاذ شده است. به نظر ما یکی از عمده ترین راه های نفوذ فرهنگ غربی که از آن می نالیم نیز همین است. بدین لحاظ، بررسی این سیاست می تواند ما را نسبت به گذشته و حال آگاه کرده، نقاط ضعف آن را بشناساند.
نویسنده : علی محمد حاضری
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید